به گزارش «شیعه نیوز»، عکس یادگاری لوان جاگاریان سفیر روسیه در ایران با سایمون شرکلیف رئیس جدید نمایندگی دیپلماتیک انگلیس در تهران در همان ایوان یا کریدور تاریخی سفارت روسیه در تهران که کنفرانس تهران در سال 1943 یا 1322 خورشیدی در آن برگزار شد، خبرساز شده است. (کنفرانس تهران دربارۀ نوع مواجهۀ متفقین با آلمان از 6 تا 9 آذر 1322 برگزار شد.)
عکس شبیه سازی شدۀ سفیران روس و انگلیس؛ یادآور تحقیر اشغال یا پیمان با متفقین؟
عکس 20 مرداد 1400 دو دیپلمات ارشد به گونهای است که یادآور عکس تاریخی رهبران شان در 78 سال قبل -سال 1322 خورشیدی- با حضور ژوزف استالین، فرانکیلن روزولت و وینستون چرچیل رهبران شوروی، آمریکا و بریتانیا در جریان جنگ با آلمان هیتلری باشد و به همین خاطر صندلی وسط، خالی است چون آمریکا 42 سال است در ایران سفیر ندارد اما همین صندلی خالی یعنی قصدشان بی هیچ شک و شبهه شبیه سازی آن عکس تاریخی بوده و به آن میبالند. در مقام تحقیر ایران بوده یا یادآوری پیروزی و دوستی دو رقیب در جنگ جهانگیر دوم را اما باید خود توضیح دهند.
در نگاه اول و غالب، البته این برداشت منفی صورت میپذیرد که روسیه و بریتانیا همچنان نگاه استعماری به ایران دارند و می خواهند دوران اشغال پس از جنگ دوم جهانی را یادآور شوند و در یک کلمه ایرانیان را تحقیر کنند و جای آمریکا را هم خالی گذاشتهاند! (کنفرانس تهران البته رخداد مهمی بود ولی چون پیشتر اطلاع نداده بودند و پادشاه جوان ایران را تحویل نگرفتند و تنها استالین حاضر به ملاقاتی کوتاه با او شد و اساساً کاری به میزبان نداشتند حمل بر تحقیر شد. امام خمینی یک بار و در دیدار با خانوادۀ مرحوم طالقانی در شهریور 1358 به بیان خاطرات خود از شنیدههای مربوط به این سفر در آن زمان پرداخت تا در نقد کمونیستها که طالقانی را با روحانیون دیگر متفاوت دانسته و می ستودند، یادآور شود رفتار استالین هم تحقیر آمیز بوده است. رهبر فقید انقلاب در سال 1322 چهل و یک ساله بوده است).
ساعاتی پس از انتشار عکس شبیهسازی شده دیپلماتهای ارشد روس و انگلیس در تهران، محمد جواد ظریف که واپسین روزهای ریاست دستگاه دیپلماسی را سپری میکند این عکس را "به شدت ناپسند" نامناسب توصیف کرد و نوشت:
«امروز یک تصویر به شدت ناپسند را مشاهده کردم. باید به همگی یادآوری کنم که اوت ۲۰۲۱، نه اوت ۱۹۴۱ است و نه دسامبر ۱۹۴۳. مردم ایران از جمله در طی مذاکرات برجامی نشان دادهاند که تقدیرشان هیچگاه به تسلط قدرتهای خارجی درنخواهد آمد و توسط تصمیمات داخل سفارتهای خارجی تعیین نخواهد شد.»
توییتی که نشان میدهد وزیر خارجۀ ایران هم این برداشت را دارد که قصد شبیهسازی با دوران تحقیر و دخالت را دارند.
با این حال بعید نیست خود سفرا در پاسخ به اعتراض رسمی وزارت خارجه و احضار احتمالی و در مقام توجیه بگویند قصد تحقیر و یادآوری دوران اشغال را نداشتهاند چرا که اشغال مربوط به شهریور 20 و چند ماه بعد از آن بوده حال آن که به ابتکار محمد علی فروغی نخستوزیر وقت و برای آن که انگ اشغال از ایران زدوده شود و پس از پایان جنگ ایران را ترک کنند و سابقه و شایبۀ گرایش ایران به آلمان هیتلری هم از میان برود قرار داد سهجانبهای با شوروی و انگلیس امضا شد و در واقع ایران از موضع بی طرف یا اشغال شده خارج شد و به متفقین پیوست.
به عبارت دیگر سفرای روس و انگلیس میتوانند بگویند این عکس یادآور ماه های اولیۀ اشغال نیست چون دو سال و چند ماه بعد به پایتخت متحد خود آمدند و ایران چنان که در خاطرات چرچیل هم آمده پل پیروزی شد و صندلی خالی وسط هم برای شبیه سازی عکس است نه تحقیر.
