به گزارش «شیعه نیوز»، براساس آخرین اطلاعات منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران حدود ۸۷ درصد از خانوارهای ایران را «خانواده»ها تشکیل میدهند؛ خانوادههایی که اگرچه در بار معنایی به عنوان خانواده تلقی میشوند اما این روزها شکاف فرهنگی، اجتماعی و بین نسلی از یک طرف و ورود وسایل ارتباط جمعی و شبکههای اجتماعی از سوی دیگر تعامل اعضا خانوادهها را با یکدیگر کمرنگ کرده است.
کاظمیپور (جمعیت شناس):
* ایران در سال ۵۵، ۳۳ میلیون نفر جمعیت داشت اما این رقم در سال ۶۵ به ۴۹ میلیون نفر و در سال ۹۵ به ۸۳ میلیون نفر رسید.
* افرادی که زیر یک سقف زندگی میکنند و هم خرج هستند «خانوار» نامیده میشوند حال اگر تشکیل یک خانوار به موجب ازدواج شکل گیرد، آن خانوار، «خانواده» تلقی میشود.
* براساس آمارهای موجود، در سال ۶۵ حدود ۱۰ میلیون خانوار در کشور زندگی میکردند که سال ۹۵ این رقم به ۲۴ میلیون خانوار رسید؛ این موضوع بیانگر آن است که با افزایش جمعیت، تعداد خانوارها نیز افزایش یافته است، اما با گذشت زمان میانگین تعداد اعضای خانوار تغییر یافته است به طوری که در دهه ۷۰ به طور میانگین بیش از پنج نفر در هر خانوار زندگی میکردند اما رفته رفته تعداد اعضای خانوارها کاهش یافت.
*میانگین تعداد اعضای خانوارها در سال ۹۵ حدود ۳.۳ نفر است، یعنی در هر خانوار به طور متوسط حدود سه نفر زندگی میکنند.
* از میان ۲۴ میلیون خانوار، حدود ۶۱ درصد را خانواده هستهای ( خانوادهای که در آن والدین با فرزندان خود زندگی میکنند)، حدود ۴ درصد را خانواده گسترده (خانوادهای که در آن والدین با فرزندان ازدواج کرده و نوهها زندگی میکنند)، حدود هفت درصد را خانواده تکوالد (خانوادهای که یکی از زوجین به دلیل فوت، طلاق یا مهاجرت حضور ندارند)، حدود ۲۵ صدم درصد را خانواده فرزند سرپرست، حدود هفت درصد را خانواده تکنفره، حدود ۱۵ درصد خانواده زوجی و حدود ۶.۵ درصد را سایر موارد شامل میشود که البته خانوارهای دستهجمعی که شامل ساکنان آسایشگاهها، زندانها و ... هستند در آمارگیری خانوارها دستهبندی نمیشوند.
* خانواده زن و شوهری بدون فرزند، زن و شوهر با فرزندان و زن و شوهر با فرزندان ازدواج کرده «خانواده» هستند که میتوان گفت فارغ از خانوارهای تکنفره و سایر، بقیه خانوارها، خانواده تلقی میشوند؛ به عبارتی دیگر ۸۷ درصد از خانوارهایی که در ایران زندگی میکنند، خانواده هستند.
* شاهدیم که در سالهای ۴۵ میانگین بعد خانوار پنج نفر بود یعنی به طور میانگین در یک خانواده والدین با سه فرزندشان زندگی میکردند اما در حال حاضر میانگین تعداد فرزندان کاهش یافته است به طوریکه طبق آمارها، ساختار خانواده از زن و شوهر و فرزندان تشکیل شده است؛ گرچه بسیاری از افراد خانوادههای چندین نفره مانند یک خانوادهای که از والدین و هفت فرزند تشکیل شده را گسترده میدانند اما از دیدگاه جامعه شناسی این خانواده «هستهای» نام دارد. در سال ۴۵ خانواده گسترده در ایران قالب نبوده و آنچه تغییر یافته آن است که فقط خانواده هستهای با بعد وسیع خود کوچکتر شده است.
* بنابر اظهارات کاظمیپور، مهاجرتهای روستایی و شهری یکی دیگر از عواملی موثر در کاهش بعد خانوار است؛ به طور مثال زمانی که یکی از اعضای خانواده از روستا به شهر مهاجرت میکند به تبع تعداد اعضای خانواده کوچک میشود و فرد مهاجر نیز خانواده دیگری برای خود تشکیل میدهد که در این امر مهاجرت دانشجویان از روستاها به شهرها بیتاثیر نیست.
* از دیدگاه آماری افزایش مرگومیر و طلاق باعث شده تعداد خانوادههای تک والد افزایش یابد، این روند روزبه روز در حال افزایش است و اگر حمایتهای اجتماعی در این زمینه مد نظر قرار نگیرد خانوادههای تک والد از نظر مالی در زیر خط فقر قرار گیرند.
* شاهدیم که طی ۳۰ سال اخیر با کاهش تعداد اعضای خانوار و ورود وسایل ارتباط جمعی کانون گرم خانواده کمرنگ شده است، اگرچه امروزه اعضای خانوادهها به صورت فیزیکی در کنار یکدیگر حضور دارند اما آنها با یکدیگر تعامل کمتری دارند، در اصل کمرنگ شدن کانون خانوادهها در حال پررنگ شدن است.
* زمانی که تکنولوژی جدیدی وارد هر جامعهای میشود نوعی ولع برای استفاده از آن وجود دارد. به طور مثال زمانی که تلفن همراه در دهه ۷۰ وارد ایران شد همه علاقهمند بودند که آن را تهیه و از آن استفاده کنند اما در حال حاضر این وسیله برای افراد رنگ باخته است. حال در دهه ۹۰ میبینیم که استفاده از شبکههای اجتماعی نیز برای خانوادهها بسیار پررنگ شده است که البته طی سالهای آینده این شبکهها هم همانند تلفنهای همراه رنگ میبازند اما آسیب آن تا سالها بر پیکره خانوادهها ماندگار است.