وبلاگ - صدرالادبایی، مریم - شهلا کاظمی پورهفته گذشته دعوت ما را برای حضور در کافه خبر پذیرفت و به سئوالات ما در مورد بحث های همیشگی جامعه از جمله کمتر بودن تعداد پسران و در نتیجه موقعیت کمترازدواج برای دختران و دلایل بالارفتن سن ازدواج سخن گفت
دکتر شهلا کاظمی پور رئیس مرکز مطالعات جمعیت شناسی آسیا و اقیانوسیه وزارت علوم است او و همکارانش تحقیقات بسیار خوبی در مورد مسائل جامعه از جمله بحث ازدواج و طلاق و...دارد او هفته گذشته دعوت ما را برای حضور در کافه خبر پذیرفت و به سئوالات ما در مورد بحث های همیشگی جامعه از جمله کمتر بودن تعداد پسران و در نتیجه موقعیت کمترازدواج برای دختران و دلایل بالارفتن سن ازدواج سخن گفت .
خانم دکتر سال هاست که گفته می شود میان جمعیت دختر و پسر ما تفا وت وجود دارد و موقعیت کمتری برای ازدواج دختران وجود دارد این گفته ها تا چه میزان صحیح است؟
ببینید تعداد متولد شدگان دختر و پسر ما همیشه نسبت مساوی داشته اند و این نسبت در دهه های مختلف هم حفظ می شده است فقط دریک دهه یعنی دهه 60 ما با رشد چشمگیر زاد و ولد رو به رو بودیم به طوری که پسران دهه 50 تعداد کمتری از دختران دهه0 6 داشتند و تعدادی از پسران دهه 60 هم ترجیح می دادنند که با دختران دهه 70 ازدواج کنند به همین دلیل این موضوع فقط دختران آخر دهه 50 تا آخر های دهه 60 را شامل می شود .
خب راه حلی هم برای آن وجود دارد؟
بله راه حل آن همسن گزینی در ازدواج است که البته جامعه ما تا حدودی هم به این راه سوق پیدا کرده است .
افزایش سن ازدواج امروزه به یکی از مسایلی جامعه تبدیل شده است.به نظر شما تا چه میزان تغییر الگوهای ازدواج در کشور طبیعی است ؟
ازدواج پدیده ای طبیعی است و برای 98% افراد جامعه نیز اتفاق می افتد اما به تاخیر افتادن آن می تواند مسئله باشد.طبق آمار سن ازدواج برای زنان از سال 1345 از 4/18 در سال 85 به 6/23 و برای مرد ها از 25 سال به 5/26 رسیده است.این روند برای زنان افزایش بیشتری داشته است.اما سن ازدواج برای مردان در یک سطحی ثابت مانده است. اتفاقی که در این دوره 40 ساله رخ داده است این نکته است که اختلاف سن زوجین که پیش از این06/6 بوده به 3 سال کاهش پیدا کرده است.این اتفاق یک پدیده مثبت است.زیرا زمانی که اختلاف سن زوجین زیاد است امکان بروز مشاجرات خانوادگی و طلاق ،.سطح بیوه شدن زنان در سالخوردگی واختلاف سن پدر با فرزندانش بیشتر است. پس این موضوع یک پدیده مثبت است.علت افزایش سن زنان را می توان در رشد روند توسعه جستجو کرد.ضریب شهر نشینی ما که در سال 45حدود 37% بود در سال 85 به 68% رسیده است.یعنی این میزان دو برابر شده است.افزایش رشد شهر نشینی یکی از شاخصه های توسعه است.از سوی دیگر میزان با سوادی جمعیت که در سال 45 در حدود 40% جمعیت کشور را شامل می شد در سال 85 در حدود 85% جمعیت ایران را به خود اختصاص داد.در این میان ضریب باسوادی زنان بیش از آقایان بوده است.یکی دیگر از این شاخصه ها بحث کار خارج از خانه زنان است. البته در گذشته نیز زنان در بخش کشاورزی نیز شاغل بوده اند اما این نوع کارکردن به معنای مشارکت های اجتماعی آنها محسوب نمی شد. در این این سال ها مشارکت اجتماعی زنان افزایش پیدا کرده است.مقوله اوقات فراغت و وسایل ارتباط جمعی افزایش پیدا کرده است. امروز امکان ارتباط با جهان خارج و کشورهای دیگر دنیا برای خانم ها بوجود آمده است .زمانی که ضریب اجتماعی بالا می رود بحث تحصیلات زنان نیز افزایش می یابد.پیش از این زنان ما در مقطع ابتدایی و متوسطه بی سواد بودند اما امروز این میزان به مرز 100% رسیده است.95% از دختران ما در کشور به مدرسه راه پیدا می کنند. ضریب این میزان در دبیرستان از پسر ها بیشتر است در دانشگاه ها بالغ بر 60% از پذیرفته شدگان دانشگاه ها را زنان تشکیل می دهند.این افراد اگر در جایی به کار مشغول نشوند.حد اقل توانسته اند از مباحث اجتماعی آگاه شوند.این آگاهی ها باعث شده که سن ازدواج افزایش پیدا کند.البته این افزایش سن ازدواج در مورد زنان بیشتر نمود پیدا کرده است. علت اینجاست که در گذشته سن ازدواج زنان بسیار پائین بوده است. زمانی که این آمار را با نقاط روستایی مقایسه کردیم متوجه شدیم که در نقاط روستایی نیز میانگین سن ازدواج دختر ها نیز افزایش داشته است و با آمار ارائه شده در شهرها برابری می کند.این نکته مهمی است که اتفاق افتاده است.البته این آمار برای مردان در روستا از مردان در شهر کمتر است.اما میانگین آن 5/26 سال است.تا این مرحله می توان گفت پدیده مثبتی رخ داده است.بخصوص زمانی که زنان با تحصیلات و آگاهی بیشتری ازدواج می کنند می توانند فرزندانشان را بهتر تربیت کنند.در چنین شرایطی آنها قادرند بر روی تعداد و زمان تولد آن ها نیز دقت و برنامه ریزی داشته باشند.حتی انتخاب همسرانشان آگاهانه است.
