SHIA-NEWS شيعه نيوز:
به گزارش «شيعه نيوز» ، در بخش اول
اين مبحث گفته شد، با وجودي كه آمريكا براساس توافقنامه امنيتي بايد
نيروهاي نظامي خود را تا اواخر سالجاري از عراق خارج كند، با اين حال بحث و
گفتگوهايي ميان مقامات آمريكايي با مقامات عراقي در جريان است تا خروج
آمريكا از عراق به تعويق افتد.
در عين حال اخباري به گوش ميرسد مبني بر اين كه كاخ سفيد درصدد است،
پايگاههاي نظامي دائمي براي خود در كردستان، شمال عراق احداث كند و اين
منطقه را به منطقه نفوذ خود در خاورميانه تبديل كند، بحديكه برخي از
كارشناسان تاكيد كردهاند، در صورت تحقق اهداف آمريكا در كردستان؛ اين
منطقه "اسرائيل دوم " آمريكا در خاورميانه خواهد شد.
در بخش دوم به ادامه بحث درباره علل عدم عقبنشني آمريكا از عراق به قلم "عثمان علي "نويسنده كرد عراقي آمريكا خواهيم پرداخت:
* اعترافات برجستهترين مورخ آمريكا
طي دو دهه اخير نيروهاي نظامي آمريكا بيش از هر زمان ديگري در تاريخ
اين كشور موفق به احداث پايگاههاي نظامي آمريكايي در خارج از آمريكا شدند،
برجستهترين مورخ نظامي آمريكا دراينباره ميگويد.
"ارتش آمريكا بيش از نيم ميليون نظامي و جاسوس و تكنيسين و مربي و
كارمند و شهروند غيرنظامي در كشورهاي ديگر جهان دارد تا حاكميت آمريكا بر
اقيانوسها و درياهاي جهان را رقم بزنند.
آمريكا حدود 13 يگان دريايي برعرشه ناوهاي غولپيكر خود ايجاد كرد كه
هريك از آنها نام يكي از ميراثهاي جنگي برجاي مانده (در واقع منظور اين
مورخ پيروزهاي نظامي آمريكاست) براي ملت آمريكا را بر خود حمل ميكند.
آمريكا هم اكنون پايگاههاي سري بسياري را در خارج از آمريكا براي زير
نظر گرفتن اقدامات كشورهاي ديگر و از جمله شهروندان آمريكايي اداره مي كند و
از تمام تماسهاي تلفني و نامهنگاريها و ارتباطات آنها مطلع است.
اين مورخ بزرگ آمريكايي در ادامه ميافزايد: جنگ عليه تروريسم فراتر از
يك شعار نيست.. آمريكا اين شعار را سرداده تا از منافع امپرياليستي خود
محافظت كند. در واقع مبارزه با تروريسم يكي از توجيهات آمريكا براي
برنامهريزيهاي نظامي خود است و دليل واقعي نهفته در پس تلاش آمريكا براي
احداث پايگاههاي نظامي در مدار خط استوا توسعه و گسترش امپراتوري آمريكا و
تحيكم پايههاي حاكميت و اقتدار نظامي آمريكا بر جهان است ".
* رسانههاي آمريكايي بيانگر واقعيتها نيستند
براين اساس عثمان علي، نويسنده مطلب تاكيد ميكند: رسانهها فقط
داستانهايي از اين امپراتوري آمريكايي براي ما نقل ميكنند، مانند اقدام
نظاميان آمريكا جهت نجات زنان افغان از بنيادگرايي اسلامي و كمكهاي آنها
به قربانيان بلاياي طبيعي در فيليپين يا حمايت از بوسنيها و كردهاي عراقي
از پاكسازيها نژادي، اما همين رسانهها از كمك نظاميان آمريكايي به
روانداييها و كردهاي تركيه و فلسطينيان كه در معرض همين پاكسازيهاي نژادي
هستند، سخني نميگويند، چون كمكي صورت نگرفته است.
* تاكيد همواره مقامات آمريكايي بر تشكيل دولت فدرال در عراق با هدف حفظ نفوذ آمريكا در آن
هيلاري كلينتون و جوزف بايدن به عنوان مقامات بلند پايه آمريكا در
مناسبتهاي مختلف از حمايت كشور خود از عراق فدرال سخن گفتند و اين سخناني
بود كه پيش از اين توسط "پيتر گالبرايت " سفير آمريكا در عراق و همچنين
"ليزلي گلپ " پژوهشگر كميته روابط خارجي آمريكا (تابع كنگره آمريكا) بر
زبان آورده شده بود و هريك به نوعي مروج ايده تقسيم رسمي عراق به سه كشور
كرد نشين و شيعه نشين و سني نشين بودند.
به اعتقاد نگارنده مقاله اين سخنان و طرحها و دعوتها صرفا براي
جلوگيري از بروز جنگهاي داخلي و طايفهاي در عراق صورت نميگرفتند، بلكه
هدف از ارائه آنها حفظ قدرت و نفوذ آمريكا در عراق و در منطقه تا جاي ممكن
بود.
ژوزف بايدن، معاون رئيس جمهور آمريكا هنگاميكه رياست كميته روابط
خارجي پر نفوذ مجلس سنا را برعهده داشت، بارها از تبديل عراق به دولتي
فدرال متشكل از سه منطقه مستقل سخن گفته بود و طرحش بر پايه باقي نگهداشتن
20 هزار نظامي آمريكايي در كردستان، جداي از ديگر مناطق عراق كه در واقع
سراسر عراق را دربرميگرفت، استوار بود؛ اين درحالي است كه بايد گفت بايدن
روابط بسيار نزديكي با گروههاي فشار حامي رژيم صهيونيستي در واشنگتن دارد
كه ترجيح ميدهد، در عراق دولتي ضعيف و غيرمتمركز وجود داشته باشد.
* ايده تشكيل دولت فدرال در عراق آتش جنگهاي خانگي را برخواهد افروخت
به اعتقاد عثمان علي برپايه اين ديدگاهها و سياستها بايد در انتظار
بروز مجدد جنگ خانگي در عراق و در سطحي جديتر و گستردهتر از گذشته باشيم،
بويژه آن كه آمريكاييها موسسات و نهادهاي مدني و نظامي و امنيتي را در
عراق بنا نهادند كه بر پايه منافع ملي عراق و خواست و نظر عراقيها اقدام
نكنند و در اين باره مثلا به تشكيل نيروهاي سني "بيداري " اشاره ميكند كه
در مناسبتهاي مختلف وفاداري خود به افسران آمريكايي و نه دولت عراق را
اعلام كردهاند.
* برقراري آشتي ملي در عراق در حد حرف باقي ماند
نويسنده نتيجه ميگيرد، با وجود مواضع مكرر مقامات عراقي درباره آشتي
ملي با اين حال عملا گامهاي ملموس اندكي در اينباره اتخاذ شد، اما در
مقابل سنيهاي عراق هيچگاه آماده تغيير ديدگاههاي خود نبودهاند كه طي
دهههاي گذشته همواره حاكم بر رفتارها و عملكرد ايشان بوده و رد حضور برابر
سنيها و كردها در قدرت مركزي نمود پيدا ميكند.
* عدم اجراي ماده 140 قانون اساسي عراق
در ادامه اين نويسنده كرد عراقي تاكيد ميكند: اكثر مقامات سني عراق
ميخواهند، سياستهاي گذشته صدام حسين در برابر كردها را ادامه دهند و
دراينباره به رد اجراي ماده 140 قانون اساسي عراق اشاره ميكند كه جدايي
مناطق كردنيشين از منطقه كردستان توسط رژيم صدام حسين - اشاره به منطقه
كركوك است - را رد ميكند و عدم اجراي اين قانون كه براي كردها از اهميت
بسزايي برخوردار است، موجب گرديد تا آنها اعتماد خود به دولت مركزي را از
دست بدهند؛ در حاليكه در مقابل اعراب و تركمنها اعتقاد دارند، كردها تلاش
ميكنند، با بدست گرفتن قدرت و نفوذ در آن آنها را از حقوق برحقاشان در
مناطق مختلط شمالي محروم كنند و نويسنده دراينباره به تشديد خصومت عليه
كردهاي بين تركمنها در شمال اشاره و تاكيد ميكند، به اين ترتيب كركوك به
يك بمب در ساعتي در حال انفجار بسان سارايوو، پايتخت بوسني تبديل شده كه
آتش جنگ داخلي در پي آن برافروخته شد و به نظر ميرسد، موضوع كركوك سرانجام
آتش جنگ در عراق را روشن خواهد كرد، جنگي كه دامنه آن در كردستان
گستردهتر و خطرناكتر خواهد بود.
* آگاهي آمريكا از تمام چالشهاي فوق الذكر و بهرهبرداري مناسب از آنها
عثمان علي تاكيد ميكند: آمريكا از اين بمبهاي ساعتي آگاهي كامل داشته
و لحظهاي از به خدمت گرفتن آنها و استفاده از ديگر مشكلات براي تدوام
حضور خود در عراق ترديد نخواهد كرد و اگر در اين ميان كاخ سفيد به دلايل
مختلف مجبور به ترك عراق شود، بيشك به آساني از منافع خود در اين كشور
نخواهد گذشت و در اين ميان احداث پايگاههاي نظامي دائمي در منطقه كردستان
يكي از همين راههاي حفظ منافع بشمار ميآيد.
* مشاركت استراتژيك تركيه-آمريكا
طي 50 سال گذشته و از زمان پايان جنگ جهاني دوم آمريكا تلاش كرد، روابط
كاري مستحكم و تنگاتنگي با تركيه برقرار كند كه "بيل كلينتون " رئيس
جمهور سابق آمريكا در سال 1999 از اين رابطه به عنوان "شراكت استراتژيك "
ياد كرد و اين سياست از منافع مشترك دو كشور نشات ميگرفت.
آمريكا به عنوان يك ابرقدرت منافع جهاني تركيه را از طريق حمايت از اين
كشور در برابر نفوذ كمونيسم طي دوران جنگ سرد حفظ كرد و به اين ترتيب از
تركيه به عنوان شريكي استفاده كرد تا واشنگتن را به منابع انژري درياي خزر
نزديك كند و در اين ميان حمايت از به عضويت درآمدن تركيه در اتحاديه اروپا
نقش مهمي در اين سياست ايفا كرد و در مقابل تركيه نيز به عنوان يك قدرت
منطقهاي حمايت بيدريغ خود از منافع آمريكا در چارچوبهاي منطقهايش را از
بالكان گرفته تا قفقاز و خاورميانه ارزاني داشت.
اما سوالي كه امروزه مطرح است، اينكه اگر تركيه چنين حمايتي را از كاخ
سفيد ابراز نميكرد، باز آنكارا براي واشنگتن مهم و استراتژيك مينمود؟
منبع : فارس به نقل از مركز تحقيقات و پژوهشهاي سياسي عربي