SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش سرویس جهان اسلام «شیعه نیوز» به نقل از مهر، بر اساس این مذهب جدید آرایش روضات متبرّکه بدعت است، و گذاشتن مهر در نماز چون سجده بر أوثان است، و به غیر زیارت بیت الله الحرام زیارت سایر بقاع شریفه حرام است.
عبد العزیز نامى از مشایخ نجد عقاید او را شنید و به غایت پسندید و چون عبد العزیز را خیال سرورى در سر بود و عروج بر مدارج مهم ترى، به اختراع مذهب جدیدى بهتر مىدانست. لهذا مصنّفات او را در بلاد نجد شیوع داد و آن قوم ضلالت نهاد را وهّابى نام نهاد. پس از اندک زمانى حشرى وافر جمع کرد روى به تسخیر حرمین شریفین آورد و از دفاین و ذخایر مدینه منوّره لشگر خویش را آراست و به کینه جوئى برخاست و قلعه محکم درعیّه بنا کرد.
یک دوبار به قصد نجف اشرف تاخت و از استحکام قلعه و اجتماع عرب خُزاعى که شیعه صحیح الاعتقادند کارى نتوانست ساخت، آخرالامر ولد اکبر خود سعود نام غیر مسعود را با دوازده هزار سوار غدّار به جانب کربلاى معلّى روانه کرد و در روز عید غدیر سنه 1216 هجرى قمرى على الغفلة وارد کربلا شد و از کُشش و کوشش و نهب و غارت و قتل و أسر آنچه توانست کرد و أکثرى از علماى دین مبین شهید شدند و از آن جمله جناب آخوند ملا عبد الصّمد همدانى فیض شهادت را دریافت و از چوب صندوق مطهّر جناب خامس آل عبا- سلام الله علیه- سعود نامسعود در همان رواق گردون طاق، قهوه پخته، خود و مقرّبانش آشامیدند.
در مدّت شش هفت ساعت قریب به شش هزار نفر به غرفات جنان خرامیدند و فیض شهادت را دریافتند. چون اکثرى از اهل کربلا و زوّار به جهت زیارت غدیر به آستان ملایک پاسبان حضرت امیر و مولاى صغیر و کبیر- سلام الله علیه- شتافته بودند لهذا از صدمه این سیل بلا و شعله این آتش عنا ایمن ماندند و مسعود نابکار همان روز عصرى راه دیار خود پیش گرفت. بعد از چندى عبد العزیز را کشتند و سعود باز به استقلال بود تا به سعى و اهتمام محمّد على پاشا والى مصر و عزیمت ابراهیم پاشا ولد مشارٌ إلیه آثارى از وهّابى و سعود در آن دیار نماند. وَ سَیعلم الَّذین ظلموا أىَّ منقلب ینقلبون. انتهى کلام حاج فرهاد میرزا.»
ایشان سپس می افزاید: و أقول أنا: پس از چندى به واسطه سیاست انگلستان، سعود با آنها ساخت و دولتى به وجود آورد و شرفاى مکّه را برانداخت و تا امروز که روز بیست و ششم شهر شوّال المعظم سنه 1414 مىباشد آن دولت باقى است. و پادشاه آن مَلِک فهد مىباشد. در این زمان طویل از هر گونه جنایت و خیانت و قتل و أسر شیعه دریغ ننمودهاند و انشاء الله تعالى خاتمه دولتشان قریب و انهدام استکبار و استبدادشان نزدیک خواهد بود. وَ لَا یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا تُصِیبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أوْ تَحُلُّ قریباً مِنْ دارِهِمْ حَتَّى یَأتِىَ وَعْدُ اللهِ إنّ اللهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ. (آیه 31 از سوره: 13: رعد)
پاسخ به شبهات وهابیه
علامه طهرانی در مقالی دیگر و در جلد 11 کتاب امام شناسی در پاسخ به شبهاتی که مخالفان تشیع مطرح نموده و نسبت کفر به اینها می دهند، خاطر نشان می کنند:
اینها مىگویند: نماز خواندن بر سر قبر إمامان جایز نیست؛ بوسیدن در و دیوار ضریح، بوسیدن چوب و سنگ و فلز است. این گنبدهاى طلا، و درهاى طلا، و صندوقهاى خاتم، به چه درد إمام مىخورد؟ آنها را اگر صرف فقراء و امور خیریه و فرهنگ کنیم بهتر است. توسّل به إمام شرک است. زیارت إمام، زیارت مرده است. إمام با سایر مردم تفاوت ندارد. پیغمبر چون از دنیا رفت، مردهاى بیشتر نیست.
جواب آن است که بحمد الله و المنة دوره این یاوه سرائىها سر آمده است. خیانت شما در این مغالطهها ظاهر است. و اصولًا چون شما مردمى دروغگو و دروغ پردازید؛ و أمثال و أشباهى از خیانتهاى شما براى مردم بر مَلا شده است؛ دیگر نه دانشجو گوش به سخن شما مىدهد؛ نه دانش آموز، نه بازارى، نه روفته گر کوچه بوسیدن قبر إمام همانند بوسیدن قرآن و دست عالِم، بوسیدنِ روح إمام است. و تواضع به عظمت مقام او.
