SHIA-NEWS شيعه نيوز:
به گزارش «شيعه نيوز» امروزه يكي از مشكلات ميان زوجهاي جوان كه به واسطه ي آن كانونهاي
خانوادگي در همان سالهاي اول از هم مي باشد ، نبود صداقت و فريب خوردن يكي
از طرفين يا اصطلاحاً فريب در ازدواج است كه حجمي از پرونده هاي دادگاه
خانواده را به خود اختصاص ميدهد.با توجه به پرونده هاي موجود در دادگاه ها
بيشتر فريب هايي كه از جانب آقايان صورت گرفته ، دروغ در بيان داشتن
تحصيلات عاليه ، شغل مناسب و يا حتي ادعاي فرزندي يكي از خانواده هاي
معروف بودن است و در مقابل فريب هايي كه از جانب خانم ها صورت گرفته
اكثراً مبتني بر پنهان كردن ازدواج در گذشته است كه با آشكار شدن اين
موارد، فريب خورده شكايت خود را تحت عنوان فريب در ازدواج به دادگاه ارائه
ميدهد. [1]
تدليس: عبارت از عملياتي است كه زن يا مرد يا شخص ثالثي انجام داده و
موجب فريب در امر ازدواج شود كه طبق قانون جرم محسوب شده و فريب دهنده به
مجازات خواهد رسيد.[2]
همانطور كه مي دانيد عقد نكاح دائم يا به وسيله طلاق و يا فسخ نكاح
منحل ميگردد. گاهي يكي از طرفين بيماري داشته كه در زمان عقد آن را مخفي
داشته و يا وجود صفتي كه مورد نظر طرف مقابل بوده در خود وانمود نمايد
خواه اين مانور به صورت عمل باشد خواه به صورت نوشته يا لفظ ، نظير ارائه
گواهي جعلي صحت مزاج[3] كه اين هم حق فسخ براي طرف فريبخورده مي آورد و
آثار و پيامدهاي حقوقي ويژهاي دارد كه با عنوان " تخلف از شرط صفت " در
قانون مدني مطرح است . همچنين اين مسأله جرم محسوب شده و در قانون براي آن
مجازات هم در نظر گرفته شده است.
مواردي كه فريب در ازدواج محسوب شده و باعث ايجاد حق فسخ ميشود:
اگر هر يك عيوب ذيل حين عقد در مرد بوده و زن از آن بي خبر بوده است:
1 - جنون ( ديوانگي) 2 - خصاء ( بيماري جنسي)3 - عنن به شرط اينكه ولو
يكبار عمل زناشويي را انجام نداده باشد. 4 - مقطوع بودن آلت تناسلي به
اندازهاي كه قادر به عمل زناشويي نباشد.[4]
و اگر هر يك از عيوب ذيل حين عقد در زن بوده ولي مرد از آن بي خبر بوده است:
1 - جنون( ديوانگي)2 - قرن ( بيماري جنسي) 3- جذام ( بيماري پوستي) 4-
برص( بيماري پوستي) 5 - افضاء ( بيماري جنسي) 6 - زمين گيري7 - نابينائي
از هر دو چشم[5]
هر گاه در يكي از طرفين صفت خاصي شرط شده و بعد از عقد معلوم شود كه
طرف مذكور آن وصف را نداشته براي طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف
مذكور در عقد به صراحت بيان شده يا عقد متبايناً بر آن واقع شده باشد.[6]
شرط كردن صفت به صورتهاي زيرمحقق مي شود:
1 - بيان صفت به صراحت در ضمن عقد ، ذكر شود. مثلاً وكيل زوجه مي گويد
: " موكل خود خانم ..... را به عقد ازدواج آقاي دكتر.... با مهريه....
درآوردم. "
2- مشخص شدن دختر يا پسر، قبل از عقد به صفتي خاص كه عقد هم مبتني بر
آن صفت واقع گردد، مانند آنكه دختر و پسر قبل از عقد براي يكديگر نامه
بنويسند و پسر در انتهاي نامه با عنوان دكتر ... امضا نمايد، يا در
صحبتهاي قبل از عقد، دختر يا پسر خود را به دروغ داراي اوصاف خاصي معرفي
كنند.