با مواردی که به آن اشاره کردید شما افزایش سن ازدواج را پدیده ای منفی نمی بینید؟
به نظر من افزایش سن ازدواج را نمی توان به عنوان یک خطر در نظر گرفت.البته به شرط اینکه بی بندو باری های اجتماعی را در پی نداشته باشد.اگر با تاخیر ازدواج دختران جامعه تنها در پی تحصیل، شغل و افزایش توانمندی های خودشان باشند مشکلی پیش نخواهد آمد. ما معتقدیم که اگر بی بندو باری در سطح جامعه دیده می شود تنها به خاطر افزایش سن ازدواج نیست بلکه بخاطر مسایل دیگری از جمله پر خواهی ها یی است که ایجاد می شود. باید در پی علل اصلی ازدواج نکردن دخترها باشیم.این خلاء می تواند بخاطر ارتباطات غیر متعارف بوده باشد که توانسته جای خالی همسر را برای آنها پر کند. و یا توقعات خاصی و بالای دختران در زندگی است. روند مهاجرت از روستا ها به شهر های کوچک و از شهر های کوچک به شهر های بزرگ بیگانگی هایی را با خود در پی دارد. در شهر های بزرگ دایره همسر گزینی وسیع و در در شهر های کوچک این دایره کوچک تر است. آنها ممکن است لایه سطحی شهر نشینی مانند تجملات را بگیرند اما از درک ریشه و عمق آن عاجز بمانند.وقتی در این امر موفق نمی شوند سعی می کند ازدواج را به تاخیر بیندازد. این خطر بخاطر مشکلات فرهنگی خودش را نشان می دهد.این مشکل صرفاً یک مسئله جمعیتی نیست.این اتفاق ها معمولاً در شهر های بزرگ و بخاطر پیچیدگی جامعه رخ می دهند . زیرا در این شهر ها چند فرهنگی وجود دارد. دختری که با این ایده ها ازدواج می کند، هنگامی که متوجه می شود در کوتاه مدت نمی تواند به تقاضا هایش برسد به طلاق می اندیشد.میزان بالای مهریه های غیر متعارف که نشان از هدفی در پشت آن دارد بیشتر منجر به طلاق می شود.این موضوع نیز ناشی از رشد غیر متعارف و پیچیده شدن شهرها و روابط اجتماعی آن است.
پس شما با طرحی که در مجلس و در خصوص جلوگیری از مهریه های نامتعارف مطرح بود موافق هستید؟
من همواره با مهریه مخالف هستم .متاسفانه قداست مهریه از بین رفته است.البته من با نفس مهریه مشکلی ندارم. اما با مهریه هایی که امروز به شکل غیر متعارف بسته می شود و مورد تایید مراجع قانونی قرار می گیرد مخالف هستیم.زمانی که مهریه ای چه بالا و پائین ثبت می شود قانون در پی درخواست دختر در پی پرداخت آن است.
ایا به نظر شما استقلال مالی دختر ها به عدم تمایل انها به ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج منجر نخواهد شد؟
خیلی از مسایلی است که می تواند ازدواج را به تاخیر بیندازد.اما الزاماً اشتغال نیست.علت اصلی زیاده خواهی دختر ها است ممکن است دختر ها رسیدن به یک کار مناسب ازدواج را به تاخیر بیندازند اما زمانی که کار مناسب فراهم شد توقعات دیگری پیدا می کند و دایره همسر گزینی اش محدود تر خواهد شد.زیرا درپی ایدال های بالا تری هستند.
یعنی شما بجز آسیب های اجتماعی آن بالا رفتن سن ازدواج را پدیده ای مثبتی ارزیابی می کنید؟
در تمام کشور های توسعه یافته سن ازدواج بالا است.زیرا سن ازدواج بین افراد تحصیل کرده از افرادی که تحصیلات ندارند بالا تر است. پس می توان گفت که این نشانه کشورهای توسعه یافته است. زیرا خانواده ها قصد دارند تا فرزندانشان تحصیلات عالیه داشته باشند بخاطر اینکه این پتانسیل ایجاد شود ازدواجشان به تاخیر می افتد.این نکته انکار ناپذیر است اما اگر به رقم بالایی برسد و به تجرد قطعی منجر شود ما دچار معضل شده ایم.
شما بارها بحث تجرد قطعی را مطرح کرده اید.این تجرد قطعی چیست و چه زمانی اتفاق می افتد؟در مصاحبه ای هم که پیش از این با خبر آنلاین داشته بودید اشاره داشتید به این که ما تا ده سال اینده یک ملیون نفر از دخترانمان به تجرد قطعی می پیوندند.
پسر ها و دختر ها در هرزمانی امکان ازدواج دارند. اما اگر شرایط به گونه ای شود که گروهی از دختر ها و حتی پسر ها دیگر ازدواج نکنند. این مشکلی ساختاری پیش می اید و می گوییم به تجرد قطعی رسیده اند
اگر تعداد دختر و پسر یکی باشد چنین اتفاقی هم نخواهد افتاد.زیرا شما هم با این نظر که تعداد دختر و پسران ما در جامعه یکسان هستند اشاره داشته اید ، پس این امکان چطور پیش می اید؟
این اشکال بخاطر اختلاف زوجین صورت می گیرد.بطور متوسط اختلاف سن در جامعه ما حدود چهار یا پنج سال است.این اختلاف سن است که باعث می شود تعداد پسرانی که در سنین بالا تر هستند وبه عنوان مثال شامل موالید 10 سال پیش از انقلاب می شوند با دخترانی ازدواج کنند که سال های بعد از انقلاب به دنیا می آیند. پس این افراد تعدادشان بیشتر خواهد بود و تعادل ایجاد می شود اما با روندی که پیش آمده است و با کنترل تولد ها متولدین دهه 60 باید با متولدین دختر دهه 70 ازدواج کنند. در چنین حالتی پسران ما بیشتر از دختران می شوند البته .این مشکلات با کم شدن اختلاف سن ازدواج دختران و پسران رو به کاهش است.اما این اختلافی که در نسل دهه قبل و بعد از انقلاب رخ داده باعث شده که تعدادی از دختران ما مجرد باقی بمانند.زیرا پسرانی که در دهه های بعد به دنیا آمده اند با دختران جوانتر از خودشان ازدواج خواهند کرد به این سبب این خلاء وجود خواهد داشت.
این اتفاق تنها برای دختران دهه شصت اتفاق می افتد؟
برای دختران دهه پنجاه و شصت پیش می آید .این مشکل برای دختران دهه هفتاد نیست زیرا میزان دختران دهه هفتاد با کاهش اختلاف سن ازدواج رو به کاهش است.تعداد پسران دهه شصت به نسبت دختران دهه هفتاد بیشتر است.در خصوص دختران دهه پنجاه هم باید گفت گروهی از دخترانی که تاخیر در ازدواج داشته اند فرصت ازدواج خود را به دختران دهه شصت داده اند.
