شیعه نیوز:
پرسش
عمر از داخل مسجد به سوی کجا به راه افتاد و علی( علیه السلام ) را از کجا به کجا کشان کشان آوردند؟ اتاق فاطمه که همانجا داخل مسجد بود و در خانه هم مستقیم به صحن مسجد باز میشد؟ ابن حجر عسقلانی در فتح الباری از ابوبکر کلاباذی عالم دیگر اهلسنت نقل میکند: «بیت علی لم یکن له باب الا من داخل المسجد». آیا مدرکی دال بر اینکه خانه حضرت زهرا( سلام الله علیها )، دو در داشته است، وجود دارد؟
پاسخ اجمالی
امام علی( علیه السلام ) و حضرت فاطمه( سلام الله علیها ) پس از ازدواج، ابتدا در برخی منازل مدینه زندگی میکردند. اما پس از ساخت مسجد النبی( صلی الله علیه و آله و سلم )، به خانهای کنار مسجد نقل مکان کرده و تا شهادت فاطمه( سلام الله علیها ) در همانجا میزیستند. این خانه؛ مانند دیگر خانههای متصل به مسجد، دو در داشت که یکی به مسجد و دیگری به بیرون باز میشد. بر اساس فرمان الهی، به غیر از منزل علی( علیه السلام ) در تمام خانههایی را که به مسجد باز میشد بستند، اما وقایعی که در مورد خانه ایشان و پس از رحلت پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) گزارش شده است، مربوط به آن در میشود که به کوچه باز میشد.
پاسخ تفصیلی
پس از ازدواج امام علی( علیه السلام ) با حضرت زهرا( سلام الله علیها )، پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) از دامادشان خواستند تا برای خود و همسرش خانهای تهیه کند. خانهای که علی( علیه السلام ) تهیه کرده بود، مقداری با خانه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) فاصله داشت. پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) دوست داشت که خانه دخترش به او نزدیکتر باشد. زهرا( سلام الله علیها ) خانه حارثه بن نعمان را پیشنهاد کرد. حارثه که از این پیشنهاد آگاه شد، به پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) عرض کرد: من و اموالم در اختیار خدا و پیامبرش هستیم! سپس خانهاش را در اختیار علی( علیه السلام ) و فاطمه( سلام الله علیها ) قرار داد.[1] آنان تا زمانی که خانه کنار مسجد ساخته شد، در آنجا زندگی میکردند.
الف) خانه حضرت علی در جوار مسجد
هنگامی که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) در مدینه مسجدش را بنا کرد، برای همسرانش نیز خانههایی ساخت. سپس جمعیت زیادى از مهاجران و حتى ساکنان محلههاى دیگر مدینه، ساخت و سازهایی در اطراف مسجد انجام داده و مرکزیت شهر در اطراف مسجد شکل گرفت.[2] پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) یکی از خانههایی که درِ آن به داخل مسجد باز میشد را به علی( علیه السلام ) و فاطمه( سلام الله علیها ) اختصاص داد و آندو بزرگوار به همراه فرزندان و بعدها خادمهشان در همانجا اقامت داشتند و فاطمه( سلام الله علیها ) تا آخر عمر شریفشان در همانجا زندگی میکرد. شواهد بسیاری بر این مدعا وجود دارد:
1. گزارش شده است که خانه فاطمه( سلام الله علیها ) پشت خانه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )[خانه عایشه] سمت چپ مصلّی به سمت قبله بود[3] و یک منفذ به خانه پیامبر داشت که حضرتشان از این طریق از احوال آنان باخبر میشد[4] و گاه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) دست بر چارچوب درب خانه آنان گذاشته و میگفت: «السلام علیکم أهل البیت إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرًا».[5]
2. در روایتی از امام صادق( علیه السلام ) درباره بسته شدن درهای متصل به مسجد، چنین آمده است: «... دستور بده تا همه درهایی که به مسجد باز میشود بسته شود، مگر خانه علی( علیه السلام ) و مسکن فاطمه( سلام الله علیها )...».[6] این حدیث به خوبی نشان میدهد، آن خانهای که ورودی آن به مسجد باز ماند، حجرهای اختصاصی برای علی( علیه السلام ) نبود؛ بلکه خانواده ایشان نیز در آنجا سکونت داشتند.