3- در مورد صفت هيچ گفتگويي نميشود، ولي بر حسب عرف و عادت عقد بر
وجود وصف خاصي نسبت به دو طرف منعقد ميگردد؛ مثلاً اگر پسر يا دختر مطلبي
در مورد بيماري خود نگويند، قضاوت عرف بر آن است كه لزوماً سالم هستند و
داراي بيماري خاص و مهمّي نميباشند.
بر حسب انواع شرط صفت فوق، تخلف از شرط صفت به صورتهاي مختلفي محقق ميشود، از قبيل:
1- به دروغ صفت كمالي را به خود نسبت ميدهد يا نقصي را از خود دور ميكند. مثلاً فردي خود را مهندس معرفي كند.
2- در عمل برخلاف واقع كاري انجام دهد كه در پي آن صفت كمالي را به
خويش نسبت دهد يا نقصي را از خود دور كند. مانند: آنكه فردي كچل، در
مراسم خواستگاري و عقد از گيسوي مصنوعي استفاده نمايد.
3- با سكوت پرده بر روي نقص خويش گذاشته يا تصور ديگران از كمال خويش را مورد تأييد قرار دهد.
كه اين وجه به چند حالت قابل تصور است:
الف) فرد نسبت به نقص خويش جاهل باشد، مانند: فرد عقيم يا انسان
مبتلا به ايدز كه خودش نيز از وجود اين بيماري در بدنش اطلاعي ندارد، لذا
خود را سالم ميپندارد و طرف مقابل هم تصور ميكند كه با فرد سالمي
ازدواج كرده است.
ب) فرد نسبت به نقصي كه مخفي است و بدون اظهار آن نمي توان نسبت به
آن مطّلع شد، سكوت ميكند. مانند: ابتلا به بيماري سرطان يا عارضه قلبي.
ج) فرد به عيب خود علم دارد و نقص هم ظاهر ميباشد، لذا سكوت از عيب
به معناي كتمان آن نميباشد، ولي فرد متقاضي ازدواج كوتاهي كرده و در مورد
آن دقت و تحقيق ننموده است، لذا به دليل كوتاهي خويش، تصوري خلاف واقع
نسبت به طرف مقابل پيدا نموده است.
از انواع فوق، مواردي كه فرد به دروغ صفتي را براي خويش بيان كند يا
عيب ظاهري را خلاف واقع نشان دهد يا نسبت به عيب مخفي خود كه از آن اطلاع
دارد، سكوت نمايد، سبب فريب گرديده و به عبارت ديگر طرف مقابل در اين
نكاح مورد "تدليس " واقع شده است. بنابراين در تمامي موارد تخلف از شرط
صفت، تدليس محقق نميگردد، بلكه زماني تدليس به حساب ميآيد كه قصد فريب و
گول زدن لحاظ شده باشد.در هر حال در موارد تخلف از شرط صفت نيز به استناد
ماده 1128 عقد قابل فسخ خواهد بود[7].
مجازات
در مقابل فريب در ازدواج دو راهكار وجود دارد. فرد فريب خورده يا مي
تواند از طريق كيفري شكايت كند كه در اين صورت 6 ماه الي 2 سال حبس تعيين
ميشود [8]يا ميتواند اقدام حقوقي كرده تقاضاي حق فسخ كند . فسخ ازدواج
تشريفات خاص طلاق را ندارد و فريب خورده ميتواند به راحتي نكاح را فسخ
كند.
اختيار فسخ فوري است [9]بدين معني كه طرفي كه حق فسخ دارد بعد از
اطلاع نكاح را فسخ نكند اين حق او ساقط ميشود البته به اين شرط كه علم به
اين حق فسخ و علم به فوريت آن داشته باشد . تشخيص مدتي كه براي امكان
استفاده از اين حق لازم بوده به نظر عرف و عادت است.اگر آگاهي فرد فريب
خورده بعد از رابطه زناشويي باشد ، وي مي تواند علاوه بر فسخ نكاح از عامل
فريب مهريه را باز پس گيرد. دادگاه در صدور حكم مجازات مجاز است كه ميزان
حبس را بر ميزان حداقل يا حداكثر تعيين كند ولي همين دادگاه مي تواند به
لحاظ جهات مخففه يعني با توجه به اين كه فرد فريب دهنده جوان بوده و داراي
سوء سابقه نيست ، جريمه را حتي تا ميزان 50 هزار تومان تخفيف دهد يعني
كاملا بستگي به دادگاه دارد كه ميزان حبس و مجازات را به چه حدي تعيين
كند.
سوالات متداول:
آيا ميتوان اشخاص ثالث را نيز در اين خصوص متهم نمود؟
رويه مشخصي موجود نمي باشد به عنوان مثال زوج با فريب زوجه مبني بر
اينكه داراي تحصيلات عاليه ميباشد با نام برده ازدواج نموده و پس از اطلاع
زوجه از اين امر ، وي عليه زوج و پدر وي اقدام به شكايت نموده و مدعي
ميگردد كه پدر زوج از اين امر قطعاً مطلع بوده و با سكوت خود موجبات تسهيل
عمل مجرمانه را فراهم نموده است كه البته چنانچه سوء نيت پدر زوج اثبات
گردد ميتوان با عنوان تباني يا مباشر معنوي از نامبرده اقدام به شكايت
نمود.معاونت در جرم تدليس هم قابل طرح و هم قابل بررسي در مراجع قضايي
است.
پرسش اين است: هر گاه تدليس به وسيله شخص ثالثي واقع گردد؛ چنانكه،
پدريا مادر پسر يا دختر، يا واسطه ازدواج، صفاتي برخلاف واقع براي همسر يا
شوهر ذكركرده و طرف ديگر را فريب داده باشد، آيا فريب خوره حق فسخ خواهد
داشت؟ قانون مدني در اين مورد ساكت است. بعضي از استادان حقوق تدليس به
وسيله ثالث را موجب حق فسخ برايطرف مقابل دانسته اند . تباني يكي از زوجين
با شخص ثالث در تدليس به منزله آن است كه خود اومرتكب تدليس شده است و در
اين صورت با توجه به ماده 1128 ق. م. مي توان گفت: صفت خاصي كه يكي از
زوجين برخلاف واقع واجد آن قلمداد شده به طور ضمني وارد قلمروي قرارداد
شده و وقوع عقد مبتني بر آن بوده است[10].
صرف سكوت هر يك از طرفين و در نتيجه در اشتباه گذاردن طرف مقابل در اين خصوص جرم ميباشد يا خير؟
به عنوان مثال شخصي كه ازدواج قبلي خود را به طرف مقابل اعلام ننموده
و با سكوت خود موجبات عدم اطلاع طرف ديگر را از اين امر باعث گردد آيا
مصداق تدليس در نكاح ميباشد يا خير؟ به نظر مي رسد مورد از موارد تدليس در
نكاح مي باشد و اداره حقوقي قوه قضاييه نيز در نظريات مختلف خود اين امر
را تأييد نموده است . در قانون آمده چنانچه هر يك از زوجين قبل از عقد
ازدواج طرف خود را به امور واهي از قبيل داشتن تحصيلات عاليه ، تمكن مالي
، موقعيت اجتماعي ، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن فريب دهد و عقد بر
مبناي هر يك از آنها واقع شود .....[11]، مصداق واهي بودن موارد اعلامي
طرفين نيز عرف مي باشد يعني هر آنچه كه در عرف به عنوان امر واهي بوده و
طرف واجد آن نباشد مشمول قانون مي گردد.
