شیعه نیوز:
پرسش
در کتابهای اسلامی چه اعمالی جهت راحت شدن قبض روح آمده است؟ چرا برای بعضی از امامان و حتی خود پیامبر شدائد سکرات مرگ وجود داشته است، در حالیکه خودشان توصیه به انجام این اعمال کردهاند؟ آیا نمیتوانستند این اعمال را انجام دهند تا از شدائد مرگ در امان باشند؟
پاسخ اجمالی
سکرات از ریشه «سُکر» است و به حالتی گفته میشود که بین انسان و عقل او مانع ایجاد شود.[1] سکرات مرگ، حالتى شبیه به «مستى» است؛ یعنی همان حال نزع و جان کندن آدمى، که مانند مستان مشغول به خودش است، نه میفهمد چه میگوید و نه میفهمد اطرافیانش دربارهاش چه میگویند.[2]
امام علی( علیه السلام ) برای حالات کسی که سکرات مرگ بر او عارض شده است میفرماید: «سکرات مرگ، توأم با حسرت از دست دادن آنچه داشتند بر آنها هجوم میآورد، اعضاى بدنشان سست میگردد، و رنگ از صورتهایشان میپرد، کم کم مرگ در آنها نفوذ کرده، میان آنها و زبانشان جدایى میافکند، در حالیکه او در میان خانواده خویش است، با چشمش میبیند و با گوشش میشنود و عقل و هوشش سالم است، اما نمیتواند سخن بگوید...».[3]
برای کمکردن سکرات مرگ در روایات به انجام اموری دستور داده شده است، که به برخی از آنها اشاره میشود:
1. خواندن سورههایی از قرآن
پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) در سخنانی فرمود:
«کسى که سوره "ق" را بخواند، خداوند مشکلات و سکرات مرگ را بر او آسان میسازد».[4]
«...هر مسلمانى سوره "یوسف" را بخواند و به خاندان و بردگان خود آنرا یاد بدهد خداوند سختیهاى مرگ را بر وى آسان گرداند...».[5]
«هرکس آیة الکرسى را بخواند سکرات مرگ بر او آسان میگردد».[6]
امام صادق( علیه السلام ) فرمود: «هرکس سوره یس را در عمرش یک مرتبه بخواند، ... خداوند سکرات مرگ را بر او آسان میکند».[7]
2. روزه
پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) یکی از پاداشهای کسانی را که در ماه مبارک رمضان روزه بگیرند، آسان شدن سکرات مرگ بیان فرمودند.[8]
3. پوشاندن لباس بر تن مسلمان
امام صادق( علیه السلام ) یکی از پاداشهای کسانی را که بر تن برادر دینى خود لباس بپوشانند، آسان شدن سکرات مرگ بر آنان بیان میفرماید.[9]
4. صله رحم
حضرت موسی( علیه السلام ) به خدا عرضه داشت که پاداش کسى که صله رحم کند چیست؟ خداوند یکی از پاداشهای او را آسان شدن سکرات مرگ معرفی میکند.[10]
5. محبت اهل بیت( علیه السلام )
پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: «بدانید هرکس على را دوست بدارد، خداوند شدّت و سختى جاندادن را بر او آسان میکند و قبرش را باغى از باغهاى بهشت قرار میدهد».[11]
امام علی( علیه السلام ) در جواب به این سؤال که چه کسانی سکرات مرگ دارند، مردم را به سه گروه تقسیم کردند:
1. شیعیان واقعی، که مرگ برای اینها عین لذّت و بشارت به زندگی ابدی میباشد؛ چون به محض مردن وارد بهشت میشوند.
2. کسانی که دشمن اهلبیت( علیه السلام ) هستند. مرگ برای اینها نیز عین عذاب و بشارت به عذاب ابدی است.
3. آنها که نه مثل گروه نخست، خالص میباشند، نه مثل گروه دوم، دشمن اهلبیت( علیه السلام )؛ بلکه مؤمنانی هستند که گناهانی نیز دارند. اینها به هنگام مرگ، حالتی غصّهدار و ترسان و وحشت زده دارند؛ چون نمیدانند بعد از مرگ چه چیزی در انتظارشان است. این همان عذاب جان کندن است.[12]
با توجه به سخن امام( علیه السلام )، سکرات موت برای دسته نخست؛ یعنی شیعیان واقعی آسان خواهد بود، بهطوری که مرگ را متوجه نخواهند شد.[13]
با این وجود؛ هر چند مؤمنان نیکوکار، پس از مرگ به جهانى پرنعمت و خوش میروند، امّا جدایى روح از بدن به گونه طبیعى سختیهایى میآورد؛ زیرا جسم با روح رشد و نمو داشته است و به حدی رسیده است که درد و سختی را درک میکند.[14] از طرفی، برخی مرگهایی که ناشی از زخم شمشیر یا آثار مسمومیت و مواردی از این دست باشد، با درد و رنج مادی همراه است و از آنجا که پیامبران، معصومان و اولیای الهی نیز از این موضوع استثناء نیستند، آنها نیز دچار درد و رنج میشوند، اما سکرات مرگ چیزی فراتر از درد و رنج مادی و عادی است که تا انسان بدان مبتلا نشود، به خوبی درکش نخواهد کرد. نوعی کنده شدن اجباری از آنچه به شدت دوستش دارد و مقاومت و دست و پازدن بیهوده برای باقیماندن!
پیامبران، معصومان و اولیای الهی، اگرچه شاید هنگام مرگ دچار برخی دردها و رنجهای مادی شوند، اما هرگز دچار چنین سکراتی نخواهند شد.
[1]. ر. ک: «تفاوت حالت احتضار و سکرات موت»، 59487.
[2]. طباطبائى، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص 348، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[3]. سید رضى، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 160، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[4]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 210، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ زمخشرى، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 394، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، 1407ق؛ بیضاوى، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج 5، ص 145، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418ق؛
[5]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 315؛ أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج 3، ص 179.
[6]. نورى، حسین بن محمد تقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 4، ص 335، قم، مؤسسة آل البیت( علیه السلام )، چاپ اول، 1408ق.
[7]. صدوق، محمد بن على، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 111 - 112، قم، دار الشریف الرضی، چاپ دوم، 1406ق.
[8]. صدوق، محمد بن على، امالی، ص 193، بیروت، اعلمى، چاپ پنجم، 1400ق.
[9]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 204، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[10]. امالی، ص 208.
[11]. صدوق، محمد بن على، فضائل الشیعة، ص 4 – 5، تهران، أعلمى، چاپ اول، بیتا.
[12]. صدوق، محمد بن على، إعتقادات الإمامیة، ص 51، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ دوم، 1414ق.
[13]. برقى، احمد بن محمد، محاسن، ج 1، ص 177، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.
[14]. ر. ک: مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 6، ص 158، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، بیروت، 1403ق.
آیات مرتبط
سوره الأنعام (93) : وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَنْ قَالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ ۗ وَلَوْ تَرَىٰ إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ ۖ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنْتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ
سوره الأنفال (50) : وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا ۙ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ
سوره محمد (27) : فَكَيْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ
سوره ق (19) : وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ۖ ذَٰلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ
T
شما اگر برای یاد دادن به کودک خود ، خود را کودک کنید و با زبان کودکانه حرف بزنید دلیل نمی شود که عده ای بگویند که شما در حد کودک هستید
زمین و زمان در دستان این حجت های الهی بودند و هستند .