شیعه نیوز:
پرسش
آیا دعای «خدایا به فضلت ایمان آوردیم و نه به عدلت» دارای سند معتبر میباشد؟
پاسخ اجمالی
عین چنین عبارتی را نمیتوان در آیات و روایات دید، علاوه بر آنکه معنای صریح و اولیه چنین عبارتی نیز از جهت مبانی عقیدتی پذیرفتنی نیست؛ چون ما باید به همه اسماء و صفات الهی ایمان داشته باشیم و نه تنها به بخشی از آن که به نفع ماست!
با این وجود، چنین عبارتهایی میتواند کنایهای از یک واقعیت دیگر باشد که ما میتوانیم بدون آنکه اجرای عدالت خدا را ستمی بپنداریم، همراه با خشوع و عشق در دعاهایمان از پروردگار بخواهیم که نسبت به کردار ما با دیده فضلش بنگرد و نه با ترازوی عدلش:
«اللَّهُمَّ إِنْ تَشَأْ تَعْفُ عَنَّا فَبِفَضْلِکَ، وَ إِنْ تَشَأْ تُعَذِّبْنَا فَبِعَدْلِکَ فَسَهِّلْ لَنَا عَفْوَکَ بِمَنِّکَ، وَ أَجِرْنَا مِنْ عَذَابِکَ بِتَجَاوُزِکَ، فَإِنَّهُ لَا طَاقَةَ لَنَا بِعَدْلِکَ، وَ لَا نَجَاةَ لِأَحَدٍ مِنَّا دُونَ عَفْوِکَ»؛[1]
خدایا! اگر بخواهی میتوانی با فضل و رحمتت ما را ببخشی، و اگر بخواهی میتوانی با عدالتت ما را مجازات کنی! منتی بر ما بگذار و عفو آسانی را نصیب ما کن! و از ما بگذر و از عذابت ما را رهایی بخش! ما طاقت اجرای عدالتت را نداریم و هیچ یک از ما هم نمیتواند بدون آنکه تو او را ببخشایی، نجات یابد!
حال باید دید که تفاوت عدل و فضل چیست؟ آیا عدل خداوند از فضل اوست؟
برای دریافت پاسخ؛ نخست لازم است تعریفی از هر یک از عدل و فضل الهی داشته باشیم. واژه «عدل» در لغت به معناى «میانهروى» و اجتناب از افراط و تفریط است. ولی در علم کلام و عقاید در معانی مختلفی بهکار میرود؛ مانند تعادل و تساوى و عدم تبعیض؛ وقتى که استحقاقها مساوى باشند، رعایت حقوق دیگران در مقابل ظلم و... .[2]
امام علی( علیه السلام ) عدل را اینگونه معنا میفرماید: «الْعَدْلُ یَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا»؛[3] عدالت هر چیزی را در جایگاه مناسب آن قرار میدهد.
معنای این سخن آن است که در جهان تکوین و تشریع، هر چیزی موقعیت و جایگاه مناسب و در خور خود را دارد و عدل آن است که این تناسب رعایت گردد و هر چیزی در جای مناسب خود قرار گیرد. این معنا جامعترین معنای عدل است و معانی دیگر عدل را هم در بر میگیرد.
بنابر این، معنای اجمالی عدالت الهی آن است که خداوند با هر موجودی آنچنان که شایسته اوست، رفتار کند و آنرا در موضعی که در خور آن باشد، بنشاند و چیزی را که مستحق آن است به او عطا کند.[4]
بر اساس این معنا از عدل، علما میگویند: خداوند هم دارای عدل تکوینی است، هم عدل تشریعی و هم عدل جزایی. «عدل تکوینی» به این معناست که خداوند در جهان خلقت به هر موجودی به اندازه شایستگی و قابلیت او نعمت داده است و به اندازه ظرفیت و شایستگی هر شیء به او وجود و کمال اضافه کرده است.
«عدل تشریعی» به این معناست که تکالیفی که خدا به وسیله پیامبران بر مردم نازل کرده است، بر پایه عدل و دادگری است.
و نیز «عدل جزایی» به این معناست که خدا در روز قیامت میان افراد به عدل داوری میکند و حق کسی را تباه نمیکند؛ یعنی میان افراد نیکوکار و بدکار به یکسان داوری نمیکند و پاداش هر کس را متناسب با اعمال او میدهد.[5]
اما فضل به معنای برتری و مزیّت و زیادی است.[6] و فضل خدا، اعطای خداوند است بر اساس کَرَم او نه آنچه شایستگی بندگان است.[7] بر این اساس خواجه نصیر طوسی میگوید: «ثواب از فضل خداست و عقاب از عدل او».[8]
یک بخش فضل و رحمت خداوند، همگانی و عام است و همه بندگان و همه عالم را شامل میشود و بخش دیگر فضلی است که تنها به مؤمنان اختصاص دارد به این دو معنا در قرآن نیز اشاره شده است.[9]
نتیجه: دو صفت عدل و فضل خدا هنگامی که با هم استفاده شوند، معنای مستقلی خواهند داشت و خداوند با هر یک از این صفات به گونهای مستقل و متفاوت از دیگری نسبت به بندگان رفتار خواهد نمود. همچنین هیچکدام از این صفات از دیگری ناشی نمیشود نه عدل خدا از فضل اوست و نه فضل او از عدل.
[1]. علی بن الحسین( علیه السلام )، الصحیفة السجادیة، دعای دهم، ص 60، قم، دفتر نشر الهادی، چاپ اول، 1376ش.
[2]. ر. ک: «عدل در اصول دین»، سؤال 147.
[3]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، حکمت 437، ص 553، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[4]. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ج 1، ص 315، کتابفروشی طه، 1381ش.
[5]. سبحانی، جعفر، محمدرضایی، محمد، اندیشه اسلامی، ج 1، ص 115 – 116، قم، دفتر نشر معارف، 1385ش.
[6]. ابن فارس، أحمد، معجم مقاییس اللغة، ج 4، ص 508، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1404ق؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص 639، بیروت، دار القلم، چاپ اول، 1412ق.
[7]. سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج 3، ص 1420، دانشگاه تهران، 1373ش.
[8]. طوسی، خواجه نصیرالدین، آغاز و انجام، با مقدمه، شرح و تعلیقات حسن زاده آملى، حسن، ص 71، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، چاپ چهارم، 1374ش.
[9]. بقره، 243، 251؛ آل عمران، 152.
آیات مرتبط
سوره البقرة (64) : ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ ۖ فَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِينَ
سوره البقرة (90) : بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْيًا أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلَىٰ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۖ فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَىٰ غَضَبٍ ۚ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُهِينٌ
سوره البقرة (105) : مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ
سوره البقرة (198) : لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ ۚ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ ۖ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ
سوره البقرة (243) : أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ
T