شیعه نیوز:
پرسش
این عبارت در تاریخ یعقوبی قسمت حضرت نوح( علیه السلام ) آمده است: «و أن نوحا یوما لنائم إذ انکشف ثوبه فرأى حام ابنه سوأته فضحک و خبر أخویه ساما و یافثا فأخذا ثوبا حتى أتیاه به و وجوههما مصروفة عنه فألقیا الثوب علیه فلما انتبه نوح من نومه و علم الخبر دعا على کنعان بن حام و لم یدع على حام»؛ درباره آن توضیح دهید که با حرمت پیامبر چگونه سازگاری دارد؟ در زندگانی سام بن نوح نسبت دروغ به سام داده شده آیا با عصمت انبیا و اوصیا سازگاری دارد؟
پاسخ اجمالی
داستان حام در کتاب مقدس
«سه پسر نوح که از کشتی خارج شدند، سام و حام و یافث بودند. همه ملل دنیا از سه پسر نوح به وجود آمدند. نوح به کار کشاورزی مشغول شد و تاکستانی غرس نمود. روزی که شراب زیاد نوشیده بود، در حالت مستی در خیمهاش برهنه خوابید. حام، پدر کنعانیان، برهنگی پدر خود را دید و بیرون رفته به دو برادرش خبر داد. سام و یافث با شنیدن این خبر، ردایی روی شانههای خود انداخته، عقب عقب به طرف پدرشان رفتند تا برهنگی او را نبینند. سپس او را با آن ردا پوشانیدند و وقتی نوح به حال عادی برگشت و فهمید که حام چه کرده است، گفت: کنعان ملعون باد. برادران خود را بنده بندگان باشد و خداوند سام را برکت دهد و کنعان بنده او باشد».[1]
داستان حام در منابع اسلامی
این داستان با جزئیات موجود در کتاب مقدس، در برخی کتابهای اسلامی نیز ذکر شده است[2] که مست بودن نوح( علیه السلام ) به احتمال زیاد برگرفته از همان متون محرف یهود و نصاری است.
آنچه در بیشتر منابع اسلامی با اندک تفاوتی وجود دارد این است که؛ نوح در حال خواب بوده و عورتش نمایان شده و حام آنرا دیده است نه اینکه مست کرده باشد: «...نوح به زراعت و تاکستانى و عمران زمین پرداخت. در یکى از روزها نوح خوابیده بود که جامه از تن او دور گردید...».[3]
بهعلاوه؛ در برخی کتابهای شیعه، به نقل از امام هادی( علیه السلام ) آمده است: «نوح( علیه السلام ) دو هزار و پانصد سال زندگى نمود. روزى در کشتى خواب بود و باد میوزید و در اثر آن، عورتش نمایان شد، حام و یافث از آن منظره خندیدند، سام ایشان را نهى کرد و از خندیدن باز داشت و آنچه را که باد نمایان نموده بود، وى پوشاند ولى حام و یافث دوباره آنرا ظاهر کردند و پیوسته سام آنرا میپوشاند و آن دو مکشوف مینمودند، در همین حال نوح( علیه السلام ) از خواب بیدار شد دید که ایشان میخندند، فرمود: سبب چیست؟ سام واقعه را بیان کرد، حضرت نوح دست به طرف آسمان بلند کرد و عرضه داشت: پروردگارا! نطفه حام را دگرگون کن تا غیر از سیاهان فرزندى از او به ظهور نرسد. خدایا! نطفه یافث را نیز تغییر بده. حق تبارک و تعالى نطفه این دو را تغییر داد».[4] این خبر با تغییراتی در منابع دیگر نیز ذکر شده است.[5]
حال با توجه به این روایت، باید گفت:
1. مست بودن نوح در منابع اسلامی نیامده بلکه تنها کتاب مقدس آنرا ذکر کرده است. البته این مسئله که زمان آنحضرت خوردن شراب حرام بوده یا نه و یا اینکه برای پیامبر خوردن آن جایز بوده، بحث دیگری را میطلبد. در هر صورت منابع اسلامی مست بودن را به حضرت نوح استناد ندادهاند و گفتهاند در حال خواب، لباس او [یا بر اثر باد و یا به صورت عادی] کنار رفته و عورت او نمایان شده است و طبیعی است که در چنین فرضی، گناهی بر نوح نبوده و نمیتوان او را مقصّر دانست تا منافی عصمت او باشد بلکه تنها حام -و بنابر نقلی حام و یافث- تقصیر داشته و نوح نیز در حق او نفرین کرده است.
2. براساس منابع اسلامی، سام جانشین حضرت نوح( علیه السلام ) بوده[6] و از مقام عصمت برخوردار بوده است. اما در این داستان عملی منافی عصمت از ایشان نقل نشده، بلکه حتی او در مقابل حام ایستاده و نهی از منکر نیز کرده است.
3. البته باید توجه داشت که حتی اینگونه از نقلها، عموماً یا سند ندارند و یا اینکه سند آنها را نمیتوان پذیرفت، همچنین برخی از جزئیات در متن آنها، اشکالاتی داشته و نمیتوان با اطمینان آنها را پذیرفت.
[1]. پیدایش، 9: 18 - 27.
[2]. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص 109، بیروت، البلاغ، 1419ق.
[3]. یعقوبی، احمد بن أبییعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج 1، ص 15، بیروت، دار صادر، چاپ اول، بیتا؛ ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 1، ص 78، دار صادر، بیروت، 1385ق.
[4]. «علی بن محمد العسکری( علیه السلام ) یقول عاش نوح( علیه السلام ) ألفین و خمسمائة سنة و کان یوما فی السفینة نائما فهبت ریح فکشفت عن عورته فضحک حام و یافث فزجرهما سام ع و نهاهما عن الضحک و کان کلما غطى سام شیئا تکشفه الریح کشفه حام و یافث فانتبه نوح ع فرآهم و هم یضحکون فقال ما هذا فأخبره سام بما کان فرفع نوح ع یده إلى السماء یدعو و یقول اللهم غیر ماء صلب حام حتى لا یولد له إلا سودان اللهم غیر ماء صلب یافث فغیر الله ماء صلبهما...»؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 32، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.
[5]. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الأنبیاء(علیهم السلام)، محقق، مصحح، عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 85، مشهد، مرکز پژوهشهای اسلامی، چاپ اول، 1409ق.
[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 8، ص 285، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 135، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق.
T