به گزارش «شیعه نیوز»، رییس عمومی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان و عضو مجمع جهانی اهل بیت (ع) فهرستی ۱۳ بندی از مطالبات بر حق مردم افغانستان و به خصوص شیعیان این کشور را از رهبری طالبان مورد تاکید قرار داد. از جمله مهمترین این مطالبات، قطع ارتباط با شیطان بزرگ، ایجاد حکومت مشارکتی از طریق انتخابات، تأمین صلح، اصلاح قانون اساسی، به رسمیت شناختن خط "دیورند"، تعامل با همسایهها، ساماندهی مهاجرین، تامین زمینه فعالیت آزاد رسانهها و توجه به زنان است.
حجتالاسلام والمسلمین حسینی مزاری از حاکمیت آینده افغانستان که قطعا تحریک طالبان در آن دست برتر را خواهد داشت، خواست که به این مطالبات توجه کند.
متن کامل بیانیه و مطالبه حجتالاسلام والمسلمین سید عیسی حسینی مزاری، رییس عمومی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان، خبرگزاری صدای افغان (آوا) و عضو مجمع جهانی اهل بیت(ع) به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
پس از 20 سال فراز و فرود، گروه طالبان یک بار دیگر بر افغانستان مسلط شد و قرار است به زودی ساختار و نام نظام مورد نظر را اعلام کند اما در این میان بسیاری از شهروندان کشور از آینده پرابهام شان به شدت نگران اند که مبادا این گروه رویه گذشته را در پیش گرفته، محدودیت های سخت گیرانه تری ایجاد نماید و حقوق زنان، پیروان مذاهب و.. را نقض کند. این در حالی است که از رفتار و گفتار تحریک طالبان نه تنها نشانه ای از سیاست قبلی شان دیده نمی شود بلکه با اعلام عفوعمومی، حتی با مخالفان مسلح خود نیز رفتار بدی بروز نداده و مطابق گفته سخنگویان این تحریک قرار است حاکمیتی با ساختار وسیع و حضور نمایندگان تمام اقشار، طوایف و پیروان مذاهب اسلامی ایجاد گردد و به تمام رسوم، عنعنات و قوانین اسلامی، ملی و بین المللی پایبند خواهند بود.
به هرحال غرض، تحلیل اوضاع کنونی و بررسی رویکرد قبل، حال و آینده طالبان نیست بلکه پیشنهاداتی ارائه می گردد که بایستی حاکمیت آینده با هرساختار و هرم و قاعده ای، که قطعا در این میان تحریک طالبان دست برتر را خواهد داشت، به آن ها توجه نموده، در راستای اجرایی شدن شان، اقدامات عملی لازم در دستور کارخود قراردهد تا افغانستان، از اداره مستحکم، بادوام و قابل قبول و حمایت تمام اقشار کشور برخوردارشود، در غیر آن، دیر یا زود، بایستی منتظر مواجه شدن با چالشهای جدی و در نهایت فروپاشی همه جانبه افغانستان باشیم.
1- توجه به احکام و فرامین الهی
مهمترین محور نجات دهنده مردم افغانستان، از طوفان های سهمگین ناشی از اشتباهات داخلی و دخالت های خارجی، تاکید بر اجرایی شدن احکام الهی در تمام شئون زندگی دولتی و ملکی است. چیزی که در حاکمیت های گذشته در نظر گرفته نشد و در نتیجه امروز در محاق بحران و ناهنجاری های ملی و بین المللی قرارداریم. باید به خدا رو آورد و به او تکیه کرد و به شیطان اِنسی نه گفت و دست رد بر سینه شیطان جِنّی زد.
2- قطع ارتباط با شیطان بزرگ و بلکه تقابل با آن
تاکنون در هرکجای جهان شرارتی وجود داشته و دارد، ردپایی از حضور آمریکا احساس می شود و متاسفانه مردم ما حد اقل طی بیست سال اخیر با گوشت و پوست خویش درک کردند که شیطان بزرگ، با تجاوز خود به افغانستان و اشغال آن، چه مصایب جبران ناپذیری بر مردم و کشورما تحمیل کرد و با آواری از بمب و موشک و انفجار و انتحار و ترور به افغانستان هجوم برد و به اشغال خود تداوم بخشید و صدها هزار شهید و معلول و میلیون ها آواره و تخریب گسترده زیر ساختهای مختلف افغانستان روی دست ما گذاشت و در نهایت بی شرمانه و بدون توجه حتی به عوامل وابسته خود، سعی داشت و دارد به ظاهر از افغانستان فرار کند، اما جای شکی نیست که این تمام ماجرا نیست و آمریکایی ها قطعا توطئه ها و دسایس دیگری در دستور کارخواهند داشت تا از یکسو افغانستان روی آرامش نبیند و ازسوی دیگر از ثروت های خدادادی آن همچنان بهره ببرند و از سوم سو به اهداف منطقه ای خود نسبت به چین، روسیه، هند و ایران برسند.
