۰
آیت الله مظاهری:

آيا به تشیّع عمل می‌کنیم؟ آیا پیرو امام حسین(علیه السلام) هستیم؟

همۀ شيعيان مخصوصاً شما جوانان، محبّ امام حسين«سلام‌الله‌علیه» هستيد، امّا لازم است با تفکّر، دربارۀ راه و هدف و سيرۀ امام حسین«سلام‌الله‌علیه» خود را بيشتر به آن امام بزرگوار نزديک کنيد. در همۀ سال به خصوص در محرّم و صفر، قدری فکر کنيد و از خود سؤال کنید که امام حسین«سلام‌الله‌علیه» برای چه به کربلا آمدند...
کد خبر: ۶۵۳۶۹
۱۷:۲۴ - ۰۹ دی ۱۳۹۲
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از شفقنا ، آیت الله مظاهری در  ادامه مباحث اخلاق خود  در بحثی با عنوان «تعقّل، مانع سقوط انسان» سخنان بیان داشته است،متن کامل سخنان این فقیه و استاد اخلاق بدین شرح است:

بسم‌الله الرّحمن الرّحيم

«رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي»

در ادامۀ بحث «موانع سقوط انسان»، در این جلسه به شرح تفکّر، تعقّل و تفهّم، به عنوان موانع سقوط انسان پرداخته مي‌شود.

تعقّل، مانع سقوط انسان

از نظر قرآن کریم، پست‌تر از هر حیوان و هر میکروبی، کسی است که فکر دارد، ولي تفّکر ندارد؛ عقل دارد، ولي تعقّل ندارد؛ چشم و گوش بسته است و بدون تفکّر و تعقّل، رفتار می‌کند: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ»[1]

اگر راجع به تعقّل، آيه‌اي جز اين آيه نازل نشده بود، بس بود که انسان بداند: تعقّل، مانع سقوط او است و عقل و فکر خود را به کار گیرد. اساساً تفاوت بين انسان و حيوان نيز از همين ناحیه نشأت می‌گیرد؛ انسان صاحب عقل و فکر است و حيوان‌ها فاقد عقل و فکر و شعور هستند. حال اگر انسان، تعقّل و تفکّر نداشته باشد، یعنی به جای استفاده از فکر و عقل، بر طبق شهوت خود عمل کند، نه تنها از انسانيّت خارج مي‌شود، بلکه به تعبير قرآن شريف، از هر حيوان و جنبنده‌اي پست‌تر خواهد شد.

بزرگان در بيان تفاوت ميان عاقل و احمق می‌گویند: عاقل اوّل فکر می‌کند و بعد کار خود را انجام می‌دهد، امّا احمق اول اقدام به کار مي‌کند و بعد که پشیمان شد، روي کار خود مي‌انديشد. بنابراين علامت عاقل آن است که قبل از شروع به انجام کار، خوب روي آن انديشه و تفکّر مي‌کند. به تعبير عوام، بي‌گدار به آب نمي‌زند و به همین جهت، سقوط عاقل مشکل است.

نگرش قرآن کریم به تفکّر، تعقّل و تفهّم

قرآن کريم در آیاتی فراوانی، با عباراتی چون «إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُون»‏، «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون»، «لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُون»، «لا يَفْقَهُون‏» و «لا يَشْعُرُون»‏، بر به‌کارگیری عقل، فکر و فهم تأکید می‌ورزد و از آدمیان می‌خواهد که آگاهانه تصمیم بگیرند و عمل کنند. گاهي نيز با استفهام توبيخي، اهميّت تفکّر و تعقّل را بيان مي‌دارد و بي‌توجّهي به آن را ملامت مي‌نماید؛ چنان‌که با جملاتی نظير «أَ فَلا تَعْقِلُونَ»، «أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ» و «أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُون‏» به ‌طور مکرّر، به مذمّت رفتار بدون عقلانیّت و خردورزی پرداخته است. افزون بر این، قرآن کريم از افراد غافل که از عقل خود اسفاده نمی‌کنند، با لحنی تند یاد کرده، مي‌فرمايد: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ»[2]