نكته: هر گاه نكاح ناشي از تدليس باشد فريب خورده مي تواند طبق قواعد
مسئوليت مدني از فريب دهنده مطالبه خسارت كند؛ اعم از اين كه فريب دهنده
يكي از زوجين يا شخص ثالث باشد و اعم از اينكه همسر فريب خورده از حق فسخ
استفاده كند يا نه . بنابراين هر گاه شوهر در اثر تدليس با زني غير باكره
ازدواج كند و از حق فسخ نخواهد يا نتواند استفاده كند ميتواند تفاوت بين
مهر باكره و غيرباكره را به عنوان خسارت از فريب دهنده به عنوان خسارت
بگيرد و اگر مهر نداده و فريبدهنده خود زن است مي تواند مابه التفاوت را
از مهر كسر و بقيه را به زن بپردازد. بنابراين اگر دختري به واسطه صدمه اي
بكارت خويش را از دست داد، در حالي كه از آن بي خبر است ، در اين حالت به
يقين تدليس واقع نشده است؛ ولي اگر دختري مرتكب بي عفتي شود و باكره نباشد
سكوت او در مقابل خواستگار نوعي تدليس محسوب ميشود . چرا كه عرفاً پسري كه
به خواستگاري دختري مي رود مي پندارد كه دختر در گذشته با مردي ارتباط
جنسي نداشته است.[12]
مرد و زني با هم ازدواج مي نمايند بعد از وقوع نكاح كاشف به عمل مي
آيد كه زن باكره نبوده است آيا براي مرد حق فسخ نكاح وجود دارد يا خير؟
پاسخ: چون در عقد نكاح دختر اصل باكره بودن است در واقع صفت باكره
بودن در ازدواج با دختر شرط اصلي صحت عقد نكاح است در قانون هم به اين
موضوع اشاره شده بدين توضيح هر گاه در يكي از طرفين صفت خاصي شرط شده باشد
و پس از عقد معلوم شود كه طرف فاقد وصف مورد نظر بوده براي طرف مقابل حق
فسخ خواهد بود خواه وصف مذكور در عقد تصريح شده يا خير. زيرا در ازدواج با
دختر شرط باكره بودن مستتر است و موردي براي تصريح وجود ندارد[13].
زني شوهر را فريب داده و بعد از نكاح ونزديكي، مرد از تدليس آگاه شده
و نكاح را فسخ مي كند. آيا مي تواند مهري را كه به زن داده است از او پس
بگيرد يا اگر نداده است از دادن آن خودداري كند؟
پاسخ :مي دانيم باتحقق نزديكي زن مستحق تمام مهر مي شود لكن از آن جا
كه پرداخت مهر براي آن بوده كه شوهر زني را فاقد نقص يا واجد صفت كمالي كه
منظور او بوده بگيرد، پس از فسخ نكاح به علت تدليس، شوهر مي تواند به
عنوان خسارت مهري را كه به زن داده است پس بگيرد و يااگر نداده است از
پرداخت آن خودداري كند. بعضي در اين موردبراي زن كمترين مهر امثال او را
قائل شده اند. بعضي ديگر گفته اند: چون نزديكي واقع شده كمترين چيزي كه مي
تواند مهر قرار گيرد و به عبارت ديگر كمترين چيزي كه عنوان مال بر آن صدق
مي كند به زن داده مي شود و بقيه به شوهر بر مي گردد. اين نظر قول مشهور
فقهاي اماميه مي باشد.
مهريه
فسخ نكاح قبل از نزديكي:
در تمام مواردي كه نكاح قبل از نزديكي فسخ شود زن حق مهر ندارد، به جز
يك صورت كه آن عبارت است از آنكه نكاح به علت وجود عنن ( ناتواني جنسي
زوج) فسخ گردد كه در اين صورت زن مستحق نصف مهر است.
فسخ نكاح پس از نزديكي:
1 ) هر گاه زن مرد را در ازدواج فريب دهد و مرد پس از نزديكي به عيوب
واقف گردد چنانچه مرد از حق خود استفاده ننمايد بايد تمامي مهر را بپردازد
ولي در صورت اعمال حق و انحلال نكاح زوجه مستحق مهريه نمي باشد و اگر
قبلاً پرداخت نموده مي تواند پس بگيرد.
2 ) اگر فريب دهنده زن نباشد بلكه كسان او يا واسطه اي ديگر باشد مرد مي تواند مهريه پرداخته به زن را از فريب دهنده مطالبه نمايد.
عده فسخ نكاح
عده فسخ نكاح همانند عده طلاق سه طهر است ، مگر اينكه زن با اقتضاي سن
، عادت زنانگي نبيند كه در اين صورت عده او سه ماه است.[14]و در زمان عده
فسخ نكاح زوج حق رجوع ندارد.
چگونگي طرح دعوا:
دادخواست فريب در ازدواج بايد به دادگاه خانواده هر شهرستان ارائه شود.
در مورد فسخ نكاح به دو نحو مي توان طرح دعوا كرد:
الف: ابتدا به محض اطلاع از موجبات فسخ ، عقد را خود ذي حق فسخ نمايد
و به موجب اظهارنامه مراتب اعمال اراده خود را به طرف مقابل اطلاع دهد .
سپس با تقديم دادخواست به دادگاه صدور حكم بر تأييد فسخ را طلب كند. در
اين حالت از تاريخ اعمال اراده ذين فع ، عقد فسخ شده محسوب ميشود و حكم
دادگاه تنها كاشف از اين است كه اعمال حق فسخ در تاريخ مذكور به درستي
انجام شده است . توجه به اين نكته ضروري است كه رويه قضايي دادخواست به
خواسته فسخ را پذيرفته و حكم به فسخ صادر مي كنند.در صورتي كه مرد بيماري
عنن داشته باشد ، زوجه شخصاً حق فسخ نكاح را ندارد بلكه بايد به حاكم رجوع
كند . دادگاه از تاريخ مراجعه زوجه به دادگاه ، يكسال مهلت تعيين مي
نمايد، چنانچه زوج در مدت مزبور قدرت جنسي خود را به دست آورد ، اعم از
اينكه با زن مزبور يا زن ديگري قدرت همبستري پيدا كرد براي زوجه حق فسخ
نكاح نخواهد بود.
ب) بدون فسخ عقد با تقديم دادخواست به دادگاه با برشماري موجب فسخ
نكاح ، صدور حكم بر فسخ عقد را طلب كند.در اين صورت زماني عقد فسخ مي شود
كه رأي دادگاه بر فسخ صادر شود و قطعي گردد تا اين زمان عقد معتبر و تأثير
گذار بوده و حقوق و تكاليف زوجين نسبت به هم پابرجا است.
ضمن دادخواست به تأييد فسخ ، مي توان صدور حكم بر اموري چون استرداد
جهيزيه ، مطالبه مهريه در صورت وقوع نزديكي ، مطالبه نفقه ايام گذشته ،
ثبت در سند نكاحيه واسناد سجلي و ... را مطالبه كرد تا گرفتار روند دادرسي
طولاني ديگري نشد[15].
سير انجام كار در دادگاه
هنگام ورود به دادگاه بهترين راه براي كسب اطلاعات حقوقي،مراجعه به
واحد مشاوره است. در اين محل افرادي به عنوان وكيل و مطلع شما را به شكل
رايگان راهنمايي ميكنند. پس از مشورت با اين وكلا، ميتوانيد يقين حاصل
كنيد كه تا چه حد شكايتي كه ميخواهيد مطرح كنيد،ميتـواند به نتيجه مثبتي
برسد. در اين مرحله و پس از تصميم نهايي براي شكايت بايدبه واحد تنظيم
دادخواست مراجعه كنيد. در اين محل براي هر نوع شكايتي لايحه آماده و تايپ
شدهاي وجود دارد كه در مقابل مبلغ بين يك هزار تا دو هزار تومان در
اختيار شما قرارميگيرد. لايحه دادگاه از يك برگ تشكيل شده و پس از تكميل
شدن بايد به انضمام اسناد ومدارك مورد نياز كه بيشتر فتوكپي شناسنامه و
عقدنامه است به واحد نقش تمبر ارائه شود.
در اين بخش روي لوايح متناسب با هر لايحه تمبر زده ميشود. پس از آن
شما بايد ازلايحه خود فتوكپي تهيه كنيد. نسخه اصلي شكايت در پرونده باقي
ميماند و نسخه دوم نيز از سوي دادگاه براي طرف شما ارسال ميشود. پس از
طي اين مراحل پرونده شما ازسوي فردي از مسؤولان دادگاه بررسي ميشود و بعد
از تاييد مدارك و اطمينان از تكميل بودن آنها، پرونده به واحد رايانه
ميرود تا اطلاعات آن در اين مكان ثبت شود. سپس پرونده به معاونت ارجاع
ميرود. در اين مرحله پرونده شما به يكي از شعبههاي دادگاه ارسال ميشود.
از اين پس تمام پروندههاي شما و پروندههايي كه همسرتان عليه شما طرح
كند، در همان شعبه رسيدگي ميشود، البته در خود شعبه نيز پرونده از جهات
مختلفي بررسي ميشود تا يك وقت مدارك پرونده كم و كسر نباشد. نكته
قابلتوجه ديگر اين است كه همسران براي شكايت ازيكديگر در دادگاه نياز به
فتوكپي عقدنامه دارند، در زماني كه اختلافي ميان همسران شكل ميگيرد،
طبيعتا امكان دسترسي به عقدنامه از سوي يكي از دوطرف وجود ندارد. براي اين
مساله قانون پيشبيني لازم را هم انجام داده و آن اينكه هر كدام از همسران
ميتوانند بهجاي كپي عقدنامه، رونوشت عقدنامه را به دادگاه ارائه كنند.
رونوشت عقدنامه نيز در محضري كه سند ازدواج در آن تنظيم شده به هر يك از
دو طرف داده ميشود و بهدست آوردن آن بسيار ساده است.
منبع : فارس
آیا رابطه نامشروع 4سال قبل از ازدواج میتواند به عنوان مدرکی به عنوان فریب در ازدواج استفاده شود؟
در ضمن همسر بنده اززطرف دادگاه ملزم به تمکین شده اند و از دریافت نفقه نیز محروم شده اند
با تشکر از بذل توجه شما
اصل بر برائت هست . حتی اگر ایشان مدعی بشود که در صحبت های اولیه صرفا موضوع را با خود شمار درمیان گذاشته است رای دادگاه به نفع ایشان و مبنی بر برائت خواهد بود .
من الان 11 ماه هست که ازدواج کردم و متوجه شدم همسرم به من دروغ گفته هم مدرک تحصیلی که اعلام کرده دکترا معماری از کشور انگلیس رو داره هم از ازدواج دومش که در کشور سوئد داشته که باعث شده اون زن اون رو از کشور سوید اخراج کنه همچنین روزنامه کاری که ارائه نموده در بیشتر موارد صحت ندارد و همچنین رابطه سومش که با خانمی 6 سال زندگی داشته و ازشون جدا شده من در خصوص ازدواج اولش خبر داشتم در بقیه موارد اصلا نمیدونستم در حال حاضر در این مدت خرجی هم به من نداده به علت اینکه درگیر یافتن کار هست و همچنین ایشان قادر به برقراری رابطه زناشویی با من نیست به علت مشکلات روحی و افسردگی که دچار شدند ایا می توانم درخواست فسخ عقد و مهریه و نفقه را داشته باشم. لطفا راهنمایی فرمائید.
برادر من حدود 5 سال پیش ازدواج کرده و یه بچه داره بعد ازدواج متوجه شد همسرش یه گوشش نمیشنوه و بیماری روانی شدید داره تا حدی که بعضی وقتا با خودش حرف میزنه میخنده گریه میکنه چند سالی هم پی درمانش بود ولی خوب نشد. اگه الان بخواد طلاق بده چند درصد مهریه رو باید بده. با تشکر
حدودا ۲ماه است که بادختری عقد کرده ام قبل از عقد گفت یک لکه ی کوچک پشت پلکم دارم که حساسیته وخوب میشه
حالا متوجه شدم که بیماری یه برص هستش و ارثی ام هست
ممنون میشم کمکم کنید
باسپاس فراوان
من بعد از 20 روز بعد از عقد از طریق کسی فهمیدم خانمم قبل از من با کس دیگری رابطه نا مشروع داشته وحتی یک سقط جنین هم انجام داده که حتی در دادگاه هم شکایت کرده بود من شکایت کردم وحالا مهریه هم اجرا گذاشته دادگاه هم هیچ اقدامی در مورد شکایت من اقدامی نکرده ورای به نفع اون صادر کرده آیا این مهریه به همچون زنی تعلق باید بگیره
من جایی خوندم که کاشت مو واسه ی خانم تدلیس محسوب میشه و پیامبر هم زنی که مو پیوند میزنه رو نفرین کرده
پس تکلیف کسایی که ریزش مو دارن چیه؟؟ نمیتونن مو بکارن؟؟
بنده پسری 29 ساله هستم که با دختر خانمی 31 ساله 11 ماه عقد می باشم.ایشان قبلا یکبار عقد کرده اند و بدلیل فوت شوهر همچنان باکره مانده اند(بنا به گفته خود ایشان). بنده با اطلاع از این قضیه اقدام کردم اما هرگونه رابطه دیگری با شخص دیگری را شفاها بهشون اعلام کردم که نباید باشه و هر زمان بفهمم در این خصوص دروغی گفته شده طلاقت میدهم.ایشان صراحتا قبول کرده و حتی قسم خورده اند ولی الان بعد 10 ماه متوجه شدم قبل از من با پسری دوست بوده اند و حتی رابطه جنسی مقعدی هم داشته اند(طبق اعلام و اعتراف خود دختره) حال میخوام بدونم این قضیه دروغ در ازدواج و فریب کاری محسوب میشود یا خیر؟ و اینکه مهریه تعلق میگیرد یا خیر؟ لطفا در این خصوص راهنمایی کامل بفرمایید.