یعنی دختران دهه پنجا ه و شصت سال در چند سال آینده به یک تجرد قطعی خواهند رسید؟
همه انها اینگونه نمی شوند .این میزان چیزی در حدود یک میلیون نفر خواهد بود. اگر به درصد گفته شود تجرد قطعی در گذشته برای مردان 2% و برای زنان 8/1% در سال بوده است .این موضوع هم ناشی از عدم تمایل این افراد به ازدواج باز می گشت. ولی در شرایط فعلی با پیشبینی هایی که انجام شده . سن تجرد قطعی به نسبت گذشته پائین تر آمده است. به این ترتیب برای زنان 40 یا 44 و برای مردان 50 یا 54 در نظر گرفته می شود. این تجرد قطعی برای مردان همچنان در همان دو درصد باقی مانده است ولی برای زنان در مقاطعی که عنوان کردم در حال افزایش است.
از طرف دیگر متاسفانه آمار های طلاق در جامعه ما رو به افزایش است.این بالا بودن آمار طلاق زنگ خطر را به صدا در آورده است.ارزیابی شما از این افزایش آمار طلاق چیست؟
افزایش طلاق هم ارتباطی مستقیم با توسعه جوامع دارد. زیرا هر قدر یک کشور توسعه یافته تر است میزان طلاق در آن بالا تر می رود.در جوامع توسعه نیافته آمار طلاق به مراتب کمتر است. زیرا در جوامع کوچکتر تنوع فرهنگی کمتر.و تجانس فرهنگی میان زوجین بالا می رود. از سوی دیگر دایره همسر گزینی نیز محدود است.در این فضا نظارت ها و حمایت های خانوادگی تعیین کننده است زیرا آنها همسر داری را در کنار خانواده تجربه می کنند. پس نوعی انتقال فرهنگی است که از طریق خاواده اتفاق می افتد.اما زمانی که وارد جامعه شهری می شویم و جامعه گسترش پیدا می کند حمایت های خانوادگی از بین می رود و شخص باید روی پای خودش بایستد. اما متاسفانه شاهد آن هستیم که دخالت های خانوادگی همچنان وجود دارد.در گذشته اگر شاهد تمام این موارد جوامع سنتی بودیم آن را امری طبیعی می دانستیم. اما در جوامع توسعه یافته نباید شاهد آن باشیم. در حالی که دخالت های خانواده از دل جوامع سنتی به جوامع توسعه یافته ما کشیده شده است.در تحقیقاتی که انجام شده بسیاری از مخاطبین دختر و پسر ما ازدواج از طریق دوستی و آشنایی را بهترین روش همسر یابی عنوان کرده اند. آنها دوست دارند تا پیش از ازدواج با همسرانشان آشنایی داشته باشند.این یک عامل توسعه یافتگی است.اما همین دختران و پسران زمانی که زیر یک سقف قرار می گیرند با مباحثی سنتی مانند مهریه ، جهیزیه و..روبرو می شوند.این مباحث سنتی سبب ساز اختلافات می شود که آنها را تا مرز طلاق پیش می برد.
در واقع ما درجامعه توسعه یافته خودمان با یک دوگانگی مواجه هستیم. در ظاهر رفتاری را از خودمان نشان می دهیم که خاص کشور های توسعه یافته است اما در باطن و در پس زمینه ذهن هنوز سنتی به همه چیز نگاه می کنیم.
نمی شود این دوگانگی را پذیرفت یا باید سنتی باشیم و یا توسعه یافته، هر دو با یکدیگر امکان پذیر نیست.دو جوان قصد دارند طبق تحصیلات و آمادگی هایشان مدرن زندگی کنند.اما این ته نشت سنتی و دخالت های خانواده راه را برای روی آنها می بندد..گاهی اوقات خانواده هایی که در سطح بالای فرهنگی قرار دارد این مشکل را حل می کنند وازدواج ها در این نوع خانواده ها بسیار خوب انجام می شود.مخاطرات در خانواده هایی پیش می آید که در برزخ قرار دارند.ما نگزیر به مدرن شدن هستیم. زمانی که در شهر های بزرگ زندگی می کنیم و با وسایل ارتباط جمعی کار می کنیم نا گزیر به مدرن شدن هستیم.البته منظور از مدرن بودن بی بندبار بودن نیست.
غیر از این موارد شما چه عوامل دیگری را عامل طلاق می دانید.
بیشترین عامل عدم تجانس فرهنگی و عدم شناخت خانواده ها نسبت به فرهنگ یکدیگر در جامعه است.خانواده های ما هنوز این ظرفیت را که دختران خانواده تحصیلات عالیه داشته باشند را ندارند. زیرا فکر می کنند که حالا که دخترانشان تحصیلات تکمیل و یا عالیه دارند باید همه چیز در اختیارشان قرار دهند.امروز تحصیلات دختران امری معمولی است به همین دلیل نباید اجازه تصمیم گری های مهم را به آنها داد بلکه باید همراهشان بود. تجمل گرایی ها و زیاده خواهی های خانواده ها نیز یکی از عوامل مهم در شکل گیری طلاق است.متاسفانه مادیگرای در سطح جامعه اشاعه پیدا کرده است. این زنگ خطری است که در ازدواج و طلاق و بسیاری از مسایل اجتماعی خودش را نشان می دهد.
مادیگرایی هاو تجل گرایی ها نمی تواند بخاطر توسعه یافتگی که پیش از این گفتید باشد؟
خیر. ما درکشور توسعه یافتگی کاذب داریم.کسی که یک شبه پولدار می شود نمی تواند یک شبه رشد فرهنگی داشته باشد مشکل فعلی جامعه ما این است.
گسترش فرهگ تک فرزندی ناشی از شرایط مالی است؟
پدیده کم فرزندی نیز پدیده ای رایج شده است.امار های ما نشان می دهد که در سال های اوایل انقلاب میانگین تعداد فرزندان در جامعه ما 5/6 نفر بوده که در سال 85 به 8/1 فرزند رسیده است.این آمار های نشان از کاهش تعداد فرزندان می دهد.دلایل آن هم به همان مسایلی است که در باره توسعه یافتگی و شهر نشینی اشاره شد باز می گردد.خانواده ها گرایش فراوانی به کیفیت آموزش فرزندانشان دارند.الیته در گذشته خانواده ها توانایی زندگی کیفی برای فرزندان را نداشتند اما تعداد فرزندان بیشتر بود.البته در این چند سال کیفیت فرزندان اهمیت ویژه ای پیدا کرده است.این اصل گرایش خانواده ها به کم فرزندی را تشکیل می دهد.
این مسئله به مشکل تامین مالی خانواده ها باز می گردد.
خیر. این اتفاق (تعداد زیاد فرزندان )با و جود اینکه در گذشته شرایط مالی خانواده های خوب نبود هم وجود داشت.معمولاً یک رابطه ای میان فقر و تعداد فرزندان وجود دارد.هرچه جامعه توسعه نیافته باشد تعداد فرزندان بیشتر است و برعکس.در جامعه ما افراد باسواد تر و مرفه تر تعداد فرزندشان کمتر است.
