محقق : دکتر صادق یادگاری
شیعه نیوز | جوانان و موسیقی
تعریف موسیقی: کلمه موسیقی یا موزیک از واژه یونانی گرفته شده که در یونان باستان به معنای ربّ النوع است.
ربّ النوع یعنی هر عاملی که به جای خدا پرستش می شود.
غناء : صدایی است که همراه با زیر و بم و طرب انگیز و شادی آفرین باشد و گاه حزن انگیز است. بعضی گفته اند که موسیقی از ریشه موسیخی ! آمده است یعنی با شنیدن آن مو بر بدن انسان سیخ می شود!
اصوات موزون و جذاب که به وسیله ابزارهای مخصوص و با دست بشر ساخته شده است و نیز اصوات موزون که بر اعصاب و احساسات انسان اثر می گذارند.
چند اصطلاح موسیقی :
سنفونی یا سمفونی : به معنای با هم و صدا یک فرم موسیقی غربی است که با تعداد زیادی ساز حدود 100 نفر مجموعه نوازندگان ( ارکستر ) اجرا می شود اما خواننده ندارد.
اُپرا : یک تئاتر کامل با صحنه ، نور ، بازی ، نمایش است ، بصورت آواز با همراهی ارکستر سرود گروهی انجام می شود.
انسانی که درونش حالت اندوه دارد ، اگر موسیقی اندوه آور برای او بنوازد ، حالت مزبور در اعصاب و نفس او تحریک می شود.
سوال : آیا موسیقی برای نجات دادن روح انسان از فشارها و خشونت های زندگی مادی مفید است؟
افزایش بیماری های روانی ، شدت گرفتن سودپرستی و لذت مداری ، خود محوری و خودنمایی و خودخواهی ها در زندگی ماشینی و مادی و تنوع طلبی مادی انسان ها و سلطه جویی و پول پرستی و همه ظلم و فسادها و فشارهای اجتماعی نه تنها به وسیله موسیقی معالجه نمی شوند ، بلکه اکثر قریب به اتفاق موسیقی های آرام و یا تند امروزی وسیله ای برای تخدیر اعصاب است یعنی همانند داروهای روان گردان اعتیاد آورند و نه آرامبخش. یعنی روح انسان را به سوی غفلت ها سوق می دهند و عقل انسان را می پوشانند یعنی تحت الشعاع قرار می دهند.
انواع موسیقی های هیجانی و یا سنتی اثراتشان بر اعصاب انسان اثر موقت تخدیری دارد که انسان احساس می کند همه مشکلاتش با موسیقی حل شده است ، زیرا خود را در یک حالت منزوی از اجتماع حس می کند و پس از بی اثر شدن و پایان یافتن آن باز آن مشکلات هست ، چون با عقل و اندیشه و تجربه و علم انسان نخواسته است مشکلاتش را بطور منطقی حل کند بلکه آنها را با شنیدن موسیقی موقتأ به فراموشی سپرده است!.
سوال : موسیقی بر اعصاب و روان چه اثراتی دارد؟
اهمیت عقل و اعصاب و روان و نفس پاک آدمی آنقدر بالاست که اگر هر عامل داخلی یا خارجی این ارزشهای انسانی را مخدوش و ضعیف کند ، درجه انسانیت انسان سقوط می کند. زمانی انسان از نظر جسمی و روحی و نفسانی سالم است که اعصاب او در حالت تعادل و اعتدال باشد. اما اگر گاهی اعصاب تحریک شدید شد و یا گاهی سستی و رخوت داشت هردوی این حالات بر قلب و روح مضرّند.پس هرکس علاقمند به آرامش فکر و آسایش زندگی و سلامت جسم و جان خویش است باید همواره به تعادل عصبی و روانی و عقلانی خود توجه کند و از انجام کوچکترین عمل و تحریکی که به اعصاب و روان او زیان می رساند پرهیز کند.
اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک
وظیفه اعصاب سمپاتیک ، بیداری ، تلاش ، فعالیت در کارها ، خونگرمی ، تنگ کردن عروق ، افزایش ضربان قلب ، بالابردن فشار خون و امثال آنست. وظیفه اعصاب پاراسمپاتیک ایجاد سستی ، خواب ، انقباض عضلات گوارشی، غفلت ، فراموشی ، اندوه و سردمزاجی است.
اگر این دو سری اعصاب در وجود انسان هماهنگ عمل کنند اعصاب انسان تعادل دارد. برای مثال آهنگ های موسیقی نشاط انگیز نوعی تحریک اعصاب سمپاتیک را انجام می دهد و تعادل اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک را به هم می زند. به تدریج شنونده و معتاد شونده به آن مبتلا به بیداری شبانه ، خوشی های ناگهانی و غیر ارادی ، خنده های بیجا ، پُر گویی ، عصبانیت و خلاصه علائمی در شخص ایجاد می کند که در پزشکی به آن بیماری مانی ( مانیا )می گویند : یعنی حتی وقتی با موسیقی سر و کار ندارد بی اختیار دست و پا و بدن را حرکت می دهد و می خواند . اگر این علائم تشدید شوند ، بیماری پارانویا ایجاد می شود و مبتلا به آن ادعا می کند که از همه بالاتر است. در مشکلات زندگی بی صبری می کند و حتی در برابر حوادث کوچک زندگی خودخوری می کند و یا به دیگران حمله می کند.
گاه به زندگی بی رغبت می شود ، گاه غم و غصه بی مورد می خورد ، گاهی احساس سیری از زندگی می کند و یا بر اثر ناراحتی و فشار عصبی زیاد به سکته قلبی یا مغزی دچار می شود. اگر موسیقی های شدید گاه بر سمپاتیک و یا گاه بر پاراسمپاتیک فشار وارد آورده تحریک کند ، شخصی به بیماری سیکلوتمی مبتلا می شود. [1]
سوال :بر اثر اعتیاد به موسیقی و تحریک شدن اعصاب چه زیان هایی ممکن است بر روح و روان وارد شود؟
اگر موسیقی بطور متوالی بر گوش و اعصاب وارد شود ، شنونده تحت نفوذ کشش های صوتی واقع شده و به عالم هپروت و دور از واقعیت سیر می کند ، پس از چندی شنونده موسیقی در خود حالت بطالت و سستی حس می کند.
ابتدا با شعف عصبی بروز می کند، و بعدها به حالت روان پریشی می رسد.
- ضعف قوای عقلی و قدرت فکری:
وقتی انسان معتاد به شنیدن موسیقی شد ، کم کم موسیقی مسلط بر روان و عقل او می شود و قدرت تمرکز و استنباط و تفکر و تعقل را از دست می دهد ، و به علت مجذوب شدن در نواهای لذت بخش و زیر و بم های موسیقی تمام افکار عالیه و اندیشه های بزرگ ، رو به ضعف می روند ، گویی پرده ای و پوششی روی عقل و ادراکات شنونده انداخته اند جامعه شناسی موسورسکی می گوید:
" چرا زمانی که با نقاشان و حجّاران گفتگو می کنیم می توان به اعماق اندیشه آنان پی ببریم و بندرت از خود سخن می گویند ، اما زمانی که با موسیقی دانان صحبت می کنید هرگز فکر خلّاق و زنده ندارند و فقط از اصول و فرمول های موسیقی بحث می کنند؟"[2]
معتاد به کار با دستگاههای موسیقی و با شنونده آنها ، بتدریج همانند این است که در دنیای واقعی ظاهرأ زندگی می کند اما از راه و رسم زندگی به دور است، به مردم وعده می دهد اما هرگز وفادار نیست . رغبت او به واقعیات زندگی کم می شود چون با افکار افسرده خویش بسر می برد.
روح کاهلی و افسردگی و خمودی بر او مسلط می شود. دوست ندارد از حقایق جهان و زندگی آگاه شود و مطالعه کند . اما زمانی که جوانی موسیقی را کنار گذاشت و به آن معتاد نشد می بینیم چقدر فعالیت های اجتماعی و عقلانی اش زیاد می شود.
الکسیس کارل می نویسد:
برخی از دانش آموزان می خواهند با موسیقی دروس خود را یاد بگیرند ، و پیشرفت کنند ، اما باید گفت موسیقی کاهلی کامل می آورد و انسان را به غفلت می کشاند."
بیماری نوروتیک ناشی از اختلالات عصبی است . به علت تحریک پذیری دائم ، خستگی مزمن عصبی ، سستی و بیحالی ایجاد می شود. ؟؟؟؟؟؟ و ضعف اعصاب علائمی از جمله به قرار زیر دارد:
حساسیت زیاد ، ناتوانی قوای فکری ، اضطراب ، بی خوابی ، فشار مخصوص در سر ، ضعف عضلانی ، اختلالات گوارشی ، ناراحتی قلبی عروقی ، دربرابر نواهای نشاط انگیز از حالت عادی خارج می شوند و در برابر نواهای غم انگیز پریشان و گریان می شوند.
نظر بتهون موسیقیدان مشهور در مورد خود
در وصیت نامه اش نوشت: "شما ای مردمانی که مرا دیوانه و تندخو دانسته اید از این که به من بدبین هستید بسیار زجر می کشم. من از سال هاست گرفتار بیماری روانی شده ام که هرروز بدتر می شود. باید از اجتماع و صداهای شدید به دور باشم. هر وقت به گروهی از شما مردم برخورد می کنم ناگهان ترس شدیدی مرا فرا می گیرد. زدگی من پر از اندوه است. هرروز انتظار زمانی را می کشم که مرگم فرا رسد و راحت شوم." [3]
رابطه موسیقی و افزایش فشار خون
دکتر گورلد واین پس از مطالعات زیاد به این نتیجه رسید که علت اساسی فشار خون و موسیقی دانان و شنوندگان آن گوش دادن به موسیقی است و با بستن دستگاه اندازه گیری فشار خون و زدن قطعات موسیقی ، مشاهده کرد فشار خون مرتب بالا می رود.[4]
زیان های موسیقی بر اعصاب و روان
- اختلالات مغزی ، جنون و ... یکی از ورودی های مخابراتی بدن انسان گوش است. شنیدن از سه حال بیرون نیست:
- اطلاعات و اخباری که مفید است و به نفع روح و بدن انسان است. جنبه مثبت دارد. مانند سخنان بزرگان و دانشمندان که موجب سرور می شود.
- گاه سخنان جنبه منفی دارد : مانند شنیدن داستان های بی فایده و دشنام که موجب آزار روح و دل می شود.
- گاهی ورودی های گوشی ، نه مثبت است و نه منفی و بسیار گیج کننده است. مغز برای این نوع ورودی ها حالت کرختی و سستی ایجاد می کند.
آهنگ های موسیقی از راه اعصاب گوش به مرکز عصبی مغز ، نه جنبه مثبت ( حاوی مطالب علمی و اجتماعی و اخلاقی ) است و نه جنبه منفی تا در مغز علیه آن عکس العمل نشان دهد ، موسیقی یک حالت گیج کننده دارد و روح را پریشان می کند و لذا موسیقی جلب توجه شدید در شنونده ایجاد می کند چون اراده اش را از دست می دهد. موسیقی چنان بر اعصاب و مغز مسلط می شود که مراکز شعور و اراده اش را متوقف می کند. گاهی شنونده در برابر آهنگ های محرّک ، بدون اراده حرکت می کند و بی اراده می خندد و یا گریه می کند. این گونه حرکات بی اراده در حین شنیدن موسیقی در اثر این است که مراکز شعور و اراده در حالت کرختی و ناتوانی و توقف قرار گرفته است و عقلش قفل می شود.
لذا توقف نیروهای فکر ، بهت زدگی و گیجی و در اوج آن جنون دست می دهد.چون به مغز و عقل و ادراک انسان حمله می کند.
قلب انسان مرکز دریافت انواع احساسات است که از طریق چشم و گوش وارد بدن می شود. الیاف زیادی از اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک به قلب وارد و خارج می شوند.
خبرهای نشاط انگیز ناگهانی یا با دشنام و اختیار ترسناک یا بر روی قلب تأثیر شدید می گذارند و روی عمل و پمپاژ قلب و انقباضات آن اثر مثبت یا منفی دارد. بر این اساس است که عده زیادی از نوازندگان و بازیگران تئاتر و موسیقی و سینما دچار سکته قلبی می شوند.
زیرا فشار خونشان ناگهان بالا می رود یا با تحریک اعصاب ، هیجانات قلبی و روحی شدید برایشان ایجاد می شود.
از جمله اثرات شدید و زیان آور موسیقی بر اعصاب
- مالیبرال فرانسوی نوازنده و آوازه خوانی که هنگام خواندن طوری تماشاچیان را می لرزاند که عده ای از خود بی خود می شدند بالاخره در سن 27 سالگی در یکی از مراکز تئاتر ناگهان حالت بیهوشی به او دست داد و سکته کرد و مرد."[5]
- لئونارد وارن : آوازه خوان مشهور آمریکایی در پرده اُپرا همین که روی صحنه ظاهر شد و فریاد زد: (oh gioia) آه ای شادی! ناگهان در مقابل چشم های حیرت زده 3900 تماشاچی نقش بر زمین شد و با سکته مغزی هلاک شد."[6]
- شوبرت اتریش در سن 31 سالگی موسیقی دان به علت شهوت رانی مفرط سکته کرد.
- ابوالحسن صبا ایرانی در 55 سالگی بر اثر فشار خون بالا و سکته قلبی درگذشت.
- حبیب سماعی ایرانی در 45 سالگی سکته کرد.
- سباستیان باخ بر اثر اختلال حواس و ضعف اعصاب و بینائی درگذشت.
- موزارت اتریش موسیقیدان در سن 35 سالگی بر اثر روان پریشی و سل جوانمرگ شد.
- شوپن لهستانی در سن 39 سالگی بر اثر ضعف اعصاب و سل جوانمرگ شد.
- ولفانگ آرمانوس بر اثر بیماری روانی و ناشنوایی در 36 سالگی مرد.
- نیچه بر اثر ضعف اعصاب و تضادهای روحی و جنون مرد.و....[7]
دانشمندان غربی چه گفته اند ؟
- پروفسور آدلر استاد دانشگاه کلمبیا:
" بهترین و دلکش ترین نواهای موسیقی ، شوم ترین آثار را روی سلسله اعصاب انسان می گذارد. مخصوصأ اگر هوا گرم باشد. موسیقی اعصاب را به شدت خسته می کند ، زیرا اعصاب را به شدت تحریک می کند ، ارتعاشات موسیقی تعریق فوق العاده در پوست ایجاد می کند."[8]
- دکتر الکسیس کارل زیست شناس معروف می نویسد:
" ساز و آواز و کنسرت ها نمی تواند جای فعالیت و کار سودمند اجتماعی را بگیرد ، سینما و صداهای موزیکال ، کاهلی کاملی به کسانی می بخشد که سرگرم آنند. الکلسیم کارگردان و جوانان ما را از پای در می آورد و سر و صدای سینما و موزیک روحیه فرزندان ما را فلج می نماید."[9]
- ویکتور هوگو نویسنده فرانسوی :
" علت اینکه ما از موسیقی خوشمان می آید این است که در دنیای رویاها و احلام خود فرو می رویم."[10]
" حس موسیقی در نهاد بشر نهفته است ، موسیقی در تخدیر اعصاب از مواد مخدر هم قوی تر است."[11]
" ادبیات ، عالی ترین هنرها ، موسیقی ، پست ترین هنرهاست. زیرا اولی بیش از همه با فکر و معنی سروکار دارد ولی موسیقی با حقیقت و معنی سروکاری ندارد."[12]
هگل در جای دیگر می گوید:
"چه با شکوه است راز و نیاز مسلمانان در معابد بی آلایش خود و چه ناپسند است راز و نیاز مسیحیان در کلیسا که با آهنگ های موسیقی همراه است."[13]
- پروفسور هنری اوگلدن استاد دانشگاه لویزیانا می گوید:
"دکتر آنولد فریدمانی پزشک بیمارستان نیویورک و رئیس کلینیک سردرد با کمک دستگاههای الکترونیکی تعیین امواج مغز ثابت کرده : یکی از عوامل مهم خستگی های روحی و فکری و سردردهای عصبی ، گوش دادن به موسیقی است ، مخصوصأ برای کسانی که به موسیقی کاملأ دقت می کنند."[14]
موسیقی در قرآن
خداوند در قرآن در سوره حج آیه 30 می فرماید: ( فاجتنبوا قول الزور )
از بت های پلید .... و از سخنان باطل بپرهیزید.
مفسران می گویند قول الزور سخن لهو و غنا و موسیقی است.
برخی آیات :
- لقمان -5 : "و من الناس یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله بغیر علم و یتخذها هزوا..."
عده ای از مردم سخنان باطل را می خرند. و از روی نادانی وسیله گمراهی ( و غفلت ) دیگران را فراهم نموده و مردم را از راه حق باز می دارند و آیات الهی را به بازیچه می گیرند.
در روایات ( لهو الحدیث ) به غناء و موسیقی تفسیر شده است. [15]
- سوره حج – 30 : " فاجتنبوا الرجس من الأوتان واجتنبوا قول الزور" قول زور موسیقی و گفتارهای غافل کننده و باطل است.
- فرقان _ 72: " والذین لا یشهدون الزور و اذا مرّوا باللغو مرّوا کرامأ "
حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند : منظور از قول الزور موسیقی است.
پس در هرجا که موسیقی هست از آن خارج شوید. ( برخی روایات درباره غنا در چند صفحه بعد).
برخی از روایات درباره موسیقی
امام جعفر صادق علیه السلام فرموده اند: " فرومایه کسی است که شراب می خورد ، ساز و تار می نوازد." [16]
امام صادق فرمودند : " خانه ای که در آن غنا باشد ، از مرگ ناگهانی ( سکته ) ایمن نیست. و دعا در آن به اجابت نمی رسد." [17]
رسول الله صلی الله علیه و آله : " سه چیز است که موجب قساوت قلب می شود . از جمله گوش دادن به لهو و موسیقی "[18]
رسول خدا صلی الله علیه و آله: "گروهی خواهند آمد که شب تا صبح به لهو و موسیقی و شراب و... مشغول می شوند و بصورت میمون و خوک محشور خواهند شد."[19]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
" هر بنده ای که وارد بهشت می شود دو حورالعین در کنارش نشسته و با بهترین صدا برای او آواز می خوانند و آن حمد و ثنا و تسیبح خداوند است."[20]
صدا و سیما و تقلید از موسیقی غربی
برای مثال برنامه ( آکادمی گوگوش ) که در انگلیس تولید می شود و در شبکه های ماهواره ای ایرانیان خارج کشور است و یا سریال ( بفرمائید شام ) با فرهنگ غربی تدوین و برنامه ریزی شده است.
در آکادمی گوگوش تمام موزیک ها و آوازها سبک غربی و هیجان انگیز و محرّک اعصاب خودمختار است. متأسفانه همین سبک را در شبکه نسیم بنام ( شب کوک ) با اجرای تمرین و مسابقه خوانندگی آقایان و البته موزیک های سبک غربی اجرا کردند.
چون بحث و تحلیل موسیقی است ،با این موزیک های متنوعی شرقی و غربی و سنتی و محرّک اعصاب که در صدا و سیما برای جذب بیننده زیاد ، ظواهر را تقلید می کنند و گاه از خط قرمز ها هم می گذرند ، انگیزه ای می شود تا جوانان در پارتی ها و باغ ها و گردهمایی های مختلط از انواع ساز و آوازهای بهره مند شوند ، پس برخی مسئولین خود الگوی نامناسب برای مردم می شوند ، در حقیقت خط قرمزهای موزیک و حرام و حلال هم مخلوط شده است.
موسیقی شیطانی چیست؟
شیطان پرستان موسیقی خاص دارند. گروه ( متالیکا ) با ظهور خواننده ی جدید به عنوان شیطان جدید ، اقشار مختلفی از جوانان را به خود جلب کرده است.
فرانکو باتیاتو یکی از خوانندگان مشهور غربی است که در مورد موسیقی راک می نویسد: هرکس پیام های گروه های موسیقی راک را گوش دهد شیطان پرست می شود.
پیام های شیطانی در آوازها تکرار می شود. مثلأ می گویند : "بوی عطر توجه دل پذیر است.... شیطان خدای ماست! "
و یا می گوید : " آه شیعه ! این خداست . تو : اس ((s یعنی ( شیطان = sata )
آه شیعه می فهمد ! "[21]
خلاصه اعتراضات خود را در قالب موسیقی و آواز فریاد می زنند و مردم ناراضی را به سمت خود می کشند ، سپس شیطان پرستی را کم کم تبلیغ می کنند.
منابع :
[1] تأثیر موسیقی بر روان و اعصاب – حسین عبداللهی ص 40
[2] سخنان بزرگان – ابوالقاسم جنتی
[3] مجله موسیقی سال دوم ش 5
[4] روزنامه اطلاعات – ش 9969
[5] اطلاعات ش 9632
[6] مجله موسیقی شماره 43 ص 62
[7] تأثیر موسیقی بر اعصاب و روان- حسین عبداللهی ص 105
[8] مجله دیمانش ایلوستر – پاریس ش 630 و کتاب موسیقی از نگاهی دیگر - مومنی
[9] راه و رسم زندگی – دکتر الکسیس کارل ص 163
[10] اندیشه های مردان بزرگ
[11] شعر و موسیقی – ابوتراب رازانی
[12] مبانی فلسفه ، ص 407
[13] پاورقی کتاب قهرمانان ، توماس کارلایل
[14] مجله امید ایران ، ش 306 به نقل از مجله نیوز ویک
[15] وافی – ج 3 ص 33
[16] وسائل الشیعه – ج 12 ص 234
[17] اصول کافی – ج 6 ص 243
[18] وسائل الشیعه – ج 17 ص 314
[19] بحار – ج 76 ص 132
[20] بحار – ج 8 ص 195
[21] از کتاب شیطان پرستی ( جواد امین خندقی ) ص 144
انتهای پیام | https://www.shia-news.com