به اعتقاد اینجانب، کار آمریکایی ها با افغانستان و منطقه تازه شروع گردیده است و اگرچه نسبت به دستیابی به بسیاری از اهداف خود ناکام مانده و درنتیجه، به گفته حضرت امام خامنه ای حفظه الله تعالی، حداقل با تحقیر مواجه گردیده است اما اگر حکومت آینده خیالش جمع و نسبت به دسایس این شیطان بزرگ مترصد نباشد قطعا افغانستان را باچالشهای دیگر مواجه خواهد کرد. چنانچه حاکمیت قبلی از ناحیه آمریکایی ها ضربه هولناک خورد و درنهایت به وسیله همان ها زمینه فروپاشی آن فراهم گردید و بسیار ناجوانمردانه به مزدوران داخلی خود هم پشت کرده و حداقل در این مقطع پا به فرار گذاشتند.
بنابراین، یکی از راه های عمده و مهم مصئون ماندن افغانستان و مردم آن از شرارتهای شیطان بزرگ آمریکا، بستن سفارتخانه و کنسولگری های آن در کابل و دیگر شهرها و قطع ارتباط کامل با واشنگتن و تقابل جدی با تمام سیاست های شیطانی آن است. دقیقا همان کاری که ایرانی ها کردند و به اعتقاد نگارنده یکی از عوامل عمده پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی و نظام برآمده از دل آن، قطع ارتباط کامل با آمریکا و پنجه در پنجه شدن ایرانیان با قدرت سیاسی امنیتی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی اجتماعی آن است و مسلما فاتحه انقلاب اسلامی ایران زمانی خوانده خواهد شد که رابطه آن با آمریکا برقرار شود.
3- ایجاد حاکمیت با قاعده وسیع و مشارکت نمایندگان تمام اقشار جامعه
در افغانستان حکومتی پایدار و مستدام خواهد بود که از ساختار سالم با مدل اسلامی "نه غربی و غیر دینی و بلکه ضد اسلامی، چنانچه آمریکایی ها برای کشور و مردم ما طراحی کرده و به اجرا گذاشته بودند" و پشتوانه وسیع مردمی برخوردار باشد و آن هم زمانی محقق خواهد شد که تمام مردم خودرا سهیم در قدرت و مدیریت کلان کشور بدانند و تمام بخش ها و اجزای ساختار آن با نظر کارشناسان نخبه و خبره اسلامی تنظیم و تدوین شده باشد، چیزی که متاسفانه در حاکمیت قبلی نه تنها وجود نداشت بلکه حاکمان کم خرد و بی تدبیر گذشته از یکسو صرفا عامل در چارچوب چارت ساخته شده آمریکایی ها بودند و از سوی دیگر به دنبال یک دست کردن حاکمیت از یک قوم و زبان حرکت کردند تا جایی که ازین ناحیه هم مقبولیتی حاصل ننمودند و درنتیجه نتوانستند در برابر حملات طالبان حتی چند صباح محدودی هم تاب بیاورند و فرار را برقرار ترجیح دادند.
گذشته از همه، سهیم شدن عموم در قدرت، از طریق انتخابات امکان پذیر است و اگرچه ممکن است گفته شود برگزاری انتخابات به نوعی پیروی از غربی هایی است که دشمنی شان با ما آشکاراست و در اسلام نیز پذیرفته نیست اما می توان میان انتخابات و اسلام جمع کرد. چنانچه ایران این رویه را درپیش گرفت و فعلا از موفقترین نظامهای دنیا برخوردارند و چه بهتر است که دست اندرکاران افغانستان هم، از تجربه موفق جمهوری اسلامی ایران استفاده جسته، ضمن اینکه بر اسلامیت نظام تاکید داشته و بر اِعمال قوانین الهی تمرکز و اما برای ایجاد ساختار نظام و نیز انتخاب شخصیتهای مسلمان در هرسه قوه اجرائی، قانون گذاری و قضایی، رای و نظر ملت را کسب کنند.