در خاطرۀ ایرانیان اما پیوستن به متفقین نیز همراهی با انگلیس دانسته میشود. به همین خاطر در بهمن 1320 خورشیدی وقتی فروغی نخستوزیر در مجلس شورای ملی دربارۀ همین پیمان سه جانبه و ضرورت آن و حتی با ایالات متحده سخن می گفت فردی با نام خانوادگی «روشن» از میان تماشاگران مجلس سنگی به سوی ذکاءالملک پرتاب کرد و به فاصلۀ کوتاهی شعاع الدین قهرمانی متخلص به پرتو قطعه ای ساخت که بر سر زبانها افتاد:
فروغی با کلوخِ حیلۀ خویش
سرِ ملت شکست و گفت: جنگ است!
حریفی بر سرش سنگی زد و گفت
کلوخ انداز را پاداش، سنگ است!
شاعر دیگری هم در قطعهای گفت:
چراغ بخت فروغی که دامنآلوده است
فدای «روشن» بی باکِ پاکدامن باد!
آن ماجرا البته کار را متوقف نکرد. فروغی را به بیرون مجلس منتقل کردند تا اگر زخمی برداشته بهبود یابد اما آسیب جدی ندیده بود و در برگشت گفت: «جملۀ معترضهای بود، گذشت». ذکاء المک البته آن قدر زنده نماند که سران سه کشور را میزبانی کند و ببیند نه تنها استالین و چرچیل که جمهوری آمریکا هم به تهران آمده است.
با این اوصاف پس از آن پیمان، ایران حسب ظاهر دیگر در اشغال نبوده چون با متفقین پیمان بسته بود و با این نگاه نه آن عکس تحقیر آمیز است نه این عکس.
با نگاه منفی اما انگلیس و روس پیمان با ایران را از این رو بستند که هزینههایشان را دولت ایران به مثابه میزبان تأمین کند و به همین خاطر دکتر حسین فاطمی مقاله تندی در روزنامۀ «باختر» نوشت.
پس قضاوت دربارۀ آن عکس و این عکس به نوع نگاه ما به پیمان سه جانبه ایران و روس و انگلیس بستگی دارد.
اگر این پیمان را باور داشته باشیم و تحمیلی ندانیم و به ابتکار فروغی نسبت دهیم سه رهبر به خاک کشور دوست خود آمدند که قرار بود راه ارسال تجهیزات و امکانات انگلیسی ها به روس ها در مقابل نازی ها شود و سرانجام پل پیروزی لقب گرفت و اگر آن پیمان را هم استعماری و برای نپذیرفتن هزینه ها و بدهکار کردن بیشتر ایران بدانیم ایران همچنان و در عالم واقع در اشغال بوده ولو حسب ظاهر با متفقین پیمان بسته باشد و اکنون نیز به آن میبالند. مثل این که سفیر کنونی آلمان در پاریس کنار برج ایفل با همان حالت فاتحانۀ هیتلر عکس یادگاری بگیرد!
البته اگر روس ها و انگلیس ها بخواهند بگویند قصد تحقیر نداشتهاند تنها ردیه این نیست که در همان جنگ جهانی به خاطر حضور تحمیلی آنها مواد غذایی دچار کمبود شد و در برخی جاها به قحطی انجامید و اگر به ایران نه به چشم اشغال شده که به دیدۀ متحد مینگریستند چرا از دخالت دست برنداشتند و روسها پس از جنگ هم نمیخواستند بروند و انگلیسها بر سر نفت آن ماجراها را پدید آوردند؟
این عکس یک نکتۀ دیگر هم دارد و آن نشستن دو سفیر در کنار هم و یادآوری تاریخی با این شکل و شمایل است تا بدانیم اصرار بر تفکیک نگاه به شرق از نگاه به غرب به جای محور قرار دادن دو مؤلفۀ قدرت و منفعت در مناسبات تا چه حد میتواند زیانبار و به رغم شعارهای پرطمطراق نتیجۀ حقارت آمیز داشته باشد و از این حیث هشداری میتواند بود به کسانی که قرار است به زودی و پس از ظریف سکان دیپلماسی را در دست بگیرند و ظریف چه هوشمندانه به مذاکرات برجامی اشاره کرده تا روشن شود برجام هم بستری برای احقاق حق بود و هم تفاهم با قدرتهای بزرگ و خارج از آن با چنین صحنههایی رو به رو میشویم که بوی تحقیر آن مشمئز کننده است.
انتهای پیام
باید همیشه مواظب بود