شیعه نیوز: معمولاً وقتی اسم وسواس را میشنویم یاد افرادی میافتیم که بارها دستها یا وسایلشان را میشویند تا پاک شود. افرادی که بارها و بارها در حمام خود را میشویند تا احساس پاکی کنند، سرویس بهداشتی را چندین بار در هفته ضدعفونی میکنند و... آنچه معمولاً در مورد وسواس میدانیم شستوشوهای مکرری است که از سوی افراد شکل میگیرد تا از پاک و تمیز شدن خود، دیگران، وسایل و مکانها مطمئن شوند، اما داستان وسواس و افراد مبتلا به وسواس به همین جا ختم نمیشود.
در حقیقت واژه وسواس به معنی توجه بیش از اندازه و بسیار زیاد به چیزی، فکری یا کسی است. به طوری که این توجه زیاد باعث کمرنگشدن اهمیت سایر امور میشود. مثلاً در کاربرد عامیانه به کسی که کارهایش را با دقت و نظم خاصی انجام دهد، میگوییم در انجام کارهایش وسواس دارد، کسی که به تمیزی و پاکی اهمیت زیادی دهد، میگوییم وسواسی است، اما وقتی این توجه افراطی و اشتغال خاطر ذهنی برای فرد ناخواسته و غیرقابل قبول است، احساسات ناخوشایند و منفی ایجاد کند، به طوری که فرد به دنبال مقاومت یا رهاشدن از آن بوده و برای خلاص شدن ذهنش از آن تلاش کند، به نحوی که اختلال قابل ملاحظه در عملکرد، تعاملات و زندگی روزمره فرد ایجاد شود، اختلال وسواس وجود دارد.
وسواسیهای همیشه نگران
افراد وسواسی ممکن است از هرکدام این موارد در رنج باشند؛ میترسند به خود یا دیگران آسیب بزنند؛ از افکار و تصاویر خشونتآمیز و زشت در ذهن خود میترسند؛ از اینکه کار خجالتآوری انجام دهند نگران هستند؛ میترسند از اینکه کلمات زشت از دهانشان خارج شود؛ از اینکه به تکانهای ناخواسته عمل کنند هراس دارند؛ از اینکه به وسیله ترشحات و فضولات بدن آلوده شوند متنفر هستند؛ نگران کثیفی، آلودگی یا میکروب هستند؛ از اینکه به وسیله میکروبها بیمار شوند یا دیگران را بیمار کنند نگران هستند؛ در مورد دقیق قرارگرفتن وسایل و چیزها در سر جای خود یا رعایت تقارن نگران هستند؛ دستهای خود را به شدت یا با رعایت آداب و ترتیب خاصی میشویند؛ برای دوش گرفتن، استفاده از توالت، مسواک زدن و... آداب مخصوصی دارند که آن را رعایت میکنند؛ به شدت وسایل را تمیز میکنند؛ به شدت تلاش میکنند تا از تماس با آلودگی پرهیز کنند؛ از اینکه مرتکب اشتباهی شوند، نگران هستند؛ بنابراین بارها چک میکنند تا مرتکب اشتباهی نشوند؛ اجبار ذهنی به شمارش دارند؛ وسایل را کاملاً منظم میچینند و برای چیدمان آداب خاصی را رعایت میکنند و...
در واقع وسواس در کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی به عنوان اختلال وسواس فکری- عملی معرفی میشود که افراد مبتلا به آن از سلسلهای از افکار و اعمال تنشزا، اجباری و تکرار شونده رنج میبرند. این مشکل فقط به آنچه ما معروفترین علائم وسواس میدانیم، یعنی شستوشوی مکرر و چک کردن ختم نمیشود بلکه شامل محتواهای گوناگون افکار، تصاویر و اعمال متنوعی است و با گذشت زمان ناراحتی قابل ملاحظهای برای فرد، خانواده و اطرافیانش ایجاد میکند و باعث بروز مشکل و اختلال در روابط خانوادگی، روابط اجتماعی، کار، تحصیل و سایر حوزههای مهم زندگی میشود.
