۱۹

معنی ضرب المثل موش تو سوراخ نمیرفت جارو به دمش می بست

داستان و شعر به همراه معانی ضرب المثل موش تو سوراخ نمیرفت، جارو به دمش می بست.
کد خبر: ۲۳۸۲۵۲
۱۵:۲۶ - ۱۸ شهريور ۱۳۹۹

به گزارش «شیعه نیوز»، داستان و شعر به همراه معانی ضرب المثل ” موش تو سوراخ نمیرفت، جارو به دمش می بست “

معانی مَثَل موش تو سوراخ نمیرفت، جارو به دمش می بست

۱- برای حل کردن یک مشکل کوچک، مشکل بزرگتر ایجاد کردن.

۲- این مثل در مورد کسانی به کار می رود که برای مشکل خود راه حل پیدا نمی کنند مشکل دیگری نیز به آن اضافه می کنند.

۳- طرف خودش پذیرفته نشده نبود می خواست معرف دیگری شود.
داستان موش تو سوراخ نمیرفت، جارو به دمش می بست

از کوچه ای موشی می گذشت، چشمش به یک در قدیمی افتاد که باز بود. به داخل حیاط رفت پیرزنی را دید که سرگرم کار است. موش از فرصت استفاده کرد و جستی زد و به انباری رفت. موش وقتی به انباری رفت، دید در آنجا همه چیز فراوان است.

یک طرف کیسه های گردو، چند شیشه پنیر که روی طاقچه انباری بود که ردیف به ردیف گذاشته بودند. با خودش گفت: همین جا زندگی می کنم. آن وقت چشمش به سوراخی افتاد. درون آن رفت، به به! چه جایی! مثل این که از اول برای او ساخته شده بود. خوب که نگاه کرد، متوجّه شد که سقف اتاقش تار عنکبوت است.

موش گفت: باید این جا را خوب تمیز و مرتّب کنم. بعد هم وسایلی را که لازم دارم به این جا می آورم. مثلاً آن تکّه آینه کوچک که از شیشه خانه پیرزن است برای طاقچه ی اتاقم خیلی خوب است. آن شیشه کوچک را که کنار خُمره است، گلاب دان می کنم و در گوشه طاقچه ام کنار آینه می گذارم. وای که چقدر خوش شانسی آورده ام.

او خوشحال و خندان از لانه خارج شد، نگاهی به اطراف کرد، چشمش به جارویی افتاد که در گوشه انبار به دیوار تکیه داده شده بود. با خود گفت چه کار کنم تا این جارو را با خودم به سوراخ ببرم؟

سوراخ خیلی کوچک است و اگر جارو را دست بگیرم و با آن به لانه بروم، نمی توانم از آن عبور کنم.

موش موشک قدری فکر کرد، بعد گفت: بهترین کار این است که جارو را به دُمم ببندم و همین کار را هم کرد. در این هنگام پیرزن وارد انبار شد. او دید که از سوراخ انباری جارویی بیرون آمده است. جارو را کشید. دم موش با جارو کنده شد.

پیرزن خنده ای کرد و گفت:

«موش به سوراخ نمی رفت، جارو هم به دمش می بست.» «عیدت را اینجا کردی، نوروزت را جای دیگر کن» زود از این جا برو. موش دیگری هم به این جا آمد و به همین بلا گرفتار شد. موشک دُم بریده، راهش را گرفت و رفت. در بین راه بچّه ها او را دیدند و فریاد می زدند: موشک دم بریده، دمت کجا بریده.

موش موشک از خجالت پا به فرار گذاشت.

شعر موش تو سوراخ نمی رفت جارو به دمش می بست

خونه ی خاله موشه
یه لونه ی قشنگ بود

کجا؟ سوراخ دیوار
حیف که یه ذره تنگ بود.

خاله موشه حیاط رو
جارو می زد صبح تا شب

سلیقه اش حرف نداشت
تمیز بود و مرتب.

دمش رو با یه جارو
شکل دم شیر می کرد

می خواست بره تو خونه
جارو به در گیر می کرد

همسایه هاش می گفتند
مخش خرابه دربست

موش تو سوراخ نمی رفت
جارو به دمبش می بست.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۲۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۹
نظرات بینندگان
امیرعلی
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۰۳ - ۱۳۹۹/۰۸/۰۴
خیلی خیلی خوب بود
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۲۲ - ۱۳۹۹/۰۸/۰۹
عاای
عارفه رستگار پناه مهرابادی
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۴۵ - ۱۳۹۹/۰۸/۱۹
بسیار خوب و عالی
نیلوفر
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۰۹ - ۱۴۰۰/۱۰/۲۲
خوب
اعظم گل
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۵۷ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۲
عالی بود
ستایش
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۴۹ - ۱۳۹۹/۰۹/۱۳
افتضااااااااااااااااحههههههه
هستم
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۲۵ - ۱۳۹۹/۰۹/۱۵
عالییییییی
رونا شاهینی هستم
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۴۶ - ۱۳۹۹/۱۱/۱۸
به نظر من این مثل خیلی زیبا بود من از این مثل خوشم امد خیلی ممنونم از شما
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۱۳ - ۱۳۹۹/۱۱/۳۰
بدرد نخور
علی
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۱۷ - ۱۳۹۹/۱۲/۲۳
خوب بود ممنون
Kew die pie
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۰۶ - ۱۴۰۰/۰۲/۱۱
عالی
مهدیا
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۴۸ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۶
جالب نبود و اصلا اون چیزی که من خواستم نبود
ش
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۲۲ - ۱۴۰۰/۰۹/۲۶
خیلی بده
......
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۴۶ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۹
خیلی خوب بود ممنون عالی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۵۷ - ۱۴۰۰/۱۱/۰۲
بد نبود
راضیه
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۹/۱۵
عالی بود. استفاده کردیم
آنیتا
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۵۵ - ۱۴۰۱/۱۰/۰۲
عالی بود
پریسا
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۴۷ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۳
داستان دیگه ای نبود همه این رو نوشتن
پریسا
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۴۷ - ۱۴۰۳/۰۹/۲۳
داستان دیگه ای نبود همه این رو نوشتن