به گزارش «شیعه نیوز»، من و همسرم یک سال و نیم است که برای فرزنددار شدن اقدام کرده ایم اما با درمان های مختلف هنوز به نتیجه نرسیده ایم . در طول درمان ، من دعاها و نذرهای مختلفی کرده ام . آیا دعا کردن با تسلیم خدا بودن ، منافات دارد ؟ آیا برای بچه دار شدن باید بدنبال درمان باشم یا همه کارها را به خدا بسپارم ؟
من در زندگی خیلی مشکل دارم و هر چه خدا را می خوانم جوابم را نمی دهد!
در زندگی و باورهایمان باید این اعتقاد را داشته باشیم که وعده ی حتمی خداست که اگر تسلیم و راضی به رضای او باشیم خواسته ی ما را مستجاب می کند . خداوند کریم امر به دعا و ضمانت به استجاب نمود، پس دعا را مستجاب می نماید، ولی یادمان باشد استجابت دعا این نیست که فرمانبردار دستورات دعا کننده باشد و یا حتماً همان چیزی که او خواست را در همان زمانی که او خواست بدهد.
خداوند می فرماید: از رحمت من ناامید نشوید، مشرک نگردید، از من بخواهید، به فضل و رحمت من امیدوار باشید، به من توکل کنید، اعتماد کنید و دعا کنید. نه این که انسان فقط یک لفظی بر زبان براند، سپس مانند اربابان یا فرماندهان معترض گردد که چرا به اجرا در نیامد و نامش را هم عدم استجابت دعا بگذارد.
خداوند دنیا را دار جبر نیافریده که اگر هیچ شرطی نیز برای تحقق امری فراهم نبود و یا به قولی مصلحت نبود نیز به زور و یا به صورت معجزهای آن را به مصلحت نماید.
آن عزیز که در دلش از بچه دار شدن مأیوس است و با خود می گوید که چقدر دعا کنم، باید بداند که دعا و درمان اسباب و وسیله هستند و باید دنبال درمان بود و ناامید هم نشد زیرا حضرت زکریا در پیری فرزنددار شد . خدا مسبب الاسباب است . پس ما نباید ناامید بشویم و باید دعا کردن را جدی بگیریم .
این گونه دعا کنیم
در مسائل مادی وقتی که ما دعا می کنیم باید بگوییم هر چه به صلاح خداست. گاهی ما چیزی از خدا می خواهیم که هلاکت ما در آن است . زبیر پسرعمه ی پیامبر بود و امیرالمومنین در مورد او فرمود : زبیر از ما اهل بیت است . او یکی از نزدیکان پنج تن بود و در تشییع جنازه ی حضرت زهرا شرکت داشت. وقتی عبدالله پسر زبیر بزرگ شد باعث شد بین او و امیرالمومنین جدایی بیفتد . و در جنگ جمل هجده هزار نفر کشته شدند. از این پسر تعبیر به پسر شوم شده است . پس چیزی که به صلاح ما نیست ، نباید روی آن اصرار کرد .
امام عسگری (علیه السلام) می فرماید : هر ابتلائی که تلخ است ، خدا در آن بلا نعمتی را گذاشته است که بر آن بلا ، احاطه دارد .
گاهی دعاها به مصلحت نیست
گاهی آن چه دعا کننده میخواهد واقعاً به مصلحتش نیست، ظرفیتش را ندارد، منحرف می شود، سبب نزول بلا می گردد و...، اما چون اصرار دارد، از خدا میخواهد که همه عالم را تغییر دهد تا او به حاجتش برسد.
از خدا افزایش ظرفیت ایمان نمی خواهد و تلاشی هم در این زمینه نمینماید، اما در عین حال خدا و آخرت را قبول دارد و از خدا مثلاً گشایش بیشتری در رزقش می خواهد، و حال آن که خدا میداند همین گشایش بیشتر، او را منحرف می کند و او خواهان این انحراف نیست: «وَلَوْ رَحِمْنَاهمْ وَکَشَفْنَا مَا بِهِم مِّن ضرٍّ لَّلَجّوا فِی طغْیَانِهِمْ یَعْمَهونَ» (المومنون، ۷۵)
و اگر ایشان را ببخشاییم و آنچه از صدمه بر آنان [وارد آمده] است برطرف کنیم در طغیان خود کوردلانه اصرار مى ورزند.
گاهی آن چه به خیر خود می داند، شرّ اوست و آن چه به شرّ خود می داند خیر اوست.
