شیعه نیوز: ازبکستان از کشورهای آسیای مرکزی که با کشورهای افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و قزاقستان مرز مشترک دارد و پایتخت آن تاشکند است. همزمان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جمهوری ازبکستان در اول سپتامبر سال ۱۹۹۱م اعلام استقلال کرد.شهرهای ازبکستان، از جمله سمرقند و بخارا، تا قبل از قرن حاضر از مراکز اسلامی در آسیای مرکزی و ماوراءالنهر بودهاند. در دو شهر سمرقند و کش، از نواحی دوردست خراسان بزرگ، مذهب تشیع از اواخر قرن دوم هجری به تدریج رواج یافت. فعالیتهای دانشمندان بزرگ شیعه در این نواحی، حوزه علمی فعالی را در آستانه غیبت امام دوازدهم به وجود آورد.
رجال شیعی
حسین بن اشکیب سمرقندی، ابوعمرو کشی و محمد بن مسعود عیاشی از رجال شیعی میباشند. بیشتر شیعیان در بخارا و سمرقند زندگی میکنند و اکثراً به زبان فارسی تاجیکی صحبت میکنند. گروه دیگری نیز شیعیان آذری هستند که در زمان استالین از آذربایجان شوروی به این منطقه تبعید شدند. تعداد شیعیان در ازبکستان به درستی معلوم نیست ولی آمار آنها را یک و نیم میلیون نفر ذکر میکنند.
جمهوری ازبکستان از کشورهای مهم آسیای مرکزی است که در موقعیت جغرافیایی ۳۷ تا۴۶ درجه عرض شمالی و۵۶ تا ۷۴ درجه طول شرقی قرار دارد.وسعت این کشور تا سال ۱۹۶۵ میلادی حدود ۴۰۳۸۶۵ کیلومتر مربع (۱۵۶۰۰۰ مایل مربع) بود. در آن سال با الحاق بخشی از قزاقستان جنوبی به ازبکستان، مساحت آن به ۴۴۷۴۰۰ کیلومتر مربع (۱۷۳۵۹۱ مایل مربع) افزایش یافت.ازبکستان را کشورهای آسیای مرکزی احاطه کردهاند و این کشور فقط در طول مسافت کوتاهی در جنوب با افغانستان مرز مشترک دارد، رودخانه آمودریا (جیحون) مرز طبیعی بین این دو کشور را تشکیل میدهد. ازبکستان در شمال و غرب با قزاقستان، در جنوب با ترکمنستان و افغانستان، در شرق با تاجیکستان و در شمال شرقی با قرقیزستان مرز مشترک دارد.
کشور ازبکستان و همسایههای آن
تاریخبا ورود اعراب به منطقه در نیمه دوم قرن هفتم میلادی، زمینه لازم برای تشکیل حکومتهای اسلامی فراهم شد. اسماعیل سامانی در سال ۸۷۳ م ماوراءالنهر و خوارزم را به تصرف خود درآورد و سلسله سامانیان را در بخارا پایه گذاری کرد. در اواخر سده دهم میلادی قبایل سلجوق وارد ماوراءالنهر شدند و تا اوایل قرن دوازدهم میلادی سراسر محدوده فعلی ازبکستان را تسخیر کردند. در اواسط همین قرن قراختاییان آنان را شکست دادند و کشور را تصرف کردند. چندی نگذشت که در اواخر همان قرن خوارزمشاهیان، که از پشتیبانان اولیه قراختاییان بودند، آنان را از حکومت به زیر افکندند. اما فرمانروایی اینان نیز چندان نپایید و با حمله مغول در سال ۱۲۱۹م، از قدرت برکنار شدند. هجوم مغول که ویرانی بسیاری به بار آورد، به تدریج تسلط ازبکها را بر ماوراءالنهر قطعی کرد، اندکی بعد بابر بر ازبکستان تاخت، و آنجا را فتح کرد. اما ازبکها از یک سو و حکومت شاه اسماعیل صفوی از سوی دیگر، برای تصرف این سرزمین سالها با بابر جنگیدند، تا سرانجام خاندان شیبانی، مجددا حکومت ازبکها را برقرار کرد. با مرگ آخرین رهبر این خانواده، حکومت و سرزمین واحد و متحد ازبکستان متلاشی شد و حکومتهای محلی کوچک و مستقل به رهبری حکام محلی در گوشه و کنار سربرداشتند. در میان آنان، آستراخانیها در بخارا، خانات خیوه در خوارزم و خانات خوقند در فرغانه، قدرت بیشتری یافتند و برای تصرف اراضی یکدیگر دائما در نبرد با هم بودند. این دشمنیهای پایدار زمینهای مساعد برای روسیه که در فکر تصرف ناحیه بود، فراهم کرد.