به گزارش «شیعه نیوز»، یک سال قبل روز سهشنبه، چهارم قوس، دو انفجار پیهم آرامش شهر بامیان را به هم زد. ابتدا حوالی ساعت ۴:۴۰ عصر یک انفجار در سهراهی سرک نو و دقایقی بعد انفجار دیگر در چندصد متری بالاتر از آن رخ داد. رویدادی که در دو دهه گذشته شهر بامیان برای اولین بار شاهد آن بود. در این انفجارها دستکم ۱۸ تن جان باختند و ۵۰ تن دیگر زخمی شدند.
قربابیان و بازماندگان این حمله میگویند، به باد فراموشی سپرده شدهاند و همچنین نگران ادامه چنین حملات هستند.
محمداسماعیل ۳۷ ساله، یکی از قربانیان این رویداد است. او در انفجار اول از ناحیه پای راست زخمی شد. محمداسماعیل در بازار کهنه بامیان با کراچیاش مصروف بود و مصارف خانواده هشتنفرهاش را تامین میکرد. زخم پای او هنوز درمان نشده است و محمداسماعیل یک سال کامل بعد از آن نتوانسته روی پایش بایستد. او که پدر چهار دختر و دو پسر است، میگوید که زخم پایش به جراحی نیاز دارد، اما وی توان مالی برای رفتن نزد داکتر را ندارد. به قول او، از اینکه قدرت کار را ندارد، دو برادرش او را در تامین مصارف خانه تا هنوز کمک کردهاند.
محمداسماعیل گفت: «استخوان پایم بیرون شده، چرک میدهد. کابل رفته نتوانستم از حساب شخصی. کمک و کدام موسسهای پیدا نشد.» او سپس ادامه داد: «دوستان یک نمبر دادند که به صلیب سرخ بیا. همانقدر پیسه نداشتم که یک دفعه همانجا بروم.» او میگوید که از کسی جز خداوند توقعی ندارد، ولی اگر پایش درمان شود، به کار برمیگردد.
ظفرعلی ۳۶ ساله از دیگر قربانیان انفجارهای کمسابقه سال گذشته بامیان است. پدر و برادرانش هوتلی در نزدیکی محل انفجار اول این رویداد دارند. مرادعلی، برادرش، میگوید ظفر حدود شش ماه شده بود که کراچی به دست گرفته بود تا بتواند درامد مستقل از آنها داشته باشد؛ اما در یک رویداد غیرمنتظره در چهارم قوس طعمه انفجار شد و جان باخت. پس از انفجار، به مرادعلی خبر دادند که او زخمی شده است، اما هنگامی که به شفاخانه ولایتی رفت، جسد بیروح او را تحویلش دادند.
برادر ظفرعلی میگوید که وی ۱۵ سال از عروسیاش گذشته بود و بسیار آرزو داشت صاحب فرزندی شود. برادرش از نهادهای بینالمللی میخواهد که عاملان انفجارهای بامیان شناسایی و مجازات شوند.
فرد یا گروهی مسوولیت دو انفجار بامیان را برعهده نگرفت، اما دولت پیشین افغانستان آن زمان طالبان را عامل آن رویداد اعلام کرد. اداره محلی بامیان در روزهای پس از آن دستکم هفت تن را در پیوند به این انفجارها بازداشت کرد. از جمله در اعترافی تصویری که امنیت ملی از عارفحسین، باشنده اصلی ولسوالی سیغان منتشر کرد، او گفت که افراد وابسته به طالبان وی را استخدام کردهاند تا ماینها را به شهر بامیان منتقل کند.
سیدانور رحمتی، والی پیشین بامیان، بعدتر گفت نشانههایی وجود دارد که شبکه حقانی پشت این انفجارها قرار داشته است. طالبان دست داشتن در این رویداد را رد میکنند. مولوی صدیقالله مسافر، قوماندان امنیه طالبان برای بامیان، میگوید که آنان در این انفجارها دست نداشتهاند. مسافر گفت: «هر کاری که امارت اسلامی میکرد، پنهان نمیکرد. اگر میکرد، ذبیحالله مجاهد همان دقیقه به گردن میگرفت. آن انفجارها را رد کرده بود. هرگز ربطی به امارت اسلامی و ما نداشت.» او افزود: «همه کارمندان چریکی و نظامی ما فهرست بودند، ما سیدعارف را نمیشناسیم.»
با این حال عبدل دانشیار، مسوول مجتمع هماهنگی نهادهای مدنی در زون مرکزی، میگوید که دولتهای حاکم در کشور به بهانههای مختلف همواره در پی منزوی کردن هزارهها از «سیاست کلان، اقتصاد خوب و اجتماع» بودهاند. آقای دانشیار از جامعه جهانی میخواهد که «جنایتها و کشتار هدفمند هزارهها» را بهعنوان نسلکشی به رسمیت بشناسد و به وضعیت آنها توجه لازم داشته باشد. به گفته او، جامعه جهانی به این نتیجه رسیده است که «ایدیولوژی طالبان علیه مردم ما افراطی است و از داعش هم مطلق افراطی است. خواست هر هزاره این است که این جنایتها به رسمیت شناخته شود. تمام نشانهها این است که کشتار هدفمند هزارهها نسلکشی است.»
در عین حال او افزود که اخیراً با تعدادی دیگر در بیرون از کشور تلاش دارند فهرست کاملی از قربانیان کشتارهای بیست سال هزارهها را تهیه کرده و به دادگاه لاهه بسپارند. به گفته او، تا هنوز دو هزار قربانی که تنها به جرم هزاره بودن کشته شدهاند را ثبت و فهرست کردهاند. دانشیار میگوید در حالی که هنوز تهدیدها علیه هزارهها وجود دارد، اما در قسمت محافظت از آنان کاری صورت نگرفته است، بلکه در برابر تلاشها به خروج این گروه قومی موانع نیز ایجاد میشود.
دانشیار با اشاره به وضعیت خانوادههای قربانی در حملههای انفجاری به شمول حملات در بامیان میگوید که این افراد نیاز جدی به تداوی و حمایت دارند؛ زیرا زخمیهای این رویدادها توان تداویشان را ندارند.
نزدیک به سهونیم ماه از تسلط طالبان بر افغانستان میگذرد. با افزایش نرخ مواد خوراکی و سوختی و فرا رسیدن زمستان، فشارهای اقتصادی بر مردم هر روز افزایش مییابد. مردم هزاره باید در کنار این موارد، نگران امنیتشان نیز باشند. انفجارهای خونین بر نمازگزاران در قندهار و کندز و تداوم انفجار در غرب کابل، نشان میدهد که هنوز تهدیدهای جدی علیه هزارهها و شیعههای افغانستان وجود دارد. در نتیجه میتوان گفت که هرچند حکومتها تغییر میکند، اما حملات یکسان و مرگبار بر این گروه قومی ـ مذهبی پایان نمییابد.
انتهای پیام
منبع: 8صبح