«کتِبَ عَلَیْکم الْقِتَال وَهوَ کرْهٌ لَّکمْ وَ عَسَى أَن تَکْرَهواْ شَیْئًا وَ هوَ خَیْرٌ لَّکمْ وَعَسَى أَن تحِبّواْ شَیْئًا وَهوَ شَرٌّ لَّکمْ وَاللّه یَعْلَم وَأَنتمْ لاَ تَعْلَمونَ» (البقره، ۲۱۶)
بر شما کارزار واجب شده است در حالى که براى شما ناگوار است و بسا چیزى را خوش نمى دارید و آن براى شما خوب است و بسا چیزى را دوست مى دارید و آن براى شما بد است و خدا مى داند و شما نمى دانید.
در روایتی امام باقر علیه السلام می فرمایند: بی گمان خداوند پافشاری مردم در خواهش از یکدیگر را دوست نمیدارد، ولی پافشاری در خواهش از خودش را دوست دارد؛ خدا که یادش شکوهمند است دوست دارد که از او چیزی خواسته شود و از آنچه نزد اوست درخواست گردد.
اصرار و پافشارى در دعا و سه بار تکرار کردن آن
بنابر نقل متون اهل سنت ابن مسعود گفته است: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هنگامی که دعا می کرد سه بار آن را تکرار می فرمود، و چون درخواست می کرد سه بار آن را تکرار می کرد.[ سنن ابو داود، ج ۱، ص ۳۴۹] دعا کننده باید اجابت را دیر نداند، چه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «دعای کسی از شما به اجابت می رسد که شتاب نکند و نگوید: دعا کردم به اجابت نرسید؛ و چون دعا کند باید از خداوند زیاد بخواهد، چه شخص کریم و بسیار بخشنده ای را برای حاجت خود می خواند.» [صحیح بخاری، ج ۸، ص ۹۲؛ صحیح مسلم، ج ۸، ص ۸۷]
در روایتی امام باقر علیه السلام می فرمایند: ان الله کره الحاح الناس بعضهم علی بعض فی المسألة و أحب ذلک لنفسه، ان الله جل ذکره یحب أن یسأل و یطلب ما عنده.[ تحف العقول، ص ۲۹۳٫]
بی گمان خداوند پافشاری مردم در خواهش از یکدیگر را دوست نمی دارد، ولی پافشاری در خواهش از خودش را دوست دارد؛ خدا که یادش شکوهمند است دوست دارد که از او چیزی خواسته شود و از آنچه نزد اوست درخواست گردد.
نتیجه کلام
اگر میگویند در دعا اصرار نکنیم یعنی اینکه وقتی ما دعا می کنیم، نباید برای خدا تعیین تکلیف کنیم. ما باید برای خدا بندگی کنیم نه اینکه تکلیف معین کنیم.
یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد
بنابر این اصرار در دعا، نه تنها کار ناشایستی نیست، بلکه کار پسندیده و خوبی هم است.
بعضی ها در ذهنشان این آمده باشد که چند بار دعا کنیم؟ اینطور نیست که در مسئلة پافشاری و اصرار در دعا سقفی تعیین کرده باشند. به این صورت که «سقفی تعیین شده باشد و ما آن را باید رعایت کنیم» نداریم. راجع به پیغمبراکرم، وقتی به دعاهایی که میکرده مراجعه میکنیم میبینیم تکرار میکردهاند .
گفت پیغمبر که چون کوبی دری عاقبت زان در برون آید سری
در کنار همه ی این حرفها، خداوند می فرماید: از رحمت من ناامید نشوید، مشرک نگردید، از من بخواهید، به فضل و رحمت من امیدوار باشید، به من توکل کنید، اعتماد کنید و دعا کنید. نه این که انسان فقط یک لفظی بر زبان براند، سپس مانند اربابان یا فرماندهان معترض گردد که چرا به اجرا در نیامد و نامش را هم عدم استجابت دعا بگذارد.
منابع:
راه روشن؛ ترجمه المحجه البیضاء فی تهذیب الإحیاء، ج۲.
سیره و سخن پیشوایان؛ محمد علی کوشا؛ انتشارات حلم چاپ اول زمستان ۱۳۸۴٫
موانع دعا؛ حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد، برنامه سمت خدا
خدا از شنیدن دعای بنده خسته نمی شود؛ بیانات آیت الله آقا مجتبی تهرانی، خبر آنلاین