داستان عجیب مسلمان شدن یک اوکراینی

وی گفت: در این اوضاع و احوال یک شب از فرط ناراحتی خوابیده بود اما نزدیکی‌های صبح با خواب عجیبی که دیده بودم از خواب بیدار شدم.

ایساف بیان داشت: در خواب مشاهده کردم یک اسب‌سوار نیکو سیرت به سراغم آمد و گفت "مبارز تا کی می‌خواهی در خواب غفلت بمانی وقت لبیک به نماز است به پا خیز".

وی ادامه داد: با شنیدن این صدای عجیب از خواب بیدار شدم و شنیدم در نزدیکی‌های هتل از مسجدی صدای اذان بلند شده است، شتابان به مسجد رفتم و چون نماز،وضو و تکبیر بلد نبودم همره دیگر مسلمانان در مسجد گفته‌های آنها را تکرار کرده و بعد از پایان نماز نزد روحانی رفته ماجرا را برایش تعریف کردم.

این شیعه و مسلمان اوکراینی اظهار داشت: بنده با گفتن تکبری به عالم اسلام و تشیع ورود پیدا کردم و امسال بیش از 12 سال است که افتخار می‌کنم در مکتب اسلام علم می‌آموزم.

این مبلغ دینی که دوست نداشت پا جای بزرگان در عالم تشیع و عزاداری بگذارد در بخش دیگری از سخنان خود تجلیل از پیر غلامان حسینی را یک کار شایسته عنوان کرد و افزود: مردم ایران و اردبیل نقطه و کانون گرایش مسلمانان به سمت محبت حسینی هستند.

وی به مداحان توصیه کرد: در کار مشخصی که بر عهده آنها گذاشته شده انجام وظیفه کنند و هرگز وارد عرصه و کار علما نشوند.