شیعه نیوز / سوال : لطفا علت و چگونگی آمدن آیت الله العظمی بروجردی به قم را بیان فرمایید.
پاسخ آیت الله منتظری : آیت الله بروجردی در بروجرد که بود مرض فتق داشت، بعدا مرض ایشان خیلی خطرناک شده بود به شکلی که ایشان را در ماشین خوابانیده بودند تا برای معالجه به تهران ببرند، معروف بود البته من این را از خودشان نشنیدم - به قم که رسیده بودند حالت گریه ای در ایشان پیدا شده و متوسل شده بودند به حضرت معصومه (سلام الله علیها) و حال ایشان بهتر شده بود و توانسته بودند بنشینند،بعد ایشان را برده بودند به بیمارستان فیروزآبادی تهران، شاه هم رفته بود به دیدن ایشان، و علت اینکه شاه به دیدن آقای بروجردی رفته بود این بود که آقای بروجردی در عشایر و خوانین نفوذ عجیبی داشت، اگر ایشان یک حکمی میکرد عشایر آنجا همه قیام میکردند خیلی به ایشان ایمان داشتند، پیش از محمدرضاشاه پدرش رضاخان هم این را احساس کرده بود، و یک روز وقتی آقای بروجردی از مکه برمی گشته دم مرز ایشان را میگیرند و میآورند تهران، خبر این قضیه به عشایر میرسد و نزدیک بوده قیام کنند، رضاخان میگوید تحقیق کنید ببینید این کیست ؟ تحقیقات میکنند بعد معلوم میشود که آقای بروجردی است و در عشایر پایگاه دارد، میگوید او را رها کنید هر جامیخواهد برود، بعد ایشان به مشهد میرود و از مشهد به بروجرد؛ مرحوم حاج آقا حسین قمی هم یک زمان راجع به حجاب و این مسائل اصرار داشت که در تهران با رضاخان ملاقات کند به همه جا متوسل شده بود و علما خیلی حمایت نکرده بودند، ایشان مرحوم آقای حاج سید کاظم کرونی پدر آسید ابوالحسن کرونی را که تهران بود میفرستد پیش آقای بروجردی، آقای بروجردی تهدید میکند که اگر چنانچه خواسته های آقای قمی اجرا نشود من هم میآیم تهران، مثلا یک چنین تهدیدی، آنها میدانستند که اگر او راه بیفتد عشایر راه میافتند، روی این اصل زود با آقای قمی صحبت کردند و بالاخره ایشان را فرستادند به کربلا؛ منظور این است که دولت یک حساب این جوری روی آقای بروجردی باز میکرد، چون لرها مسلح بودند و آنها اگر قیام میکردند بالاخره یک
شورشی میشد. محمدرضاشاه هم که دیدن آقای بروجردی رفت قدرت آقای بروجردی در لرستان و عشایر را میدانست، البته آن وقت دولتی ها با علما خیلی بد نبودند، شاه آمده بود دیدن آقای بروجردی و عکس هم گرفته بودند؛ بعد طلبه ها با آقایان در قم زمزمه کردند که یک کاری بکنند آقای بروجردی بیایند قم، حاج میرزا مهدی بروجردی که زمان حاج شیخ عبدالکریم همه کاره ایشان بود و در زمان آقایان ثلاث مسئولیت نداشت -ایشان پدر خانم آیت الله گلپایگانی میشد- رفته بود پیش آقای بروجردی و صحبت کرده بود که ایشان را بیاورد قم، بعد گفتند که آقای خمینی و دیگران هم رفتند پیش ایشان و برای آمدن به قم از ایشان دعوت کرده بودند، و بالاخره ایشان را راضی کرده بودند که بعد از بهبود کسالتشان به قم بیایند، ما هم خیلی خوشحال بودیم که ایشان به قم بیایند و با دیگران برای دعوت از ایشان برای آمدن به قم صحبت میکردیم، من یادم هست قبلش به آقای خمینی میگفتیم که از آقای بروجردی بخواهید به قم بیایند و ایشان گفتند میترسیم سه تا آقا چهارتا بشود، باورشان نمی آمد که آقای بروجردی بتواند کاری انجام دهد، ولی بعد که آقای بروجردی به قم آمده بود روزی ایشان فرمودند: "آقای بروجردی بیست سال دیر به قم آمد، درس ایشان جوری است که طلبه ها غیر مستقیم بدون اینکه بفهمند میبینند مجتهد شده اند"، این تعبیر آقای خمینی نسبت به درس آقای بروجردی بود ایشان بیانش روان بود و تا جایی که احساس میکرد مطلب کاملا روشن نشده آن را تکرار میکرد، حاج میرزا علی آقا شیرازی میگفت ایشان (آیت الله بروجردی) در اصفهان مطلبی را گفت ما میگفتیم آقا ما فهمیدیم، ایشان میگفت من هنوز خودم نفهمیده ام، میگویم خودم بفهمم ! منظور این است که بزرگان دعوت کردند و ایشان از راه تهران آمدند قم، در ده فرسخی قم یعنی در علی آباد و کوشک نصرت از ایشان استقبال شد، علما هر یک هیاتها و افرادی را میفرستادند.من یادم هست یک اتوبوس هم مرحوم آیت الله حاج آقا مرتضی حائری گرفت، من و آقای مطهری جزو اتوبوس آقای حائری بودیم.
آنجا که آقای بروجردی پیاده شدند من جلوی ایشان ایستاده بودم، فرمودند شما مثل اینکه بروجرد بودید؟ گفتم بله آقا من تابستان در بروجرد خدمت شما بودم، البته در آن زمان ایشان هنوز اسم من را نمی دانستند.
منبع : خاطرات آیت الله منتظری صفحه 110