شیعه نیوز:
پرسش
اسلام گناه نخستین را قبول ندارد، ولی در مورد مسئله علیت وضوء، امام خمینی (ره) در آداب نماز روایتی را نقل فرموده که علت شستن وجه در وضو این است که تا انسان به یاد گناه حضرت آدم بیافتد که درخت ممنوعه را دیده و ... چه طور این حدیث در عین رد نظریه گناه نخستین قابل فهم است؟ چگونه فلسفه و عرفان و فقه این مسئله را پاسخ می دهد؟
پاسخ اجمالی
روایتی که امام خمینی (ره) در مورد علیت وجوب وضوء بر آن استدلال کرده اند، فعل حضرت آدم ( علیه السلام ) را به عنوان علت مورد استدلال قرار می دهد و هیچ تصریحی ندارد که این فعل حضرت آدم ( علیه السلام ) گناه بوده است؛ چرا که اسلام این عمل حضرت آدم را ترک اولی می داند که اگر از طرف اولیای خدا باشد می تواند مجازاتی را در پی داشته باشد. چنان که در مورد حضرت یونس و دیگر پیامبران نیز چنین چیزی را داریم. البته برای علیت وجوب وضوء روایات دیگری هم وجود دارد که این دلیل بر عدم انحصار علت وضوء، در این مورد خاص می باشد.
پاسخ تفصیلی
اعتقاد به گناه او ّ لیه و ذاتی یا همان گناه نخستین، از اعتقادات مهم و اساسی مسیحیان به شمار میآید. آنها می گویند کار حضرت آدم و حوا ( علیه السلام ) که از آن درخت ممنوعه در بهشت خوردند، گناه بود. مطابق این اعتقاد، نژاد انسانی وارث گناه آدم است و انسانها نه به دلیل بدی اعمال خودشان، بلکه تنها بدین دلیل که از تبار آدماند، ذاتا گناهکار به دنیا میآیند. [1] مسیحیان معتقدند گناه آدم ، همه انسانها را دچار گناه کرد و به سبب آن طهارت و معصومیت اولی از بین رفت و صورت الاهی کدر شد، به گونهای که همه با ذاتی شرور و گناه آلود متولد شده و [2] برده گناه هستند و مرگ و بینظمی وارد جهان شده است. [3]
جان کالوین، گناه نخستین را سبب تباه شدن موهبتهای طبیعی و فوق طبیعی میداند ، به اعتقاد او، [این] گناه، انسان را از موهبتهای فوق طبیعی کاملاً محروم ساخت، در حالی که این دسته از موهبتها، یعنی ایمان و صداقت، برای نیل به زندگی آسمانی و حیات جاودانی بایستگی و ضرورت دارند. [4]
با توجه به این نظریه در مورد حضرت آدم ، این سؤال پیش میآید که چگونه ممکن است خدای عادل، گناه آدم و پیامدهای آن را به حساب ما، که در آن هیچ نقشی نداشتیم، بگذارد؟
مسیحیان به این پرسش پاسخ های متعددی داده اند که هیچ کدام از آنها قانع کننده نبوده و با آیات قرآن هم سازگار نمی باشد. دیدگاه نمایندگی [5] و شخصیت گروهی [6] و ... که از طرف مسیحیان مطرح شده، همه در این مورد که گناه حضرت آدم، موجب شده، همه انسان ها گناه کار به دنیا بیایند و مستحق کیفر و عذاب باشند، مشترک هستند.
اما اسلام، گناه بودن فعل حضرت آدم و حوا را قبول ندارد، چنان که علامه طباطبائی، در پرتو آیات قرآن کریم، معتقد است حضرت آدم ( علیه السلام ) به دو دلیل مرتکب هیچ گناهی نشده است:
- نهی خدا از نزدیک شدن به درخت ممنوع، ارشادی بود نه مولوی؛ زیرا در بهشت صادر شده بود و بهشت جای تکلیف و امر و نهی مولوی نیست. در نهی ارشادی، صلاح حال شخص نهی شده مورد نظر است و نهیکننده میخواهد او را به سوی آنچه که مصلحتش در آن است ارشاد کند و نواهی و اوامری که این چنین باشند نه بر امتثالشان ثوابی مترتب میشود و نه بر مخالفتشان عقابی. دقیقا مانند امر و نهیهایی است که طرف مشورت ما به ما دارد و یا طبیب به بیمارش دارد که در آنها تنها رشد و مصلحت طرف مشورت مورد نظر است که در صورت مخالفت شخص با آنها، تنها به مفسده و ضررهایی که شخص آمر و ناهی در نظر داشت میرسد. [7]
- حضرت آدم ( علیه السلام ) پیامبر بود و قرآن کریم ساحت پیامبران را منزّه و نفوس پاکشان را مبرّای از ارتکاب گناه و فسق میداند. برهان عقلی و آیات قرآن نیز مؤید این نظریه است. [8]
علامه طباطبائی، در گفتاری مبسوط به موضوع عصمت انبیا پرداخته و با دلایل نقلی و عقلی، آن را در جهات مختلف به اثبات رسانده است. [9] ، [10]
از طرفی این گفته مسیحیان، که آدم گناه کرد و گناه لازمه او شد، سخنی ناصواب است؛ زیرا خداوند، آدم ( علیه السلام ) را بعد از خوردن از آن درخت و بیرون شدن از بهشت، برگزید و نظر رحمت به او کرد: «ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَیْهِ وَ هَدی [11] ». و نیز: «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحی م». [12]
بنابراین، این سخن که «هر خطایی که از انسان صادر میشود لازم لاینفک او است» توجیه صحیحی ندارد و با فرض ملازمه داشتن گناه با انسان، برای عفو و آمرزش، موضوعی باقی نمیماند. در حالی که قرآن کریم به موضوع عفو و مغفرت فراوان پرداخته و کتاب مقدس نیز درباره آن ساکت نیست. [13] بنابراین، عقیده مسیحیت درباره گناه آدم و آثار آن، عقیدهای ناصواب و بدون پایه است و موضوع عفو و آمرزش الاهی را برای قرون متمادی و نسبت به کثیری از انسانها، انکار میکند.