پس بسیار ضروری است که شخصیتهای دلسوز از هرجناح، طالبان و غیر آن، پس از به رسمیت شناختن تمام اقوام، طوایف و پیروان مذاهب از تمام مناطق افغانستان، برسر حاکمیت مشارکتی سالم و اصولی توافق نمایند.
4- اصلاح قانون اساسی
در قانون اساسی نظام پیشین اگرچه نقاط مثبت زیادی است اما نواقص عمده ای نیز دارد، از جمله نظام اقتصادی بازار آزاد که براساس مدل غربی طرح ریزی شده است و برخی ماده ها و بندهای دیگر که سعی بر اسلامی ساختن آن صورت بگیرد.
همچنان در قانون اساسی قبلی، مذهب جعفری به عنوان مذهب دوم مردم افغانستان به رسمیت شناخته شد و صحبت روی به رسمیت شناخته شدن مجدد نیست بلکه تداوم آن مطمح نظر است، چه اینکه برخی زمزمه ها گویای وجود نیات شیطانی مبنی بر از رسمیت انداختن مذهب شیعی است که بعید می دانم عقلای کشور به این موضوع ناصواب ورود کرده، خودرا با چالش بزرگی مواجه کنند، اما به هرحال یادآوری آن لازم است تا دست اندرکاران و پیشگامان تاسیس ساختار مدیریت کلان جدید، نسبت به این مهم توجه داشته و اگر احیانا نیاتی وجود دارد آن را در نطفه خفه کنند و علاوه بر تمرکز به این حساسیت، از نقاط قوت قانون اساسی نظام پیشین استفاده شود تا قانون اساسی جدید با رفع نواقص و نارسایی های قبلی، جامع، کامل و عادلانه تدوین گردد و در ادامه، به حقوق شهروندی پیروان مذهب تشیع و نیز سایر اقلیت ها توجه جدی صورت بگیرد و به ویژه نمایندگان صالح آنان در قوای ثلاثۀ مقننه، اجرائیه و قضائیه حضور و مشارکت جدی داشته باشند.
5- به رسمیت شناختن خط دیورند
خط دیورند به عنوان زخم چرکینی در آمده است که هر ازگاهی به وسیله سوء استفاده گران داخلی و خارجی به خون ریزی مواجه می گردد و با ابراز اندوه، یکی از عوامل عمده شرایط نا بهنجار کشور نیز ناشی از حساسیت های دوطرف خط، به معاهده ننگین دیورند است.
جای شکی نیست که عبدالرحمان خان یک خیانت تاریخی را مرتکب شده و بخش بزرگی از خاک افغانستان را به هند بریتانیایی واگذار کرد که بعدا وقتی به هند و پاکستان تقسیم شد، مربوط به بخشی از خاک همسایه جنوبی گردید و اما اکنون پاکستانی ها مسلما حاضر نخواهند بود دست ازین بخش از خاک افغانستان که تقریبا 103 هزار کیلومتر مربع را در بر می گیرد، بردارند و دودستی به افغانستان تقدیم کنند. دلیل دخالت چهاردهه ای پاکستان در امور افغانستان نیز ناشی از همین حساسیت است و از طرفی، افغانستان هم ظرفیت پیوستن این بخش از خاک را به خود ندارد چه اینکه از هیچ نظر آمادگی دیده نمی شود تا به مدیریت جمعیت ده ها میلیونی آن پرداخته شود و از نگاه اقتصادی و معیشتی نیز تامین کننده باشد. پس چه بهتر که حاکمیت جدید، برنامه ای روی دست بگیرد تا به هرنحوممکن اقدام به رسمیت شناختن خط دیورند به عنوان مرز بین المللی افغانستان و پاکستان کند.