بالاخره شما این تک فرزندی را حسن می دانید یا عیب؟
تک فرزندی عیب است. اما اینکه نعداد بچه ها از 5/6 به 8/1 رسیده یک شاخصه توسعه است.در این جا خلائی دیده می شود افراد باسواد و مرفه فرزندان کمتری دارند و افراد سطح پائین تر فرزندان بیشتری دارند. به نظر من مدل برنامه ریزی صحیح آن است که نوعی یکنواختی در جامعه ایجاد کنیم .کم شدن تعداد فرزندان افرادی که جایگاه بالای اجتماعی دارند خطرناک است. در چنین شرایطی ،حالت نا بربری افزایش پیدا می کند .
و آخرین سئوال این که پیش بینی شما از مهمترین مشکل جمعیتی که جامعه ما باآ ن روبه روست چیست؟
به نظر من مهاجرت مهمترین مشکل جامعه ماست.همه مشکلات جامعه ما بخاطر مهاجرت های بی رویه است.این روند در طول نیم قرن اخیر و بخاطر مهاجرت از روستا ها به شهر ها ایجاد شده است. البته اگر این روند برنامه ریزی شده باشد نوعی شاخصه توسعه است.اما اگر برنامه ریزی نشده باشد و این روند به حاشیه نشینی تبدیل شود.بخش عمده مشکلات ما بخاطر حاشیه نشینی است. منظور ازحاشیه نشینی، شکل فیزیکی و مکانی آن نیست.منظور این است که فرد بلحاظ فرهنگی،اقتصادی واجتماعی نتواند در بطن جامعه قرار گیرد .پس در این خصوص باید سیاست نظارتی دقیق وجود داشته باشد.من در کنفرانس مهاجرت دبیر بودم و پیشنهاد هایی در این خصوص داده ام و اعلام کرده ام که این مشکل باید به شکل یک مجموعه دیده شود.کار سخت و پیچیده ای است. زیرا باید اول مشکلات پنجاه ساله را مرتفع کرد و سپس برنامه ریزی جدیدی برای کسانی که در حال مهاجرت جدید به شهر های بزرگ هستند انجام داد.
یعنی من که متولد 63 هستم مجرد می مانم
اما به هر حال من یکی حاضر نیستم بخاطر ازدواج دست به هر کاری بزنم.
خونه بابام میمونم
همش تقصیر اون صدام کی میخاد جوابگوی این همه ناراحتیو فشار ما دهه 60ها باشه خیلی زودتر از اونی که فکر کنیم پیر میشیم سختی کنکور و ازدواج و بیکاری و گرونی نصیب ما شد
گر تو را نباشد زشوی
زگهواره تا گور دانش بجوی...
خدای ما دختران شصتی هم بزرگه...
تا وقتی دوست دختری و پسری هست کی به ازدواج فکر میکنه
ادم هایی مثل ما تنها باید منتظر معجزه باشیم....
اگه پسر سالمی پیدا کردید حتما سعی کنید مهریه را در توان همسر تان انتخاب کنید چون مهریه زیاد موجب دلخوری می شه و پسرها معمولا فرار می کنند.
بعضی از خانمه انقدر پر توقع هستند که به 500 سکه هم قانع نمی ش.
پسر ها باید توجه کنن که آمار دختر ها خیلی به تناسب بیشتر از پسرها پس پسرها شانس بیشتری واسه ازدواج دارند.مهریه هم 14 سکه به روش ائمه عالیه.
اونایی که از معیارهای من خیلی پایین ترن که تلفنی رد میکنیم. و اما اونایی که خوب و حسابین واقعا من خجالت میکشم که قبول کنم... چون برادرم اعتیاد داره و بخاطر این موضوع واقعا خجالت میکشم... چون میگم خودم با عزت رد کنم و جواب منفی خیلی بهتره تا اینکه طرف بیاد و بفهمه شرایطو و اون بگه نه...
فقظ داداشم اینطوره.ولی سایر اعضای خانوادم واقعا محترم و خوب و باایمانن. خودممم تحصیلات و چهره خوب دارم...دلی متاسفانه شانس نداشتم...
من متولد62 م
خواهربزرگترم 53
خواهر کوچکترم 67
همه مجرد....
حالا از مشکلات دیگه زندگیم بگم اشک همتون درمیاد....
خیلی دوستش دارم
اما نمیدونم چطور با خانوادم مطرح کنم
شک ندارم نمیتونن بپذیرن
و اجازه نمیدن اما من طوری عاشقش شدم که از دوریش گریه م میگیره
توکل خدا کن انشالله ازدواج میکنی
نظرات رو خوندم، جالب بود.
من. خودم 33 دارم.
از تجرد خوشم نمیاد اما روز به روز توی ذهنم بیشتر به این فکر می کنم. نکنه با ازدواج ازادیم رو از دست بدم?
فکر کنم اگر روزی ازد اج کنم منطقی تر انتخاب می کنم تا اینکه توی سن کم ازدواج می کردم.
ازدواج یعنی پیدا کردن کسی که بهترین دوستت بشه برای یک عمر زندگی.
خودم به شخصه چهره و تحصیلات خوبی دارم اما بیکار و در جستجوی کارم، از نظر چهره متوسط رو به بالا هستم. فکر می کنم دخترایی دهه شصد یکی از دلایل مجرد موندشون مشکل در برقراری رابطه با مردهاست.
من با وجود جذاب بودن نسبی ایم همین مشکل برقراری رابطه رو دارم.
یه نصحیت خواهرانه به دخترهای دهه شصد بگردید و ببینید اشکال کار کجاست?
من توی برخورهام بی نهایت سرد و خشک جدی ام. این چیزی هست که به ما اموزش دادن. همین نکته ساده باعس شد که هیچ پسری سمتم نیاد.
ایشالا خواهرات ازدواج میکنن بعد هم خودت و خوش به حال همسرت
من دختر متولد 61 هستم. بهترین شعل و بالاترین تحصیلان رو هم دارم خدا رو شکر چیزی هم کم ندارم . وصع مالی خوبی هم دارم. اما متاسفانه تا دوستیها هست هیچ پسری تن به ازدواج نمیده. از اون طرف هم پسر مناسب سالم و فهمیده ای که بتونه زندگیشو اداره کنه ندیدم متاسفانه.
و هشتاد هست
ولی مشکلم پدر و مادر سختگیر و غیرمنطقی مه...نمیدونم چیکارکنم؟ هرکی میاد عیبای الکی میزارن روش...
البته من هیچوقت ناامید نمیشم توکلمون به خدا...
