SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز :
به گزارش«شیعه نیوز» به نقل از فارس، در هفتهای که گذشت با حمایت الازهر و توسط عشیره محمدیه ـ که از گروههای مهم صوفیگری در مصر است ـ نخستین کنگره جهانی تصوف جهان برگزار شد.
* صوفیگری؛ از دوری از سیاست تا شورای دولتی در مصر
شاید بسیاری از کسانی که در ایران نام صوفیگری را بشنوند فکر کنند که صوفیها از سیاست و دنیا گریزان هستند اما به واقع اینچنین نیست و تصوف، شیوه فکری گروهی خاص از مسلمانان است که پیش از هر چیز وانمود به تعبد و دنیاگریزی میکند.
بر اساس تعریفی که در فرهنگ لغات عربی از تصوف ارائه شده، صوفی کسی است که وجود فانیاش در این دنیا به ذات ابدی و لایتناهی باریتعالی گره خورده باشد و به واسطه اتصال به حقیقت وجود از طبایع مادی و دنیایی رهایی یافته باشد.
اما تصوف در طول تاریخ خود ـ بهویژه تاریخ اخیر ـ دارای نقشهای سیاسی متعددی بوده است به گونهای که تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم بر مسائل مربوط به حکومت، سیاست و اداره امور جامعه داشتهاند.
گونهای که در خلال قرن گذشته، نقش مهم جماعات صوفی در مبارزه با استعمار در شمال آفریقا و سودان بر کسی پوشیده نیست؛ نقش طریقه قادریه و عبدالقادر الجزایری در مبارزه علیه استعمار فرانسه در الجزایر و یا تشکیل قلمروهای مستقل از استعمار در لیبی توسط فرقه سنوسیه و یا نقش فرقه مهدیه در مبارزه علیه استعمار در سودان از جمله این موارد است.
از طرف دیگر صوفیان مورد توجه قدرتهای جهانی قرار گرفتند تا جایی که برخی ذینفوذان غرب در جهان اسلام بهویژه پس از 11 سپتامبر، با استناد به خصلت صوفیان در تمسک به اصل شورا و مشورت و روحیه مدارا و مسامحهگونه آنان (نوعی اومانیسم و انسانگرایی) در پی آن برآمدند تا تصوف را به عنوان بهترین پل ارتباطی گفتوگوی اسلام و غرب مطرح کرده و علاوه بر آن، امکانات مشارکت نحله فکری مزبور در قدرت سیاسی را به طور جدی مورد بررسی قرار دهند.
پیش از انقلاب اخیر مصر، صوفیان مصر بر اساس قانون دولتی شماره 118 که در سال 1976 میلادی به تصویب رسیده بود، همه فعالیتهای اجتماعی و دینی خود را اداره میکردند.
بر اساس این قانون، شورایعالی طریقههای صوفیه متشکل از 16 عضو، به عنوان عالیترین نهاد نظارت و تصمیمگیری در همه امور پیروان و مریدان صوفیه ایجاد شده است و در همین رابطه، رئیس شورا ـ که شیخالمشایخ صوفیه در مصر تلقی میشود ـ به طور مستقیم از طرف رئیسجمهوری و از میان قطب و شیوخ یکی از طریقههای صوفیه منصوب میشود.
10 عضو دیگر از اعضای شورای عالی طریقههای صوفیه توسط مجمع عمومی مشایخ صوفیه و از طریق رأیگیری در نهاد مزبور انتخاب میشوند و 5 عضو باقیمانده شورای عالی طریقههای صوفیه، در واقع نمایندگان جهات خاص دولتی در شورا بوده که از طرف الازهر، وزارت کشور، وزارت اوقاف، وزارت فرهنگ و شوراهای محلی تعیین میشوند.
پس از انقلاب مصر مهمترین گروهی که سریعاً به خود سروسامان داده و یکی از بزرگترین همایشهای بینالمللی را برگزار میکند، گروه صوفیان مصر است.
* کنگره جهانی تصوف؛ کنگرهای برای برائت از شیعیان و همراهی با وهابیون
در این همایش که به نوشته روزنامه مصری الاهرام با حضور 300 اندیشمند صوفی از 35 کشور برگزار شد، نماینده شیخ الازهر در سخنانی که به نقل از الطیب در افتتاحیه بیان کرد، دارای نکتهای بود که مورد توجه اکثر رسانهها واقع شد: «تصوف امتداد تشیع نیست»!
سخن شیخ الازهر در حالی مورد توجه قرار میگیرد که علامه طباطبایی(ره) در کتاب شیعه در اسلام مینویسد: طریقه تصوف را نباید مذهب خاصی در ردیف سایر مذاهب گذاشت، مثلا گفته نمیشود که مذاهب تسنن، اشعریت و اعتزال و تصوف و غیر آنها است، بلکه هر یک از مذاهب اسلامی، صوفی و غیرصوفی دارد.
