SHIA-NEWS شيعه نيوز:
هشام بن حكم يكي از شاگردان خاص امام صادق(عليه السلام) و صاحب دهها تأليف است و
مأموريتهاي علمي خاصي از سوي امام صادق(عليه السلام) به او محول ميشده و مناظراتي
به نام وي ثبت شده است. اين شاگرد محبوب، مورد توجه امام كاظم (عليه السلام) نيز بوده
و در تداوم مكتب علمي امام صادق(عليه السلام) از سوي امام كاظم (عليه السلام) در تيررس توجه آن
امام هم بوده است. آنچه در ذيل ميخوانيد، گزيدهاي از فرمايشات آن حضرت
خطاب به هشام بن حكم است كه به مناسبت سالروز شهادت آن پيشواي بزرگ تقديم
شما ميشود.
اى هشام! هر چيزى را نشانه اى است و نشانه خردورز، تفكّر و نشانه
تفكّر، سكوت است. و هر چيزى را مركبى است و مركب خردورز، فروتنى است و در
نادانى تو همين كافى باشد كه بر مركبى سوار شوى كه تو را از آن
بازداشتهاند.
اى هشام! اگر در دست تو گردو باشد و مردم گويند كه در دستت مرواريد
است، تو را سودى ندهد در حالى كه ميدانى آن، گردو است و چون در دستت
مرواريدى باشد و مردم گويند آن، گردو است تو را زيانى نرساند و حال آن كه
ميدانى آن، مرواريد است.
اى هشام! هيچ بنده اى نيست جز آن كه فرشته اى موى پيشانياش را به
دست گرفته است [يعنى زمام او را در دست دارد]؛ پس او براى خدا فروتنى نكند
جز آن كه فرشته او را بالا برد و او بر خدا تكبر نورزد جز آن كه فرشته او
را پست سازد.
اى هشام! به راستى خدا را بر مردم دو حجت است: حجتى آشكار و حجتى نهان.
و امّا حجّت آشكار، فرستاده شدگان و پيغمبران و امامان هستند و امّا
حجت نهان، خردهايند. اى هشام! به راستى خردورز كسى است كه حلال، او را از
سپاسدارى باز ندارد و حرام بر شكيب او چيره نشود.
اى هشام! هر كه سه چيز را بر سه چيز مسلط سازد، گويى كه در نابودى خرد
خويش هواى نفسانياش را يارى رسانده است: هر كه با آرزوى دراز، روشنى خردش
را تاريك كند و با پرگويى، نكات جالب انگيز حكمتش را محو نمايد و با
شهوتهاى نفسانى، روشنى عبرت را خاموش كند؛ در نتيجه گويى هواى نفسانياش
را بر نابودى خردش يارى رسانده و آن كس كه خردش را نابود كند دين و دنياى
خويش را تباه كرده است.
اى هشام! چگونه كردارت در پيشگاه خدا پاك باشد و حال آن كه خرد خويش
را از فرمان پروردگارت بازداشتهاى و در غلبه بر خرد خويش از هواى نفست
فرمان بردهاى.
اى هشام! شكيبايى بر تنهايى نشانه نيروى خرد است؛ پس هر كه به خداى
تبارك و تعالى بينديشد از اهل دنيا و مشتاقان به آن، دورى جويد و به آنچه
نزد پروردگارش باشد مشتاق گردد و خداى، هنگام ترس از بي كسى، مايه آرامش
او و در تنهايى همراه او و در تنگدستى باعث توانگرى او و در بي كسى، عزّت
دهنده به اوست.
اى هشام! آفريدگان براى فرمانبردارى از خدا آفريده شده اند و نجاتى
جز در فرمانبردارى نيست و فرمانبردارى با دانش و دانش با يادگيرى و
يادگيرى با خرد استوار گردد و دانش جز از دانشمند ربّانى به دست نيايد و
شناخت دانشمند به خرد حاصل گردد.
اى هشام! كردار اندك از خردورز چند برابر پذيرفته آيد و كردار بسيار
از هوسباز و نادان پذيرفته نيايد.اى هشام! به راستى خردورز به اندك از
دنيا كه همراه حكمت باشد خشنود شود و به حكمت اندك كه همراه دنيا باشد
خشنود نشود و به همين سبب تجارتش سودآور است.