می‌فرماید: گویا بعضی از مردم برای جهنّم خلق شده‌اند و دوان دوان به سوي آن می‌شتابند. این افراد کسانی هستند که تفکّر و تعقّل ندارند و چشم و گوش بسته‌اند و بدون تفکّر حرف می‌زنند و بدون تعقّل رفتار می‌کنند. سپس می‌فرماید: آنها حیوان هستند. بعد تأکيد مي‌کند: از حیوان هم پست‌ترند؛ چراکه ایشان غافل و بی‌فکر هستند.

بشارت قرآن کریم به اهل عقل و فهم

امام کاظم«سلام‌الله‌علیه» به هشام بن حکم فرمودند: خداوند متعال در قرآن کریم به اهل عقل و فهم بشارت داده، می‌فرماید:

«فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْباب[3]»[4]

بر این اساس، دست عنایت خداوند متعال، بر سر افراد عاقل است، زيرا آنان با تفکّر خود، خوب و بد را تمیز می‌دهند، بدی‌ها را رها کرده، خوبی‌ها را می‌گیرند. به این عمل ارزندۀ اخلاقی اقتباس گفته می‌شود.

جايگاه رفيع تفکّر در روایات

تعقّل و تفکّر، در روایات اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» جایگاه ویژه‌ای دارد. مرحوم کلینی در مجموعه شریف اصول کافی که از جامع‌ترین و معتبرترین جوامع روایی شیعه است، اولین مبحث یا اولین کتاب را «کتاب‌العقل و الجهل» نام نهاده و در آن کتاب، روایات فراوانی از اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» راجع به فضیلت نیکو اندیشیدن، درست فکر کردن و خوب فهمیدن، نقل کرده است. در آن روایات، تعقّل، بهترین دوست و یاور انسان، راهنمای مؤمن و افضل نعمت‌ها شمرده شده است.[5]

در روایاتی از بیان مبارک امام حسین«سلام‌الله‌علیه» آمده است: ثواب یک ساعت تفکّر، از یک سال عبادت بیشتر است: «تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ»[6]. استاد بزرگوار ما حضرت امام خميني«قدّس‌سرّه» در شرح چهل‏ حديث‏، روايتى متذكّر مى‏شوند كه مى‏فرمايد: يك ساعت تفكر بهتر از هفتاد سال عبادت است.[7] همچنین امام صادق«سلام‌الله‌علیه» برخورداری از عقل را مقدمۀ دین‌داری و دین‌داری را لازمۀ ورود به بهشت می‌دانند: «مَنْ كَانَ عَاقِلًا كَانَ لَهُ دِينٌ وَ مَنْ كَانَ لَهُ دِينٌ دَخَلَ الْجَنَّةَ»[8]

تحلیل ارزش والای عقلانیّت

ثواب شگفت آور تعقّل، تفکّر و نیک فهمیدن و جایگاهی که این فضيلت ارزشمند در تعالیم قرآن و عترت دارد، به خاطر آن است که انسان می‌تواند با اندکی تفکّر و تأمل و با خردورزی و فهم نیکو، سعادت دنیا و آخرت خود را تأمین نماید؛ چنان‌که محرومیّت از فضیلت تفکّر و تعقّل و دوری از اندیشه و فهم صحیح، شقاوت انسان را در پی خواهد داشت.

البته باید توجه داشت که ارزش تفکّر، به نوع آن بستگي دارد. به بیان دیگر، اینکه انسان دربارۀ چه چيزي فکر کند و نتيجۀ فکر او کجا مستقر شود، در جایگاه تفکّر تأثیر مستقیم دارد. مثلاً اگر انسان در یک جلسۀ دینی شرکت کند و به سخنان مفید یک عالم ربّانی گوش دهد و پیرامون آن سخنان تأمّل کند، از يک سال عبادت، بهتر و ارزشمندتر است. به همين دليل در روایات آمده است که تقدّس اين‌گونه جلسات، به اندازه‌ای است که ملائکه اجازه می‌گیرند و به آن جلسات می‌آیند و بال‌های خود را فرش حاضران می‌کنند.[9] بعد هم که صعود کردند، نزد سایر ملائکه افتخار می‌کنند و می‌گویند ما کسانی هستیم که بال‌هایمان برای اهل تفکّر و تعقّل، فرش شد.  

