SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از تابناک، در میان علما و بزرگان شیعه که با قلم به مکتب اهل بیت (علیهم السلام) خدمت کردند و در شناساندن و ترویج علوم آل محمد (صلی الله علیه واله) کوشیدند، علامه میرحامد حسین، شخصیّتی ممتاز است.
وی با تألیف دایرة المعارف عظیم عبقات الانوار، پرده از مظلومیت اهل بیت علیهم السلام در تاریخ برداشت و در اثبات و حقانیت و حقوق پایمال شده خاندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) کوشید تا جامعه بشری را با فضائل و مناقب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب ـ علیهالسلام ـ و خاندان وی آشنا نماید.
عبقات در اثبات ولایت امیر المومنین (علیه السلام) ردّیهای است بر باب امامت کتاب تحفه اثنی عشریه که به گفته مؤلف آن بیش از سیصد جزء است. علامه امینی در مقدمه کتاب گرانقدر الغدیر در عظمت عبقات الانوار مینویسد: «.... بوی دلپذیرش در تمامی جهان پیچیده و آوازهاش از خاور تا باختر را فرا گرفته، هرکس این کتاب را مشاهده کرده، دریافته که معجزه و روشنگری است که هیچ باطلی در آن راه ندارد. و من در نوشتههایم از دریای ژرف اندوختههای وی در این کتاب بهرههای فراوان بردم».
علامه حامد حسین در راه تألیف عبقات متحمل رنجها و مشقتهای فراوان شد. حوادث ناگوار آزمایشهایی بود که او را در مسیری که در آن قدم نهاده بود، استوارتر میکرد. در چهارده سالگی از سایه رأفت پدر محروم شد و پس از پدر که محکمترین تکیهگاه او بود، برادرش علامه اعجاز حسین شریک و همراه وی در این مسیر سخت و طاقت فرسا بود.
علامه آنقدر به برادر احترام میکرد که هرگز او را جز «قبله گاهی» و یا «قبله و کعبه» خطاب نمیکرد. مهری که برای مهمور کردن نامههای دو برادر بود، تنها یک مهر آن هم منقش به نقش «الحمدلله» بود و تا برادرش اعجاز حسین زنده بود، مهر جداگانهای برای خود ترتیب نداد. در سفر مکّه و عتبات عالیات هر دو برادر معین یکدیگر بودند و پایه عبقات الانوار بر منابع و مآخذی که از کتابخانههای مکّه و مدینه و نجف و کربلا و یمن گردآوری کردند، بنا نهاده شد.عقبات گنج پر قیمت و گوهر گرانبهای شیعه
نقل است که این دو در بازگشت از سفر مکّه و عتبات، کتابهای بسیاری به ویژه از یمن، که آن روز مرکز استنساخ بسیاری از کتابهای گذشتگان بود، خریده بودند و از مسیر بندر عدن همراه با صندوقهای کتاب عازم بمبئی شدند. در میان راه، دریا چنان توفانی گشت که ناخدا مجبور به صدور دستور برای سبک کردن کشتی شد تا بتواند بر موجها غالب شوند؛ بیشتر مسافران بر این قول متفق بودند که اگر صندوقهای کتاب به دریا ریخته شود، کشتی سبکبارتر و خطر دفع خواهد شد. اصرار علامه حامد حسین و برادرش در این میان بینتیجه بود و نهایتاً دستور داده شد تا خدمه صندوقهای کتاب را به دریا بریزند.
در میان حسرت و اندوه علامه اولین صندوق کتاب به آب انداخته شد و علامه که باتمام وجود به کتابها علاقه داشت و نمیتوانست از آنها جدا شود خود را از عرصه کشتی به دریا انداخت و صندوق را در بغل گرفت. مسافران کشتی به زحمت صندوق و ایشان را از آب بیرون کشیدند؛ هر چند در همان چند لحظه آب به داخل صندوق نفوذ کرده به بعضی نسخههای خطی نفیس آب رسیده بود امّا نسخهها آسیب جدی ندیده بود. تعدادی از آن نسخههای آب دیده تاکنون در کتابخانه علامه وجود دارد.هر چند سفر حج و عتبات سفر روحانی و پرفایدهای برای هر دو برادر بود، برای علامه اعجاز حسین به علت بیماری سفری سخت و پرمشقت بود.
