شیعه نیوز:
پرسش
اجساد شهدای کربلا در چه روزی و توسط چه کسانی شناسایی و دفن شدند؟ اگر اینگونه باشد که؛ وقتی لشکر عبیدالله بن زیاد به سوی کوفه حرکت کرد بدنهای پاک و مطهر امام حسین( علیه السلام ) و اصحاب یاران باوفایش به صورت بسیار جگرخراشی روی زمین باقی مانده بود و کسی جرات نمیکرد آنها را دفن کند، تا اینکه زنان قبیله بنی اسد مردان خود را مورد شماتت قرار دادند و آنان را به انجام دفن این عزیزان ترغیب نمودند. به دنبال آن، مردان قبیله بنی اسد برای دفن آمدند ولی چون بدنها پاره پاره بود بدنها را نمیشناختند و در حالت تحیر و تردید باقی ماندند. در این هنگام امام سجاد( علیه السلام ) به صورت ناشناس در جمع آنان حاضر و یکی یکی بدنها را به بنی اسد معرفی کرده و آنها بدنها را دفن میکردند. پس از دفن شهدا حضرت امام سجاد( علیه السلام ) خود را به آنان معرفی کردند. امام سجاد که آن موقع هم بیمار بود و هم اسیر و مورّخان میگویند 12 یا 16 محرّم به کوفه رسیدند. چگونه در حالی که امام سجاد( علیه السلام ) بیمار بودند و اسیر؛ برگشتند و گفتند که کدام بدن مال چه کسی است؟
پاسخ اجمالی
روایات مختلفی درباره به خاکسپارى امام حسین( علیه السلام ) و شهیدان کربلا از منابع روایی اسلامی نقل شده است:
1. بر پایه دستهای از آنها؛ حضرت سجاد( علیه السلام ) به طریق خارق العاده(طی الارض) به کربلا آمدند و بدنهای پاک شهدا خصوصاً امام حسین( علیه السلام ) را به خاک سپردند. این دسته از روایات مطابق با این باور است که کار دفن امام معصوم( علیه السلام ) را کسی جز امام معصوم( علیه السلام ) نمیتواند بر عهده بگیرد. در روایتی از امام رضا( علیه السلام ) به ماجرای حاضر شدن امام چهارم( علیه السلام ) در مراسم تدفین پدرشان اشاره شده است.
2. بر پایه دستهای دیگر؛ این کار توسط ساکنان غاضریه از قبیله بنی اسد انجام گرفت.
بنابر بررسی و تحقیق؛ این دو نقل هیچ تنافی با هم ندارند و در جمع میانشان میتوان گفت:
یک. با عنایت به خارق العاده بودن حضور امام زین العابدین( علیه السلام )؛ ساکنان غاضریه، متوجّه حضور ایشان نشدهاند، و یا اینکه آنان، امام زین العابدین( علیه السلام ) را دیدهاند؛ ولى نشناختهاند.
دو. امام سجاد( علیه السلام ) با کمک قبیله بنیاسد اقدام به دفن شهدا کرده باشد؛ چراکه دفن شهدا برای بنیاسد به تنهایی امکانپذیر نبود؛ زیرا آنان اهل روستاهایی بودند که در میدان نبرد شرکت نداشتند و بدون راهنمایی کسی که از همه آن شهیدان شناخت کامل داشته باشد قادر به شناسایی و دفن آنان نبودند، بویژه آنکه سرهای شهدا را بریده بودند؛ از اینرو با توجه به این باور که کار دفن امام معصوم( علیه السلام ) را کسی جز امام معصوم( علیه السلام ) نمیتواند بر عهده گیرد، ناگزیر ما را به این مطلب میرساند که این راهنما باید امام سجاد( علیه السلام ) بوده باشد.
پاسخ تفصیلی
نخست لازم است نقلهای مختلف در مورد خاک سپارى امام حسین( علیه السلام ) و شهیدان کربلا از منابع روایی معتبر و یا قابل استناد بیاوریم، سپس به بررسی و جمعبندی آن میپردازیم.