ایشان تاکید میکند که متصوفه اهل سنت را اصطلاحا شیعه نمیتوان نامید، اما مطالب زیادی از مواد مذهب تشیع را در دست داشته و بنای روشن آنها روی آن گذاشته شده است. چیزی که بیشتر از همه، قابل توجه و تعمق است، این است که عموم سلسلههای تصوف، خود را با کثرتی که دارند (به استثنای یکی) به امام اول شیعه علی(ع) نسبت داده و سرسپردگی خود را به حضرتش ارتباط و اتصال میدهند.
به هر حال، برگزار کنندگان نخستین همایش بینالمللی تصوف با این امر مخالف هستند تا جایی که «عصام زکی» شیخ عشیره محمدیه که برگزار کننده اصلی این کنفرانس است در مصاحبهای با پایگاه خبری «اسلام آنلاین» با نادیده گرفتن حب اهل بیت(ع) میان بسیاری از صوفیان مصر میگوید: برخی از مشایخ صوفی پولهای بسیاری را برای نشر تشیع در مصر دریافت کردهاند و حاضرند برای گرفتن پول تشیع را اختیار کنند و همچون آنان موکبهای عزا و سنن شیعی را اجرایی سازند.
وی به شیخ طریقه العزمیه و از مریدان امام علی(ع) و انقلاب اسلامی حمله کرده و با اذعان به اینکه طریقت او از طریقتهای سابقهدار است، میگوید: متاسفانه این حضور شیعی گستردهای که پس از انقلاب 25 ژانویه در مصر میبینیم، از طرف یکی از طریقتهای قدیمی و مهم است.
در همین حال یکی از رهبران شیعه مصر به نام الطاهر الهاشمی در سخنانی که توسط پایگاه خبری الوفد منتشر شده است، گفت: اینکه «مرکز شیخوخیت عامه طریقتهای صوفیه مصر» شیعیان را نادیده گرفته و آنها را برای حضور در این کنگره دعوت نکرده است، مایه تاسف است.
وی افزود: دعوت نکردن از شیعیان در ادامه حمله به تشیع در مصر است و این همایش تلاشی وهابی است تا بین صوفیان [و متشیعان] اختلافاندازی کند.
* برگزارکنندگان کنگره جهانی تصوف به دنبال تفرقه بین صوفیان
آنچه «الطاهر الهاشمی» دبیرکل اتحادیه نیروهای اهلبیت(ع) مصر و مسئول طریقت الهاشمیه میگوید تنها سخن او نیست بلکه مخالفتهای بسیاری با این اجلاس صورت گرفته است.
طارق الرفاعی، شیخ طریقه الرفاعیه نیز میگوید: این کنگره، کنگره صوفیان مصر نیست و هیچ یک از طریقتهای صوفی در آن نقشی ندارند بلکه آن را عشیره محمدیه برگزار کرده چراکه بودجه «مرکز شیخوخیت عامه طریقتهای صوفیه مصر» آن قدر نیست که چنین کنفرانسی برگزار کند.
وی میافزاید: «مرکز شیخوخیت عامه طریقتهای صوفیه مصر» در حال فرار از حل مشکلات مرکز صوفیان است چراکه این مرکز نتوانسته است همه طریقتهای صوفی را در کنار هم جمع کند و اینک به دنبال حل مشکلات سوریه و لیبی است.
شیخ علاء القصبی از مسئولان اسبق «مرکز شیخوخیت عامه طریقتهای صوفیه مصر» نیز میگوید: این کنگره در ادامه سیاستهای نظام سابق است.
سخنان الهاشمی درباره نقش وهابیون در تلاش برای تفرقهاندازی در میان صوفیان مصر تا آنجا صحت دارد که روزنامه معروف الشروق مصر در گزارشی از این کنگره با تیتر «کنگره جهانی تصوف در قاهره از مذهب شیعه تبری جست» نوشت: این کنگره از بازکردن درهای تشیع در جهان عرب برائت جست و شرکتکنندگان در آن تاکید کردند که صوفیه به متعلق به اهل سنت است و هیچ رابطهای با شیعه ندارد.
* هدف کنگره جهانی تصوف؛ همراهی «صوفیگری» با «سلفیگری» و «اخوانیگری»
واقعیت آن است که کنگره جهانی تصوف در قاهره به نوشته روزنامه «روزالیوسف» به دنبال نزدیک کردن سه تفکر «صوفیگری»، «سلفیگری» و «اخوانیگری» بوده است.
به عقیده نویسنده روزنامه مصری «روزالیوسف» این کنگره در نزدیک کردن تفکر «صوفیگری» و «اخوانیگری» شکست خورده است چراکه شرکتکنندگان در این همایش از جمله شیخ علی الجفری، رئیس مؤسسه صوفی «طابه» معتقدند: این تصوف بود که موجب موفقیت «حسن البنا» شد!
آنها تاکید کردهاند که اخوان المسلمین نباید حملاتی چون بیتحرکی و همراهی با رژیم سابق به صوفیان داشته باشد و شایسته نیست که اخوان المسلمین خود را صاحب نظریه جامعی درباره اسلام بداند.
اما در طرف دیگر نزدیک کردن تفکر صوفیگری و سلفیگری مسئلهای است که از نظر عصام زکی، شیخ عشیره محمدیه و دبیرکل این همایش حل شده است، چرا که او میگوید: ما عشیره محمدیه [و صوفیها]، سلفی هستیم و با هیچ یک از جریانهای سلفی خصومت نداریم و بسیاری از رهبران سلفی مصر از روش و طریقت صوفیانه ما استقبال میکنند اما کسانی که سلفیهراسی میکنند و به دنبال تقسیم جامعه اسلامی هستند همانهایی هستند که به دنبال نشر شیعه در مصر هستند! و این سلفیها نبودند که به دنبال تخریب قبور بزرگان دینی در مصر بودند!
* تاریخ معاصر تصوف؛ از مقابله با سیدجمال تا همراهی با مبارک
نگاهی به تاریخ معاصر صوفیه در مصر نشان میدهد که چگونه صوفیه به اینجا رسیده است، جایی که از یک طرف در برابر روش اصلاحگری اخوان المسلمین قرار گرفته و از طرف دیگر سیاستهای رژیم سابق مصر در همراهی با غرب و وهابیت را دنبال میکند.
بر اساس منابع تاریخی در در ابتدای قرن 20 و در دوران عبدالحمید بکری، شیخ بزرگ طریقتهای صوفی که بر خلاف اسلاف خود با استعمار انگلستان مشکلی نداشت، دو گروه به مخالفان صوفیه پیوستند که یکی از آنان جنبش اخوانالمسلمین بود.
شورای صوفیه و طریقههای وابسته به آن در برابر این مخالفان عکس العملی نشان ندادند، اما مشایخ طریقههای غیررسمی، کتابهایی در رد مخالفان نوشتند و اصلاحطلبی را بدعت دانسته و سیدجمالالدین اسدآبادی و محمد عبده را وهابی مینامیدند.
البته مشکل آنان با عبده و سیدجمالالدین اسدآبادی که پایههای فکری اخوان المسلمین را بنا نهاده بودند، قدیمی بود تا جایی که در دورانی که محمد عبده مفتی بزرگ مصر بود، محمد توفیق بکری شیخ بزرگ صوفیه در سال 1905 به خدیو مصر کمک کرد تا محمد عبده را از مقامش عزل کند چراکه عبده و رشید رضا شاگرد برجسته او و از متفکران اخوانی تلاش بسیاری برای ایجاد اصلاحات در طریقتهای صوفی کرده بودند.
در دوران جمال عبدالناصر نیز هر چند در ابتدا اصلاحات طریقتهای صوفی توسط گروهی از اخوان المسلمین آغاز شد اما پس از چرخش عبدالناصر و مخالفت او با جریانهای اسلامی، حکومت که رابطه خود با اخوان المسلمین را قطع کرده بود، علاقهمند به استفاده از طریقههای صوفیه شد تا جلوی رشد اسلامخواهی را بگیرد لذا کوشید با حمایت از تصوف مانع گسترش آنچه «بنیادگرایی اسلامی» میخواند شود.
با این چرخش عملا آرام آرام برخی از طریقتهایی که بعضا با اخوان المسلمین همراه شده بودند از صحنه خارج شده و با حمایت دولت گروههای دیگر از جمله طریقتهای شاذلیه محمدیه و علوانیه خلوتیه رونق یافتند.
بعد از مرگ جمال عبدالناصر در سال 1970، تصوف در برابر تمایلات ضدتصوف در مصر تقویت و تجهیز شد و شورای عالی صوفیه، مهمترین عامل در اجرای اهداف فرهنگی و سیاسی رژیم سابق مصر شد.
سیاستهای غربگرای مبارک و همراهی شدید او با عربستان سعودی و وهابیون و حمایتش از رشد سلفیگری در کنار حمله شدید به شیعیان، سیاستهایی بود که «مرکز شیخوخیت عامه طریقتهای صوفیه مصر» با آن همراهی کرد.
بنابر این گزارش هر چند در پایان کنگره جهانی تصوف در قاهره این کنگره بر حمایت از فلسطین و جریان تقریب مذاهب اسلامی تاکید کرده و پیشنهاد ایجاد «هیئت جهانی تصوف» در قاهره را تصویب کرد اما به نظر میرسد در ورای بیانیه پایانی این کنگره، با توجه به سرعت عمل در برگزاری کنگره جهانی تصوف در هفته گذشته، همراهی صوفیان و بهویژه مرکزیت آن با سیاست رژیم مبارک علیه شیعیان و همراهی با جریانهای وهابی و سلفی و با توجه به نگرانی غرب از جریان اسلام انقلابی برگرفته از تفکرات سیدجمالالدین اسدآبادی و امام خمینی(ره) اینک برخی از صوفیان مصر به عنوان بخشی از پازل غرب برای انحراف انقلاب اخیر مصر وارد عرصه شده باشند.