شیعه نیوز:
پرسش
زندگینامه امکلثوم دختر امام علی( علیه السلام ) را ذکر نمایید و بفرمایید که آیا ام کلثوم( سلام الله علیها)و همسر و فرزندانشان در کربلا حضور داشتند؟
پاسخ اجمالی
امکلثوم یکی از دختران امام على( علیه السلام ) و حضرت زهرا( سلام الله علیها)بود. البته ظاهراً دو فرزند به این نام در میان دختران امام بود که به معروفترین آنها (امکلثوم کبری) میگفتند. با آنکه ایشان در زمان حیات پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )متولد شد، اما در مورد سال تولد ایشان، تاریخ دقیقی در دسترس نیست.
میگویند امکلثوم با خلیفه دوم، ازدواج کرد و از او صاحب فرزند شد. وی بعد از مرگ همسر اولش مجدداً به ترتیب با دو پسرعمویش عون بن جعفر و محمّد بن جعفر وصلت کرده، اما از هیچیک از آن دو، فرزندی به دنیا نیاورد.
بنابر نقل منابع روایی و تاریخی؛ امکلثوم( سلام الله علیها)در واقعه کربلا حضور داشت و امام حسین( علیه السلام ) چندین مرتبه، با الفاظی؛ نظیر «یَا أُخْتَاه یَا أُمَّ کُلْثُومٍ»، وی را مخاطب قرار داد. در دوران اسارت اهل بیت( علیه السلام ) نیز گزارشهایی از حضور و خطابههای ایشان وجود دارد.
پاسخ تفصیلی
امکلثوم دختر امام على بن أبیطالب( علیه السلام ) و حضرت فاطمه( سلام الله علیها)و نوه پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم )بود. با آنکه تاریخ دقیقی از سال تولد ایشان وجود ندارد، اما قطعاً در زمان حیات پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم )متولد شده است.[1] بر اساس نقلهای مختلف به ایشان، زینب کوچک(زینب الصغری)[2] و ام کلثوم بزرگتر(امکلثوم الکبری) نیز گفته میشد.[3] و خواهر دیگری(از طرف پدر) به نام امکلثوم کوچک(امکلثوم الصغری) نیز داشت.[4]
موضوع ازدواج ایشان با خلیفه دوم، از دیرباز، محل بحث و اختلاف نظر بود. شاید دیگر فرازهای زندگی ایشان به دلیل برجستهشدن همین موضوع، تحت الشعاع قرار گرفته و در تاریخ بدان پرداخته نشده است.[5] در همین راستا، حتی با پذیرش اصل چنین ازدواجی، در نارضایتی قلبی امام علی( علیه السلام ) از این ازدواج تردید چندانی وجود ندارد.[6]
به هر حال، بر اساس برخی نقلها، حاصل ازدواج ام کلثوم با عمر بن خطاب، یک پسر به نام زید[7] و یک دختر به نام رقیه[8] بود.
همچنین در تاریخ نقل شده است امکلثوم بعد از درگذشت همسر اولش، به ترتیب با پسرعموهایش «عون بن جعفر بن أبیطالب» و «محمّد بن جعفر» ازدواج کرد،[9] اما از هیچیک از آن دو، فرزندی به دنیا نیاورد.[10]
برخی از منابع شیعه و اهل سنت، شرح حال مختصری از این نوه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )ارائه دادهاند. ایشان با توجه به ظرفیتهای جامعه آن روز تا میتوانست از پدرش حمایت کرد. به عنوان نمونه «هنگامی که امام علی( علیه السلام ) با سپاهیانش در منطقه ذیقار اردو زده بودند، عائشه نامهای به حفصه نوشت مبنی بر اینکه علی( علیه السلام ) از سپاهیان ما ترسیده و چه پیشروی کند و چه عقبنشینی، شکست او حتمی است! حفصه از این نوید شادمان شده و به کنیزکانش فرمان داد تا ترانهای در مورد این وضعیت نامطلوب سپاهیان علی( علیه السلام ) بخوانند... دختران طلقاء[11] نیز برای شنیدن این ترانه پیش حفصه آمدند! چون این خبر به امکلثوم رسید، حجاب بر سر کرده و همراه برخی بانوان به صورت ناشناس وارد مجلس آنان شد و سپس بعد از مدتی چهرهاش را در حضور آنان نمایان کرد؛ زمانی که حفصه، امکلثوم را شناخت؛ خجالت کشیده و گفت: «إنا لله و إنا الیه راجعون»! امکلثوم به او گفت: اگر امروز برای آزار پدرم همدست میشوید؛ قبل از این نیز علیه برادرش پیامبر خدا(ص)، چنین کردید و خداوند علیه شما آیهای را نازل کرد.[12]».[13]
در منابع تاریخی معتبر، گفتوگوی تند دیگری نیز میان امکلثوم و حفصه نقل شده است.[14]
امکلثوم و حضور در کربلا
در مورد حضور امکلثوم در کربلا باید گفت؛ بر اساس برخی نقلها به حضرت زینب( سلام الله علیها)دختر بزرگتر امام علی( علیه السلام ) نیز امکلثوم گفته میشد.[15] لذا در برخی از نقلهای تاریخی که تعبیر امکلثوم وجود دارد؛ شاید مقصود، حضرت زینب باشد.
اما به هر حال، امکلثوم دختر دوم امام علی( علیه السلام ) نیز در کربلا حضور داشت. بنا بر نقل منابع روایی؛ امام حسین( علیه السلام ) چندین مرتبه این خواهر خود را صدا زده است: «یَا أُخْتَاه یَا أُمَّ کُلْثُومٍ وَ أَنْتِ یَا زَیْنَبُ»،[16] «یا زینب، یا أمّ کلثوم».[17]
بهعلاوه؛ پس از اسارت اهل بیت( علیه السلام )، خطبههایی از ایشان نقل شده است:
«آن روز امکلثوم دختر على( علیه السلام ) از پس پرده نازکى در حالىکه با صداى بلند گریه میکرد خطبهاى خواند و گفت: اى مردم کوفه! رسوائى بر شما. چرا حسین را تنها گذاشته و او را کشتید؟ چرا اموالش را به تاراج برده و از آنِ خود دانستید؟ چرا زنان حرمش را اسیر نمودید و آزارشان دادید؟ مرگ و نابودى بر شما باد! واى بر شما! آیا میدانید چه بلائى دامنگیرتان شد؟ و چه بار گناهى بر پشت کشیدید؟ و چه خونهایى ریختید؟ و با چه بزرگوارى روبرو شدید؟ و از چه کودکانى لباس ربودید؟ و چه اموالى به تاراج بردید؟ بهترین مردان بعد از رسول خدا را کشتید و دلسوزى از کانون دل شما رخت بر بست، هان! که حزب خداوند پیروز است و حزب شیطان زیانکار»، سپس اشعارى را ذکر کردند.[18]
همچنین نقل شده است که در همان کوفه، برخی از مردم نان و خرما در میان بچهها تقسیم کردند. حضرت امکلثوم(س)، آمدند و از بچهها نان و خرما را گرفتند؛ بر زمین ریختند و خطاب به کوفیان گفتند: ای کوفیان! [ما خاندان پیامبر هستیم و] صدقه بر ما حرام است.[19]
نقلهایی نیز بر حضور حضرت امکلثوم در میان اسرایی که پیش یزید برده شدهاند، وجود دارد.[20]
وفات
برای وفات حضرت امکلثوم( سلام الله علیها)نیز مانند تولدشان، تاریخ مشخصی وجود ندارد. با این حال؛ برخی منابع ذکر کردهاند که او با تنها پسر خود که از خلیفه دوم داشت؛ در یک روز از دنیا رفتند، و عبدالله بن عمر نیز بر ایشان نماز خواند.[21] برخی نیز سعید بن عاص؛ والی مدینه را شخصی میدانند که بر آن دو نماز خوانده است.[22]
[1]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، بجاوی، علی محمد، ج 4، ص 1954، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، 1412ق.
[2]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 1، ص 354، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[3]. ر. ک: ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب( علیه السلام )، ج 3، ص 304، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق.
[4]. ر. ک: اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 441، تبریز، نشر بنی هاشمی، چاپ اول، 1381ق.
[5]. ر. ک: 16598؛ علت بیان نکردن فضایل ام کلثوم از رسانه ها
[6]. ر. ک: 446؛ ازدواج خلیفۀ دوم با ام کلثوم
[7]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 5، ص 31، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1417ق.
[8]. الاستیعاب، ج 4، ص 1956.
[9]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 6، ص 387، بیروت، دارالفکر، 1409ق؛ مقریزی، تقی الدین، امتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق، نمیسی، محمد عبدالحمید، ج 5، ص 370، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1420ق.
[10]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 8، ص 338، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق.
[11]. اهالی کافر مکه که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )پس از فتح مکه آنها را آزاد کرد و به این جهت «طلقاء» خوانده شدند.
[12]. اشاره به آیه 4 سوره تحریم؛ « اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهید، [کارى از پیش نخواهید برد؛] زیرا خداوند یاور اوست و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتیبان اویند».
[13]. ابن أبیالحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، محقق، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 14، ص 13، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق.
[14]. ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق، شیری، علی، ج 2، ص 464، بیروت، دارالاضواء، 1411ق.
[15]. ابن أبیطاهر، احمد بن أبیطاهر، بلاغات النساء، ص 37، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، بیتا.
[16]. سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 82، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1348ش.
[17]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 45، ص 47، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[18]. اللهوف على قتلى الطفوف، ص 154 - 155.
[19]. بحار الأنوار، ج 45، ص 114.
[20]. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج 5، ص 130، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م.
[21]. الاستیعاب، ج 4، ص 1956.
[22]. الاصابة فی تمییز الصحابة، ج 8، ص 466.
T