«شیعه نیوز»: بسیاری از مثل ها چکیده یک تمثیل مفصل یا یک داستان بلند عامیانه اند که در کوتاه ترین و زیبا ترین شکل ممکن بروز یافته و بر زبان خاص و عام جاری اند. ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞها نمونه هایی مشخص و برجسته از فرهنگ عامیانه اند که گاه در نثری کوتاه و آهنگین و گاه در مصرعی یا بیتی به شکی فشرده و موجز نمود می یابند.
آن کس که بود سایه نشین سایه ندارد
در زندگی کسانی هستند که همیشه از ثمره کار و خیر دیگران بهره می برند ولی خودشان به دیگران فایده ای نمی رسانند. کسی که در سایه درخت بنشیند خودش نمی تواند سایه ای بوجود آورد تا کسی را پناه دهد.
هنگامی که کسی از امکانات و وجود دیگران استفاده کند و وجودش برای بقیه ثمری نداشته باشد، مصداق این ضرب المثل است. و یا هچنین هنگامی که بخواهیم به آدم حقیر و ذلیلی که خودش با حمایت های دیگران زندگی می کند بگوییم که تو توانایی دست گیری و حمایت را نداری از این ضرب المثل استفاده می کنیم.
عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته
اگر انسان بخواهد به کسی اعتماد و تکیه کند باید جایی و تکیه گاه محکم و قابل اعتمادی پیدا کند. مفهوم و کاربرد آن زمانی است که به کنایه گفته می شود هر کسی لایق تکیه گاه شدن و پشتیبانی نیست. تکیه گاه مطمئن تکیه گاهی محکم و غیرقابل شکستن است. شرط عقل حکم می کند که انسان چنین پشتیبانی را برای خود برگزیند تا شکست نخورد.
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭘﺸﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻮﺍ ﻧﻌﻞ ﻣﯽﺯﻧﻨﺪ.
ﺍﯾﻦ ﻣﺜﻞﻫﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪﺍﯼ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﻭ ﻧﺎ ﻣﺘﻌﺎﺩﻝ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ، ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﻭ ﺍﺧﻼﻕ ﺣﺎﮐﻢ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻭ ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ . ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻧﯿﺮﻧﮓ ﻭ ﺩﻏﻞ ﻭ ﺯﻭﺭ ﻭ ﻓﺸﺎﺭ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﯼ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺼﻠﺤﺎﻥ ﻭ ﻧﯿﮏ ﺍﻧﺪﯾﺸﺎﻥ ﻧﯿﺰ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﺮ ﻧﻤﯽﺁﯾﺪ . ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﻓﺴﺎﺩ، ﺗﺒﺎﻫﯽ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺁﻥ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺳﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺭﺩ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﻧﻤﯽﺑﻨﺪﻧﺪ
ﺑﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﺜﻞ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺣﺘﻢ ﺑﻮﯼ ﺑﯽﺗﻔﺎﻭﺗﯽ، ﺑﯽﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺘﯽ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﯽﺩﻫﺪ. ﺍﯾﻦ ﻣﺜﻞ ﺭﺍ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﮑﺎﺭ ﻣﯽﺑﺮﯾﻢ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺍﺯ ﺗﺤﻤﯿﻞ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺘﯽ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﮕﺮﯾﺰﯾﻢ ﻭ ﮐﻤﺘﺮﯾﻦ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﺭﺍ ﻣﺘﺤﻤﻞ ﻧﺸﻮﯾﻢ ﺧﻮﺍﻩ ﺣﻘﯽ ﻧﺎﺣﻖ ﻭ ﯾﺎ ﻧﺎﺣﻘﯽ ﺣﻖ ﮔﺮﺩﺩ.
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﻮﺩ :
ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﯾﺎ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺣﺎﺩﺛﻪﺍﯼ ﺭﺥ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺷﺨﺺ ﯾﺎ ﺍﺷﺨﺎﺻﯽ ﻣﻘﺼﺮ ﺁﻥ ﺣﺎﺩﺛﻪﺍﻧﺪ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺭﻫﮕﺬﺭ ﺷﺎﻫﺪ ﺁﻥ ﺣﺎﺩﺛﻪﺍﻡ. ﭘﻠﯿﺲ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﯽﺭﺳﺪ، ﻣﯽﭘﺮﺳﺪ ﺁﻗﺎﯾﺎﻥ ﻭ ﺧﺎﻧﻤﻬﺎﯼ ﺣﺎﺿﺮ، ﮐﺪﺍﻡ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻫﺴﺘﯿﺪ؟ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺑﯿﺎ ﺯﻭﺩ ﺑﺮﻭﯾﻢ، ﺳﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺭﺩ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﻧﻤﯽﺑﻨﺪﻧﺪ. ﻭ ﻣﺎ ﯾﺎ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺷﺎﻫﺪ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﻫﺴﺘﻢ، ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﮐﻤﯽ ﺍﺯ ﻭﻗﺘﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﻢ ﺗﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺣﻘﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻧﺮﻭﺩ. ﻭ ﺍﯾﻦ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺑﺪﺍﺧﻼﻗﯿﺴﺖ.
ﺍنشاﺍﻟﻠﻪ ﮔﺮﺑﻪ ﺍﺳﺖ
در ﻗﺪﯾﻢ ﺣﻤﺎﻡ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﺗﺼﻮﺭ ﻣﯽﮐﻨﯿﺪ ﻧﺒﻮﺩ ﻭ ﺣﻤﺎﻡ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﮐﺲ ﮐﻠﯽ ﺩﻧﮓ ﻭ ﻓﻨﮓ ﻭ ﻫﺰﯾﻨﻪ داشت.
ﻣﺮﺩﯼ ﺻﺒﺢ سحرﮔﺎﻩ بعد از ﺣﻤﺎﻡ کردن ﺍﺯ ﮔﺮﻣﺎﺑﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ، ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﯿﻦ ﺳﮕﯽ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﭼﺎﻟﻪ ﺁﺑﯽ ﺟﺴﺖ،مقداری آب به پاشید.
ﺩﺭ ﺷﺮﻉ ﺍﺳﻼﻡ ﺁﺏ ﺁﻏﺸﺘﻪ ﺑﻪ ﺳﮓ ﻧﺠﺲ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﺁﻏﺸﺘﻪ ﺑﻪ ﮔﺮﺑﻪ ﻧﻪ! ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺳﺤﺮﮔﺎﻫﯽ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﻔﺖ : «ﺍﻥ ﺷﺎﺍﻟﻠﻪ ﮔﺮﺑﻪ ﺍﺳﺖ»
ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﺭﻭﺩ ﮐﻪ ﻓﺮﺩﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ ﻣﯽﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﮔﻮﻝ ﺑﺰﻧﺪ
ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻗﺪﺭ ﻗﻠﺐ ﻫﺮ ﮐﺲ ﻣﯽﺩﻫﺪ
ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﯾﺮﯾﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﺍﻗﻠﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺯ ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺕ ﺑﻬﺮﻩﻣﻨﺪﻧﺪ، ﻗﻠﺐ ﭘﺎﮎ ﻭ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺧﺪﺍﺷﻨﺎﺳﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﮐﺜﺮﯾﺖ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎ ﻓﺸﺎﺭ ﻭ ﺭﻧﺞ ﻭ ﺑﺪ ﺑﺨﺘﯽ ﻣﻮﺍﺟﻪﺍﻧﺪ ،ﺩﺍﺗﺎ ﺑﺪ ﻧﯿﺖﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﻈﺮ ﺣﻤﺎﯾﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭﯾﻎ ﻭﺭﺯﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ! ﺧﺪﺍﯼ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺩﺭ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﺎﻻ ﺧﺪﺍﯼ ﮔﺮﻭﻩ ﺍﻧﺪﮐﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺑﻪ ﭼﻨﮓ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺛﺮﻭﺕ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪﺍﯾﯽ ﺍﺯ ﻗﺒﯿﻞ ﺑﻬﺮﻩﮐﺸﯽ ﺍﺯ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ،ﺳﻌﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺭﺍﻩ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻭ ﺗﻌﺮﺽ ﻭ ﺣﻖ ﻃﻠﺒﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻧﻔﻮﺫ ﺩﺭ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺍﮐﺜﺮﯾﺖ ﺳﺘﻤﺪﯾﺪﻩ ﺑﺒﻨﺪﺩ ﻭ ﭼﻨﯿﻦ ﻭﺍﻧﻤﻮﺩ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻭﺿﻌﺘﺎﻥ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﺎ ﻣﻘﺼﺮ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻟﻘﺎﻋﺎﺕ ﻭ ﺗﻠﻘﯿﻦﻫﺎﯼ ﻣﮑﺮﺭ ﻭ ﻣﺪﺍﻭﻡ ﻫﻤﺎﻥ ﻗﺸﺮ ﺳﺘﻤﺪﯾﺪﻩ ﻭ ﻧﺎﺁﮔﺎﻩ ﺩﺭ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻭﺭ ﺗﺎﮐﯿﺪ ﻣﯽﻭﺭﺯﻧﺪ.
از اسب فرو آید و بر خر نشیند
در روزگار قدیم خر و اسب وسیله ی رفت و آمد بود. آنها که اسب داشتند آدمهایی بودند که زندگی بهتری داشتند .
بااین حال پیش می آمد که یک نفر زندگیش به هم بخورد و به هر دلیل آن چه را که داشت از دست می داد یا می فروخت.
آن وقت باید به جای اسب سوار شدن؛ سوار خر می شد.
پس هرکسی که از موقعیت خوب خود نزول کند و آنچه داشته را از دست بدهد می گویند
از اسب فرود آید و بر خر نشیند
ناگفته نماند در بعضی مناطق مثل
اسب را داد خر گرفت
از خوشحالی پر گرفت
کاربرد دارد که به افرادی که در معامله ای ضرر می کنند و یا کسانی که به سبب معامله یا فعالیت یا ….. داشته ای را از دست داده و چیزی کم ارزش تر و یا کم اهمیت تر از آن بدست می آورند از باب طنز و کنایه گفته می شود که
اسب را دادی (داد) خر گرفتی (گرفت)
از خوشحالی پر گرفتی (گرفت)
منبع : میهنبد