روسها به روشهای مختلف به ویژه از طریق ارتباطات اقتصادی و سیاسی بر نفوذ خود در منطقه افزودند و آنگاه شهرها و مراکز مهم این سرزمین را تسخیر کردند. آنان در سال ۱۸۶۵م، تاشکند و در سال ۱۸۶۸م سمرقند را به تصرف خود درآوردند. همزمان با تصرف سمرقند توسط روسها، خانات بخارا تحت الحمایگی روسیه را پذیرفتند. سال بعد خانات خیوه همین گونه عمل کردند. با ضمیمه شدن کامل خانات خوقند به روسیه در سال ۱۸۷۶ م تسلط این کشور بر ناحیه کامل شد و ولایت ترکستان تشکیل گردید، که در سال ۱۸۸۶م، به سرزمین ترکستان تغییر نام یافت. پس از آن روسها به سرعت در منطقه نفود کردند و با ایجاد خطوط ارتباطی و ارائه خدمات مختلف ناحیه را کاملا تحت کنترل خود درآوردند. آنها به سرعت تاشکند را به یک مرکز شهری بزرگ و جدید تبدیل کردند، و شمار زیادی از روسها را به آن شهر و سایر شهرهای ازبکستان روانه ساختند، این جمعیت غیربومی، با ویژگیهای فرهنگی متفاوت به تدریج با جمعیت محلی درآمیختند. تا زمان انقلاب کمونیستی قیامهای محلی متعددی صورت گرفت که همگی نافرجام بود.با پیروزی انقلاب کمونیستی در سال ۱۹۱۷م نیروهای دولتی روسیه در شهر تاشکند مستقر شدند و یک سال بعد جمهوری خودمختار سوسیالیستی ترکستان تشکیل شد که محدوده آن همان اراضی ترکستان بود. از این زمان تا سال ۱۹۲۴م، ترکستان محل درگیریهای گروههای مختلف بود و در سال مذکور با پیوستن کامل خانات آسیای مرکزی به حکومت سوسیالیستی شوروی، طرح مرزبندی جمهوریهای آسیای مرکزی بر اساس معیارهای قومی و زبانی به مرحله اجرا درآمد. در نوامبر سال ۱۹۲۴م جمهوری خودمختار شوروی سوسیالیستی ازبک اعلام موجودیت کرد، که جمهوری خودمختار تاجیکستان نیز ضمیمه آن بود. در سال ۱۹۲۹م تاجیکستان از ازبکستان جدا شد و در سال ۱۹۳۶م با الحاق جمهوری خودمختار قراقالپاق و بخشی از اراضی قزاقستان به ازبکستان، محدوده سیاسی فعلی ازبکستان تثبیت شد.همزمان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جمهوری ازبکستان در اول سپتامبر سال ۱۹۹۱م اعلام استقلال کرد و در تاریخ هشت دسامبر سال ۱۹۹۲م قانون اساسی کشور از تصویب مجلس گذشت. رئیس جمهور ازبکستان اسلام کریم اف است، وی که قبلا دبیر اول حزب کمونیست ازبکستان بود، در انتخابات ریاست جمهوری دسامبر سال ۱۹۹۱م با کسب ۸۶ درصد آرا به پیروزی رسید.[۱]
احزاب ازبکستانپس از استقلال ازبکستان فعالیتهای سیاسی در قالب تشکیل احزاب آزادتر شد و چند حزب تاسیس شد، در بین احزاب موجود سه حزب فعالیت بیشتری دارند: حزب دموکراتیک خلق: همان حزب کمونیست پیشین میباشد که در سال ۱۹۹۱م. تغییر نام داد، خط مشی آن همان راه و روش کمونیستی است و رئیس جمهور ازبکستان از اعضای آن به شمار میرود.
جنبش دموکراتیک بیریلیک: این حزب با سیستم حاکم بر کشور و دست اندرکاران دولت مخالف است.
