۰

چرا شمر سر امام حسین( علیه السلام ) را از پشت برید؟

درباره این‌که چرا شمر گلوی مبارک امام حسین( علیه السلام ) را از جلو نبرید با توجه به نقل‌هایی که برای چگونگی شهادت امام حسین( علیه السلام ) وارد شده.
کد خبر: ۲۰۷۷۲۸
۰۸:۲۹ - ۲۴ آذر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پاسخ اجمالی
درباره این‌که چرا شمر گلوی مبارک امام حسین( علیه السلام ) را از جلو نبرید با توجه به نقل‌هایی که برای چگونگی شهادت امام حسین( علیه السلام ) وارد شده، می‌توان چند احتمال داد:
1. افراد دیگری -غیر از شمر- که می‌خواستند نزدیک امام حسین( علیه السلام ) شوند و او را به شهادت برسانند، همین که امام به آنها نظری می‌افکند، تنشان می‌لرزید و شمشیر از دستشان می‌افتاد؛ برخی از مورّخان متأخّر و معاصر به نقل از ابومخنف گفته‌اند: «اولین شخصی که با شمشیر کشیده به سوی امام پیش تاخت، شبث بن ربعى بود. امام حسین( علیه السلام ) به جانب او نظرى افکند. شبث را رعده‌اى گرفت و لرزید و شمشیر از دستش افتاد و ‏گفت: «معاذ اللّه که من خداى را ملاقات کنم و ذمه من مشغول به خون حسین باشد».[1]
همچنین در ادامه به نقل از ابو مخنف گفته‌اند: سنان بن أنس با شماتت و با عصبانیت رو به شبث کرد و گفت: «مادر بر تو بگرید و قوم تو تباه گردد! چرا از قتل او دست بازداشتى و روى برداشتی؟»
شبث گفت: «چون چشم بگشود و مرا نظاره کرد، چشم‌هاى رسول خدا را دیدم. نیروى من برفت و اندامم بلرزید».
سنان گفت: «این شمشیر مرا ده که من از براى قتل او شایسته‌‌تر از تو هستم».
سنان شمشیر را برداشت و به سمت امام حسین( علیه السلام ) رفت. هنگامی که نزدیک شد، رعدی عظیم او را فرا گرفت و سخت بترسید، چنان‌که شمشیر از دست او افتاد و گریخت. شمر او را سرزنش کرد و گفت: «چرا بگریختى؟»
سنان گفت: «چون چشم به سوى من بگشود، شجاعت پدر او یادم آمد. پس گریختم».
خولى بن یزید اصبحى، تصمیم گرفت که سر مبارک امام( علیه السلام ) را از تن دور کند. وى نیز چند قدمى برداشت و رعدتى او را گرفت و فرار کرد.[2]
شمر گفت: «چه مردم ترسویی هستید! هیچ‌کس سزاوارتر از من نیست در قتل او». سپس شمشیر گرفت و بر سینه حسین( علیه السلام ) نشست. [3]
در برخی منابع جزئیات این حادثه بیان نشده، بلکه تنها به ترس و لرزش این افراد از هیبت و عظمت امام حسین( علیه السلام ) اشاره شده است.[4] بنابر این، اصل ترس افرادی مانند سنان بن انس پذیرفتنی است.[5]
شاید با توجه به این جریانات، برای این‌که شمر ملعون به عاقبت این افراد دچار نشود، سر امام حسین( علیه السلام ) را از پشت برید تا چشم او به چشم امام حسین( علیه السلام ) نیفتد.
2. علامه مجلسی می‌نویسد: در بعضى از کتاب‌های معتبر از طبری و او از طاوس یمانى نقل کرده است: «...پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) پیشانی و گلوى امام حسین( علیه السلام ) را زیاد می‌بوسید».[6]
همچنین به نقل از کتاب «معدن البکاء فی مقتل سید الشهداء»[7] آمده است: شمر خواست سر امام حسین( علیه السلام ) را از گلو جدا کند، ولى شمشیرش نبرید، امام حسین( علیه السلام ) فرمود: «واى بر تو! آیا می‌پندارى شمشیر تو جایى را که رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) بر آن فراوان‏ بوسه زد می‌برد»؟! شمر (برآشفت و) آن‌حضرت( علیه السلام ) را به رو افکند و سر مطهرش را از قفا جدا کرد.[8] ولی این بخش از سخن امام حسین( علیه السلام ) که «آیا می‌پندارى شمشیر تو جایى را که رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) بر آن فراوان‏ بوسه زد می‌برد»، پیش از شهادت و هنگام نشستن شمر بر سینه امام حسین( علیه السلام )، در منابع و مقاتل معتبر[9] ذکر نشده است. به هر حال، با فرض پذیرش این نقل؛ چون گلوی امام حسین( علیه السلام ) مکان بوسه پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) بوده، شمر سر امام حسین( علیه السلام ) را از پشت برید.
به هر حال، نمی‌توان به طور قطعی گفت: علت اصلی بریدن سر امام حسین( علیه السلام ) از قفا همان است که در برخی کتاب‌ها نوشته شده است؛ زیرا بخش‌هایی از نقل‌های ذکر شده، در مقاتل و منابع تاریخی مربوط به نهضت و قیام امام حسین( علیه السلام ) نیامده است، به همین جهت؛ نمی‌توان میان علت بریده شدن سر امام حسین( علیه السلام ) از قفا با این نقل‌های متفاوت ارتباط برقرار کرد و یک نتیجه قطعی گرفت و موارد یاد شده را تنها یک احتمال است.

[1]. قندوزی، سلیمان بن ابراهیم‏، ینابیع المودة لذو القربى‏، ج 3، ص 82، نشر اسوه، قم، چاپ دوم، 1422ق؛ لبیب بیضون، موسوعة کربلاء، ج 2، ص 177، مؤسسة الاعلمى‏، بیروت، چاپ اول، 1427ق.
[2]. همان، ص 82 – 83.
[3]. همان.
[4]. ر.ک: طبرسی، فضل بن حسن، تاج الموالید، ص 86، دار القاری، بیروت، چاپ اول، 1422ق.
[5]. البته در صورتی که این نقل را بپذیریم که شمر سر مبارک امام حسین( علیه السلام ) بریده است، نه سنان بن انس؛ چون طبق برخی از نقل‌ها، سنان بن انس گلوی آن‌حضرت را برید. رسان‏، فضیل بن زبیر، تسمیة من قتل مع الحسین( علیه السلام )‏، ص 149، مؤسسه آل البیت‏( علیه السلام )، قم، چاپ دوم، 1406ق؛ بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب الاشراف، تحقیق: زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج ‏3، ص 218، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1417ق؛ ابن عساکر شافعی، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ‏ج ‏14، ص 249، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1415ق.
[6]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 44، ص 187 – 188، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[7]. این کتاب نوشته مولى محمد صالح بن‏ آقا محمد(متوفی 1283ق)، و برادرش حاج مولى محمد تقی برغانی قزوینی، معروف به شهید سوم است. آقا بزرگ تهرانی‏، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج 21، ص 220 – 221، اسماعیلیان‏، قم، 1408ق.
[8]. گروهى از نویسندگان، موسوعة الامام الحسین(علیه‏السلام)، ج ‏4، ص 596، سازمان پژوهش و برنامه ریزى آموزشى، دفتر انتشارات کمک آموزشى، تهران، چاپ اول، 1378ش.
[9]. مانند: «الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد» شیخ مفید؛ «اللهوف على قتلى الطفوف» سید ابن طاوس و ... .‏

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: