شیعه نیوز:
پرسش
روایت داریم به این مضمون که وقتی خبر شهادت امام حسین( علیه السلام ) را به پیامبر و امیرالمؤمنین( علیه السلام ) و فاطمه زهرا( سلام الله علیها ) دادند ناراحت شدند و قبول نکردند و وقتی که جبرئیل خبر آورد قانع شدند. و از طرفی دیگر؛ مطیع محض اوامر الهی هستند؛ آیا این دو باهم جمع میشوند؟
پاسخ اجمالی
روایاتی که ناظر به آن هستند که خبر شهادت امام حسین( علیه السلام ) از ابتدای تولد حضرتشان به پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم )، امام علی( علیه السلام ) و حضرت فاطمه( سلام الله علیها ) داده شده بود،[1] در هیچکدام آنها این مطلب نیست که آنان با اعتراض، ناراحتی خود را اظهار داشته و یا رفتاری انجام داده باشند که نشانگر نپذیرفتن این پیشگویی و مقاومت در برابر تقدیر الهی باشد. بلکه در برخی روایات نقل شده که آن بزرگواران با شنیدن چنین خبری تنها متأثر شده و گریستند که این نشانگر عواطف انسانی آنهاست، مانند این روایت:
امام صادق( علیه السلام ) میفرماید: «هنگامى که جبرئیل، خبر شهادت حسین( علیه السلام ) را بر پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرود آورد، پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) دست على( علیه السلام ) را گرفت و مدّتى طولانى از روز را با او خلوت کرد و گریه بر آنها غلبه کرد و جدا نگشتند تا آنکه جبرئیل -یا فرمود: فرستاده خداى جهانیان بر آنها فرود آمد- و به آن دو گفت: پروردگارتان سلامتان میرساند و میفرماید: صبر نمودن را بر شما واجب و لازم نمودم. سپس هر دو صبر کردند».[2]
البته در روایتی آمده که جبرئیل از پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) پرسید که آیا فرزندی که بعدها کشته خواهد شد را میخواهی؟ که حضرتشان پاسخی دادند که حاصلش این بود که اگر خدا اختیار را در این زمینه به خودم واگذار کرده، من چنین فرزندی را نمیخواهم و بعد که جبرئیل مژده دادند که امامان معصوم از نسل همان فرزند شهید خواهند بود، حضرتشان اظهار داشتند که اکنون اگر خداوند تولد چنین فرزندی را مشروط به رضایت من هم کرده باشد، با آنکه میدانم او شهید میشود باز هم راضی هستم. چنین گفتاری بدان معنا نیست که این پیامبر آسمانی در برابر تقدیر خدا مقاومت کرده باشند، بلکه چون تقدیر خدا مشروط به رضایت ایشان بود، چنین سخنانی رد و بدل شد:
«جبرئیل( علیه السلام ) نزد رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) آمد و عرضه داشت: اى محمّد! سلام بر تو، آیا تو را به فرزندى که امّتت بعد از تو او را میکشند بشارت ندهم؟! آنحضرت فرمودند: من را به آن نیازى نیست (لا حاجَةَ لی فیه).
جبرئیل به آسمان رفت سپس براى بار دوّم نازل شد و نزد حضرت آمد و به آنجناب همان گفتار اوّلى را گفت.
حضرت فرمودند: من را به آن نیازى نیست.
پس جبرئیل به آسمان عروج کرد و بعد براى بار سوّم محضر حضرتش آمد و همان گفتار را تکرار کرد.
حضرت فرمودند: من را به آن نیازى نیست.
جبرئیل گفت: پروردگارت اوصیاء را در نسل او قرار میدهد.
حضرت فرمودند: بسیار خوب پذیرفتم».
مشابه چنین گفتگویی نیز از حضرت فاطمه( سلام الله علیها ) نقل شده هنگامی که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) خبر پیک الهی را به آنحضرت رساند.[3]
به هر حال؛ از این جملات اعتراض و شکوه نسبت به تقدیر خدا برداشت نمیشود تا منافاتی با مطیع محض اوامر و تقدیرات الهی داشته باشد.
[1]. ر. ک: ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص 55 – 59، نجف اشرف، دار المرتضویة، چاپ اول، 1356ش.
[2]. همان، ص 55.
[3]. همان، ص 56.
T