SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش «شیعه نیوز»، سایت آی پرس نوشت: پس از آغاز انقلابهای عربی و بروز هویت اسلامی مردمان خاورمیانه در جریان این انقلابات، یکی از عجیبترین برخوردها نسبت به انقلابهای مزبور از سوی رسانههای روسی به نمایش درآمده است.
در شرایطی که غربیها و رسانههایشان تلاش کردهاند بر جنبههای دموکراتیک انقلابهای عربی تاکید کرده و هویت اسلامی انقلابیون را کمتر مورد تاکید قرار دهند، روسها از سوی دیگر در رسانههایشان سعی میکنند بیشتر بر خطر اسلامگرایی ناشی از این انقلابها تمرکز کنند.
هرچند وجود برخی گرایشهای تندروانه در انقلابهای عربی تحت نام دین اسلام قابل انکار نیست، اما بروز چنین موضعی از سوی رسانههای روس که لاجرم نمایانگر بخشی از افکار عمومی روسهاست دارای ریشههای تاریخی است.
بخشی از این مساله به تاریخ معاصر باز میگردد، بخشی از آن به تاریخ اتحاد جماهیر شوروی و ریشه دیگر این دیدگاه روسها را باید در تاریخ روسیه تزاری و دورانی جست که این کشور تحت ریاست «پطر کبیر» به قدرتی شگرف در اروپا تبدیل شد.
اولین ریشه تاریخی نگاه منفی روسها به اسلامگرایی و بالاخص اخوانالمسلمین، مشکلات معاصر آنها در «جمهوری چچن» است. جمهوری چچن بخش مسلماننشین روسیه محسوب میشود که تمایلات جدی جداییطلبانه در آن وجود دارد. مبارزه با جداییطلبان چچنی یکی از اصلیترین دغدغههای یلتسین، اولین رئیسجمهور فدراسیون روسیه پس از اتحاد جماهیر شوروی بود.
روسها اکنون هم نگران آن هستند که رشد اسلامگرایی در خاورمیانه، به جمهوری چچن هم تسری پیدا کند و این کشور بار دیگر در این منطقه حادثهخیز دچار مشکل شود.ریشه تاریخی دیگر تعارض روسها با اسلامگرایی به دوران اتحاد جماهیر شوروی باز میگردد. ایدئولوژی مارکسیستی بر مذهبزدایی تاکید داشت و پیروان مارکسیسم – لنینیسم در تمام جمهوریهای مسلماننشین اتحاد شوروی، دست به اقدامات مذهبزدایانه زدند.
اتحاد جماهیر شوروی در دو جا سخت با اسلامگرایان به مشکل برخورد. در جریان تقابل بین قطبین نظام دوقطبی در خاورمیانه، برخی از کشورهای خاورمیانه به بلوک شرق پیوستند که مهمترین آنها مصر عبدالناصر بود.
تقریبا در تمام کشورهای متحد شوروی در خاورمیانه، جدیترین مخالفان حکومتهای طرفدار شرق را اسلامگرایان تشکیل میدادند، بالاخص در مصر که در آن نبردی سخت بین رژیم عبدالناصر و اخوانالمسلمین جریان داشت. البته اخوانالمسلمین با حکومت غربگرای پس از ناصر هم کنار نیامد و حتی انور سادات را ترور کرد.
درگیری دوم در این دوران به دوران اشغال افغانستان باز میگردد. ایدئولوژی تمام نیروهایی که در برابر اشغالگری شوروی در افغانستان ایستادند، اسلامی بود. به طور کلی این گروههای افغان جز اسلام هیچ نقطه مشترک هویتی دیگری نداشتند بلکه افتراقاتشان بهمراتب بیش از اشتراکات هویتیشان بود. سرانجام هم مبارزات همین گروههای اسلامگرا به پایان اشغال شوروی توسط روسها انجامید.
اما بخشی دیگر از تعارضات روسها با مسلمانان به دوران حکومت تزاری و پیش از انقلاب اکتبر 1914 باز میگردد. پس از قدرت یافتن روسیه در دوران تزار مشهور، پطر کبیر، توسعهطلبی در اروپا و حرکت به سوی آبهای گرم به یکی از اهداف ژئوپلتیک روسها بدل شد. در مسیر این توسعهطلبی یک مانع جدی وجود داشت که به تعارض جدی بین روسها و مسلمانان انجامید: «امپراطوری عثمانی».
روسها پس از این دوران به جدیترین تهدید خارجی علیه بقای بزرگترین امپراطوری اسلامی دوران تبدیل شدند و تقریبا در تمام نبردهایشان با عثمانیها به پیروزی رسیدند، جز در جنگهای کریمه که در آنها نیز دخالت بریتانیا و فرانسه به نفع عثمانی و نابودی ناوگان روسها در دریای سیاه عثمانیها را نجات داد.اساسا روسها یکی از عوامل اصلی تبدیل عثمانی به «مرد بیمار اروپا» و بعدها ورود این کشور به جنگ جهانی اول و فروپاشی آن بودند.
با این وصف، تعارض روسها با اسلامگرایی دارای ریشههای عمیق تاریخی است. رسانههای روس این روزها بهشدت از رشد اسلامگرایی در خاورمیانه ابراز نگرانی میکنند و ابایی از حمله به آن ندارند. راشاتودی، ریانووستی، رادیو صدای روسیه و ... تقریبا همگی در این موضع مشترکاند و گهگاه ادبیاتشان به رسانههای اسرائیلی و رسانههای نومحافظهکار آمریکایی نزدیک میشود.
روسها اگر چه در خصوص سوریه موضعی نزدیک به ایران دارند اما حتی در خصوص این فقره نیز انگیزه آنها با ایران متفاوت است.بنابراین باید توجه داشت که برخی اشتراکات تاکتیکی بین ایران و روسیه به منزله موضع مشابه در قبال بیداری اسلامی تلقی نشود. روسها نه تمایلی به اسلام دارند و نه به بیداری اسلامی.
منبع: فارس به نقل از سایت آی پرس
انتهای خبر/ ز.ح