پس از بازگشت از سفر حج، اعجاز حسین در ۳۸ سالگی دار فانی را وداع گفت و برادرش را تنها گذاشت. اما رفتن برادر در عزم و اراده آهنین میر حامد حسین تأثیری نگذاشت و وی در ادامه دادن راه تزلزلی پیدا نکرد. او با ایمان کمر همت به خدمت اهل بیت (ع) بسته بود و باید راه را ادامه میداد. هنوز از داغ فراق یک برادر کمر راست نکرده بود که برادر دیگرش علامه سراج حسین نیز در ۳۶ سالگی به دیار باقی شتافت. از دست دادن یاران، بیمهری و ناسپاسی مردمان، تنگدستی و هجوم امراض هر چند جسم وی را فرسوده کرده بود امّا باورها و روح بلند او تا آخرین دم، چنان به او نیرو میبخشید که دست از نوشتن برنمینداشت.
علامه میر حامد حسین پیش از نگارش عبقات در نامههايی به دوستانش از اينکه آن همه دشمنان تشيع در کارهای باطل خود اصرار دارند و در ردّ عقايد شيعه مطالبی مینويسند، امّا نيستند کسانی که پاسخی به آنان بدهند و در گمراهی خود خوشحال و یکه تاز ميدان هستند و هَلْ مِنْ مُبَارٍزْ میطلبند، شکوه میکند. تا آنکه نامهای به محضر حضرت صاحب الامر(عج) مینويسد و از آن حضرت میخواهد که اين امر (توان پاسخگویی به ياوهگوییهای مخالفين) را به وی عنايت کنند.
ایشان مینویسد: «در صدد چاره بودم که کسی را واسطه قرار دهم؛ به یاد شهید بزرگوار قاضی نورالله شوشتری افتاده، به آگرا رفتم. در کنار مزار قاضی گریه کردم. وی را واسطه قرار دادم و نامه را روی قبر وی گذاشتم و پس از آن صاحب فرج عنایت فرمودند و این امر را به حقیر واگذار کردند».
بیماری از همان سالهای جوانی وجودش را فرا گرفته و سخت بیمار بود. در دهههای پایانی عمر، گاه میشد که به علّت ضعف، روزها در بستر میآرمید و تنها برای ادای فرایض جابجا میشد و تک فرزندش، ناصر حسین، که هنوز به پختگی نرسیده بود، تنها مونس پدر بود. او باید درس میخواند و میآموخت تا بتواند راه پدرانش را ادامه دهد. گاه نیمههای شب که اندکی دردهایش فروکش میکرد، فرزندش را فرا میخواند و برایش تدریس میکرد.
شاید بیشترین درسها را ناصر حسین در این اوقات از پدر فرا گرفته باشد. امّا ناصر حسین نوجوانی بیش نبود و برای ورود به این راه سخت و پرخطر، به زمان نیاز داشت، ولی فرصت کم و بیماری بر جسم پدر غلبه پیدا کرده بود و امید زیادی به ادامه زندگیاش نبود. میر حامد حسین در نامهای به یکی از دوستانش مینویسد: من، پدر و برادرانم همه عمر گرانبهای خود را در راه دفاع از حریم ولایت علوی صرف کردیم؛ کتابخانهای عظیم گرد آوردیم و از هر سو منابع و مآخذ را جمعآوری کردیم؛ امّا اکنون ضعف و بیماری چنان بر من غلبه پیدا کرده که میترسم زحماتم بینتیجه بماند.
حامد حسین در سالهای پایانی عمر که بیشترین بازدهی را داشت، چنان بیمار بود که قدرت حرکت نداشت؛ بنابراین، کتاب را روی سینه وی میگذاشتند اما دستهایش بیرمق بود و قدرت گرفتن قلم را نداشت. برای همین با مداد مینوشت. وقتی دست راست از حرکت باز میایستاد، قلم را به دست چپ میسپرد و بازمینوشت. کسی جز دو کاتب وی، فضعلی شاه و وزیر علی، قادر به خواندن خط علامه نبودند. آنها یادداشتها را پاک نویس کرده و به محضرش میآوردند و برای رفع اشکالات خدمت وی بازخوانی میکردند.
علامه حامد حسین به دوستانش چنین مینویسد: «هر چند علامه مجلسی با نوشتن بحارالانوار کاری بزرگ کرد، یک حکومت شیعه و مقام شیخ الاسلامی و دهها عالم و فاضل در کنارش بودند و امروز من حتی یک نفر مددکار ندارم که کتابها را از قفسه بیرون آورد و نزد من بگذارد؛ مگر حقوق یک کارگر ساده چقدر است، یک روپیه که من این را هم ندارم. با این حال تنها یک عبقات من بیش از سیصد جزء است».
علامه از ریخت و پاش امرا و رؤسای شیعه در همان شهر و محلّهای که وی به تألیف عبقات مشغول است و از بیتوجّهی آنان به امور دینی در نامههایش مکرّر شکوه میکند، ریخت و پاش امرا به قدری بود که بر خوان یک نواب و راجه شیعه بیش از ۲۵۰ تن مینشستند اما وی برای خرید کتابها، زیور آلات زنان خانه را میفروخت. وی گاه به بسیاری از افراد نامه مینویسد و سعی مینماید ایشان را متوجه این امر نماید امّا کمتر کسی به نوشتهها و گفتههای وی توجه میکند و گاه نیز از نوشتن و اظهار نیاز برای تألیف عبقات به علت اینکه او را به خاطر تقاضاهایش برای چاپ عبقات خودپرست و اهل دنیا نخوانند، ابا میکندبر خلاف همه مشکلات و سختیها، مجلداتی از عبقات را به چاپ میرساند و آوازهاش در اندکزمانی تمام مجامع علمی وقت را فرا میگیرد. تقریظها بر عبقات نوشته میشود و بزرگان جهان تشیع به ستایش این کتاب و مؤلفش میپردازند.
«سواطع الانوار» نمونهای از صدها بلکه هزاران نامهای است که درباره عظمت عبقات چاپ شده است. میرزای شیرازی چندین نامه به حامد حسین مینویسد و او را میستاید. وی در نامهای خطاب به میر حامد چنین مینویسد: «به عرض عالی میرساند... اگر چه در مقام اظهار تودد و اتحاد کمتر میسّر شده است بتوانم، چنانچه شایسته است برایم. واحد احد اقدس عزّت اسمائه گواه است همیشه شکر وجود نعمت شریف را میکنم و به کتب و مصنفات رشیقه جنابعالی مستأنسم و حق زحمات و خدمات آن وجود شریف را در اسلام نیکومی شناسم. انصافاً میتوان گفت تاکنون در اسلام در فن کلام، کتابی به اینگونه نافع و تمام تصنیف نشده است خصوصاً کتاب عبقات الانوار که از حسنات این دهر و غنائم این زمان است بر هر مسلم متدین لازم است که در تکمیل عقاید و اصلاح مفاسد خود به آن کتاب مبارک رجوع نماید و استفاده نماید و هر کس که به هر نحو تواند در نشر و ترویج آنها به اعتقاد احقر باید سعی و کوشش را فرو گذار ندارد».
به رغم تلاشها و ستایشهای بزرگان در ترویج این کتاب شریف، تنها تعدادی معدودی از اجزای سیصدگانه عبقات در زمان حیات علامه میر حامد حسین به چاپ رسید و پس از رحلت ایشان هر چند فرزند برومندش، علامه ناصر حسین راه پدر را در نشر عبقات ادامه داد، جز اجزایی دیگر آن هم از منهج احادیث به چاپ نرسید و کار نشر عبقات همچنان ماند.سیدمحمدسعید فرزند ناصر حسین و نوه علامه میر حامد پس از رحلت پدر به علت عمر کوتاه، نتوانست راه پدرانش را ادامه دهد، لذا کتابخانه میر حامد از رونق افتاد و بساط ادامه تألیف، ترتیب و نشر بقیه مجلدات عبقات برچیده شد و در سالهای اخیر نیز بخشی از کتابهایی که بارنج فراوان گردآوری شده بود، به علت بیتوجهی مورد هجوم آفات و موریانهها قرار گرفت و برخی نیز در زیر گرد و خاک ماند.
آنچه در این نوشتار خواندید، برگرفته از صدها نامه علامه حامد حسین به دوستانش در زمان تألیف عبقات است که پس از تلاش فراوان این مکاتبات از میان انبوهی از کاغذها که به عنوان کاغذ باطله در گونیهایی جمعآوری شده و در شرف نابودی بود، به دست آمده است.باشد روزی تا جمعی از شیفتگان ولایت علوی به ترتیب و نشر باقی مانده مجلدات عبقات، این بزرگترین حجت مذهب در عصر غیب، همت گمارند و به گفته حضرت امام خمینی (ره) روزی ملّت شیعه از خواب بیدار شود و نگذارد که چنین گنج پر قیمت و گوهر گرانبهایی از بین برود.
انتهای پیام/ ز.ح