شیعه نیوز: معجزه، از مصدر «اعجاز» به معناى درماندگى، ناتوانى و نیز پایان هر چیز است. (معجم مقاییس اللّغة، ج 2، ص221) اعجاز، به معناى ناتوان کردن یا ناتوان یافتن دیگرى است. بنابراین در اصطلاح، عملی است که از سوی برگزیدگان الهی صادر میشود، به گونهای که سایرین از انجام چنین عملی عاجزند. امام صادق علیهالسلام درباره علت عطای معجزه به انبیا و برگزیدگان الهی فرمود: لِیَکُونَ دَلِیلًا عَلَى صِدْقِ مَنْ أَتَى بِهِ وَ الْمُعْجِزَةُ عَلَامَةٌ لِلَّهِ لَایُعْطِیهَا إِلَّا أَنْبِیَاءَهُ وَ رُسُلَهُ وَ حُجَجَهُ لِیُعْرَفَ بِهِ صِدْقُ الصَّادِقِ مِنْ کَذِبِ الْکَاذِب؛ براى آنکه دلیل بر صدق و راستى گفتار ایشان باشد، و معجزه علامت و نشانهای است که خداوند عطا نمیفرماید مگر به انبیا و رسل و حجج خود، تا درستى گفتار راستگو و دروغ دروغگو شناخته شود.» (علل الشرائع، ج1، ص122) از این جهت یکی از صادرههای منسوب به پیامبر(ص) و اهلبیت وحی علیهمالسلام، معجزاتی است که بهمناسبتهای مختلف از سوی ایشان صورت میگرفت
الف) یکی از یاران امام صادق علیهالسلام از آن حضرت نقل میکند که 14 نفر در شب چهاردهم ماه ذیالحجه نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند؛ گفتند: یا محمد هر پیامبرى براى اثبات نبوت خود، داراى آیت و معجزهاى بوده است. ما میخواهیم که معجزهاى از جانب تو براى ما آشکار شود. پیامبر گفت: مقصود شما از این گفتار چیست؟ مَا الَّذِی تُرِیدُون? گفتند اگر نزد خداى خود داراى قدر و منزلتی، فرمان بده تا ماه به دو نیمه شود. پس از این درخواست، جبرئیل نزد پیامبر آمد و گفت: یا محمد، خداوند بر تو سلام و درود فرستاده و گوید: من هر چیزى را در فرمان تو قرار دادهام؛ سپس پیامبر سر خود را به طرف آسمان بلند کرد و فرمان داد تا ماه به دو نیمه شود پس از این فرمان ماه به دو نیمه شد. پیامبر سجده شکر بر جاى آورد و اصحاب که با وى بودند نیز سجده کردند. فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ ع وَ قَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ: إِنِّی قَدْ أَمَرْتُ کُلَّ شَیْءٍ بِطَاعَتِکَ، فَرَفَعَ رَأْسَهُ فَأَمَرَ الْقَمَرَ أَنْ یَنْقَطِعَ قِطْعَتَیْنِ، فَانْقَطَعَ قِطْعَتَیْنِ فَسَجَدَ النَّبِیُّ ص شُکْراً لِلَّهِ- وَ سَجَدَ شِیعَتُنَا.
سپس پیامبر سر خویش را از سجده برداشت و دوباره به طرف آسمان بلند کرد. اصحاب نیز همان عمل را انجام دادند؛ سپس پیامبر خواست که ماه به صورت اول خود برگردد. ماه نیز به حالت اول خود بازگشت، سپس آن 14 نفر گفتند یا محمد موقعى که مسافران ما از یمن و شام باز آیند. از آنها سؤال خواهیم کرد که آیا چنین منظرهاى را در آن ممالک دیدهاند یا نه؟ اگر بگویند که انشقاق ماه را دیدهاند، یقین خواهیم کرد که این عمل از نزد پروردگار تو بوده است و اگر بگویند که چنین انشقاقى را در آن سامان ندیدهاند. معلوم میشود که عمل تو سحر و جادوئى بیش نخواهد بود سپس این آیات نازل شد. (اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَ الْقَمَرُ؛ نزدیک شد قیامت و از هم شکافت ماه)، (وَ إِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِر؛ و هرگاه نشانهاى ببینند روى بگردانند و گویند: «سحرى دائم است.» (إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج1، ص411)
ب) در نقل دیگری آمده است پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله در حجر اسماعیل نشسته بود و قریش با هم گفتوگو مىکردند و به یکدیگر مىگفتند: محمّد ما را عاجز کرده، نمىدانیم چه کار کنیم؟ بعضى از آنها گفتند: برخیزید برویم از او بخواهیم که علامتى در آسمان به ما نشان دهد؛ زیرا سحر در آسمان اثر نمىکند. به سوى پیامبر اکرم - صلّى اللَّه علیه و آله- روانه شدند و گفتند: اى محمّد! اگر تو ساحر نیستى، علامتى را در آسمان به ما نشان بده؛ چون ما مىدانیم که سحر در آسمان اثر نمىکند. حضرت فرمود: «این ماه شب چهارده را مىشناسید؟». أَلَسْتُمْ تَرَوْنَ هَذَا الْقَمَرَ فِی تَمَامِهِ لِأَرْبَعَ عَشْرَة
گفتند: بله
حضرت فرمود: «آیا مىخواهید علامت شما، این ماه باشد؟» قَالَ أَفَتُحِبُّونَ أَنْ تَکُونَ الْآیَةُ مِنْ قِبَلِهِ وَ جِهَتِه
گفتند: بله
حضرت با انگشت مبارک به ماه اشاره کرد. ماه دو نیمه شد؛ نیمى در پشت کعبه قرار گرفت و نیمى دیگر در بالاى کوه ابوقبیس و مردم نگاه مىکردند.
سپس گفتند: ماه را به جاى خود برگردان. حضرت دوباره با دستش به نیمى که در پشت کعبه بود اشاره کرد و با دست دیگرش به نیمى که در کوه ابو قبیس بود، آنها نزدیک هم شدند و به هم چسبیدند و ماه در جاى خود قرار گرفت.
مشرکان گفتند برخیزید، سحر محمّد در آسمان نیز اثر کرد! خداوند متعال درباره شقّ القمر و عکسالعمل ناشایست قریش، این آیات را نازل کرد: اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ وَ إِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِر (الخرائج و الجرائح، ج1، ص142)