گر میسّر نشود بوسه زنم پایش را هر کجا پاى نهد بوسه زنم جایش را
بر زمینى که نشان کف پاى تو بود سال ها بوسه گه اهل نظر خواهد بود
جواز ساختن قبور أئمّه علیهم السّلام؛ و اهداء فرش و چراغ
ایشان تاکید می فرماید: نماز خواندن بر سر قبر إمامان بالأخصّ، نه تنها جایز است؛ بلکه ثواب دارد؛ آن هم ثوابى که هیچ ثوابى به پاى آن نمىرسد. این گنبدهاى طلا، و درهاى نفیس، همانند جواهرات کعبه، نه از مال مسلمین است که به ورّاث برسد؛ نه از خمس است که در مصارف خود خرج شود، نه از زکوات و صَدَقات است که باید به مصارف معین و موارد هشتگانه برسد، و نه غنائم جنگى و فیْئ است که مصرفش مشخّص شده است؛ مِلْک طِلْقِ أفرادى بوده که براى کعبه و إمام و إمامزاده وقف کردهاند. وقف را شرع مقدّس، صحیح شمرده و امضاء کرده است و هدیه را قبول نموده است.
در این صورت شخصى که با عشق خود در مدّت عمر رنج برده، و قالیچهاى بافته، و یا فلان زن اصفهانى، و یا یزدى، و یا کاشانى، و غیرهنّ، عمرى را زحمت کشیده، و براى روى مرقد مطهّر، یک روپوش چشمه دوزى، و یا ملیله کارى، و یا سایر أقسام سوزن کارى، و کارهاى دستى نموده؛ آیات قرآن که در شأن أهل بیت علیهم السّلام نازل شده، و أشعار عربى و فارسى را به روى آن با شیواترین خطّى مشبّک نموده است- و این حاصل عمر را که در هر یک از نمایشگاههاى جهان بگذارند؛ چشمها را خیره مىکند؛ و بَه بَه و آفرین مىگویند؛ و راضى هستند به قیمتهاى گزاف بخرند- براى عالىترین معشوق روحانى و معنوى، یعنى به إمام خود هدیه مىکند؛ و چون دستش به او نمىرسد؛ بر مرقدش پهن مىکند.
شما مىگوئید: هدیه نکند. چه کند!! یا به فلان شاه و رئیس جمهور پیشکش کند، و یا بفروشد، و یا به خائنینى أمثال شما بدهد. شماها به این راضى هستید؛ و به آن راضى نیستید؟!
مراقد أئمّه طاهرین، مأمن و ملجأ مردم است
علامه طهرانی با تاکید بر این نکته که مراقد أئمّه طاهرین، مأمن و ملجأ مردم است، می افزاید: همانطور که در مشکلات زندگى و مصائب روزگار بدان[ها] روى مىآورند؛ دوست دارند بهترین و پاکترین ثمره خود را هدیه کنند. لهذا طلای خود را مىدهند؛ کتب نفیس خود را مىدهند؛ عصا و شمشیر خود را مىدهند. از طرفى این أشیاء خواهى نخواهى مور استفاده تمام زائرین؛ بلکه مؤمنین قرار خواهد گرفت؛ و از طرفى دیگر محفوظ مىماند؛ و از دستبرد گرگانى همچون شما در لباس میش، حفظ مىشود؛ و دیگر نمىتوانید به خارج بفرستید؛ و زینت موزهها و کتابخانههاى کشورهاى کفر بنمائید!
و على کلّ تقدیرٍ چون تصرّفش حرام است؛ باید به همین منوال باقى باشد؛ و کسى حقّ تصرّف در آنها را ندارد. و اگر تصرّف کند؛ دزدى است؛ مثل آنکه پرده دَرِ حرم را بدزدد؛ و یا آجر و کاشى منصوب بر دیوار را بردارد؛ زینت کردن مساجد جائز نیست؛ نه مراقد أئمّه علیهم السّلام. مسجدى هم که در جنب مرقد است؛ اگر شرعاً صیغه مسجد بر آن خوانده باشند؛ باید ساده باشد. آیات قرآن را با خطوط غیر طلا، اگر در مساجد هم بنویسند ضررى ندارد؛ و زینت شمرده نمىشود.
جواز نماز خواندن در مشاهد مشرفه
ایشان با خاطرنشان ساختن این مطلب که نماز خوان در قبرستان و در بین قبور کراهت دارد؛ مگر از هر طرف قبر تا ده ذراع (تقریباً پنج متر) فاصله باشد. و سجده کردن بر قبر حرام است، مشاهد مشرفه را در این مسأله مستثنی قرار می دهد و بیان می کند: ولى قبور أئمّه معصومین صلوات الله علیهم أجمعین از این قاعده عمومى، مستثنى است؛ البتّه سجده بر قبر إمام هم جایز نیست؛ ولى گونه راست را گذاردن مستحبّ است. و نماز خواندن در کنار قبر إمام از أفضل طاعات است، بالأخص در بالاى سر متّصل به قبر؛ و در پائین پا و پشت سر هم خوب است. امّا در جلوى قبر به طوری که در حال نماز؛ قبر پشت سر نمازگزار قرار گیرد؛ خلاف ادب است. اینها تمام مسائل فقهى است که در روایات وارد است.