بقول مادربزرگ یکی از دوستام برای هر سری یه همسری هست....
الهی آمین
داستان عبرت اموز
پسری ، دختری رو خیلی دوس داشته و ازش خواستگاری کرده ولی دختره بهش جواب رد داده ، پسره هم با خانواده اش رفته یه شهر دیگه ، تا اینکه بعد چن سال که پسره هنوز دختر رو فراموش نکرده بود، تصمیم میگیره بره و ببینه اون با کی ازدواج کرده .
بعد از پرسو جو میره خونشو پیدا میکنه ، بعد یهو میبینه یه مرد کچل و قدکوتاه از خونه اومد بیرون و معشوقه قدیمش هم داره بدرقه ش میکنه. بعد رفتن شوهره . پسره زنگ خونه دختره رو میزنه و بهش میگه که فقط یه سوال ازت دارم اونم اینه که اون چیش از من بیشتر بود.
دختره میگه جواب سوالت رو موقعی میدم که از این باغچه ما (که دورتا دور حیاط بوده) بهترین گل رو انتخاب کنی ، ولی بعد رد شدن از جلوی گلها دیگه نمیتونی برگردی و از گلهایی که از جلوشون رد شدی بچینی .
پسره شروع میکنه به نگاه کردن ، یه گل خوشگل میبینه ولی تو دلش میگه شاید جلوتر قشنگتر از این باشه ، به هر گلی میرسه همینو میگه ، آخرش به ته باغچه میرسه که فقط چنتا گل معمولی داره و مجبور میشه ازشون یکیو انتخاب کنه.
بعد دختره میگه حالا داستان منم مثل این انتخاب تو بود.
نمیدونم اینده چی میشه و فکر میکنم وقتی نگران و عصبی هستی واکنشهات هم نامناسب میشه و شانستو بیش از پیش از دست میدی.
دعا کنید واسم ، خیلی عصبی شدم
به هر حال تا عید کشاورزی رو کامل میگذارم کنار.ای کاش می رفتم استرالیا .اینجا کسی قدر من رو نمی دونه.
همه اول شغل براشون مهمه.بعد پول.بعدش تیپ و قیافه.بعدش اگر فرصتی شد اخلاق و روحیات و نجابت و نون حلال.
معمولا مورد آخر اهمیتی نداره.
دیگه از ما که گذشت ولی شما ها اشتباه ما رو نکنید تا می تونید تو جامعه باشید و شاد زندگی کنید.... در پناه حق
اولاً سایت خوبی است. خانم دکتر! ازشماهم ممنون.
ثانياً ایجاد یأس را به راه نمایی و ارائه راه حل تبدیل کنید.
ثالثاً دوران دفاع مقدس عده ای برای خدا و حفظ خاک جان دادند، امروز نوبت ماست که برای خدا و نسل حاضر طرح و هرچه در چنته داریم بدهیم.
چهارم ازدواج هزاران خاصیت دارد که تنها بخشی از آن با همسن ها تأمین میشود نه همه آن.
پنجم رصد کردن پسران صالح برای هیچ دختری عیب نیست. دختران گل! تا پژمرده و دلمرده نشده اید برای شناسایی پسران خوب قدم بردارید. سپس با واسطه ای آن پسر را به خواستگاری خودتان فرا بخوانید، طوری که شما شخصاً جلو نروید. بعداً اگر بفهمد شما عاشقش بوده اید زندگیتان شیرین تر از عسل میشود.
ششم سن و سال و معیارهای دست و پاگیر را -بااجازه پدرومادرها- دور بریزید.
هفتم میدانید اگر تنها بمانید چه زندگی تلخی در آینده در انتظارتان است؟ در سناریوی آینده خود بیندیشید. آن را خودتان بنویسید نه شیطان بی مروت!
هشتم میدانید که ازدواج اصلاً به مال و شغل ربط ندارد؟ چقدر فقیران و بیکاران که با عشق زندگی سبزی دارند و به آینده روشنی دست یافته اند.
نهم چندسال دیگر پدر و مادر شما کنارتان نخواهند بود... ضمن رعایت حرمتشان برای چهل سال بعد خود تصميمي جدی بگیرید.
دهم خدا شما را برای این نیافریده تا با زندگی بی رمق مجردی کوله باری از گناه را باخود حمل کنید یا اميدتان را آتش بزنید. شما پیش خدا حساب دارید... روی آن حساب کنید. یالا! بلند شوید و با چشمان اشکبار در سجده ای عارفانه زندگی عاشقانه ای را از دوست همیشگی بخواهید. دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد. (کاش حوصله شما بیشتر از ده بند بود!)
هوو چیز بدی است. لباس دوتا هوو را نمیشود توی یک تشت شست. مرد فقط به یکنفر عشق می ورزد. مردنبايد دوتازن داشته باشد وگرنه خرجی یکیشان را نمیدهد. دختر و پسر یکبار مصرف اند، وقتی ازدواج کنند دست دوم میشوند و دیگر هیچ خاصیتی ندارند. دختری که با مردی ازدواج کند دیگر بی حیا میشود و نباید با او وصلت کرد. اگر جوانی کرمو نباشد زندگی اش به طلاق منتهی نمیشود. پسره اگر بلد بود زندگی کند همان زندگی اولش را نگه میداشت. دختره اگر عیب نداشت پسره طلاقش نميداد. طلاق آخرین خانه جدول است. دوتا زن دائم در تلاشند شوهرشان را نابود کنند. عشق فقط دونفره است. مردها همه دنبال دفع شهوت و سلب عصمت دختران هستند نه زندگی. وقتی شلوار مردي دو تا شود خیانتکار است. زنی که نمی تواند شوهرش را از جهت جنسی تأمین کند خودش خائن نیست. ازدواج موقت همان سکس است ولی با پوشش دینی. ازدواج مجدد مرد بی مهری به همسر اول است. چند همسری به ضرر جامعه زنان است و زندگی را تلخ میکند. زنانی که شوهرشان دو سه تا زن دارد از تأمین شهوانی بی بهره اند. مردان درصورت داشتن چندهمسر دچار ضعف جنسی میشوند. مردم به زنان مطلقه خوشبین تر اند تا مطلقه هایی که ازدواج مجدد کرده اند. مطلقه بچه دار، اگر ازدواج کند به فرزندش خیانت کرده. مرد یا زن بيوه اگر زود ازدواج کند به همسر مرحومش خیانت کرده. زندگی زن برای مرد است. مرد و زن اقتضای شهوانی یکسانی دارند. مردان فقط برای شکم و زيرشکمشان زن میگیرند. مردان عشق پاک را درک نمیکنند. مردی که به زن دوم عشق بورزد قطعاً به زن اول بیعلاقه است. مردها فقط به فکر زیاد کردن همسر هستند. دل مردها با ناز و عشوه ای میرود. زنها تمام هم وغمشان لباس و آرایش و فیس و افاده شان است. دختری که درس نخواند خواستگار ندارد. دختر باید عشوه گری کند تا دل بربايد. درس بخوان و مدرک بگير تا از خواستگار کم نياوري. دختر باید مهریه اش بالا باشد تا آبرویش حفظ شود و جایگاهش برتری پیداکند. جهیزیه سنگین نشان خوشبختی است. خواستگار بی خودرو و خانه بدتر از بی شوهر ماندن است. اصلاً بیکاري پسرها با ازدواج حل نمیشود. بد اخلاقی پسرها و دخترها ربطی به مسائل جنسی ندارد. دختران در محل کار بهتر کار میکنند تا پسرها. باید اول شغل و مدرک داشته باشی بعد ازدواج کنی. فرزند با ازدواج به والدینش بی مهر میشود...
در مورد توصیه به خانم ها با نظر آقای علی کاملا موافقم ،مهریه یک چیز نمادین و نباید از 14 بیشتر بشه ،همین عامل فرار بنده از چند مورد از کیس های ازدواجم بود.
چرا که یه پسر بالاخره یه نفرو با شرایطش پیدا میکنه ولی آیا اون دختر چند خواستگار خواهد داشت؟!
اصلا هم قیمیت گذاری روی زن نیست. همچنین بهای انگ مطلقه بودن نیست.
کما اینکه همکارم با یک خانم مطلقه ازدواج کرد و سالهاست راضیه منم اگر با یک خانم مطلقه به توافق و تفاهم برسم قطعا باهاش ازدواج میکنم.
من من من زن میخوااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
اما متاسفانه این فقط یک رویاست،چون من هنوز مجردم،همچنین دخترای این دوره زمونه مال این حرفا نیستن چون همش دنباله مهریه هستن.
کوچیکتون یه دختر چادری با اجازه
کی جوابگوی امیدها و آرزوهای دخترای دهه شصتی هست؟؟؟ هر بلایی که سره این دخترای نجیب بیاد و اگه به راه اشتباه کشیده شدن مطمئن باشید که تنها مقصرش فقط و فقط همییییییییین مشیولا هستن.... واقعا برن خجالت بکشن که هیچ فکری به حال جوونای مملکتشون نمی کنن و اونوقتم الان دوباره دارن میگن چرا بچه دار نمیشید و نسلمون باید به 170 میلیون برسه!!!!!!!!
من دختری هستم 35 ساله لیسانس حسابدار ی مجرد که خیلی هم احساس تنهایی میکنم من از زمانی که یادم میاد که دختری 17 ساله بودم به دلیل داشتن مشکلاتی که در خانواده داشتم داشتن 2 برادر معتاد کسی برای خواستگاری در خونه ی ما رو نمیزد ومن فقط به فکر این بودم که خودم رو از محیط نا امن خانه نجات بدم دختری هستم که از نظر چهره زیبایی کامل را دارم وداشتن مادری دلسوز و نجیب و خانواده ای نجیب و محترم،من در سن20 سالگی یه نفر رو دوست داشتم اون پسر اومد خواستگاری و وقتی شرایط منو دید اون هم برای ازدواج با من منصرف شد ومن موندم و گریه های شبانه عاشقی که شب ها تا صبح گریه میکرد اون پسر به من گفت ما از نظر طبقاتی به هم نمی خوریم و از نظر فرهنگی الان من 35 سالمه و هنوز مجردم چهره ی من به دختری 25 ساله میخوره از زیبایی و قد هیکل چیزی کم ندارم ولی متاسفانه من نمی تونم ازدواج کنم چون 2 برادر مریض دارم و من باید تاوان این بیماری رو بدم از نظر وضیعت مالی خدا رو شکر مشکلی ندارم ولی این روزها به شدت دچار یا س و ناامیدی شدم و مدام به ادامه ندادن زندگی فکر میکنم میدونم که این فکر راهش نیست ولی هر چی میگذره برای این کار مصمم تر میشم خیلی تنهام مادرم در گیر برادرام هست و من همیشه تنهام و ....
1- عدم آشنایی دو جنس پسر و دختر از هم و اینکه پسرها از وقتی به بلوغ می رسند تنها تفکری که از جنس مقابلشون دارن حس جنسی هست و اونها تنها فکر می کردند دخترها موجودات عجیبی هستند که هیچ آشنایی با اونها نداشتن و این مورد تو دهه شصتیها بیشتر هست و دخترها هم با وجود حرفهای منفی از جنس پسرها اونها رو موجودات ترسناکی می دیدند که اصلاً نمی دونستند چطور با یک جنس مخالف رابطه برقرار کنند و باز هم این مورد در دهه هفتادیها بهتر شد و به همین خاطر شاهد ازدواجهای بیشتری در دهه 70 هستیم در حالی که دخترهای دهه 60 هنوز مجرد هستند و به دنبال نیمه گمشده خیالی شون کنج خونه نشستند
2- همون مسئله که یکی بهتر پیدا می شه این مسئله باعث می شه همیشه منتظر باقی بمونی در حالی که همه مثل هم هستن با کاستی ها و نواقص مشابه چون هیچکس کامل نیست
3- پسرها و دخترها فکر می کنند اگر وضعیت مالی بهتر باشه می تونند زندگی راحتی داشته باشند اما باید توجه داشته باشند که زندگی راحت در گرو تلاش و تفکر هر دو طرف هست و بدست آوردنیه، شاید پسری در 30 سالگی وضع مالی بهتری داشته باشه و دختری در 28 سالگی مستقل تر باشد اما روحیه و شادابی جوانی پس چه؟
علتهای زیادی وجود دارد اما مهمتر از همه تکنیک هایی است که هر دو طرف فاقد آنها هستند و متاسفانه هیچ آموزشی در این زمینه نداریم ما در دانشگاه واحد تنظیم خانواده داشتیم اما هیچگاه به ما یاد ندادند همسر گزینی چطور باشد قبل از اینکه خانواده ای داشته باشیم تا آن را تنظیم کنیم...
1- عدم آشنایی دو جنس پسر و دختر از هم و اینکه پسرها از وقتی به بلوغ می رسند تنها تفکری که از جنس مقابلشون دارن حس جنسی هست و اونها تنها فکر می کردند دخترها موجودات عجیبی هستند که هیچ آشنایی با اونها نداشتن و این مورد تو دهه شصتیها بیشتر هست و دخترها هم با وجود حرفهای منفی از جنس پسرها اونها رو موجودات ترسناکی می دیدند که اصلاً نمی دونستند چطور با یک جنس مخالف رابطه برقرار کنند و باز هم این مورد در دهه هفتادیها بهتر شد و به همین خاطر شاهد ازدواجهای بیشتری در دهه 70 هستیم در حالی که دخترهای دهه 60 هنوز مجرد هستند و به دنبال نیمه گمشده خیالی شون کنج خونه نشستند
2- همون مسئله که یکی بهتر پیدا می شه این مسئله باعث می شه همیشه منتظر باقی بمونی در حالی که همه مثل هم هستن با کاستی ها و نواقص مشابه چون هیچکس کامل نیست
3- پسرها و دخترها فکر می کنند اگر وضعیت مالی بهتر باشه می تونند زندگی راحتی داشته باشند اما باید توجه داشته باشند که زندگی راحت در گرو تلاش و تفکر هر دو طرف هست و بدست آوردنیه، شاید پسری در 30 سالگی وضع مالی بهتری داشته باشه و دختری در 28 سالگی مستقل تر باشد اما روحیه و شادابی جوانی پس چه؟
علتهای زیادی وجود دارد اما مهمتر از همه تکنیک هایی است که هر دو طرف فاقد آنها هستند و متاسفانه هیچ آموزشی در این زمینه نداریم ما در دانشگاه واحد تنظیم خانواده داشتیم اما هیچگاه به ما یاد ندادند همسر گزینی چطور باشد قبل از اینکه خانواده ای داشته باشیم تا آن را تنظیم کنیم...
ازدواج خیلی مقدسه
حرفای دوستانی که آرزو دارن ازدواج کنن دل کوه ها رو هم میشکافه و از درون سنگها عبور میکنه ولی این دنیا دنیای سختی و آزمایش هست
حالا نوبت یه نسلهایی رسیده که آزمایششون جنگ نیست ، قحطی و بیماری نیست ، انقلاب و تغییر رژیم نیست ، مشکلشون خیلی پیچیدست آزمایششون سخت تره !!
کاش راه حلش بدست خودمون حل بشه فقط دعا کنین خدا از لطف بیکران راه حله مشکلات این نسل رو عنایت کنه وگرنه آخر و زمان هم بیشتر به تاخیر می افته
وای بر ما
تعریف از خودم نباشه ولی من چیزی کم ندارم.
پول،زیبایی،اخلاق.ولی یه چیزی که این دل عاشقم میخاد هنوز پیدا نکردم،اونم یه خانوم
خوشگل و بامرام.کسی نمیشناسه...
به نظر من هرچه سن مرد از زنش بزرگتر باشه بهتره. ما پنج برادر هستیم سه تامون سیزده سال از زنامون بزگتریم و زندگی بسیار خوبی داریم . یکی سه سال از زنش بزگتره مشکلات داره ولی یکی از زنش کوچکتره و هر روز از زنش کتک میخوره و به خاطر مهریه زیاد طلاق هم نمتونه بده
این تجربه منه. حالا خود دانید
اخه دختر تا سنش بالا نره ک مشکل ازدواج و ترشیدگی نداره
و مشکل سن فقط مربوط ب دهه شصتی عاست
چون ی هفتادی هنوز ۲۵سالشه و هیچ احساس خطری نمیکنه
پس این تیترای گنده و مردم فریب چیه
متولد ۶۹ هستم. ارشد نرم افزار دارم و ۶ سال هم سابقه کار، هم درس خوندم و هم خرج خودمو در آوردم از نظر ظاهر هم معمولی هستم. حالا ۳ ساله که دنبال مورد برای ازدواج می گردم. جالبه که حتی سراغ دخترای بزرگتر از خودم هم رفتم ولی میگن چون بزرگتری جوابشون منفیه. اصلا هم دنبال قیافه و پول نیستم. اما تا حالا نشده که نشده
واقعا متاسفم، دختر خانوم های امروز بسیار متوقع هستن. خدایا به همه ما رحم کن
خورد و خوراک زن اول و بچه هاتون رو تامین کردین، پز زندگیتون را دادین و زیر ابی رفتین، زن صیغه کردین و بین خودتون از این مرد به مرد بعدی واگذار شد
عدالت اجرا کردین پایبند به قانون تک همسری موندین و به زن و دختر مردم گفتین دیر دیدمت وگرنه زنم بودی، گفتین مجبورین بخاطر زن و بچه هاتون، بخاطر قانون وگرنه عقدش می کردین و ازش هزار جور سو استفاده کردین و بعد ولش کردین
شما مردین، وجدان دارین، مسئولیت نسبت به زن و بچه اتون دارین، ناموس بقیه براتون مهم نیست مراقب ناموس خودتون هستین، زن صیغه کردن رو خیانت نمی دونین، خدا حقش رو براتون قرار داده، بالاخره تنوع لازمه.
شما عدالت اجرا کردین با هزاران ضربه عاطفی که هر وقت فرصت کردین به زنان سرپرست خانوار، مطلقه و دختران سن بالا زدین.
شما مردین و وجدان دارین زنان سرپرست خانوار رو به جای اینکه زیر بال و پر بگیرین کارگر ارزون قیمت گوشه ی کارخونه ها کردین
شماها غیرت دارین، مردین، مسلمونین... شما و حواله ی قرآن با این انسانیت و عدالت اجرا کردنتون که بخاطر خودخواهی، زیاده طلبی و... یک زن که مادر بچه هاتون هست یا ترس از مهریه و .... دارین، اینطوری زنان و دختران جامعه رو به گناه و فساد کشیدین... خوشا به غیرتتون
به عنوان یک دختر سن بالا ازتون خواهش می کنم قانون تک همسری رو یکبار دیگه مورد بازبینی قرار بدین. حق هر زنی هستی که مردی در زندگی داشته باشد شرعی، عرفی و قانونی. ازتون خواهش می کنم به ما هم فکر کنین که سالها مجرد زندگی کردیم سنین جوانیمون سپری شده، خواستگار نداریم و از حق مادر شدن و... محرومیم. این فرهنگ رو ایجاد کنید که مرد نسبت به هر زنی که وارد زندگیش میشه مسئول هست. نذارین این همه از زنان سپرست خانواده، زنان مطلقه و دختران مجرد سن بالا به لحاظ عاطفی، جسمی و جنسی سو استفاده بشه. حق طبیعی هر زن به داشتن همسر و حق طبیعی مرد به تعدد زوجات رو مطابق قرآن به جامعه برگردانید و عرفیش کنید. شما را به خدای قرآن قسم فکری به حال این همه دختر و زن بی سرپرست بکنید.
با برداشتن قانون تک همسری، زنان سرپرست خانوار رو از گوشه ی کارخونه ها که کاگر ارزون قیمت شدن نجات بدین! بذارین دختران مجرد تحصیلکرده هم امکان استخدام شدن داشته باشن، در محیط های خصوصی امنیت شغلی و اجتماعی داشته باشن، لطفا شان زن رو بهش برگردونید نذارین اینطور بی حرمت بشه! از هوو دیو نسازین. یاد بدین به زنان جامعه رحم نسبت به هم جنس رو، رحم کردن یک زن به زن دیگه فقط به این نیست که وارد زندگی مرد متاهلی نشه، گاهی رحم در این هم هست که از خودخواهی و تجمل و زیاده طلبی کم کنیم و نسبت به همجنسمون که به لحاظ جسمی و عاطفی و روحی تحت فشار هست کمک کنیم بذاریم سایه ی مرد بالای سرش باشه. برای دختران مجرد همسن من خواستگار نیست چه برسه به زنان مطلقه و... هر کسی وارد گفتگو میشه دنبال سو استفاده هست، یاد بدین به مردان اجتماع تعهد و انصاف رو! انصاف این نیست که فقط زن اول و بچه هاشون رو مراقب باشن و با زنان دیگه خوشگذارانی کنند. کمک کنین با امکان ازدواج مجدد فساد، فقر و فحشا کمتر بشه.
بیاین منطقی و منصف باشین.بیاین فرهنگ سازی کنید. بخوانید در احادیث که منظور از عدالت در قرآن نفقه هست و خیلی موارد دیگه، چرا مناسبتی حلال رو حرام می کنید و امکان ازدواج رو میگیرین از بقیه... در نظر بگیرید شرایط متفاوت زنان جامعه رو!
از هوو و زنان مجرد جامعه کابوس نسازید. کمک کنید که سقف و دلگرمی روحی، روانی و عاطفی داشته باشند.چرا همیشه از زنان اول اینطور یاد می کنید که به پای مرد سوختن و ساختن، چرا نمیگین در سنین جوانی از نعمت داشتن همسر برخوردار شدند، نگاه نامحرم و فضولی و تجسس مردم توی زندگیشون مثل سرک کشیدن تو زندگی دختران و زنان مجرد نبود؟ چرا نمیگین در سنین پایین نعمت مادر شدن را تجربه کردند؟ لباس عروس پوشیدند مورد عزت و احترام و محبت قرار گرفتند. چرا نمی گین با همسرشون مهمونی و مسافرت رفتند و یه دختر همسن من از تمام این موهبت ها محروم بوده؟
چرا وقتی صحبت از انسانیت و رحم نسبت به همجنس هست فقط به زنان مجرد توصیه می کنید که از زندگی مردان متاهل فاصله بگیرند، چرا زنان متاهل رو به فرمان خدا و تامل در آیات قرآن دعوت نمی کنید که رحم کنن نسبت به همجنسشون که از بی پناهی مورد سواستفاده مردان قرار می گیرد.
چرا حلال خدا رو حرام می کنید و عرصه ی زندگی رو اینقدر برای زنان متاهل، مجرد و مردان سخت می کنید؟
چرا زنی که خودش توان این رو نداره تمام نیازهای جنسی شوهرش رو پاسخگو باشه اجازه نمیده زن دیگری شرعی، قانونی و عرفی تحت حمایت مردش قرار بگیره؟ چرا خانم هایی که گاهی برای یک مهمونی رفتن میلیونی خرج لباس می کنند اجازه نمیدن با هزینه ی خیلی کمتر شوهرشون سرپرستی زن بی سرپرست دیگه ای رو به عهده بگیره؟ چرا حلال خدا رو حرام اعلام میکنید؟
قادرین وقتی خودتون به لحاظ جسمی، روحی و جنسی تامین بودین و این نعمت ها رو همجنستون دریغ کردین در برابر خدا و قرآن پاسخگو باشین؟ وقتی حلال خدا رو حرام اعلام می کنید انتظار نداشته باشید کسی از راه غیر عرفی وارد زندگی و حریم خصوصیتون نشه! بیاین قانون تک همسری رو مورد بازبینی قرار بدین، این امکان رو ایجاد کنین دیگران هم از امنیت و سایه بالای سر برخوردار باشند، بیاین تجدید نظر کنین و نذارین حسرت فرزند، خانواده، امنیت شغلی و... از بقیه آدم ها گرفته بشه. بخاطر خدا و دینش کمک کنین زن و دختر بی سرپرست کمتر بشه که فساد کمتر باشه
مشكل همه شما دخترا اين است كه فكر ميكنين هيچ پسري اورضه بر اومدن از پس زندگي را ندارد
درسته كه مشكل اقتصادي خيلي زياده ولي شما دختر ها هم توقع تون خيلي زيادتره
يه خورده از چيني ها ياد بگيريم خيلي قانع و ساده زيست هستند اگر غير از اين بود با اين جمعيت ميلياردي خيلي به مشكل مي خوردند
دختر خانوم ها و خانوم هاي محترمي كه اين مطلب رو مي خونيد خواهش مي كنم خوب توجه كنيد
البته مي دونم چيزايي كه مي خوام بگم به نظر خيلي ها تون عادي و شايد حوصله شنيدن اين حرف حرفا رو نداشته باشيد ولي من به عنوان يه پسر جوون وايضا خيلي هاي ديگه مثل من وقتي تو محيط اجتماعي قدم مي زاريم فرقي نميكنه تو پياده رو ، پارك ، دانشگاه ، بازار .... وقتي خانومي رو با آرايش غليظ و لباس و شلوار تنگ و... به تعداد زياد مي بينيم چه احساسي پيدا ميكنيم يك احساس فشار روحي و رواني و جسماني بسيار زياد حالا تصور كنيد اين فشار هر روز داره تكرار ميشه و اون پسر جوان امكانات ازدواج رو هم نداشته باشه و در اين حالت بخواهد خودش رو هم سالم نگه داره بنا بر اين از شما دختر خانم و خانم محترم كه اين مطلب را خوانديد به عنوان يك برادر كوچك تر و شما رو به خون پاك شهدا و به هر آنچه كه اعتقاد داريد با رعايت حجاب درست در جامعه و محيط هاي اجتماعي وارد بشيد تا هم شما بانوان آرامش و امنيت داشته باشيد و هم ما پسرا به آرامش برسيم و كمتر مرتكب گناه بشيم ممنون از همه دختران و بانوان ايران
کلا نگاهتون به ازدواج کن فیکون میشه ،
کتاب مطلع مهر هم معرفی کردن، هنوز نخوندم
دومی قابل دانلوده
من یه پسر قد بلند و چهارشونه متولد 1/1/1361 هستم با ظاهری معمولی و اخلاقی خوب آیا از دخترها کسی برا ازدواج حضور دارند.