با تشکر و احترام
من ده سال قبل با دختری ازدواج کردم اما ایشان قبلا با یکی از بستگانشنان عقد کرده بودند ومن بی خبر بودم.مادرشان به من گفتند ایشان حلقوی هستند و حتی بدون اینکه خانواده من متجوه شوند و من به کسی بگویم مراسم عقد مارا در منزلشان بدون حضور هیچ کسی برگزار کردند و بعدا به محضر رفتیم .الان بعد از ده سال خانواده ایشان در تمام زندگی من دخالت میکنند و حتی دخترشان هم از باردار شدن اجتناب میکنند .اگر بخواهم طلاق ایشان را بدهم باید چکار کنم ؟
چون ادعا میکردند ک غیر من با کسی رابطه نداشتند
مدت 10 ماه است که سیقه عقد برای من جاری شده است. ئ در این مدت رابطه زناشویی نداشته ایم حدود 4 ماه است که بین من و همسرم اختلاف بوجود آمده است و من حاضر به طلاق در قبال بذل مهریه شده ام به شرطی که وام ازدواج را که به ضمانت پدرم دریافت کرده است را برگرداند .ولی ایشان قبول نکرده است بناچار من هم تقاضای نفقه و مهریه و حق حبس نموده ام الان متوجه شده ام که ایشان مبتلا به ام اس مزمن بوده است و علارغم اینکه بابت این امر در بیمارستان بستری شده است آن را پنهان نموده و در این زمینه مدارک و مستنداتی هم بدست آورده ام . آیا می توانم از دادگاه حق فسخ یا رای طلاق بگیرم
با سپاس فراوان
با تشکر از بذل توجه شما
من نزدیک به ۲ سال است با خانومی که ۱۰ سال از من بزرگتر ازدواج کرده ام که میدانستم ازدواج قبلی داشته ولی نمیدانستم بچه دارد بعد از گذشت ۳ ماه بچه های ایشان از همسر اولشان با سن های ۱۶و۱۱ ساله به زندگی ما امدن خانواده ایشان باصحبت مرا ارام کرده و گفتند که بچه ها فقد سر میزنند الان بعد از گذشت ۱ سال و نیم بچه ها کلا در خانه من زندگی میکنند و نمیروند به همسرم میگویم میگوید همینه که هست ایا من میتونم ادعا کنم که ایشان به بنده دروغ گفته و فسخ کنم ازدواج را؟
ممنون میشم جواب منو بدید
بنده حدود ۱۰ ماهه عقد کردم
همسرم با ادعای اینکه مومن و مذهبی هستند به خواستگاری بنده اومدند
سه ماهی هست که فهمیدم ایشون به شیشه اعتیاد
و سوء پیشینه هم دارند و بخاطر مواد مخدر زندان بوده اند چندسال قبل از ازدواج
آیا بنده میتوانم بااین شرایط براحتی از ایشون جدا بشم؟؟؟
من سال 93 عقد کردم و یک ماه بعدهم جداشدم
علتشم این بود که با سینه های خانومم کنار نیومدم
موقع دیدوبازدیدهای مادر و خواهر و موقع خاستگاری و پیش از غقد با یک مدل لباس که آنهارا نرمال نشان بود ظاهر شد ولی بعداز عقد معلوم شد که سینه ندارد.