به خاکسپارى شهیدان کربلا
در منابع حدیثی و تاریخی؛ درباره چگونگی دفن و خاکسپاری شهیدان کربلا دو دسته روایت مشاهده میشود:
الف. حضور پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله و سلم )، معصومین( علیه السلام ) و فرشتگان در خاکسپارى امام حسین( علیه السلام )
براساس دستهای از روایات؛ حضرت سجاد( علیه السلام ) به طریق خارق العاده(طی الارض) به کربلا آمدند و بدنهای پاک شهدا خصوصاً امام حسین( علیه السلام ) را به خاک سپردند؛[1] مانند:
1. امام صادق( علیه السلام ): «روزى اُمّ سلمه گریان برخاست. به او گفته شد: براى چه میگریى؟ گفت: فرزندم حسین، دیشب کشته شد؛ زیرا پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) را از هنگام وفاتش تا دیشب، در عالم رؤیا ندیده بودم و دیشب ایشان را رنگ پریده و اندوهگین دیدم. علّت را پرسیدم. فرمود: امشب، پیوسته قبرهایى براى حسین و یارانش ـ که بر او و بر آنان درود باد ـ میکندم».[2]
2. یکى از شیعیان میگوید: نزد امام رضا( علیه السلام ) بودم که على بن ابیحمزه، ابن سرّاج و ابن مُکارى بر ایشان وارد شدند ...
على بن ابیحمزه به امام( علیه السلام ) گفت: براى ما از پدرانت روایت شده که امور [دفنِ] امام را تنها امامى همانند او به عهده میگیرد. امام رضا( علیه السلام ) به او فرمود: «مرا از حسین بن على( علیه السلام ) خبر بده که آیا امام بود، یا نبود؟». گفت: امام بود. فرمود: «چه کسى کارهاى او را به عهده داشت؟». گفت: على بن الحسین( علیه السلام ). فرمود: «على بن الحسین( علیه السلام ) کجا بود؟». گفت: در کوفه در دست عبید الله بن زیاد، در بند بود. و افزود: على بن الحسین( علیه السلام ) [از میان اسیران] بیرون رفت، بدون آنکه بفهمند. کارهاى [به خاکسپارى] پدرش را انجام داد و سپس بازگشت. امام رضا( علیه السلام ) به او فرمود: «آنکس که به على بن الحسین( علیه السلام ) امکان آمدن به کربلا و به عهده گرفتن کارهاى پدرش را داد، همو به صاحب این امر (امامت) امکان میدهد که به بغداد بیاید و کار پدرش را به عهده گیرد و باز گردد، در حالى که در بند و در اسارت هم نیست».[3]
ب. به خاکسپارندگان امام حسین( علیه السلام ) و یارانش توسط ساکنان غاضریه
بنابر مشهور منابع روایی شیعه و سنی ساکنان غاضریه از قبیله بنی اسد، پیکرهاى حسین( علیه السلام ) و یارانش را در کربلا به خاک سپردند. در اینجا گفته برخی از آنها ذکر میشود:
* شیخ مفید (م 413ق): هنگامى که ابن سعد کوچ کرد و رفت، گروهى از بنیاسد ـ که در غاضریه فرود آمده بودند ـ، به سوى حسین( علیه السلام ) و یارانش ـ که رحمت خدا بر ایشان باد ـ رفتند و بر آنان نماز خواندند و حسین( علیه السلام ) را در همین جایى که اکنون هست، به خاک سپردند و پسرش على اصغر[4] را نزد پاهایش دفن کردند و براى شهیدان خاندان و یارانش که گرد او بر زمین افتاده بودند، گودالى نزدیک پاهاى حسین( علیه السلام ) کندند و آنان را گرد آوردند و همه آنان را با هم دفن کردند. عبّاس بن على را نیز در همانجا که شهید شد، در راه غاضریه و همین جایى که اکنون قبر او است، به خاک سپردند.[5]
* ابن شهر آشوب مازندرانی(م 588ق): «ساکنان غاضریه از قبیله بنیاسد، پیکرهاى حسین( علیه السلام ) و یارانش را یک روز پس از شهادتشان در طَف به خاک سپردند و براى بیشتر آنها، قبرهاى آمادهاى میدیدند و پرندگان سفیدى را نیز مشاهده میکردند».[6]
* سید ابن طاووس(م 664ق): «هنگامى که ابن سعد از کربلا فاصله گرفت، گروهى از بنیاسد بیرون آمدند و بر آن پیکرهاى پاک خون آلود، نماز خواندند و آنها را در همین جایى که اکنون هستند، به خاک سپردند».[7]
* احمد بن یحیى بلاذرى(م 279ق) در أنساب الأشراف: «اهالى غاضریه از قبیله بنیاسد، پیکر حسین( علیه السلام ) را به خاک سپردند و پیکرهاى یارانش ـ که خداوند، رحمتشان کند ـ را یک روز پس از شهادتشان به خاک سپردند».[8]
* محمد بن جریر طبرى(م 310ق): «ساکنان غاضریّه[9] از قبیله بنیاسد، حسین( علیه السلام ) و یارانش را یک روز پس از شهادتشان به خاک سپردند».[10]
و منابع دیگری؛ مانند مقتل الحسین( علیه السلام ) خوارزمى،[11] الأخبار الطوال،[12] و مروج الذهب،[13] که خاکسپارندگان امام حسین( علیه السلام ) و یارانش را ساکنان غاضریه دانستهاند.