اى هشام! اگر آنچه تو را كافى است، بي نيازت كند پس اندكترين چيز
دنيا تو را كافى باشد و چون آنچه كه تو را كافى است بي نيازت نكند پس
ديگر هيچ چيز از دنيا تو را كافى نخواهد بود.
اى هشام! همانا خردورزان زياده بر نيازشان را رها كردهاند تا چه برسد به گناهان.
رها كردن دنيا فضيلت است و رها نمودن گناهان از واجبات.
اى هشام! به راستى خردورزان در دنيا پارسايى كردند و به سراى واپسين
دل بستند؛ چرا كه آنان فهميدند كه دنيا، خواهان است و خواسته شده و آخرت
نيز خواهان است و خواسته شده. پس هر كه خواهان آخرت باشد، دنيا جوياى او
شود تا اينكه او روزياش را از دنيا برگيرد و هر كه دنيا را بخواهد، آخرت
او را بجويد؛ پس مرگش در رسد و دنيا و آخرتش را تباه كند.
اى هشام! هر كه خواهان توانگرى بدون دارايى و آسودگى دل از حسد و
سلامت دين است ميبايست براى درخواست آن، در درگاه خداوند گريه و زارى كند
كه خردش را كامل كند، پس هر كه بينديشد، به آنچه او را كافى است قناعت
كند و هر كه به آنچه او را كافى است قناعت كند بي نياز گردد و هر كه به
آنچه او را كافى است قناعت ننمود هرگز بي نياز نگردد.
اى هشام! امير مؤمنان عليه السّلام بارها ميفرمود: هيچ چيزى كه
خداوند با آن فرمانبردارى شود برتر از خرد نيست و خرد مرد، كامل نگردد جز
آن كه شش ويژگى گوناگون را دارا باشد: از كفر و شرّ او آسودگى باشد و
هدايت و نيكى از او خواسته شود و زيادى دارايياش [به ديگران] بخشيده شود
و زيادى گفتارش بازداشته شده باشد، سهمش از دنيا همان قوت روزانهاش باشد
و هرگز از علم آموزى سير نشود، خوارى همراه با خداوند برايش محبوبتر از
ارجمندى همراه ديگرى است و فروتنى برايش محبوبتر از اشرافي گرى است.
احسان اندك ديگران را بسيار و احسان بسيار خويش را اندك شمارد و همگان را
بهتر از خود و خويشتن را پستترين مردم بداند و اين تمام كار است.اى هشام!
آن كس كه راست زبان باشد پاك كردار گردد و كسى كه نيك نيت باشد روزيش فزون
گردد و آن كه با برادران و خانوادهاش خوش اخلاق باشد عمرش طولانى شود.
اى هشام! آن كس كه جوانمردى ندارد دين ندارد و [نيز] آن كس كه
جوانمردى ندارد خرد ندارد و عالى قدرترين مردم كسى است كه دنيا را براى
خويش ارزش نداند. هان! همانا جسمهاى شما را بهايى جز بهشت نباشد؛ پس
آنها را به چيز ديگرى نفروشيد.
اى هشام! به راستى خردورز با كسى كه بيم دارد تكذيبش كند سخن
نميگويد و از كسى كه بيم مضايقه دارد درخواست نميكند و بر آنچه
نتواند وعده نميدهد و بر آنچه كه به خاطر اميدوارياش نكوهيده گردد
اميد نبندد و بر آنچه كه بيم ناتوانى از آن را دارد گام برندارد و امير
مؤمنان عليه السّلام بارها به ياران خود سفارش ميفرمود و ميگفت: شما را
به خدا ترسى در نهان و آشكار و دادگرى هنگام خشنودى و خشمگيرى و به دست
آوردن [حلال و ثواب] در تهيدستى و توانگرى سفارش ميكنم
و اينكه با كسى كه با شما قطع رابطه كرده پيوند داريد و از آن كس كه
بر شما ستم روا داشته درگذريد و به كسى كه از شما مضايقه كرده محبت كنيد،
و ميبايست نگاه شما عبرت آموز و سكوت شما فكر و سخن شما ذكر و طينت شما
سخاوت ورزى باشد؛ چرا كه تنگ نظر به بهشت و سخاوت ورز به دوزخ درنيابد.
اى هشام! خدا رحمت كند كسى را كه آن گونه كه بايد، از خدا حيا كند؛ پس
سر و آنچه را كه در بر دارد و شكم و آنچه را كه در آن جاى ميدهد [از
حرام] نگهدارد و مرگ و پوسيدگى [بدن] را ياد آورد و بداند كه بهشت در
ميانه ناخوشاينديها و دوزخ در ميانه شهوتهاست.
اى هشام! هر كه از ريختن آبروى مردم خوددارى كند خداوند از خطاى او در
روز رستاخيز بگذرد و هر كه از خشمگيرى بر مردم خوددارى كند خداوند از
خشمگيرى بر او در روز رستاخيز خوددارى نمايد.
اى هشام! همانا خردورز دروغ نميگويد هر چند دلش بخواهد.
اى هشام! روزهاى پيش روى خويش را اصلاح كن و نگاه كن كه آن چه روزى
است و پاسخ را آماده كن؛ چرا كه تو در بازداشت و بازپرسى خواهى بود و از
زمانه و مردمش پند بگير؛ زيرا زمانه طولانى است و [براى مردمش] كوتاه
است. به گونه اى كارى را انجام بده كه گويا پاداش كردارت را ميبينى تا
به آن كار حريصتر گردى و خرد را از خدا دريافت كن و در دگرگونى زمانه و
حالتهاى آن نظر افكن، پس به راستى آنچه در دنيا بيايد همان است كه از
دنيا رفته پس، از آن عبرت گير،
اى هشام! حيا از ايمان باشد و ايمان در بهشت است و بيحيايى از درشتى است و درشتى در دوزخ است.
اى هشام! چه بد باشد آن بنده اى كه دو رو و دو زبان است. برادرش را
جلوى رويش ميستايد و در پشت سرش گوشتش را [با غيبت از او] ميخورد، اگر
به برادرش چيزى بخشيده شود بر او رشك برد و هنگامى كه دچار بلايى شود
وارهاندش. به راستى سريعترين نيكى در پاداشگيرى احسان است و سريعترين
بدى در كيفر دهى، ستم است و همانا بدترين بندگان خدا كسى است كه به خطر بد
زبانياش همنشينى با او را ناخوشايند ميدارى. آيا مردم را چيزى جز دروشده
زبانهايشان به دوزخ واژگون ميكند؟ از مسلمانى مرد رها كردن سخن بيهوده
است.
اى هشام! مرد، مؤمن نباشد تا اينكه هراسناك اميدوار باشد و هراسناك اميدوار نباشد تا اينكه به آنچه هراس و اميد دارد عمل نمايد.
اى هشام! بر تو باد به نرم رفتارى؛ چرا كه نرم رفتارى خجسته و تندخويى
شوم است. همانا نرم رفتارى و نيكى و نيك خويى خانهها را آباد سازد و روزى
را فزون كند. اى هشام! به درستى مثل دنيا، همانند مارى است كه دست ساييدن
بر آن نرم است و درونش زهر كشنده دارد. مردان خردمند از آن پروا دارند و
كودكان در دستشان بگيرند.اى هشام! در فرمانبردارى از خداوند شكيبايى پيشه
كن و [در دورى] از نافرمانى او شكيبا باش؛ چرا كه بي گمان دنيا ساعتى
است و از آنچه از دنيا رفته شادى و حزنى نيابى و از آنچه كه هنوز نيامده
آگاهى ندارى؛ پس بر همين ساعتى كه در آن هستى صبر پيشه دار كه گويا تو
مورد حسرت ديگران هستى.
اى هشام! مثل دنيا همانند آب درياست. هر چه [شخص تشنه] از آن نوشد
تشنگى او فزون گردد تا اينكه او را بكشد. اى هشام! هر كه دوستدار دنيا شد
هراس روز رستاخيز از دلش برود و به هيچ بنده اى دانشى داده نشد كه
دوستدارى دنيا را فزون كند جز آن كه دورى از خدا را فزون نمايد و خداوند
خشمش را بر او بيشتر كند.
اى هشام! به راستى خردورز فرزانه كسى است كه آنچه را كه توانش را
ندارد وارهاند و درستى بيشتر در مخالفت ورزى با هواى نفس است و هر كه
آرزويش دراز شود كردارش بد شود. اى هشام! اگر راه مرگ را ببينى بي گمان
تو را از آرزو باز دارد.
منبع : فارس ، كتاب تحف العقول، ترجمه صادق حسن زاده، ص 699