آدم وسواسی به دنبال خلاصی
افکار وسواسی در واقع افکار، عقاید، تصورات و تکانههایی هستند که در ذهن به طور مکرر وارد میشوند و غیرمنطقی، ناخوشایند، نگرانکننده، بیمعنی، تنفرآمیز، منزجرکننده، اجباری و غیرارادی بوده و شامل افکاری در مورد تکانههای آسیب زدن، ارتکاب جرم، ترس از آلودگی، بیماری، سرایت بیماری، کثیفی، افکار زشت، نگرانی از دست دادن، افکاری در مورد مرگ، خشونت و پرخاشگری، صدمه دیدن و صدمه زدن، تردید درباره کارهایی که انجام میدهند، تردید در مورد درستی یا نادرستی کارها، نگرانی در مورد تقارن و رعایت نظم و ترتیب هستند که احساسات ناخوشایندی مانند اضطراب، ترس، تنفر، افسردگی یا احساس گناهکاری در فرد ایجاد کرده و باعث میشوند فرد به دنبال راهی برای مقاومت در برابر آنها یا خلاصی از این افکار ناخوشایند باشد.
مثلاً خانمی که افکار مکرر و مزاحمی مبنی بر بیمار یا آلودهشدن به وسیله میکروب و عفونت دیگران دارد؛ پدر یا مادری که فکر مزاحم و تکرار شوندهای در مورد تصادفکردن فرزندش دارد؛ دختر جوانی که افکاری در مورد آلوده بودن لباسها، دستها، آب و غذایش دارد؛ مردی که با این فکر درگیر است که مبادا در اثر خشمگین شدن به دیگران آسیب بزند؛ خانمی که فکر مزاحمی در مورد ابتلا به سرطان دارد؛ نوجوانی که با فکر مزاحمی دست به گریبان است که به او میگوید ممکن است در حضور دیگران کار زشتی انجام داده و شرمسار شود و...
همه این افراد به افکار مزاحمشان که نمونههایی از وسواس فکری است، اطمینان دارند. به گونهای که خود را همواره در حال انجام آن میبینند و حتی صحنههای آن را تجسم میکنند؛ بنابراین از حضور این افکار و تصورات در رنج بوده و در مقابل آنها مقاومت یا تلاش میکنند آن فکر را از ذهن خارج کنند و این مقاومت و تلاش مداوم خستگی روانی بسیار زیادی را برایشان در پی دارد.
وسواس عملی و چک کردنهای صد باره!
معمولاً افراد برای رهاشدن از شر این افکار و احساسات دست به انجام اعمال و رفتارهایی میزنند که این اعمال در کوتاهمدت باعث کاهش این احساسات ناخوشایند میشود، اما در بلندمدت باعث ایجاد رنج بیشتر برای فرد میشود. این اعمال را وسواس عملی میگویند. وسواس عملی رفتارهای تکراری و هدفمندی هستند که به دنبال وسواسهای فکری و برای رهایی از افکار وسواسی و احساسات ناخوشایند حاصل از آن توسط فرد انتخاب و انجام میشود و احساس اجبار درونی فرد را مجبور به انجام آن میکند.
این اعمال معمولاً طبق آداب و قوانینی مشخص و کلیشهای به منظور ایجاد یا پیشگیری از موقعیت یا رخداد خاصی انجام میشود و ممکن است هیچ ارتباطی با آن رخداد یا موقعیت نیز نداشته باشد، به طوری که خود فرد این بیارتباط و بیمعنی بودن رفتار را تأیید و تصدیق میکند و حتی از انجام آن لذتی نمیبرد. وسواسهای فکری و عملی ممکن است در کوتاهمدت باعث کاهش تنش و احساسات ناخوشایند فرد و رهایی از افکار مزاحم شوند، اما تمامی این اثرات موقت بوده و در بلندمدت و به مرور زمان باعث بروز اختلال، پریشانی و رنج در فرد، روابط او و فعالیتهای روزمرهاش میشود و ناخشنودی او را بیشتر میکند.