6- تعامل با همسایهها به ویژه پاکستان و ایران
افغانستان جهت تامین صلح و ثبات و امنیت سرتاسری و نیز شکوفایی اقتصاد و معیشت مردم، به شدت نیاز به تعامل باهمسایه ها، به ویژه پاکستان و ایران و استفاده از ظرفیت های آنها دارد و برای توفیق به این کار لازم است از یکطرف نگاه متوازن بدانها، بدون تاثیر پذیری از قدرتهای منطقه ای و جهان و براساس منافع ملی افغانستان داشت و از سوی دیگر شرایطی به وجود آورده شود که منافع متقابل افغانستان و همسایه ها به رسمیت نگریسته شده و بدینترتیب زمینه هیچگونه شک و یا سؤاستفاده گری علیه همدیگر شکل نگیرد. چیزی که در گذشته وجود نداشت و یا افغانستان با برخی مثل پاکستان نه تنها ارتباط حسنه بلکه دشمنانه داشت و یا با برخی دیگر مثل ایران روابط کژدار و مریز به نظر می رسید و بلکه تحت تاثیر سیاستهای غرب به ویژه آمریکا بود، به همین لحاظ هیچ فرصتی پیش نیامد تا افغانستان از ظرفیت های بالای ایران و پاکستان به نفع خودش بهره لازم را ببرد.
لازم به تاکید است که بدون تعامل مثبت با ایران و پاکستان هیچگاهی امنیت و ثبات در افغانستان رونما نخواهد گردید، حتی اگر تمام قدرتهای جهانی پشت سر حاکمیت افغانستان قرار داشته باشند.
7- ساماندهی وضعیت خانوادههای شهدا و جانبازان
در طول چهار دهه به ویژه بیست سال اخیر سیل عظیمی از خانواده های شهدا و جانبازان مبارزات اسلامی در کشور وجود دارند که متاسفانه مورد توجه و حمایت حاکمیت های گذشته به استثنای دوران حکومت مجاهدین، به دلیل عدم اعتقاد به جهاد و مجاهدت ملت مسلمان افغانستان و بلکه ضدیت با آن، قرار نگرفتند و دولت نوپای مجاهدین نیز فرصت پرداختن به آنها پیدا نکرد.
اکنون که قرار است حاکمیت قدرتمند جدید شکل بگیرد لازم به نظر می رسد به طور ویژه و فوق العاده به حمایت از خانواده های شهدا و جانبازان پرداخته شود و بگذریم از موضوع اسلامی و انسانی، حداقل برای رفع زمینه های ناهنجاری های اجتماعی که خود بستر بهره برداری دشمن جهت ضربه زدن به حاکمیت اسلامی خواهد شد، خانواده های شهدا و جانبازان مورد توجه اکید قرار گرفته، به خصوص برای تربیت فرزندان شان گامهای عملی جدی برداشته شده، از نگاه مالی تامین شوند.
8- رفع زمینههای سؤ استفاده دشمنان
در افغانستان ضعف های زیادی در عرصه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی و نیز شکافها و تبعیضات قومی، زبانی و منطقه ای وجود دارند که اگر رفع نشوند چون گذشته بستری می شوند جهت رشد تروریسم و شکل یابی حرکت های مخالفت جویانه و حتی تقابل مسلحانه علیه دولت و ملت مسلمان افغانستان.
بنابراین حاکمیت جدید به بحث اخوت اسلامی میان شیعه و سنی بهای گزاف در نظر بگیرد تا وحدت حقیقی به وجود بیاید، آنگاه اقتدار و عظمت به ملت و دولت افغانستان برگردد تا با در پیش گرفتن فعالیت در عرصه های مختلف، توان رفع ضعف های داخلی و شکاف های ملی مورد استفاده دشمنان نه تنها به دست بیاید بلکه با قدرت و عظمت به ملت خدمت شود و علیه دشمنان، با اقتدار بالا برخورد گردد.
9- ساماندهی مهاجرین
یکی از معضلات دست و پاگیر افغانستان مهاجرین کشور است، چه آنانی که در داخل بیجا شده اند و چه دسته بزرگی که به خارج پناه برده اند. می بایست حاکمیت جدید راهکار مناسبی را روی دست بگیرد تا به ساماندهی مهاجرین داخلی و حمایت همه جانبه از آنان پرداخته و نیز زمینه های بازگشت مهاجرین خارج نشین فراهم گردیده، از ظرفیت های آنان در تمام عرصه ها به خصوص بازسازی، مدیریت، توسعه و... بهره برداری گردد و از همه مهمتر عدم نگاه امنیتی به آاین طیف است. چنانچه در حاکمیت گذشته این دید ناصواب نسبت به مهاجرین برگشتی وجود داشته که با ترویج ضدیت و بدبینی با آنان، باعث ضایع شدن و هدررفت توانمندی های شان در حمایت از کشور و حفاظت از منافع ملی و تمامیت ارضی افغانستان گردیده است.