حزب احیای اسلامی:[۲] این حزب مهمترین حزب اسلامی ازبکستان محسوب میشود که طرفدار ایجاد نظام سیاسی کشور براساس اصول اسلامی است، مرکز فعالیت آن در شهر تاشکند قرار دارد. بیشتر فعالیت حزب در زمینه جذب جوانان به اسلام متمرکز است.قانون اساسی و تشکیلات حکومتیقانون اساسی جمهوری ازبکستان در تاریخ هشت دسامبر ۱۹۹۲ در یک مقدمه، ۶ بخش، ۲۶ فصل و ۱۲۸ ماده به تصویب رسید. و تشکیلات حکومتی ازبکستان به شرح ذیل است: قوه مجریه: رئیس جمهور ازبکستان رئیس مملکت بوده، ریاست قوه مجریه را بر عهده دارد وی همزمان ریاست هیأت وزیران را نیز عهدهدار میباشد. رئیس جمهور از میان شهروندان ازبکستان که کمتر از سی و پنج سال سن نداشته باشد انتخاب میشود.
قوه مقننه: مجلس عالی ازبکستان ارگان عالی قانونگذاری در ازبکستان میباشد و نمایندگان برای ۵ سال توسط مردم انتخاب میشوند. اتباع ازبکستان که تا روز انتخابات ۲۵ سال داشته باشند حق داوطلب شدن برای مجلس عالی را دارند.
قوه قضائیه: قوه قضائیه در ازبکستان قوهای است مستقل که بدون وابستگی به سایر قوا و گروهها فعالیت دارد. سیستم قضایی ازبکستان از دادگاه مشروطه (شورای نگهبان)، دیوانعالی، دیوانعالی در امور اقتصاد ملی، دیوانعالی جمهوری خودمختار قره قالپاقستان و دیوانعالی در امور اقتصادی جمهوری خودمختار قره قالپاقستان تشکیل گردیده و برای ۵ سال انتخاب میشوند.[۳]جمعیتجمعیت ازبکستان تا پایان نیمه اول سال ۱۹۹۵ به ۲۳ میلیون نفر رسید. این کشور پرجمعیتترین کشور آسیای مرکزی میباشد. بر اساس سرشماری حدود ۹ میلیون نفر جمعیت ازبکستان شهر نشین بوده و چهارده میلیون نفر ساکن روستا میباشند.[۴]نام ازبکستان گویای برتری ازبکها در این سرزمین است. کلمه ازبک تا سال ۱۹۱۷، در روسیه معرف گروههای کوچرو و نیمه کوچرو ترک بود.[۵] تحرک این افراد که از ویژگیهای شیوه معیشت آنان بود، محدودیت مرزی را از بین میبرد و یکی از دلایل عمده پراکندگی گسترده ازبکها در سایر کشورهای آسیای مرکزی همین نوع گذران زندگی آنها بوده است. گرچه در این سرزمین بیش از ۱۱۰۰ ملیت زندگی میکنند،[۶] اما حدود ۷۱ درصد از جمعیت کشور را ازبکها تشکیل میدهند. روسها، تاجیکها، قزاقها، تاتارها، قرقیزها، ترکمنها از سایر اقوام ساکن در ازبکستان هستند که به ترتیب بیشترین سهم را در جمعیت کشور دارند.ازبکستان، پرجمعیتترین کشور در میان جمهوریهای آسیای میانه است و از لحاظ شمار جمعیت، سومین کشور در بین اتحادیه کشورهای مشترک المنافع بعد از روسیه و اوکراین میباشد.[۷] در سال ۲۰۰۴ میزان جمعیت ازبکستان به ۲۶ میلیون نفر رسید که حدود ۶۳درصد آن در روستاها زندگی میکنند. البته جمعیت فعلی ازبکستان یعنی در نیمه سال ۲۰۱۵ میلادی ۳۰ میلیون نفر اعلام شده است.از لحاظ ترکیب جنسیتی ۴۹/۵ درصد جمعیت را مردان و ۵۰/۵ درصد آن را زنان تشکیل میدهند. همچنین از لحاظ ترتیب سنی، کودکان و نوجوانان تا ۱۴ ساله ۴۰/۸ درصد و جوانان از ۱۵ تا ۲۹ ساله ۲۸/۳ درصد جمعیت کل کشور را تشکیل میدهند و بدین ترتیب سهم کودکان، نوجوانان و جوانان در جمعیت کشور، ۷۰ درصد است، یعنی بیش از دو سوم مردم ازبکستان را کودکان، نوجوانان و جوانان تشکیل میدهد.[۸]
زبان و خطاز سال ۱۹۸۹م، زبان ازبکی، زبان ملی و رسمی ازبکستان اعلام شده است تا قبل از این تاریخ، در ازبکستان نیز مشابه سایر کشورهای آسیای مرکزی، زبان روسی، زبان اصلی بود. اکنون نیز در امور دولتی و اداری از هر دو زبان ازبکی و روسی استفاده میشود. زبان ازبکی از گروه زبانهای ترکی خاوری است که لهجههای مختلفی دارد و لغتهایی از زبانهای فارسی، عربی و روسی در واژگان آن وارد شده است.تا سال ۱۹۳۰م، خط عربی در ازبکستان رواج داشت، در حد فاصل سالهای ۴۰-۱۹۳۴م، خط لاتین بتدریج جایگزین خط عربی شد. در سال ۱۹۴۰م، خط سیریلی، خط رسمی مردم ازبکستان معرفی شد، پس از استقلال این کشور در سال ۱۹۹۱م، درباره جایگزین کردن خط لاتین به جای خط سیریلی اقدامهایی انجام شده است.