خانمی که با شستن مکرر دستهایش میخواهد خطر آلودگی از سوی میکروب را کاهش دهد، ممکن است این شستوشو با آداب و ترتیب خاصی انجام شود. مثلاً هر بار پنج مرتبه با صابون و پنج مرتبه با مایع دستشویی به نحوی که پوست دستش به شدت آسیب میبیند؛ مردی که به هنگام خروج از منزل شیرهای گاز را هفت بار، کلیدهای برق را شش بار، فلکه آب را پنج بار پس از بستن، وارسی میکند تا از بسته بودن آنها اطمینان یابد و بعد از خروج از منزل و قفل کردن در باید دستگیره در را چهار بار امتحان کند تا از قفل بودن آن اطمینان یابد؛ خانمی که هر شب برای از بین بردن میکروبها باید سه ساعت در حمام با ترتیب و دفعات مشخص خودش را بشوید تا از پاکشدن میکروبها اطمینان یابد؛ نوجوانی که در زمان درس خواندن باید هر جمله را شش مرتبه بخواند تا از درستی یادگیریاش مطمئن شود و هر بار باید کتاب را به یک دست بگیرد؛ خانمی که از ترس ابتلا به بیماری هر بار بعد از استفاده اعضای خانواده از سرویس بهداشتی باید آن را و سپس لباسهایش را ضدعفونی کند و برای این کار زمان زیادی از روز را صرف میکند و... نمونههایی از وسواس عملی هستند که فرد برای انجام آن اعمال، اجبار زیادی را درون خود احساس میکند. به گونهای که حتی با وجود غیرمنطقی دانستن آن نمیتواند در برابر انجام آن مقاومت کند و معمولاً انجام آنها زمان زیادی از فرد میگیرد.
آدمهایی با برچسب اختلال فکری- عملی
در پژوهشی مشخص شد، ۹۰ درصد افراد عادی، افکار و تصاویر مزاحمی مشابه آنچه بیماران و مبتلایان به اختلال وسواس فکری - عملی گزارش میکنند را تجربه و حتی از راهبردهای متعددی برای خنثی یا مهارکردن آن افکار مزاحم استفاده میکنند. یعنی از نظر حضور افکار مزاحم، شکل و محتوای افکار و تصاویر مزاحم تفاوتی بین افراد عادی و مبتلایان به اختلال وجود ندارد، گرچه از نظر کمیت و شدت افکار وسواسی متفاوت هستند. به بیان دیگر افراد افکار متفاوتی حتی با مضامین منفی، اضطرابآور، آسیب و صدمه، منزجر و مشمئزکننده و... در ذهن دارند و حتی ممکن است برای مقاومت در برابر حضور آن افکار یا رها شدن از آنها دست به اعمالی بزنند، اما اگر این افکار و اعمال تأثیر چندانی در زندگی روزمره آنها نداشته و کارکرد و زندگی فرد را تحت تأثیر قرار ندهد، آنها را مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی نمیدانیم.
به عنوان مثال ممکن است شما که خواننده این مطلب هستید نیز هنگام خروج از منزل تمام شیرهای گاز را یک تا دو بار وارسی کنید؛ هر بار که از سرویس بهداشتی استفاده میکنید دو تا سه بار دستهایتان را بشویید؛ هر بار که در بیمارستان حضور پیدا میکنید بعد از بازگشت به منزل به منظور جلوگیری از بیماری، عفونت یا آلودگی تمام لباسهایتان را دو تا سه بار بشویید؛ هر روز هنگام خروج از محل کار، میزتان را تمیز کرده و وسایلتان را طبق ترتیب خاصی بچینید؛ یا یک تا دو بار در روز افکار مزاحمی مبنی بر احتمال بروز تصادف یا مرگ خود و عزیزانتان داشته باشید و...