با توجه به مطالب گذشته روشن می شود که سخنان امام خمینی (ره) در کتاب الطهارة که روایتی را در باب علیت وجوب وضوء نقل می کنند، منافاتی با قبول نداشتن گناه نخستین از نظر اسلام ندارد.
ایشان در باب وضو، مبحثی را با عنوان "حول حقیقة الطهارة المعتبرة فی الصلاة " مطرح کرده و در این مورد می فرمایند وضوء بر حضرت آدم و ذریه ایشان به طور مطلق واجب شده است، چه انسان مسبوق به حدث باشد و چه نباشد. [14] فایده این بحث در آن است که وقتی انسانی متولد می شود، قبل از آن که حدثی برای او رخ دهد آیا طاهر است یا خیر؟ حضرت امام می گویند این مولود جدید هم شامل حکم خداوند به وجوب وضو می شود، به خلاف غسل، که تا حدثِ موجبِ غسل عارض نشود، غسل هم واجب نمی شود. در این جا به روایتی استناد می کنند که علت وضو را بیان کرده است:
جماعتى از یهود نزد پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) آمده و از آن حضرت سؤالاتى کردند و یکى از سؤالات این بود که: اى محمّد به چه سبب این چهار عضو را در وضو باید شست. در حالى که این اعضا پاکیزهترین عضوهاست؟ (منظور از چهار عضو صورت و دو دست و سر و پاهاست که بترتیب مورد شستن و مسح قرار میگیرد).
پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: هنگامى که شیطان آدم ( علیه السلام ) را وسوسه کرد حضرت آدم نزدیک آن درخت رفته و بآن درخت نگریست پس آبروى او برفت (شاید منظور این باشد که آب و رنگ او دگرگون شد چون خود را باخت)، سپس برخاست و بسوى آن درخت رفت و این نخستین گامى بود که به راه خطا برداشته شد، پس با دست، از میوه آن چید و خورد و زیورها و جامگان زرّین که بر تن داشت از بدنش پرید و آدم دست خود را بر فرق سرش نهاد و گریست. و هنگامى که خداوند عزّ و جلّ توبه او را پذیرفت، بر او و بر فرزندان و ذرّیه او پاک ساختن این اعضاء چهارگانه را واجب گردانید.
پس خداوند بخاطر آنکه بآن درخت نگاه کرد او را امر به شستن صورت فرمود، و چون با دستها میوه را چیده بود، وى را به شستن دو دست تا آرنجها امر فرمود، و چون دست خود را بر مغز سر نهاده بود او را امر به مسح سرش کرد و بخاطر آنکه با دو پایش به راه خطا گام برداشته بود او را به مسح دو پایش امر فرمود. [15]
اگر کمی در متن روایت دقت کنیم خواهیم دید هیچ جای روایت حرفی از گناه حضرت آدم ( علیه السلام ) نبوده و علت وضو را به فعل حضرت آدم نسبت داده است. و این که این فعل به عنوان ترک اولی از حضرت آدم رخ داده مورد انکار اسلام نمی باشد، بلکه آنچه اسلام آن را قبول ندارد، گناه بودن این کار است که با دلایل عقلی و نقلی خلاف آن را ثابت کردیم. از طرفی، مجازات بر ترک اولی برای اولیای خدا امری عادی می باشد آنچنان که برای حضرت یونس و دیگر پیامبران این امر را مشاهده می کنیم، پس می توان گفت وجوب وضوء به خاطر ترک اولایی بوده که حضرت آدم ( علیه السلام ) انجام داده است. علاوه بر این، در روایات موجود، برای وضوء علت های دیگری هم ذکر شده [16] و تنها منحصر در این علت نیست، جدا از مصلحت و حکمت هایی دیگری که ما از آن آگاه نیستیم و بر ما پوشیده است.