3. شخصی از عبدالله بن عمر درباره تفاوت علی( علیه السلام ) و عثمان پرسید که با این پاسخ روبرو شد: «علی پسر عموی پیامبر و داماد او است و این است خانه او! (و با دست به خانه علی اشاره کرد). خدا به پیامبرش دستور داد تا مسجدش را بنا کند و او هم آنرا ساخت و در کنارش دَه خانه بناکرد که نُه خانه برای همسرانش و دهمین خانه برای علی و فاطمه بود».[7]
4. لباسهایی را از یمن برای عمر آوردند که او آنها را میان مردم پخش کرد ... او بین قبر و منبر نشسته بود و مردم برای سلام به نزدش میآمدند که ناگاه حسنین( علیه السلام )، از خانه دختر پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) بیرون آمدند. خانه فاطمه( سلام الله علیها ) درون مسجد قرار داشت... .[8]
5. مسلم بن ابی مریم توصیه میکند: خود را از نماز خواندن به این سمت نیز محروم نکن؛ زیرا اینجا در خانه فاطمه( سلام الله علیها ) است که علی( علیه السلام ) از آنجا رفت و آمد میکرد. [9]
6. خلیفه اموی ولید بن عبدالملک در سفر حجش هنگامی که در مدینه سخنرانی میکرد، چشمش به «حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب» افتاد که در خانه فاطمه( سلام الله علیها ) بود و به آینهای مینگریست. ولید با دیدن این صحنه، پیکی را نزد عمر بن عبدالعزیز فرستاد و به او پیغام داد: نظر من این است که این مکانها را بخری و به مسجد اضافه کنی!
در نقل دیگری آمده است که خود ولید پس از اتمام سخنرانی، دستور داد تا خانه فاطمه( سلام الله علیها ) را تخریب کنند. اما دو نواده حضرتشان «حسن مثنی پسر امام حسن( علیه السلام )» و «فاطمه دختر امام حسین( علیه السلام )» در برابر این دستور مقاومت کردند. ولید پیغام فرستاد که اگر از خانه فاطمه( سلام الله علیها ) خارج نشوید، دستور میدهم که آنرا بر سرتان خراب کنند. آنان به مقاومتشان ادامه دادند، اما با دستور ولید، با آنکه آنان در خانه بودند، خانه فاطمه( سلام الله علیها ) تخریب شد. [10]
ب) درهای خانه حضرت علی( علیه السلام ) و فاطمه( سلام الله علیها )
ابتدا باید به این نکته توجه کرد که با توجه به شواهد و قرائن، تمام خانههای اطراف مسجد، دارای دو در بودند، وگرنه با بستهشدن ورودیهای آنها به مسجد با دستور خدا، ساکنانش باید راه خروج دیگری نداشته بوده و در خانه محبوس میشدند!
در همین راستا، خانه علی( علیه السلام ) و فاطمه( سلام الله علیها ) نیز طبیعتاً دارای دو در بود که به بررسی آنها میپردازیم:
1. در واقع در مسجد: گفته شد که خانه بسیاری از صحابه، یک در خروجی به مسجد داشت که مستقیماً از آن وارد مسجد میشدند. پس از گذشت مدتی، خداوند به پیامبرش وحی فرستاد که مسجدت را پاکیزه گردان و توصیه کن که کسی آنجا نخوابد و دستور بده تا درهایی که به مسجد باز میشوند، مسدود گردند... و هیچ شخص جُنُبی نباید در آن رفت و آمد کند.[11] وقتی پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) دستور داد تا درهای متصل به مسجد بسته شوند، خانه علی( علیه السلام ) را استثنا کرد، که به دنبال آن، برخی لب به اعتراض گشودند، اما با این پاسخ پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) مواجه شدند: «... بهتر است بدانید که من با نظر شخصی خودم هیچ دری را نبسته و هیچ دری را باز نگذاشتهام، بلکه تنها دستوری به من داده شد که از آن اطاعت کردم!». [12]
با این وجود برخی افراد برای اینکه این مزیت ویژه امام علی( علیه السلام ) را کمرنگ کنند، اینگونه جلوه میدهند که گویا خانه ایشان تنها همین یک در را داشت؛[13] و به همین دلیل مانند بقیه خانهها مسدود نشد![14]و ادعا کردهاند که خانه همه صحابه دارای دو در بود و این خانه علی( علیه السلام ) بود که تنها یک در داشت![15] و یا آنکه باز ماندن در خانه علی( علیه السلام )، تنها به این دلیل بود که فاطمه( سلام الله علیها ) برای رفت و آمد آسان به خانه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )، به باز ماندن دری که به مسجد باز میشد، نیاز داشت.[16]
همه این گزارشهای نادرست در حالی است که در سخنان پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )، علت باز ماندن در خانه علی( علیه السلام )، اطاعت از دستور خدا به او اعلام شده است، و گزارشی وجود ندارد که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) در توجیه بستهنشدن درِ آن خانه، به فقدان خروجی دیگر اشاره کرده باشند! [17] و اینکه در صورت بسته شدن این در انحصاری، ساکنانش محبوس خواهند شد! و یا آنکه رفت و آمدشان دشوار خواهد شد.
از طرف دیگر، مشاهده میکنیم که برخی صحابه؛ مانند عمر بن خطاب،[18] پسرش عبدالله[19] و سعد بن ابی وقاص[20] به صراحت، باز ماندن در خانه علی( علیه السلام ) را فضیلتی بزرگ اعلام کرده و آرزوی داشتن چنین امتیازی را داشتند.
از سعد بن ابی وقاص پرسیدند که آیا فضیلتی از علی( علیه السلام ) به یاد داری؟ پاسخ داد: «... بعد از توصیه به مسدود شدن درها، عمر بن خطاب نزد پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) آمد و گفت: ای پیامبر خدا! صحابه و عموهایت را از مسجد بیرون کردی، ولی این شخص کم سن و سال را ساکن مسجد کردی؟! پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: اخراج شما و باقی گذاشتن او به نظر شخصی من نبود، بلکه خدا دستورش را داده بود».[21] اگر بسته نشدن در خانه علی( علیه السلام ) برای این بود که این خانه فقط یک در داشت و امکان بسته شدنش نبود، دیگر فضیلتی به شمار نمیآمد، تا دیگران غبطهاش را خورده و آرزوی داشتن چنین امتیازی را داشته باشند!
2. درب واقع در کوچه: درِ دیگری که در نقلها از آن سخن به میان آمده و معروف به «در خانه فاطمه( سلام الله علیها )» است، به مسجد النبی( صلی الله علیه و آله و سلم ) باز نمیشد، بلکه به سمت کوچه قرار داشت. ابوهریره گزارش میکند: «هنگام ظهر بود که با پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) به بازار قینقاع رفتیم ... پیامبر در فناء خانه فاطمه نشست...».[22] منظور از «فناء خانه»، مکان نسبتاً وسیعی است که در مقابل خانه قرار دارد. [23]
با توجه به اینکه در نقل دیگری از همین ماجرا گزارش شده است حضرتشان «بر در خانه فاطمه ایستاد»[24]، میتوان نتیجه گرفت که این «در» و این «فضای بزرگ پیرامون آن»، درون مسجد قرار نداشت وگرنه ابوهریره باید اینگونه گزارش میکرد که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) به درون مسجد رفته و در داخل مسجد و مقابل درب خانه فاطمه( سلام الله علیها ) ایستاد!
همچنین برای نامیده شدن حضرت علی( علیه السلام ) به ابوتراب، گزارشی وجود دارد و با آنکه اصل گزارش، مورد پذیرش شیعه نیست، اما استناد به فقره مورد نظر منعی ندارد: «پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) به خانه فاطمه( سلام الله علیها ) آمد و علی( علیه السلام ) را ندید. پرسید: پسر عمویت کجا است؟ فاطمه گفت: ... او خشمگین شد و از خانه بیرون رفت. پیامبر از شخصی خواست تا او را پیدا کند. آن مرد پس از مدتی برگشت و گفت: "او در مسجد خوابیده است"...».[25] از این فقره پایانی روایت چنین برداشت میشود که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) از مسیری غیر از مسجد وارد خانه فاطمه( سلام الله علیها ) شد، وگرنه خودشان، علی( علیه السلام ) که در مسجد خوابیده بود را میدید.
اکنون میتوان نتیجه گرفت که برخی گزارشهایی که پیرامون خانه فاطمه( سلام الله علیها ) وجود دارد، مربوط به همان خانه متصل به مسجد پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) است، اما از سمت آن دری که در کوچه قرار داشت:
«مهاجرانی؛ مانند علی( علیه السلام ) و زبیر که از جریان بیعت ابوبکر خشمگین بودند، مسلحانه وارد خانه فاطمه( سلام الله علیها ) شدند. عمر با افرادی، نظیر اسید بن حضیر، سلمة بن وقش، ثابت بن قیس بن شماس خزرجی و محمد بن مسلمة به آنجا آمده و با علی( علیه السلام ) و زبیر به گفتوگو پرداختند. یکی از آنها شمشیر زبیر را گرفته و آنرا به سنگ کوبید و شکست...». [26]«عمر بن خطاب افرادی که در خانه بودند را تهدید کرد و گفت: به خدا خانه را بر سرتان آتش میزنم...».[27] مدتها بعد از وقوع این جریان، ابوبکر از ماجرا اظهار پشیمانی کرده و میگفت: «ای کاش! به خانه فاطمه تعرّض نمیکردم، حتی اگر آنان در حال آمادهشدن برای نبرد بودند!» [28]
شواهد و دلایل پیرامونی نشانگر آن است که این حوادث، مرتبط با آن دری بوده که در کوچه قرار داشت، نه آن دری که به مسجد باز میشد.
[1]. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، تحقیق: عبدالقادر عطا، محمد، ج 8، ص 18- 19، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1410ق.
[2]. جعفریان، رسول، آثار اسلامی در مکه و مدینه، ص 255، تهران، مشعر، 1389ش.
[3]. سخاوی، محمد بن عبدالرحمن، التحفة اللطیفه فی تاریخ المدینه الشریفه، ج 1، ص 23، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1414ق.
[4]. تاریخ مکة المشرفة، ص 269 - 270.
[5]. مغربی، حسین بن محمد، البدر التمام شرح بلوغ مرام، ج 5، ص 443، دارالهجر، چاپ اول، 1424ق.
[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 5، ص 340، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم 1407ق.
[7]. ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب( علیه السلام )، ج 2، ص 191 - 192، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.
[8]. مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج 6، ص 405، بیروت، مؤسسه الرسالة، چاپ اول، 1400ق.
[9]. سمهودی، علی بن عبدالله، وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، ج 2، ص 46، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1419ق.
[10]. وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، ج 2، ص 89 - 90.
[11]. الکافی، ج 5، ص 340؛ ابن مغازلی، علی بن محمد، مناقب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، تحقیق: ابو عبدالرحمن ترکی، صنعاء، دار الآثار، چاپ اول، 1424ق.
[12]. احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ج 2، ص 581، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1403ق؛ نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبرى، ج 7، ص 423، بیروت، مؤسسة الرساله، چاپ اول، 1421ق.
[13]. جکنی شنقیطی، محمد بن سید عبدالله، کوثر المعانی الدراری فی کشف خبایا صحیح البخاری، ج 7، ص 285، بیروت، مؤسسة الرساله، چاپ اول، 1415ق.
[14]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج 7، ص 15، بیروت، دارالمعرفه، 1379ق؛ عمدة القاری، ج 16، ص 176.
[15]. اللکنوی الهندی، محمد عبدالحی، التعلیق الممجد، ج 3، ص 477، دمشق، دارالقلم، چاپ چهارم، 1426ق.
[16]. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 7، ص 379، بیروت، دارالاحیاء تراث الاسلامی، 1408ق.
[17]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 135، بیروت دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1411ق.
[18]. المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 135.
[19]. فتح الباری، ج 7، ص 15.
[20]. شیبانی، ابوبکر بن ابی عاصم، السنة، ج 2، ص 609، بیروت، المکتب الاسلامی، چاپ اول، 1400ق.
[21]. السنن الکبری، ج 7، ص 424.
[22]. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج 3، ص 66، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق.
[23]. ابومحمد، محمود بن احمد، عمدة القاری، ج 11، ص 239، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
[24]. بزاز، احمد بن عمرو، البحر الزخار(مسند بزاز)، ج 15، ص 106، مدینه، مکتبة العلوم و الحکم، چاپ اول، 1988م.
[25]. صحیح بخاری، ج 1، ص 96.
[26]. عصامی مکی، عبدالملک بن حسین، سمط نجوم العوالی فی انباء الاوائل و التوالی، ج 2، ص 332، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1419ق.
[27]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الملوک، ج 3، ص 202، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1387ق.
[28]. تاریخ الرسل و الملوک، ج 3،ص 430؛ ر. ک: «شهادت حضرت فاطمه( سلام الله علیها ) در منابع اهل سنت»، سؤال 5256.
T