10- تامین زمینه فعالیت آزاد رسانه ها
رسانه ها رکن اساسی قدرت حاکمه ملی هستند و طبعا اگر قوی و سالم ظهور و بروز داشته باشند به نفع کشور و مردم خواهند بود. ازاین رو لازم است زمینه فعالیت آزاد رسانه ها عاری از ترس و تهدید اما درچارچوب قانون، ارزش های اسلامی و سنت های ملی و بدون تلاش و فشار برای تحمیل یک ایدئولوژی خاص، فراهم و بلکه تضمین گردد.
11- توجه به زنان و اقدام به رشد دادن و بالنده کردن آنان
زنان نصف پیکر اجتماع هستند و از نظر اسلام از جایگاه والایی برخوردار بوده و در شرایط موجود نیز می توانند بالاترین نقش را برای ساختن و اعتلای افغانستان از راه تربیت فرزندان صالح و نیز مدیریت فعالیت های مختلف با رعایت احکام و معیارهای اسلامی، داشته باشند.
در گذشته سعی شده بود متناسب با فرهنگ غرب از زن به عنوان یک کالا سوء استفاده گردد که باروح تعالیم اسلامی مغایرت داشت و دارد، اما طبیعی است اگر فرصت و ظرفیت برای زنان کشور مطابق احکام اسلام راستین فراهم گردد، می توانند دوشادوش مردان چون صدر اسلام مؤثر و کارگشا عمل کنند. ولی اگر به حوزه زنان بی توجهی صورت گرفته، قیودات غیر متعارف و خارج از چارچوب اسلام نسبت به آنها اِعمال گردد چالش بزرگ ملی و بین المللی عاید حاکمیت خواهد گردید، ضمن اینکه کشور از موهبت نقش آفرینی زنان نه تنها بی بهره می ماند که به شدت ضرر خواهد کرد.
12- به جای جنگ، تلاش برای صلح
کشور و مردم عزیز ما تحمل بروز و تداوم جنگ جدید را ندارند، پس چه خوب است که تمام دلسوزان جامعه به ویژه آنان که در اندیشه راه اندازی جبهات مقاومت اند به فکر گفتگو و برقراری صلح باشند و برای دستیابی به خواسته های خود از راه مبارزات سیاسی و فعالیت های مدنی تلاش نمایند. چه اینکه جای شکی نیست که هیچ فرد و جریانی نمی تواند از راه زور و سرنیزه بر مردم افغانستان حکومت براند و بارها گفته ام که ممکن است با خشونت شهرها و حتی کل کشور فتح گردد اما نگهداشته نخواهد شد و اگر پایه های یک حکومت برقلب ها و روح و روان مردم استوار نباشند، برابدان و جغرافیا مستقر نخواهند ماند.
از این رو تنها میدان تاثیرگذار برای تاسیس حکومت مشارکتی مستحکم و دوامدار، گفتگو، تعامل و همپذیری است و بس.
13- تلاش برای آرام کردن اوضاع و روان کردن مسیر ارائه خدمات عمومی
پس از حضور مجدد تحریک طالبان در کابل و سلطه تقریبا کامل آن بر کل افغانستان، در مسیر ارائه خدمات به شهروندان کشور از طریق ادارات دولتی و غیر آن اختلال به وجود آمد و خبرهای دریافتی حاکی از سرگردانی و حیرت مردم است.
بنابراین تا تاسیس حکومت جدید و اعلام نام و آغاز کار آن، دست اندرکاران طالب بایستی با استفاده از مقامات و کارمندان دولت قبلی و نهادهای خصوصی و نخبگان و متنفذان مردمی، هرچه سریعتر به فعال کردن مسیر ارائه خدمات اقدام و مردم عزیزمارا از بلاتکلیفی مطلق بیرون کنند.
موارد دیگری نیز به عنوان بندهای پیشنهادی وجود دارند اما مهمتر همینهایی بودند که تذکر رفتند که قطعا در نظر گرفتن آنها مهم، لازم و باعث اقتدار و عظمت کشور و تداوم سرافرازانه ای آن است، در غیر آن، طبعا افغانستان باردیگر با چالشهای عظیمی مواجه خواهد گردید و دشمنان بیرونی نیز مترصد ایجاد شکاف داخلی و تعمیق و گسترش ضعف های گوناگون عمومی است تا بتوانند مورد استفاده قرارداده اقدام به آتش افروزی های داخلی کنند.
انتهای پیام