به گزارش «شیعه نیوز»، استاد حسین انصاریان در 18 آبانماه سال 1323 در شهرستان خوانسار متولد شد. او قریب 55 سال است که در تهران و دیگر شهرهای کشور در ایام مختلف سال سخنرانی دارد و از معدود منبریهای ایران است که جلساتش با جمعیت قابل توجه استقبال میشود.
استاد انصاریان تاکنون هزاران ساعت سخنرانی در داخل و خارج از کشور داشته و 128 جلد کتاب نیز در موضوعات مختلف تالیف کرده است.
در پایان ماه صفر، فرصت و فراغتی فراهم شد تا گفتوگویی با این استاد عرفان و معارف اسلامی در حسینیه هدایت تهران داشته باشیم و پیرامون معنویت جامعه و همچنین اوضاع منبر و منبریهای کشور با او به صحبت بنشینیم که در ادامه آن را میخوانید:
معنویت موجود امروز در جهان شیعه در طول تاریخ بیسابقه است
امروز به دلیل تغییرات ایجاد شده در دنیا و سبک زندگیها انسانها، چه زن و چه مرد درگیر مشغلههای مختلف زندگی شدهاند و حتی برای امرار معاش مجبور به دو شیفت کار کردن و یا کار توامان زن و مرد هستند. مردم در این همه گرفتاریهای اجتنابناپذیر روزمره، چه کنند که از معنویات غافل نشوند؟
تجربه تاریخ بشر نشان داده است که معنویت، خمیرمایهای در وجود انسان است؛ یعنی معنویت از بیرون به انسان انتقال داده نمیشود. میتوان معنویت را با کمک گرفتن از آیات قرآن و روایات اهل بیت(ع) البته به صورت بیان عمقی و ارائه تحلیل دقیق، نه بهصورت خواندن ظاهر آیات و روایات، به انسانها ارائه کرد تا مایه معنویت در وجود آنها تقویت شود.
باید به جامعه خوشبین بود. مردم این روزها از معنویت خشک نشدهاند و هنوز گُل معنویت در وجود مردم حالت شکفته دارد. دلیل این ادعا ماه رمضان، محرم، صفر و بالاتر از آن، حماسه بزرگ اربعین است. بنابراین در جامعه تشیع درخت معنویت ریشهکن و خشک نشده است.
اگر فردی در جامعه شیعه به دلیل کثرت کار در اداره و بازار از معنویت دور باشد، درخت معنویت در او خشک نمیشود، بلکه کمبار میشود، اما این فرد به ماه رمضان یا محرم و صفر که میرسد، دوباره معنویتش شکوفا میشود. حتی این فرد زمانی که بارقههای معنویت در وجودش کمرنگ میشود، رنج میبرد. این فرد زمانی که از رمضان، محرم و صفر دور است، برای اینکه دور از معنویت نباشد، یک سفر به مشهد میرود و یا در یک جلسه هیأت و سخنرانی حاضر میشود. البته فردی که معنویتش کاملاً خشک شده و رها کرده است، کاری برایش نمیتوان کرد. به قول مولوی: عشق از اول سرکش و خونی بود/ تا رود آن کس که بیرونی بود.
خداوند به هیچ پیامبری ضمانت نداد که بر اثر تبلیغ او کل مردم زمانهاش مومن شوند. افرادی که مومن میشوند، گاهی دچار کسالت روحی میشوند و یا حوادث زمانه بر آنها تاثیری میگذارد، اما به این دلیل که پروردگار میداند از معنویت خروج نمیکنند، کمک میکند تا به حرارتی برخورد کنند تا مجدداً معنویت در وجود آنان متبلور شود و سرد نشود.
من به مردم بسیار خوشبین هستم. معتقدم جلسات رمضان، محرم، صفر و اربعین زمان پیامبر(ص) و ائمه اطهار(علیهم السلام) برای مردم وجود نداشته است. شاید برای خود این افراد بوده باشد، اما برای مردم نبوده است و امروز معنویت در مردم رشد بسیار زیادی داشته است و نشانههای بسیاری هم دارد.
قبل از انقلاب آیا مردم این نگاه را داشتند که اگر اتفاقی رخ دهد جوان خود را فدا کنند؟ اما زمانی که معنویت تقویت شد، پدران و مادران پیشانیبند برای فرزند خود میبستند و از زیر قرآن رد میکردند تا در جبههها حضور پیدا کنند و این کار معنویت است. یکی دیگر از جلوههای آن توبه کردن است. هزینه کردن پول برای دین و امام حسین(ع) کار معنویت است. قطعاً بدانید اگر معنویت نبود یک نفر عراقی آب دست زائران امام حسین(ع) در جاده نمیداد. عراقیها هر آنچه دارند، میآورند تا بتوانند به زائران اباعبدالله(ع) چه داخلی و چه خارجی، چه ایرانی و چه عراقی خدمت کنند و اعلام میکنند در این مسیر میمانند و این نشانه معنویت است.
مسئولان و دستاندرکاران تبلیغ، دین، علم و دولت باید باور و امید داشته باشند که در جامعه تشیع و اهل بیت(علیهم السلام) در تمام دنیا، معنویتی در جریان است که در هیچ زمانی سابقه نداشته است.
رزمندگان دفاع مقدس و دفاع از حرم، تربیتشدههای منبر، سخنرانیها و مداحیهای خوب هستند
همینطور که اشاره کردید، مردم برای کسب حال خوب و افزایش معنویت خود به جلسات هیأت و سخنرانی مراجعه میکنند. پیشتر گفته بودید مشکل شیعه این است که کتاب نمیخواند و معارف و دانستههایش را از منبر و سخنرانیها میگیرد. آیا امروز معارف لازم در منبرها به مخاطبان ارائه میشود؟
معتقدم منبر در روزگار ما واجب است و از چارچوب مستحب خارج شده است. منبری برای حفظ مردم اولا باید پرمطالعه باشد و ثانیاً با مردم آهسته و نرم سخن بگوید. سوم اینکه مطالب خود را با موجی از محبت و عاطفه ارائه کند؛ یعنی مردم با اینکه رابطه نزدیکی با وی ندارند، مخصوصا جوانها حس کنند که این منبری عاشق آنهاست. چهارمین مولفه آن است که مطالب را نباید خشک ارائه کرد.
فرد منبری زمانی که وارد منبر میشود، باید با مطالعات خود بداند، برخلاف عرفان اسنکدریه که موسس آن فلوطین از پیروان افلاطیون یونان بوده است و برخلاف عرفان ایران قبل از اسلام که افرادی به نام فرفریوس حکیم آن را تاسیس کردند و برخلاف عرفان هند که بسیار قوی بوده است و یا عرفان یونانیان که صد درصد ارتباط با فطرت انسان نداشت یعنی عرفانی علمی و نه حالی بود، اقیانوسی از عرفان در معارف دین و ائمه اطهار(علیهم السلام) وجود دارد و بسیاری از بزرگان دین ما عرفان را براساس قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) بیان کردند و به رشته تحریر درآوردند.
مایههای عرفان شیعی، آیات قرآن، دعای کمیل، دعای عرفه، دعای ابوحمزه ثمالی و مناجات خمسه عشر است. تصور کنید یک منبری از این معارف برای سخنرانی خود چاشنی بگیرد و استفاده کند. در این صورت سالیان سال برای مردم میتواند منبر با حال برود؛ در حالی که هنوز از این اقیانوس لیوانی برنداشته باشد.
تجربه 55 ساله منبر من نشان میدهد مباحث زمانی که روی بال عرفان اهل بیت(ع) و قرآن قرار میگیرد محسوس است و مردم با جان و دل میپذیرند و منبر هنوز وارد ذکر مصیبت نشده، در مباحث حال، درون و عرفان، گریه مخاطب را جاری میکند. سخن تا اثرگذاری نداشته باشد، اشک از چشم جاری نمیشود. به عبارتی مباحث یک منبری با این کیفیت، روح و فکر مردم را شستوشو میدهد و مردم را از وسوسههای شیطان دور میکند و معنویت را درون آنها قوی میکند.
این اثرگذاری موجب میشود زمانی که به افراد گفته میشود در غیر از کشور خود، اهل بیت(علیهم السلام) نیازمند یاری هستند، با علم به اینکه ممکن است کشته شوند، مدافع حرم میشوند و این کار معنویت است. تمام افرادی که در 8 سال دفاع مقدس جنگیدند و یا در دوران کنونی مدافع حرم شدند، تربیتشدههای منبر، سخنرانیها و مداحیهای خوب هستند.
معتقدم منبر شکست نخورده، بلکه برخی از منبریها و سخنرانان شکست خوردهاند
اهل بیت(علیهم السلام) در سخنان و منبرهای خود حتی موجب جذب غیرشیعیان میشدند، اما امروز برخی از جوانان و هیأتیها پای سخنرانی منبریها نمینشینند و یا تاثیر لازم را نمیگیرند. این کم سود شدن منبر ناشی از چیست؟
برای منبریها احترام قائل هستم، اما اگر آنان نیز وارد این امر شوند و مطالعات عمیقی در کتب شیعی که مطالبش آمیخته با عرفان است، داشته باشند و بعد روند انتقال مفاهیم آنان نیز عاطفی باشد، مردم جذب منبرهای آنان نیز خواهند شد.
معتقدم منبر شکست نخورده؛ بلکه برخی از منبریها و سخنرانان شکست خوردهاند؛ زیرا با شوق وارد امر شدند، اما مورد استقبال جمعیت قرار نگرفتند. لذا دلسرد شدند و امروز کار نمیکنند. این افراد نباید دلسرد میشدند باید کار را ادامه میدادند تا جمعیت به آنها اقبال کند.
توصیههایی برای داشتن یک منبر خوب
شما عمدتاً برنامه سخنرانی دههای دارید و یک دهه را در مسجد یا حسینیهای سخنرانی میکنید. آیا ده روزه بودن منبرها و خط سیر داشتن، موجب میشود تا مخاطب ثابتی برای مجلس داشته باشید؟ برای منبر چگونه آماده میشوید و چه مقدمات و ابتکاراتی برای منبر در نظر میگیرید که جزو فنون شما برای جذب مستمع است؟
کتب شیعی که مطالبش آمیخته با عرفان است مانند کتاب 8 جلدی «المحجة البیضاء» فیض و یا کتب ادعیه مانند ابن فهد حلی، کتاب بلد الامین، کتاب زادالمعاد، باب دعای بحارالانوار، مفاتیح الجنان و ... در این زمینه مفید هستند.
من در مدرسه فیضیه برای 1500 روحانی و طلبه، سه جلسه چهارساعته سخنرانی داشتم و تمام روشهای لازم را به مخاطب ارائه کردم و مدارک لازم را هم گفتم. توصیه میکنم روحانیون به سایت دفتر تبلیغات اسلامی قم مراجعه کنند و این نکات را مطالعه کنند.
ظرفیت مداحان و هیأتها برای دور کردن جوانان از مفسدههای اخلاقی
میانه شما با مداحان، دچار ناپایداری بوده است. روزگاری محسن و مرتضی طاهری پای منبر شما رشد کردهاند و روزی نیز شما از منتقدان سرسخت جامعه مداح بودهاید. وضعیت امروز مداحی را چگونه ارزیابی میکنید؟
معتقدم مداحی روی روال یعنی صحیح خواندن که موجب اطمینان جامعه به مداح میشود، بسیار اثرگذار است. اگر مداح، شعر مهم و معنادار برای مردم بخواند و هنرمندانه، آنان را به سمت عزاداری بکشاند، خوب و پسندیده است. البته ممکن است مداحی هم با صدای خوب و شعرهای معمولی جلسه را اداره کند.
تصور کنید 2 هزار مداح، تقریباً در محرم و صفر یا زمانهای دیگر حدوداً 5 هزار نفر را جمع کنند که بیشتر جمعیت نیز جوانان هستند و در این مجالس کمتر افراد مسن حضور پیدا میکنند. در مجموع میتوان گفت در محرم و صفر 20 میلیون نفر را در جلسات اباعبدالله الحسین(ع) دور هم جمع کردند و آنان را از سینما، اختلاط با جنس مخالف، گناهان کبیره و ... دور کردند و توانستند از گناه کردن پشیمان کنند. بنابراین باید آنها را پذیرفت و تقویت کرد.
حضور مردم در این جلسات برای در امان ماندن از مفسدههایی که به آن اشاره کردید، کافی است؟
با وجود محرم و صفر، این مهم محقق میشود. ما پشتوانه قوی برای نگهداشتن مردم در این حالات معنوی به نام محرم و صفر داریم اما زمانی که این پشتوانه در اختیار ما نیست، ممکن است لغزشهایی داشته باشند. البته زمانی که روز اول محرم میشود، مردم به شدت مانند مادر داغدیده گریه میکنند که اگر از این فرد سوال شود برای چه گریه میکند، همه دلیلش را امام حسین(علیه السلام) معرفی نمیکند، بلکه میگوید بخشی از گریه برای توبه درونی خود است و برای خجالتی است که از کرده خود میکشند. این حالات ماندگار است و اینگونه هم نیست که سرد شود، بلکه در حال تقویت شدن است.
انتقاد انصاریان از منبریهایی که صدا و نحوه بیان او را تقلید میکنند
آیا سیاق منبرداری را میشود تقلید کرد؟ مثلا کسانی بودند که از منبر مرحوم فلسفی تقلید میکردند یا حتی سعی میکنند با لحن شما منبر بروند.
بیان معارف الهی روی منبر روز به روز و پیوسته در حال انجام بوده است و امری ایستا نیست. این هنر منبرداری برای یک نفر نبوده است. اگر من به منبر میروم، برای یک منبر 10 روز یا 30 شب، مطالب را از خود بیان نمیکنم بلکه مراجعه به کتب و معارف الهی دارم و این تقلید نیست. تقلید برای صداست. اگر فردی صدای دیگری را تقلید کند، صحیح نیست. در روایت هم داریم: «إنّ اللّه َ یُحِبُّ أنْ یَرى أثَرَ نِعمَتِهِ على عَبدِهِ ؛ پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند متعال دوست دارد اثر نعمت خود را در بنده اش ببیند.» بنابراین انسان باید از گلویی که خدا به او داده استفاده کند و نباید به تقلید بپردازد، اما مراجعه به کتب، تقلید نیست و این جمعآوری علم مفید، برای تحویل دادن به مردم است.
راه رسیدن به خیر دنیا و آخرت و مرگ آسان و قیامت آباد
امروز برخی از مردم جامعه ما براساس آیه قرآن «نُؤمنُ بِبَعضٍ وَ نَکفُرُ بِبَعض» شدهاند و هرجا نفع خود در میان باشد به دین عمل میکنند. این رفتار ناشی از چیست و چه راه علاجی دارد؟
معتقدم مسجدیها و هیأتیهای کشور «نُؤمنُ بِبَعضٍ وَ نَکفُرُ بِبَعض» نیستند. در میان این قشر لغزشهایی داریم اما این قشر تکفیر نمیکنند. در روایتی از پیامبر(ص) و امام علی(ع) داریم که اگر خیر دنیا و آخرت، مرگ آسان و برزخ روشن و قیامت آباد میخواهید سه کار انجام دهید. اول «إجتنابُ المحارِمِ» از حرامهای الهی که ضرر دارد، پرهیز کنید زیرا خداوند ما را نیازمند به حرام نیافریده است و ما به هیچ حرامی اعم از ربا، زنا، دروغ و ... احتیاجی نداریم و اینها عوارضی است که ما در زندگی خود ایجاد میکنیم که اساسش نیاز و احتیاج نیست.
دوم «أَدَاءُ اَلْفَرَائِضِ» یعنی واجبات الهی را ادا کنیم. امیرالمومنین(علیه السلام) در سخنی که در نهج البلاغه نیز ذکر شده است، میفرماید: «الْفَرَائِضَ الْفَرائِضَ! أَدُّوهَا إلَی اللهِ تُؤَدِّکُمْ إِلَی الْجَنَّةِ؛ واجبات را مراعات کنید. آنها را برای خدا ادا کنید، تا شما را رهسپار بهشت کند.» ایشان در این روایت نمیفرمایند که واجبات را انجام دهید تا خداوند در پی آن، شما را راهی بهشت کنند، بلکه میفرمایند این واجبات شما را رهسپار بهشت میکند. سوم «وَ الِاشْتِمَالُ عَلَى الْمَکَارِمِ» یعنی به ارزشهای اخلاقی آراسته شوید. اول با پدر و مادر، بعد زن و فرزند، سپس مردم محل و مردم کل کشور و ... مهربان باشید و در گام بعید سخی و دست به جیب باشید.
اگر فردی بخواهد مکارم اخلاقی را در وجود خود گسترش دهد، لازمهاش آن است که از سیئات اخلاقی پرهیز کند؛ یعنی فرد باید بخل را کنار بگذارد تا سخی شود؛ باید تلخی را کنار بگذارد تا مهربان شود؛ باید خشم را کنار بگذارد تا اهل مدارا و بردباری باشد. این سه موضوع را پیامبر(ص) در زمان خود و امام علی(علیه السلام) بعد از اینکه به خلافت رسیدند و زمینه برای بیان چنین نکاتی فراهم بود، فرمودهاند.