پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله مکارم شیرازی به بیان وقایع ماه محرم از منظر این مرجع تقلید پرداخته است. درباره وقایع روز یازدهم ماه محرم می خوانیم: «ابن سعد» تا حدود ظهر روز يازدهم به دفن اجساد پليد كوفيان مشغول بود. پس از اتمام كار در حالى كه پيكر پاك فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله و ياران پاكبازش در زير آفتاب رها شده بود، دستور داد سرهاى ديگر شهداى كربلا را از بدن ها جدا كنند و به قصد تقرّب به ابن زياد و گرفتن جايزه با خود به كوفه ببرند.[1]
اين سرهاى پاك كه مجموع آنها با سر امام عليه السلام به 72 سر نورانى مى رسيد اينگونه بين قبائل تقسيم شد:[2]
1. قبيله كنده به سركردگى قيس بن اشعث، سيزده سر!
2. قبيله هوازن به فرماندهى شمر بن ذى الجوشن، دوازده سر!
3. قبيله تميم، هفده سر!
4. قبيله بنى اسد، نه سر!
5. قبيله مذحج، هفت سر!
6. ساير قبايل، سيزده سر![3]،[4]
حرکت کاروان اسرا از کربلا
عمر سعد پس از دفن اجساد پليد سپاهيانش نزديك ظهر روز يازدهم دستور حركت به سوى كوفه را صادر كرد.[5]
اسامی اسرای اهل بیت (علیهم السلام)
«ابن عبد ربه» در «عقد الفريد» مىنويسد: در ميان اسراء دوازده پسر بچه و نوجوان از جمله آنها محمد بن الحسين[6] و على بن الحسين عليه السلام بودند.[7]،[8]
از جمله زنان بزرگوارى كه در كربلا به اسارت درآمدند عبارتند از:[9]
زينب كبرى عليها السلام، ام كلثوم[10]، فاطمه دختر اميرالمؤمنين عليه السلام، فاطمه دختر امام حسين عليه السلام[11]، سكينه دختر امام حسين عليه السلام[12]، و دختر چهارساله امام حسين عليه السلام (رقيه)[13]، و رباب دختر امرء القيس همسر با وفاى امام حسين عليه السلام[14]، رمله، مادر حضرت قاسم و همسر امام حسن مجتبى عليه السلام.[15]،[16]
اينان بازماندگان از عترت رسول اللَّه بودند كه ابن سعد و سپاهش حرمت پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را در حق آنها رعايت نكردند و با جسارت تمام آنان را چون اسيران جنگى به بند كشيدند و با خيل نامحرمان كه قاتلان ذرارى پيامبر صلى الله عليه و آله و يارانش بودند، به سوى كوفه روانه ساختند.[17]
عبور کاروان اسرا از قتلگاه
از دشوارترين لحظات تاريخ كربلا، كه در عظمت و سنگينى با همه آسمانها و زمين برابرى مى كند، لحظه وداع جانسوز قافله اسيران با بدن هاى پاره پاره شهيدان است.[18]
دشمنان، اسيران دلسوخته را از كنار آن پيكرهاى پاك شهيدان عبور دادند، همان پيكرهاى غرقه به خونى كه يكجا همه عزّت ومظلوميت را در خود جمع و خلاصه كرده بودند.[19]
برابر بعضى از نقل ها، اسيران خود چنين درخواستى داشتند تا براى وداع با آن عزيزان شهيدشان از كنار قتلگاهشان عبور كنند.[20]
ناگفته پيداست كه ترك سرزمين كربلا در آن وضعيت غمبار و وحشتناك براى آن دلسوختگان بسيار دشوار و سخت بوده است. به ويژه آنكه دشمن اجساد پليد سربازانش را دفن كرده بود ولى پيكرهاى ذرارى پيامبر صلى الله عليه و آله به خصوص پيكر پاك سرور جوانان بهشت بىغسل و كفن در بيابان رها شده بود. دشمن بدكينه نه خود به دفن آنها اقدام نمود و نه اجازه تدفين آنها را به كسى داد.[21]
مشاهده آن صحنه هاى دلخراش با آن بدن هاى پاره پاره و پايمال سمّ اسبان كه عمدتاً قابل شناسايى نبودند، مىتوانست هر بينندهاى را از پاى درآورد ولى طمأنينه و آرامشى كه در زينب كبرى عليها السلام، يادگار صبر و شكوه على عليه السلام ظهور كرد و صلابت و استحكامى كه در كلمات دلنشين او موج مىزد، تا حدود زيادى آن فضاى سنگين را شكست و آن را براى آل رسول قابل تحمل كرد.[22]
حضرت زینب علیهاالسلام ، رهبر کاروان اسیران کربلا
زنان حرم چون چشمشان به آن بدن هاى پاره پاره افتاد، فريادشان به ناله و شيون بلند شد و بر صورت خود لطمه زدند.[23]،[24]
زينب كه مىدانست دشمن در انتظار است تا با ديدن كوچكترين نشانه اى از ضعف وپشيمانى درخاندان پيامبر، قهقهه مستانه سر دهد، با ديدن پيكر به خون آغشته برادر، رو به آسمان كرد و گفت: «أَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ هذا الْقُرْبانَ؛ خدايا اين قربانى را قبول فرما!».[25]،[26] اين جمله چون پتكى بر سر دشمن فرود آمد و كوس رسوايى آنها را بهصدا درآورد.[27]
زینب (سلام الله علیها)؛ آرامش دل امام سجاد (علیه السلام)
زينب عليها السلام سنگ صبور اهل كاروان، كه با نوحه سرائى بجا و به موقعش تا حدودى باعث تخليه بغض هاى فرو خفته در گلو شده بود، متوجه على بن الحسين عليه السلام شد كه مىرفت از سر بىقرارى قالب تهى كند، زينب عليها السلام خود را به امام سجاد عليه السلام رساند[28] و فرزند برادر خود را تسلى بخشيد و آينده كربلا و عاشورا را آنگونه كه ما امروز بعد از حدود 14 قرن مىبينيم دقيقاً ترسيم كرد، آرى قلب نازنين زينب عليها السلام مىدانست كه اين آغاز كار است هر چند تاريكدلان بنىاميّه و منافقان آن را پايان كار مى پنداشتند.[29]
شیوه به اسارت بردن اهل بیت(علیهم السلام)
زنان و دختران و كودكان حرم حسينى را بر شتران بدون جهاز سوار كردند و آنها را بدون پوشش مناسب، ميان دشمنان حركت داده و همانند اسيران بلاد كفر و در نهايتِ مصيبت و اندوه، به سوى كوفه[30]حركت دادند.[31]
[1] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص544.
[2] همان.
[3] بحارالانوار؛ ج 45؛ ص 62، ر.ک: ملهوف( لهوف)؛ ص 190 ، انساب الاشراف؛ج 3؛ ص 412. در ملهوف، آمده است كه قبيله بنىاسد، سيزده سر را حمل مىكردهاند.
[4] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص544.
[5] همان.
[6] ظاهراً منظورش همان محمد بن على بن الحسين، امام باقر عليه السلام است.
[7] عقد الفريد؛ ج 4؛ ص 385، و ر.ک: مقاتل الطالبيين؛ ص 79.
[8] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص 545.
[9] همان.
[10] مقاتل الطالبيين؛ ص 79.
[11] عقد الفريد؛ ج 4؛ ص 385.
[12] مقاتل الطالبيين؛ ص 79.
[13] نفس المهموم؛ ص 259.
[14] كامل ابناثير؛ ج 4؛ ص 88.
[15] ابصار العين؛ ص 130. در برخى از كتابها نام تعدادى ديگر از بانوان بزرگوار نيز در جمع اسرا آمده است؛( ر.ک: قصه كربلا؛ ص 405- 406).
[16] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص: 545.
[17] همان.
[18] همان ؛ ص546.
[19] همان.
[20] همان.
[21] همان.
[22] همان.
[23] مقتل الحسين مقرّم؛ ص 306 ، نفس المهموم؛ ص 201.
[24] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص547.
[25] مقتل الحسين مقرّم؛ ص 307.
[26] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص547.
[27] همان.
[28] همان ؛ ص549.
[29] همان؛ ص550.
[30] همان ؛ ص544.
[31] همان؛ ص 545.