الان مدت 4سال است دارم مهریه میدم. آیا این جز شرایط تدلیس میشود که من اقدامی بکنم؟
بنده سال ۹۲ با دختری ازدواج کردم و در طی یک سال از زندگی مشترک دو مرحله از تشنج وی را مشاهده کردم ولی به محض اینکه فهمید من متوجه شدم مشکل عصبی داره به خانه پدرش رفت و بعد هم مهریه و نفقه و همه رو مطالبه کرد آیا پس از گذشت سه سال و نیم که زندگی مشترک رو ترک کرده من میتوانم شکایت تدلیس کنم یا نه؟در ضمن هیچ مدرک مثبتی دال بر بیمار بودنش ندارم
سوال دومم اینه که در این قضیه چطور میتونم به سوابق پزشکی قبل از ازدواج رجوع کنم؟؟در ضمن بنده یقین دارم که ایشون قبل از ازدواج بیمار بوده ولی بعلت اینکه در جامعه آسیب نبینه تا حالا ازش شکایت تدلیس نکردم ولی خیلی سخت پیگیر مهریه است و من چاره ای جز طرح شکایت ندارم
لطفا راهنمایی بفرمایید
بنده پسری ۲۵ساله هستم که ازدواج داشتم در زمان عقد منجر به طلاق شد
حدود یک سال بعد از جدایی با خانمی اشناشدم و مهر بینمان افتاد
و بنده اعلام کردم که ازدواج سابق داشته ام
ایشون پذیرفتن و گفتن من مشکلی ندارم
اما بعد از عقد با همین خانم
به تازگی متوجه شده ام
ایشون هم عقد بودند سابق بر این
اما به بنده اعلام نکرده بودن
الان هم مهریه رو گذاشتن اجرا
میتونم برای فشخ نکاح اقدام کنم
ممنون هستم از بطفتون
اینجانب در سال 1391 فریب زنی را خوردم که وی خود را مدرس و استاد دانشگاه معرفی نمود، حتی در دیدار اول، با نشان دادن یک کارت شناسایی جعلی عنوان سمت : مدرس دانشگاه.
با توجه به اين موضوع و از اینکه تحصیلات خودم دکترا میباشد، موضوع را پذیرفتم از اینکه او میتواند با من در زندگی همقدم شود.
بنده مطلقا از محدودیت زمانی نسبت به تدلیس بیخبر و نا آگاه بودم.او در اوایل به مدت 2 ماه از رفتن من به دانشگاه محل تدریس اش جلوگیری کرد. به دادگاه خانواده مراجعه کردم، که با نهایت تاسف قاضی پرونده بعد از چندین بار رفت و آمد ها به من گفت خیر. زوجه تدلیس نکرده است در شهر بر در و دیوار آگهی های مترجم زبان انگلیسی، آلمانی، و...
مورد فوق در دفترخانه ازدواج نیز به صراحت قید گردیده.
این زن دارای بهم ریختگی شدید هورمونی نیز میباشد، که کتمان کرده بود.
سن و سال وی نیز مشکوک میباشد و میگوید آن زمان مادر م شناسنامه خواهرم را که فوت کرد، به من داد.
از آن سال تا کنون وی از پول نفقه / به میزان زیادی دریافت و برابر حکم نا عادلانه، زندگی و حیث اجتماعی و من به شدت آسیب دیده است. هنوز در پیچ و خم دادگاه ها هستم.
آیا میتوانم این تدلیس را از طریق کیفری پیگیری نمایم.
بنده حدود ۲ سال است ازدواج کردم و یه بچه هم دارم با زنم که حدود۶ ماه پیش با خبر شدم که زنم من رو فریب داده و بیماری های توهم و بیماری روانی داشته که به من قبل از عقد گفته نشده است الان هم دادگاه بچه را به من داده است آیا فسخ نکاح فوری هست؟