ترجمه اشعار سید بحر العلوم در فضیلت نماز خواندن در کنار قبر إمام معصوم
ایشان سپس اشعار عربی را که مرحوم سید بحرالعلوم رضوان الله علیه در «منظومه» خود فرموده است، آورده و چنین ترجمه می کند:
«- تا مىتوانى نماز را در مشاهد مشرّفه إمامان، زیاد بخوان! که این مشاهد بهترین بِقاع است؛ و با فضلتترین معبدهاست.
- و اختیار نماز به جهت فضیلت این مشاهد است؛ أوّلًا و بالذّات به جهت آن إمامى است که در آن مشهد آرمیده است؛ و سپس ثانیاً و بالعَرَض، آن مشهد به واسطه آن إمام آرمیده و داخل در قبر رفته فضیلت یافته است.
- و علّت فضیلتِ نماز در هر مسجدى از مساجد، به واسطه آن است که قبر معصومى که به شهادت رسیده است در آنجاست.
- به واسطه خون پاکى که از آن معصوم شهید در آن زمین ریخته است؛ خداوند براى بنده ذاکر خود، آن مکان را پاک و مقدّس نموده است.
- و این مشاهد و قبور إمامان، خانه هائی است که خداوند إذن داده است که بالا و بلند باشد، تا اینکه نام نیکو و جمیل پروردگار در آنجاها ذکر شود.
- و از روایت وارده درباره کربلا و کعبه؛ معلوم مىشود که مقدار برترى و علوّ مقام کربلا بر کعبه تا چه حدّى است.
- بقیه مشاهد و قبور إمامان هم مانند کربلاست، و روایت وارده مؤیَّد به شواهد قطعیه بر آن دلالت دارد.
- و بنابراین؛ تو اى مؤمن خالص! تمام نمازهاى واجب و نافله و قضائى که بر عهده توست؛ در آنجاها بجاى آور!
- و در این مشاهد، رعایت کن که نمازت را در نزدیکى آن تربت پاک بخوانى! و بهترین جا را براى نمازى که مىخوانى، پهلوى سر إمام در آن مرقدِ شریف قرار بده.
- و نهى وارد از تقدّم نمازگزار بر قبر مطهر، إلزامى نیست؛ بلکه از روى أدب است؛ و در جواز خواندن نماز، در خطّ مساوى با بدن شریف، از سمت راست و یا چپ، نصوص وارده، مختلف است و معناى واضحى به دست نمىدهد.
- و پشت سر امام نیز نماز بگزار! زیرا که روایات صحیحه و غیر صحیحه، در استحباب این مکان به صراحت دلالت دارند.
- و فرق میان این مشاهد و قبور إمامان با سایر قبور مردم، مانند نور تجلّى خدا بر فراز کوه طور؛ روشن است.
- و بنابراین اهتمام کردن و رفتن براى نماز در پهلوى این قبور شریفه، مستحبّ است و مطلوب؛ و ما را بدان خواندهاند؛ و هر چه به قبر نزدیکتر نماز گزاردن، بلکه چسبیدن به قبر، مطلوبتر و پسندیدهتر است.
- و در اینکه قبور را قبله قرار ندهید؛ اگرچه منعى وارد شده است؛ ولیکن چنان قدرتى ندارد که بتواند إذن و إجازه صریحى که از طرف شارع رسیده و شنیده شده است را از بین ببرد و بر طرف کند.»
سپس ایشان می افزاید: بنابراین قبور إمامان حکم مسجد را دارد؛ بلکه از أفضل مساجد است؛ زیرا همین طور که در بیت سوّم و چهارم دیدیم، شرافت هر مسجدى که در دنیا ساخته شود، به واسطه خون معصومى است که در آنجا ریخته و به درجه شهادت فائز گردیده است. و در قرون و تمادى زمانهاى پیشین این أمر واقع شده است؛ و خداوند به برکت آن خون اینجا را معبد پاک و پاکیزه براى ذکر خود نموده است؛ و گرچه بناى مسجد بعد از گذشتن سالهاى متمادى باشد. و چون این قاعده و ناموس کلّى در هر مسجدى هست؛ گرچه ما صاحب آن خون را ندانیم و نشناسیم؛ پس این مشاهد متبرّکه ائمّه علیهم السّلام که صاحبانش معین و مشخّص است که در مقام عالىتر از همه معصومینِ دورانهاى گذشته و زمانهاى سالفهاند؛ ببینید چقدر مزیت و فضلیت دارد.