[1] Paul Helm, Faith and Understanding, Eerdmans Pulishingco. Edinburgh University Press, 1997, P. 153. ، به نقل از مجله علمی تخصصی معرفت 74،سال دوازدهم، شماره یازدهم، 1382(صاحب امتیاز: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی "ره")، ص22
[2] رومیان، 5:19، به نقل از مجله علمی تخصصی معرفت 74،سال دوازدهم، شماره یازدهم، ")،ص 23، (صاحب امتیاز: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی .
[3] سارو خاچیکی، اصول مسیحیت، چ دوم، انتشارات حیات ابدی، 1982 م، ص81، به نقل از مجله علمی تخصصی معرفت 74،سال دوازدهم، شماره یازدهم، ص24، (صاحب امتیاز: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی "ره").
[4] جی لسلی دانستن، آیین پروتستان، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، چ 1 ، ص105-106، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1381، به نقل از مجله علمی تخصصی معرفت 74،سال دوازدهم، شماره یازدهم، 1382 ص 23 ، (صاحب امتیاز: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی "ره")
[5] چارلز هورن، نجات شناسی، ترجمه سارو خاچیکی، چاپ 1، انتشارات آفتاب عدالت، تهران، 1361، ص11، به نقل از مجله علمی تخصصی معرفت 74،سال دوازدهم، شماره یازدهم، ص 24، 1382(صاحب امتیاز: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی "ره").
[6] هنری تیسین، الهیات مسیحی، ترجمه: ط. میکائلیان، انتشارات حیات ابدی،ص180/182، به نقل از مجله علمی تخصصی معرفت 74،سال دوازدهم، شماره یازدهم، 1382 ص 24 ، (صاحب امتیاز: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی "ره").
[7] محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ 5، مؤسسه اسماعیلیان، قم، 1371، ج 3، ص 293ـ 292 .
[8] طباطبائی، محمدحسین المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ 5، مؤسسه اسماعیلیان، قم، 1371،ج 3، ص 293 .
[9] ر.ک به: همان، ج 12، ص 139ـ 134 / محمدتقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، چاپ 7 ، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، جلد 1و 2، درسهای 24، 25 و 26 .
[10] در مورد بحث عصمت و خطای آدم ( علیه السلام ) به پاسخ های زیر مراجعه کنید: 4438 (سایت: 4808) ، 203 (سایت: 1114) ، 112 (سایت: 998) ، 7568 (سایت: )، 129 (سایت: 1069) .
[11] «سپس پروردگارش او را برگزید و بر او ببخشود و {وی را} هدایت کرد.» طه، 122.
[12] سپس آدم از پروردگارش کلماتی را دریافت نمود؛ و [خدا [بر او ببخشود؛آری، او(ست که)توبهپذیرمهربان است.» بقره، 37
[13] طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 393ـ 394، چاپ 5، مؤسسه اسماعیلیان، قم، 1371،
[14] فإنّ ظاهرها(أی ظاهر الروایة) أنّ الوضوء فرض علىٰ آدم و علىٰ ذریّته مطلقاً؛ مسبوقاً بالحدث أو غیر مسبوق، فإنّ سبب وجوبه لیس مجرّد الأحداث المعروفة، بل لأنّ آدم (علیه السّلام) صدر منه العمل المعروف. امام خمینی(ره)، کتاب الطهارة (تقریرات)، ص 270، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى قدس سره، چاپ اول، تهران، 1428 ق،
[15] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص 55 و 56 و 57، جامعه مدرسین، قم، 1404ق.
[16] و امام على بن موسى الرّضا علیهما السّلام در پاسخ نامهاى در جواب به پرسشهاى محمد بن سنان چنین نوشت: علّت وضو که بخاطر آن شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها بر بندگان واجب شده است همانا بپا خاستن در برابر خداى تعالى و روى نمودن بسوى او با اعضاى ظاهرى و ملاقات همراه با آن اعضاء با فرشتگان نویسنده اعمال است. پس صورت را براى بجا آوردن سجده و حالت خضوع و فروتنى مىشوید و دستها را میشوید تا از گناهان پاک و پاکیزه گردد و به این جانب و آن جانب برده بدانها حوائج را درخواست و مسألت نموده و مراتب خوف و ترس خود و اخلاص و از غیر بریدن را معمول دارد. سر و دو پایش را مسح میکشد زیرا آشکار و باز است و در تمام حالات خود همراه با آن دو روبرو مىشود، ولى آنچه از خضوع و اخلاص و انقطاع از غیر که در دستها و صورت است در آن دو نیست پس به مسح سر و پا اکتفا مىشود. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ، ج1، ص 57، جامعه مدرسین، قم، 1404ق.
T