در این موارد که این افکار و اعمال زمان زیادی را از شما نمیگیرد و پریشانی و اختلال زیادی ایجاد نمیکند، نمیتوانیم به شما برچسب اختلال فکری- عملی بزنیم، اما زمانی که افکار مزاحم هر ساعت در ذهنتان رخ دهد و هنگام خروج از منزل هفت بار شیرهای گاز را وارسی کنید، مطمئناً روال عادی زندگی شما مختل شده و در حوزههای مختلف زندگی و عملکردتان اختلال ایجاد میشود. البته گاهی ممکن است خود افراد پریشانی زیادی از این افکار و اعمال احساس نکنند، اما زندگی روزمره اطرافیانشان را مختل کنند. مثل فردی که هر شب باید طبق اعمال و آداب خاصی خود و لباسهایش را شسته و ضدعفونی کند تا از پاک شدن میکروبها و آلودگی اطمینان یابد و این امر برای خود او مشکلی ایجاد نمیکند، اما مشکل اینجاست که همسر و فرزندانش و حتی مهمانش را مجبور میکند دقیقاً مانند او هر شب این آداب را به جا آورد و این اجبار قطعاً باعث احساسات ناخوشایند و نارضایتی و فشار بردیگران میشود.
گاهی نیز ممکن است این افکار و اعمال به حدی خفیف بوده و تأثیر مهمی در زندگی نداشته باشند و افراد احساس ناراحتی و رنج نکرده و در نتیجه دلیلی برای مراجعه به متخصصان نیابند. فردی را در نظر بگیرید که هر بار موقع پیادهشدن از ماشین و قفل کردن درها باید به دور ماشین بگردد و تمام درهای ماشین را دو بار وارسی کند. این امر ممکن است روند زندگی او را مختل نکرده و به اطرافیان هم آسیبی نرساند، اما زمانی که نگهبان پارکینگ فروشگاه او را در حال چک کردن مکرر درهای ماشین میبیند به او مظنون شده و او را دستگیر و به پلیس تحویل میدهد. در این زمان ممکن است وسواس عملی او اختلالی برای خودش ایجاد نکند، اما رفتاری است که بازتاب آن در اماکن عمومی میتواند برای او مشکلات و آسیبهای فراوانی ایجاد کند.
نابودی وسواس فکری با کاهش افسردگی
افکار و اعمال وسواسی تا زمانی که خفیف بوده و به فرد یا اطرافیانش آسیبی وارد نکند و در جامعه پذیرفته شده باشد، رنج زیادی برای فرد به دنبال ندارد. به همین دلیل در مراحل ابتدایی افراد خودشان را بیمار نمیدانند بلکه بعضاً معتقدند دیگران هستند که اگر شست و شوی دست یا حمام مکرر یا ضدعفونی کردن سرویس بهداشتی و لباسها را انجام نمیدهند پاکیزگی را رعایت نمیکنند. مثل آنها با چککردن شیر گاز، قفل منزل و ماشین جانب احتیاط را رعایت نمیکنند، بنابراین دلیلی برای مراجعه به متخصص نمیبینند، اما به مرور و با افزایش شدت و فراوانی افکار و اعمال وسواسی، زمانی که فرد درمانده شده یا زندگی روزانهاش مختل شود به حدی که این افکار و اعمال باعث فشار به فرد شده، روابط مهمش را تحت تأثیر قرار دهد، عملکردش را کاهش داده یا مختل کند، آنجاست که با حداقل یک اختلال فعال لزوم دریافت کمک حرفهای را احساس کرده و از سر ناتوانی و نیاز به متخصص مراجعه میکند. افرادی که خلق افسرده یا مضطرب دارند یا مبتلا به اختلال افسردگی اساسی هستند، ممکن است دچار وسواس فکری هم بشوند، اما در این گونه موارد وسواسهای فکری با کاهش افسردگی از بین میروند.
منبع: روزنامه جوان