بررسی روایات مربوط به خاکسپاری امام حسین( علیه السلام ) و شهدای کربلا
همانطور که دیدیم؛ دفن سیّد الشهدا( علیه السلام ) و یارانش به دو صورت، گزارش شده است:
اوّل: ایشان به صورت خارق العاده توسط امام زین العابدین( علیه السلام ) و با حضور پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله و سلم )، امام على( علیه السلام )، امام حسن( علیه السلام ) و فرشتگان الهى دفن شده است. چنانکه اعتقاد شیعیان بر این است که بر بدن مطهر یک معصوم، جز معصومی دیگر نمیتواند نماز خوانده و آنرا کفن کرده و به خاک بسپارد.
این گزارش و اعتقاد؛ با روایاتى هماهنگ است که دلالت دارند امور مربوط به تجهیز و دفن امامان معصوم( علیه السلام )، فقط توسّط امام بعدى انجام میشود؛ مانند روایاتى که میگویند: «لا یَلِى الوَصِىَّ إلَا الوَصِىُّ»؛[14] کفن و دفن نمیکند وصى را مگر وصى. یا «إنَّ الإمامَ لا یَلِى أمرَهُ إلَا إمامٌ مِثلُهُ»؛[15] کارهاى [دفن] امام را تنها امامى همانند او به عهده میگیرد.
علامه مجلسی پس از نقل مطالبی درباره دفن امام حسین( علیه السلام ) مینویسد: به حسب ظاهر چنین بود [که بنیاسد خود بدن امام را دفن کردند] اما در واقع امام را به غیر از امام دفن نمیکند. حضرت امام زین العابدین( علیه السلام ) به اعجاز امامت آمد و جسد مطهر آنحضرت و بلکه سایر شهدا را دفن کرد.[16]
دوم: اهل غاضریه از طایفه بنیاسد، اجساد مطهّر شهدا را دفن کردهاند.
به هر حال؛ نمیتوان یک دسته از روایات را پذیرفت و دیگری کنار نهاد؛ چون هرکدام دارای دلایل متقن و قوی هستند؛ پس جمع میان این دو گزارش مناسبترین راه است. لذا در جمع اینها میتوان گفت:
یک. با عنایت به خارق العاده بودن حضور امام زین العابدین( علیه السلام ) - چرا که ایشان در آن زمان در بند اسارت دشمنان به سر میبرد -؛ ساکنان غاضریه، متوجّه حضور ایشان نشدهاند، چنانکه حضور پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) و فرشتگان نیز براى آنان مشخّص نبوده است، و یا اینکه آنان، امام زین العابدین( علیه السلام ) را دیدهاند؛ ولى نشناختهاند.[17] چنانکه نقل ابن شهر آشوب مازندرانی نیز این جمع را تأیید میکند؛ چون در این نقل سخن از قبرهای آماده شده و پرندگان سفید است که هماهنگ با روایات بخش اول(الف) میباشد.
دو. هیچ تنافی وجود ندارد که امام سجاد( علیه السلام ) با کمک قبیله بنیاسد اقدام به دفن شهدا کرده باشد. چراکه دفن شهدا برای بنیاسد به تنهایی امکانپذیر نبود؛ زیرا آنان اهل روستاهایی بودند که در میدان نبرد شرکت نداشتند و بدون راهنمایی کسی که از همه آن شهیدان شناخت کامل داشته باشد قادر به شناسایی و دفن آنان نبودند بویژه آنکه سرهای شهدا را بریده بودند؛ از اینرو دفن دقیق و همراه با شناخت شهدا بدون وجود راهنمایی آگاه، امکانپذیر نبود و از سوی دیگر با توجه به این باور که کار دفن امام( علیه السلام ) را کسی جز امام( علیه السلام ) نمیتواند بر عهده گیرد، ناگزیر ما را به این مطلب میرساند که این راهنما باید امام سجاد( علیه السلام ) بوده باشد.
سید عبد الرزاق مقرّم(متوفای 1898م) در کتاب «مقتل الحسین( علیه السلام )» - که ظاهراً خواسته است با استفاده از نقل کتاب «اسرار الشهادة»؛[18] میان روایات نقل شده در منابع شیعه و سنی و نیز اعتقاد شیعیان درباره تجهیز و دفن امام معصوم( علیه السلام ) جمع کند -، میگوید: بنیاسد در دفن شهدای کربلا، متحیر و سرگردان بودند؛ چرا که کوفیان بین سرها و بدنهای شهدا جدایی انداخته بودند و بدنها قابل شناسایی نبودند. در این هنگام امام سجاد( علیه السلام ) به کربلا تشریف آوردند و آنان را در این امر یاری کردند».[19]
سؤال و جواب
مشهور منابع روایی بر این است که زمان دفن پیکرهای مقدس امام حسین( علیه السلام ) و شهدای کربلا، یک روز پس از عاشورا انجام گرفت، ولی از ظاهر برخی نقلهای ضعیف مانند آنچه در کتاب «اسرار الشهادة»[20] آمده، برمیآید که عملیات دفن پیکرهاى مقدس در روز سیزدهم محرم صورت پذیرفت.
به علاوه؛ طبق این نقلهای ضعیف، میتوان با توجه به آنچه در روایات بخش اول(الف) آمده؛ چنین نتیجه گرفت که؛ امام سجاد( علیه السلام ) زمانى به طور خارق العاده از زندان بیرون رفت که ابن زیاد از تحقیق درباره آنها فراغت یافته بود و دیگر آنها را به حضور نمیطلبید و امام سجاد( علیه السلام ) مطمئن بود کسى به دنبال او نخواهد آمد. و آن زمان، روز سیزدهم بود.
ابن نما حلی(م 841ق) در نقل معتبری نیز ماجرایی در روز سیزده محرم را نقل میکند که فردی در آن روز به محل شهادت شهدای کربلا رفته و اشعاری را سرود. برخی این نقل را مؤید دفن شهدا در روز سیزدهم دانستهاند، اما این نقل لزوماً بدان معنا نیست که تا آن روز هنوز شهدا دفن نشده بودند:
سلیمان بن قَتّه عَدَوى، همپیمان بنیتمیم، سه روز پس از قتل حسین( علیه السلام ) به کربلا رفت و به قتلگاهشان نظر کرد. آنگاه به اسب عربیاش تکیه داد و گفت: «بر خیمهگاه خاندان محمد گذر کردم و آنجا را چونان روزى که در آنجا فرود آمدند ندیدم، آیا ندیدى که در فقدان حسین خورشید بیمار گشت و سرزمینها از بیبارانى خشک گردید، آنان روزى خانه امید مردم بودند ولى امروز مایه اندوه و مصیبت هستند؛ و مصیبتشان چه عظیم و بزرگ است! چون تهیدستان قبیله قیس از ما چیزى طلب میکنند، به آنان میدهیم؛ و آنگاه که پاى ما بلغزد، قیس ما را میکشد، قطرهاى از خون ما نزد [طائفه] غنى است؛ که هر کجا فرود آیند، روزى از آنان طلب خواهیم کرد، خداوند این دیار و اهلش را دور نمیگرداند، هر چند که اینک با بیرغبتى از وجودشان تهى گشته است، به یقین [پس از] کشته خاندان هاشم در طف، مسلمانان خوار و ذلیل شدند، زنها بسان داغدیدگان در فقدان او شیون و زارى کردند و ستارگان براى او نوحه سرودند و بر او درود فرستادند» و گفتهاند که ابیات از ابو رمع خزاعى است.[21]
با توجه به عبارت: «سلیمان بن قته سه روز پس از قتل حسین( علیه السلام ) بر کربلا گذر کرد و چشمش به قتلگاهشان افتاد...»، برخی چنین استفاده کردهاند که پیکرهاى پاک مدت سه روز دفن نشده مانده بود. بنابراین، کار دفن نه در روز یازدهم و نه در روز دوازدهم و نه در شب سیزدهم انجام گردید.
ولى اگر به این نکته توجه داشته باشیم که مقصود از قتلگاه، جاهایى است که در آن کشته شدند؛ یعنى میدان کربلا، استفادهاى که بدان اشاره رفت، منتفى میگردد؛ زیرا میتوان گفت: سلیمان بن قته سه روز پس از دفن شهیدان به میدان نبرد در کربلا گذر کرد و پس از دیدن قبرهاى شهیدان و آثار جنگ در میدان، آن ابیات را در رثاى آنان سرود. مؤید مطلب، آن است که او از «خانههاى آل محمد» یاد کرد، و نگفت که پیکرها کجا افتاده بودند.
چه بسا که ذکر این خانهها، کنایه از قبور آنان بوده است. چنانکه اگر سلیمان پیش از دفن پیکرها بر آنان میگذشت، او که از دوستداران اهل بیت بود باید به کفن و دفنشان اقدام میکرد.
همچنین، اگر او در هنگام دفن امام( علیه السلام ) همراه بنیاسد از اهل غاضریه در خدمت امام سجاد( علیه السلام ) حاضر بود، نه تنها خبر حضور او در تاریخ درج میشد، بلکه او خود با سرودن شعرى نغز به ثبت لحظههاى جاودانه دفن امام( علیه السلام ) اقدام میکرد، تا آنکه تا قیام قیامت سینه به سینه و زبان به زبان نقل میشد.[22]
[1]. ر.ک: صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد( صلی الله علیه و آله و سلم )، ج 1، ص 225، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق.
[2]. شیخ مفید، الامالی، ص 319، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ شیخ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص 90 و 315، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
[3]. کشی، محمد بن عمر، إختیار معرفة الرجال(رجال الکشی)، ص 463 – 464، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق.
[4]. مراد، همان على اکبر( علیه السلام ) است.
[5]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 114، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[6]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب( علیه السلام )، ج 4، ص 112، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق.
[7]. سید بن طاووس، على بن موسى، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 144، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1348ش.
[8]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج 3، ص 205، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق.
[9]. غاضریه؛ روستایى در منطقه کوفه، در نزدیکیهاى کربلا، منسوب به غاضره، از طایفه بنیاسد.
[10]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 5، ص 455، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[11]. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین( علیه السلام )، ج 2، ص 44، قم، انوار الهدی، چاپ دوم، 1423ق.
[12]. دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الأخبار الطوال، ص 260، قم، منشورات الرضى، 1368ش.
[13]. مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 3، ص 63، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق.
[14]. عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، ج 2، ص 281، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 8، ص 206، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[15]. مسعودی، علی بن حسین، إثبات الوصیة للإمام علی بن أبیطالب، ص 207، قم، انتشارات انصاریان، چاپ سوم، 1384ش.
[16]. مجلسی، محمدباقر، جلاء العیون، ص 696، قم، سرور، چاپ نهم، 1382ش.
[17]. محمدی ری شهری، محمد، طباطبایی نژاد، سید محمود، سید طبایی، سید روح الله، دانش نامه امام حسین ( علیه السلام ) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ(فارسی ـ عربی)، مترجمین: مسعودی، عبدالهادی، مهریزی، مهدی، مرادی، محمد، خنیفرزاده، محمد، ج 7، ص 437، قم، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، چاپ اول، 1388ش.
[18]. ملا آقای دربندی، اسرار الشهادة، ص 452، تهران، منشورات اعلمى، 1284ق.
[19]. مقتل الحسین( علیه السلام )، ص 336 – 337.
[20]. اسرار الشهادة، ص 452.
[21]. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، ص 110 – 111، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، چاپ سوم، 1406ق.
[22]. جمعى از نویسندگان، مع الرکب الحسینى من المدینة الى المدینه، مترجم: بینش، عبدالحسین، ج 5، ص 127 – 128، قم، زمزم هدایت، چاپ دوم، 1386ش.
T