تفکرّ، اولین مرتبۀ قانون مراقبه

مرحوم شهید«ره» که از علمای بزرگ و افتخار برای عالم تشیّع است، در یکي از کتاب‌های خود که هم فقهی و هم اخلاقی است، می‌فرماید: انسان در شبانه‌روز باید هفت یا هشت مرتبه به قانون مراقبه عمل کند. قانون مراقبه مراتبي دارد که مرحلۀ مختصر و ابتدايي آن، تفکّر و انديشيدن بر اعمال است. مثلاً صبح فکر کند که اگر امروز روز آخر عمر من و امشب شب اول قبر من باشد، آیا رستگار هستم یا خير؟ سپس به دنبال تحصیل یا کارش برود. در بین روز، با خود بينديشد که آيا خداي سبحان، از کار و عمل من راضي است يا نه؟! اگر راضي است خداوند متعال را شاکر باشد و اگر راضي نيست، همان موقع کار خود را تدارک و جبران کند و به همين صورت در طول روز، در هر فرصتي تفکّر داشته باشد و این مراقبه را تا هنگام خواب ادامه دهد. هنگام خوابیدن هم با خود بينديشد که روز خود را چگونه گذرانده ‌است؟ اگر خوب بوده و در مسير رضاي الهي گام برداشته، خداوند متعال را شاکر باشد. اگر خوب نبوده است، سريع جبران و تدارک نماید.

توبه، از تفکر سرچشمه می‌گیرد

قانون مراقبه و به خصوص تفکّر و تأمّل پیرامون اعمال، انسان را یاری و راهنمایی می‌کند تا به جبران گذشته بپردازد. راهکار جبران گذشته نیز توبه و بازگشت به سوی خداوند متعال است که يکي از امتيازهاي بزرگ دین اسلام به شمار می‌رود؛ زیرا با وجود امکان توبه می‌توان گفت: در دین اسلام، بن‌بست و راه بسته ندارد. بنابراین، گناه هرچه بزرگ و فراوان باشد، اگر جدّاً کسي توبه کند و آن عمل را ترک نمايد، خداوند متعال او را مي‌آمرزد؛ چنان‌که در قرآن کريم چنين وعده کرده است:

«قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ»[10]

ای بندۀ گناهکار، از رحمت خداوند مأیوس نشو! زیرا يأس از رحمت، خود گناهي در سرحدّ کفر است و به رحمت الهي اميدوار باش.   

لزوم تفکّر در سيره و قيام امام حسين(علیه السلام)

همۀ شيعيان مخصوصاً شما جوانان، محبّ امام حسين«سلام‌الله‌علیه» هستيد و تا سر حدّ عشق، به ايشان ارادت مي‌ورزيد، امّا لازم است با تفکّر، دربارۀ راه و هدف و سيرۀ امام حسین«سلام‌الله‌علیه» خود را بيشتر به آن امام بزرگوار نزديک کنيد. در همۀ سال به خصوص در محرّم و صفر، قدری فکر کنيد و از خود سؤال کنید که امام حسین«سلام‌الله‌علیه» برای چه به کربلا آمدند؟! بعد پاسخ دهيد: آن حضرت براي احياي تشيّع به کربلا آمدند و تشیّع را زنده کردند. سپس بينديشيد که آيا شما به تشیّع عمل می‌کنید؟ آیا در انجام وظیفه در عمل به احکام قرآن و عترت، که امام حسين«سلام‌الله‌علیه» هر چه داشت نثار آن کرد، کوشا بوده‌اید؟ آیا پیرو و تابع امام حسین«سلام‌الله‌علیه» هستید؟

ابعاد تفکّر؛ دنيا و آخرت

همان‌طور که طبق آیۀ شریفۀ «وَ ابْتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنْيا»[11] تكامل انسان در پرتو فعّاليّت دو بعدى و تلاش وى براى كسب آسايش دنيا و آخرت تحقّق مى‏يابد، تفکّر انسان نیز باید در دو بعد تأمین دنیا و آبادی آخرت صورت پذیرد و تفکر یک بعدی، مانند عمل یک بعدی، ناقص است. اساساً یکی از تفاوت‌های مهم اسلام و سایر ادیان در همین نکته نهفته است که اسلام از مسلمانان می‌خواهد به صورت توأمان به فکر سرنوشت دنیا و آخرت خود باشند؛ چراکه اگر از تفکّر و تعقّل پیرامون دنیا غافل شوند، حکومت‌های استثمارگر، آنها را می‌برند و اگر در تأمین توشه برای آخرت کوتاهی کنند، با هجوم و فریب شیاطین جنّی و انسی مواجه می‌شوند.

هر ملّتی که برای تأمین دنیای خود تفکّر صحیح و تلاش ارزشمند نداشته باشد، در دنیا عقب می‌ماند و در اثر عقب ماندگی و جهل، استکبار جهانی بر سر آن ملّـت مسلّط شده، ذخایر آنها را می‌برد و در دنیا آقایی می‌کند. بعد هم می‌گوید: ما علم داریم و چون شما از علم برخوردار نیستید، پس باید تابع من باشید. جامعۀ امروز ما، از تحريم‌هاي اقتصادي رنج مي‌برد و بسياري از اين مشکلات، از خودکفا نبودن جامعه ناشي مي‌شود. بنابراین مسلمین بايد با تلاش و کوشش، با تفکّر و تعقّل، با انديشه و عمل، خود را به منزلتي برسانند که نه تنها نيازمند مستکبران نباشند و با تحريم، به مشقّت و سختي نيفتند، بلکه سایر کشورها محتاج آنها باشند.

روزي امام صادق از احوال يکي از ياران خود جويا شدند. اصحاب گفتند: او تجارت را کنار گذاشته و مشغول عبادت شده است. حضرت سه مرتبه فرمودند: اين کار، وسوسۀ شیطان است و از او سرچشمه می‌گیرد.[12] کسي که توانايي کار دارد، بايد کار کند تا احتياجات خود و خانواده‌اش را برطرف سازد و اگر خود و خانواده احتياج ندارند، بايد با عمل به قانون مواسات، به ديگران رسيدگي کند. وقتي چنين شد، جامعه کم کم به خودکفايي مي‌رسد و نسبت به بیگانگان بی‌نیاز می‌گردد. اساساً هدف از کار و تلاش در جامعۀ اسلامي بايد خودکفايي و رفع احتیاج باشد؛ زیرا وابستگي به بیگانگان بسيار ناپسند است و دست دراز کردن و اظهار احتیاج در مقابل آنان، ناشايست و دور از شخصيّت جامعۀ اسلامي و مسلمانان است.

البته بايد توجّه داشت که توجّه به آباداني دنيا، نبايد موجب غفلت از آخرت شود. مسلمان باید به فکر دنیا باشد تا محتاج دیگران نشود و به فکر آخرت باشد تا از بهشت محروم نگردد. اگر بهشت نصیب انسان نشود، دنیای او هرچه آباد باشد، ارزش ندارد. به تعبير اميرالمؤمنين«سلام‌الله‌علیه» دنیا نزد صاحبان عقل، مانند سایۀ روي دیوار است: «فَإِنَّهَا عِنْدَ ذَوِي الْعُقُولِ كَفَيْ‏ءِ الظِّلِّ»[13]

بنابراین مسلمانان بايد بسيار مواظب باشند که براي سرنوشت دنيا، آخرت خود را نفروشند. در واقع، تفکّر دربارۀ دنيايي ارزشمند است که بتوان با آن، آخرت را خريد و الاّ دنیای بدون آخرت، در نزد اولیای الهي، از سایۀ دیوار هم کم ارزش‌تر و رفتني‌تر است.

جامعۀ اسلامي بايد تعقل و تفکّر و تفهّم داشته باشد و با اين ابزار، دنيا و آخرت خود را آباد کند. در پرتو تفکّر، ملّت‌ها مي‌توانند به هرکجا بخواهند، برسند.

ضرورت بهره‌مندی از هوش و استعداد، با تفکّر و تعقّل

در دنیا مشهور است که هوش و استعداد جوان‌هاي ايراني نمونه است. به تجربه هم اثبات شده است که ايراني‌ها از لحاظ فهم علمي، درک اقتصادي و شعور سياسي، در جایگاه خوبی قرار دارند. این حقیقت، در بزنگاه‌ها و در شرایط حسّاس، نظیر حضور در انتخابات، مشهود است. بنابراین زمینه برای پیشرفت در ایرانی‌ها وجود دارد و اگر مردم به خصوص جوانان، از هوش و استعداد خدادادی استفاده کنند و با تفکّر و تعقّل، براي پیشرفت علمی و اقتصادی و برای آبادي دنيا تلاش کنند، حتماً می‌توانند موفق شوند و ایران اسلامی را در دنیا سربلند سازند. امّا اگر چنین نیست، تقصیر خود افراد است و نباید آن را تقصیر اصل نظام جمهوری اسلامی بگذارند که گناه آن بزرگ است؛ زیرا هدف از تشکیل این نظام مقدّس، سرافراز شدن ایرانی‌ها در دنیا بود.  

علاوه بر اين، اگر از هوش و استعداد سرشار جوانان ايراني نيز صرف‌نظر کنيم، باید توجه کنیم که نمی‌دانم، نمی‌توانم و نمی‌شود، در قاموس نوع انسان راه ندارد. یعنی اگر بخواهد می‌تواند، اگر بخواهد می‌داند و اگر بخواهد، مي‌شود. پس، اگر رشد و پيشرفت چنان‌که شايستۀ مسلمانان و جامعۀ اسلامي است، واقع نشده، مانع آن خود افراد هستند که در تعقّل و تلاش کوتاهی کرده‌اند.  

در جنگ جهانی دوم، کشورهایی نظیر ژاپن و آلمان، به طور کامل ویران شدند؛ اما توانستند در مدت چند سال، ترقی کنند و جبران ویرانی گذشته را بنمایند؛ به گونه‌ای که اکنون پس از گذشت حدود هفتاد سال، نسبت به کشورهای پیشرفته، کمبودی ندارند. این موقعیّت، در پرتو کار، تلاش و فعالیّت مستمر، همراه با عقلانیّت و تدبیر نصیب آن کشورها شده است. نظر دین اسلام هم همین است که با تلاش، تعقّل و تفکّر، به هر موقعیّت و منزلت مطلوبی می‌توان رسید. چنان‌که بدون فعالیّت، بدون فکر و بدون تعقّل، خسارات فراوانی در دنیا و آخرت نصیب انسان می‌شود: «خَسِرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةَ ذٰلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ».[14]


[1]. الأنفال‏، 22

[2]. الأعراف‏، 179

[3]. الزمر، 18

[4] . الكافي، ج1،ص 13     

[5] . الکافی، ج1، صص29-10

[6]. تفسير العياشي، ج 2، ص 208

[7] . چهل حديث، ص 191

[8] . الكافي، ج1، ص11    

[9] . الكافي، ج1، ص34

[10]. الزمر، 53

[11] . القصص، 77

[12]. الكافي، ج 5، ص 75

[13]. نهج البلاغه، خطبه 63

[14]. ‌ الحج‏، 11

انتهای پیام/ ز.غ
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: