۰

دلنوشته یک زائر جوان ایرانی برای مردم عراق

به عنوان یک جوان ایرانی برای نخستین بار عازم سفر معنوی اربعین بودم. از جنبه های معنوی این سفر و آنچه که موکب به موکب دیده و شنیدم و در آن فضای روحانی حس کردم می گذرم؛ چون برایم قابل وصف نیست و می خواهم این تجربه عاشقی بین من و معشوقم بماند. بین ما دوتا.
کد خبر: ۲۷۳۲۶۰
۱۱:۲۷ - ۲۸ شهريور ۱۴۰۱

به گزارش «شیعه نیوز»، بعد از این سفر راستش را بخواهید دیگر اهمیت مرزهای بین ما و عراق برایم کم شده و برادران و خواهران عراقی را بسیار بیشتر از گذشته همچون ملت خودم دوست دارم.

امسال برای نخستین بار این توفیق دست داد که زائر اربعین سید الشهدا اباعبدالله الحسین (ع) باشم.


به عنوان یک جوان ایرانی برای نخستین بار عازم سفر معنوی اربعین بودم. از جنبه های معنوی این سفر و آنچه که موکب به موکب دیده و شنیدم و در آن فضای روحانی حس کردم می گذرم؛ چون برایم قابل وصف نیست و می خواهم این تجربه عاشقی بین من و معشوقم بماند. بین ما دوتا.

پس از بازگشت از این سفر معنوی - به عنوان یک قطره در دریای بیکران جمعیت عاشق حسین (ع) - تنها و تنها می خواهم از بزرگواری، کرامت و انسانیت ملت بزرگ عراق و میزبانان مهربان بگویم.
به خدا سوگند چنان تحت تاثیر مهربانی و مهمان نوازی این ملت شریف و متمدن قرار گرفتم که هیچ احساس غربت نکردم و گاه در برابر مهربانی و کرامت و مهمان نوازی و نگاه مهربانانه و لبخند روی لب های آنها احساس شرمساری می کردم.

سلام خدا بر شما ای ملت مهربان عراق

وقتی به پایانه مرزی مهران می رسم و پا در خاک پاک میهن می گذارم به نخستین چیزی که فکر می کنم این است که جدای از تجربه سفر معنوی در آن دریای نور، که می خواهم به عنوان یک توشه معنوی تا انتهای عمر بین من و معشوقم بماند؛ باید از بزرگواری و مهربانی میزبانانم قدردانی کنم واگر شده حتی با قلمی این حس را با هم وطنانم در میان بگذارم و از آنها بخواهم اگر تاکنون راهی این سفر معنوی نشده اند دعا کنند سال آینده جزو قطره ای در این دریای بیکران باشند و با چشم خود این بزرگواری مهمان نوازانه را که نمونه ای در هیچ جای دیگر دنیا ندارد؛ ببینند.
بروند و ببینند که چگونه یک ملت در راه باورهای معنوی خود، خاک پای زائران حسین (ع) می شود و چگونه به این میزبانی و خدمت رسانی افتخار می کند.


من کاملا تحت تاثیر قرار گرفتم و راستش را بخواهید پیش از سفر چیزهایی از این روحیه خاص ملت عراق شنیده بودم؛ "اما شنیدن کی بود مانند دیدن؟!" باید رفت و از نزدیک حس و تجربه کرد.


بر ملت بزرگ و بافرهنگ و متمدن عراق درود می فرستم و آرزوی سلامتی، سعادت و رفاه و امنیت و آسایش آنها را دارم.
بعد از این سفر راستش را بخواهید دیگر اهمیت مرزهای بین ما و عراق برایم کم شده و برادران و خواهران عراقی را بسیار بیشتر از گذشته همچون ملت خودم دوست دارم.

سلام خدا بر شما ای ملت مهربان عراق


ای ملت بزرگ عراق
به شما درود می فرستم و در مقابل این همه مهربانی و فروتنی و بزرگواری شما سر تعظیم فرود می آورم.
شما غبار پای ما را زدودید و هر آنچه در توان داشتید در طَبَقِ اخلاص در مقابل ما قرار می دادید و من پس از بازگشت از سفر از این راه دور دست تک تک شما را می بوسم و افتخار می کنم که با چنین ملت بزرگی همسایه ایم.


"بین ایران و عراق؛ جدایی ناممکن است؛ چون عشق به حسین (ع) ما را به هم پیوند زده است."

انتهای پیام

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: