«شیعه نیوز»: زید فرزند امام سجاد علیه السلام از دلاور مردان رشید روزگار بود. روزی دید یکی از نیروهای بنی امیه سوار بر اسب شده و مشغول بدگویی به حضرت زهرا علیها السلام است. زید آن قدر عصبانی و ناراحت شد که بی اختیار گریه کرد و به یاران خود گفت:
اما احَدٌ یغضِب لِفاطِمةَ اما احَدٌ یغضِب لِرسول اللّه
آیا کسی نیست که برای حضرت زهرا علیها السلام غضب کند؟ آیا کسی نیست که برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خشم نماید؟
یکی از ارادتمندان زید، تحت تأثیر سخنان آتشین زید قرار گرفت، شمشیر را برداشت و مخفیانه از پشت سر آن سواره بد زبان رفت و او را کشت و بازگشت.
دژخیمان بنی امیه به آن مرد دلاور حمله کردند. یاران زید تکبیر گویان برای نجات آن مرد جلوی حمله آنها را گرفتند و سرانجام آن مرد غیرت مند را از چنگ دژخیمان نجات دادند.
زید از دلاوری آن مرد غیرت مند که ناسزاگوی بد زبان را کشته بود، بسیار خوشحال شد و پیشانی او را به نشانه دوستی بوسید.[1]
پی نوشت
[1] . محمدى اشتهاردى، حكايتهاى شنيدنى، ص 396.