شیعه نیوز:
پرسش
در مورد آیه 18 سوره شوری سؤالی داشتم؛ اینکه گفته میشود «کسانی که ایمان آوردهاند، پیوسته در انتظار قیامت هستند و میخواهند هرچه سریعتر دنیا به پایان برسد؟»، آیا این جمله با مفهوم آیه 18 سوره شوری در تضاد نیست؟
پاسخ اجمالی
تضاد و منافاتی در اینجا وجود ندارد؛ زیرا شتاب در آمدن قیامت؛ یکبار به جهت تمسخر است که منشأ آن ایمان نداشتن به قیامت است و مقصود از آیه نیز همین گروه از انسانها هستند. اما گاهی شتاب در آمدن قیامت به جهت اشتیاق به لقای الهی است و منشأ آن هم ایمان به خداوند و قیامت میباشد و مؤمنان نیز با ایمان قلبی که دارند، هر لحظه انتظار قیامت را میکشند ولی از جهتی از حساب آن ترسناک هستند، و از جهت دیگر مشتاق حساب اعمال و رسیدن به ثواب و لقای محبوب خود خدای تعالی میباشند.
پاسخ تفصیلی
در آیاتی از قرآن کریم بیان شده که مؤمنان پیوسته با خوف و هراس مراقب برپایی قیامت هستند، و از حساب و کتاب آن بیمناک هستند[1]؛ البته این بدان معنا نیست که مؤمنان پیوسته خواهان به پایان رسیدن دنیا باشند. یکی از این آیات؛ آیه 18 سوره شوری است که در پرسش به آن اشاره شده است. در ذیل به تفسیر آن میپردازیم:
«آنها که به قیامت ایمان ندارند درباره آن شتاب میکنند، و میگویند این قیامت کى خواهد آمد؟!» (یَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِها).
این آیه شریفه به موضعگیرى کفّار و مؤمنان در برابر قیامت پرداخته که نخست درباره کفار میفرماید: آنها هرگز به خاطر عشق به قیامت و رسیدن به لقاى محبوب، این سخن را نمیگویند، بلکه از روى استهزاء و مسخره و انکار چنین تقاضایى دارند، و اگر میدانستند قیامت بر سر آنها چه مىآورد هرگز چنین تقاضایى نداشتند.[2]
سپس درباره مؤمنان میفرماید: «ولى آنها که ایمان آوردهاند پیوسته با خوف و هراس مراقب آن هستند، و میدانند پیوسته آن حق است و خواهد آمد» (وَ الَّذِینَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ یَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ).
البته لحظه قیام قیامت بر همه پوشیده است، حتى بر پیامبران و فرشتگان مقرّب خدا، تا هم وسیله تربیت مداوم باشد براى مؤمنان، و هم آزمون و اتمام حجتى براى منکران، ولى اصل وقوع آن جاى تردید نیست.
از اینجا روشن میشود که ایمان به قیامت و دادگاه بزرگ الهی مخصوصاً با توجه به این معنا که هر لحظه احتمال وقوع آن میرود چه تأثیر تربیتى عمیقى در مؤمنان دارد.
در پایان آیه به عنوان یک اعلام عمومى، میفرماید: «آگاه باشید کسانى که در قیامت تردید میکنند و با لجاج و عناد در مورد آن به محاجه میپردازند، در گمراهى عمیقى هستند» (أَلا إِنَّ الَّذِینَ یُمارُونَ فِی السَّاعَةِ لَفِی ضَلالٍ بَعِیدٍ).
چرا که نظام این جهان خود دلیلى است بر اینکه مقدمهاى است بر جهان دیگر، که بدون آن، آفرینش این جهان، لغو و بیمعنا است، نه با حکمت خداوند سازگار است و نه با عدالت او.
تعبیر به «ضلال بعید» اشاره به این است که گاه انسان راه را گم میکند، ولی چندان فاصله با آن ندارد، با مختصر تلاش و جستجو ممکن است راه را پیدا کند، اما گاه چنان فاصله او زیاد است که دیگر پیدا کردن راه براى او مشکل یا غیر ممکن است.[3]
در حدیثى میخوانیم: «مردى با صداى بلند از رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) در یکى از سفرها سؤال کرد و گفت: اى محمد! ... پیامبر نیز با صدایى بلند همچون صداى خودش فرمود: «چه میگویی؟» آن مرد گفت: روز قیامت کى خواهد بود؟ پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: «قیامت خواهد آمد، براى آن، چه تهیه کردهاى؟» گفت: سرمایه من محبت خدا و پیامبر او است. پیامبر فرمود: «تو با کسى خواهى بود که او را دوست دارى».[4]
در روایات؛ به اشتیاق مؤمنان به هر چه زودتر فرا رسیدن قیامت اشاره شده است؛ مانند اینکه امام علی( علیه السلام ) – در بیان صفات پرهیزگاران در خطبه هَمّام – میفرماید: «و اگر خداوند براى اقامتشان در دنیا زمان معینى را مقرر نکرده بود از شوق به ثواب و بیم از عذاب به اندازه چشم به هم زدنى روحشان در بدنشان قرار نمیگرفت».[5]
بنابر آنچه بیان شد؛ تضاد و منافاتی در اینجا وجود ندارد؛ زیرا شتاب در آمدن قیامت؛ یکبار به جهت تمسخر است که منشأ آن ایمان نداشتن به قیامت است و مقصود از آیه نیز همین گروه از انسانها هستند. اما گاهی شتاب در آمدن قیامت به جهت اشتیاق به لقای الهی است و منشأ آن هم ایمان به خداوند و قیامت میباشد و مؤمنان نیز با ایمان قلبی که دارند، هر لحظه انتظار قیامت را میکشند ولی از جهتی از حساب آن ترسناک هستند، و از جهت دیگر مشتاق حساب اعمال و رسیدن به ثواب و لقای محبوب خود خدای تعالی میباشند.
[1]. انبیاء، 49؛ شوری، 18؛ معارج، 27.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 20، ص 393، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش؛ آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج 13، ص 27، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[3]. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص 39 – 40، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ تفسیر نمونه، ج 20، ص 394.
[4]. ابن طاووس، علی بن موسی، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ج 1، ص 215، قم، خیام، چاپ اول، 1400ق؛ قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج 4، ص 2032، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، بیتا.
[5]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 303، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
T