آموزشتعلیم و تربیت در کلیه مقاطع تحصیلی رایگان است و تعداد دانش آموزان ازبکستان در سال تحصیلی ۱۹۸۴-۳۱۹۸۳/۴ میلیون نفر بوده که در ۹۴۰۰ مرکز آموزشی شاغل به تحصیل بودهاند. در همین سال ۴۲ دانشگاه و مرکز آموزش عالی فعالیت میکردهاند که از جمله دو دانشگاه به نامهای تاشکند و امیر علیشیر نوایی و همچنین تعدادی انستیتو را میتوان نام برد.[۹]
وسایل ارتباط جمعیمطبوعات ازبکستان به زبانهای مختلف چاپ میشود، اما به دلیل کثرت ازبکها، بیشتر مجلات و نشریات به زبان ازبکی منتشر میشوند. نخستین روزنامه ازبک در سال ۱۸۷۰م چاپ شد. از نشریات کنونی ازبکستان میتوان به روزنامه سوویت ازبکستان (سال انتشار ۱۹۱۸م) روزنامه مدنیت ازبکستان (سال انتشار ۱۹۵۷م). مجله ستاره شرق (سال انتشار۱۹۳۳م) و مجله گلستان (سال انتشار ۱۹۲۵م) اشاره کرد.تلویزیون ازبکستان دارای چند کانال است و به سه زبان ازبکی، روسی و قزاقی برنامه تولید میکند. در رادیو علاوه بر زبانهای فوق، برنامههایی به سایر زبانها تهیه میشود که برخی از آنها برنامههای برون مرزی هستند.رسانههای گروهی ازبکستان تا قبل از استقلال کشور تحت کنترل شدید دولت بودند، پس از استقلال با حفظ نظارت و کنترل دولت، از آزادی بیشتری برخوردار شدند.
تقسیمات کشوریازبکستان سرزمینی است که یک جمهوری خودمختار به نام قراقالپاق ضمیمه آن است. قراقالپاق در شمال غربی کشور واقع است و ۱۶۵ هزار کیلومتر مربع وسعت دارد.[۱۰] دریاچه آرال در شمال این جمهوری خودمختارقرار گرفته و بخش بزرگی از اراضی آن در ردیف نواحی بیابانی جهان است. خوارزم که از عهد باستان در تمدن و فرهنگ آسیای مرکزی نقش حیاتی داشته،[۱۱] و شهرهای مهمی مانند جرجانیه، خیوه، کاث و اورگنج در آن واقع بودند، و در گذشته از آن به عنوان شمالیترین پایگاه تمدن نام برده میشد،[۱۲] در جمهوری قراقالپاق فعلی واقع است و بیشتر قسمتهای آن تقریبا خالی از سکنه است. مرکز قراقالپاق، نوکوس، با۱۶۹ هزار نفر جمعیت (سال ۱۹۹۰م) از شهرهای مهم ازبکستان است.ازبکستان ۵ استان و۱۲۳ شهر و شهرستان دارد.[۱۳] بسیاری از شهرهای مهم آسیای مرکزی که سابقه تاریخی طولانی داشته و از مراکز فرهنگی و سیاسی منطقه بودهاند، در محدوده سیاسی ازبکستان فعلی قرار دارند.[۱۴] پراکندگی شهرها در سطح کشور به گونهای است که جز چند شهر صنعتی، اکثر شهرهای بزرگ و مهم کشور در حوضه فرغانه قرار دارند.تاشکند پایتخت ازبکستان از شهرهای مهم آسیای مرکزی و بزرگترین شهر ازبکستان است.بخارا، از جمله شهرهای کهن ازبکستان است که زمانی پایتخت حکومت بخارا بود. این شهر پس از ورود اسلام به آسیای مرکزی یکی از مهمترین مراکز اسلامی شد که نقش مهمی در نشر و گسترش فرهنگ اسلامی در طی قرون متوالی، ایفا کرد. به طوری که در آن ایام، از قرن اول تا قرن دوازدهم هجری، بخارا را «مهد اسلام» نام نهادند.[۱۵] آرامگاه امیر اسماعیل سامانی و مزار چشمه ایوب در نزدیکی آن، مجموعه معماری متشکل از مسجد جامع کلان، مناره کلان و مدرسه میرعرب در مرکز بخارای قدیم از بقایای شاهکارهای معماری اسلامی آن دوران است.[۱۶] امروزه شهرت بخارا به سبب وجود منابع طبیعی و تولیدات نساجی آن است. جمعیت این شهر در سال ۱۹۹۰م، ۲۲۴ هزار نفر بوده است.شهر تاریخی سمرقند در دره حاصلخیز فرغانه واقع است. این شهر در دوره حکومت تیموریان به ویژه در زمان حیات امیرتیمور عظمت و اعتبار زیادی کسب کرد و در قرون ۱۴ و ۱۵ میلادی از مراکز علمی و هنری مهم جهان اسلام شد. یادگارهای معماری بینظیری از آن زمان به جا مانده است. مجموعه بزرگ آرامگاههای معروف به «شاه زند» که مقبره قاسم بن عباس پسر عموی حضرت محمد(ص) در آنجا قرار دارد، مجموعه میدان ریگستان شامل سه بنای مدرسه الغ بیک، مدرسه شیردار و مدرسه طلاکاری، و همچنین آرامگاه امیرتیمور، مسجد بیبی خانم و رصدخانه قدیمی در زمره آثار باستانی سمرقند به شمار میآیند.شهر باستانی ترمذ در قرن دوم یا سوم قبل از میلاد در کنار رودخانه آمودریا ساخته شد. این شهر که بر سر راه ارتباطی سمرقند به بلخ واقع بود به صورت پایگاهی برای کاروانها و مسافرانی که عازم چین و ترکستان شرقی بودند، درآمده بود. پس از تخریب ترمذ باستانی، شهر کنونی ترمذ در فاصله ۱۰ کیلومتری آن بنا شد.خیوه نیز از شهرهای قدیمی ازبکستان است، که در دوره رونق و شکوه خوارزم یکی از مهمترین شهرهای ناحیه بوده است، این شهر در حال حاضر به دلیل دارا بودن آب و هوای مناسب و آثار تاریخی و باستانی متعدد، یکی از شهرهای توریستی ازبکستان است.اندیجان، خوقند، نامنگان، فرغانه، خجند، آلمالیج، آنگرن، مارجلان، چرچیک و گازلی از دیگر شهرهای بزرگ و مهم ازبکستان هستند.
ویژگیهای اقتصادیدر زمان تسلط روسها بر ازبکستان، این سرزمین نیز همچون سایر کشورهای اتحاد جماهیر شوروی اقتصاد دولتی داشت. از سال ۱۹۹۱م، دولت ازبکستان سعی کرد، نظام اقتصادی سرمایه داری را جایگزین اقتصاد دولتی کند.[۱۷]کشاورزی محور اصلی اقتصاد ازبکستان است و با وجود صنایع متعدد، تولیدات زراعی مهمترین منبع درآمد کشور را تشکیل میدهد. در میان محصولات مختلف، پنبه ارزش ویژهای دارد و ازبکستان در اقتصاد کشاورزی، تک محصولی و متکی به تولید پنبه میباشد.روابط تجاری ازبکستان تا قبل از فروپاشی شوروی سابق محدود به روسیه و سایر جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی بود.[۱۸] پس از کسب استقلال، مقامهای دولتی ضمن حفظ روابط سابق، ارتباطات جدیدی با سایر کشورها برقرار کردند و در این راستا، از یک سو پیمان اقتصادی با کشورهای مستقل مشترکالمنافع (جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی سابق) را امضا کردند و از سوی دیگر قراردادهای اقتصادی متعددی با سایر ممالک جهان بستند. با این وجود هنوز به دلیل وابستگی، بیشتر مبادلات تجاری این کشور با دیگر جمهوریهای شوروی سابق است.
مذهب در ازبکستانبا استقلال کشور ازبکستان، در حیات دینی جامعه ازبکستان مرحله جدیدی آغاز شده است. در این مرحله، برای ازبکستان که یک کشور کثیر المله و کثیر الادیان به حساب میآید، حفاظت از استقلال کشور، تحکیم امنیت در جامعه و تأمین رشد منظم اجتماعی و سیاسی و اقتصادی از عوامل مهم و محرک احیای هویت ملی و رشد معنوی و فرهنگی عموم مردم محسوب میشود. در دوران شوروی سابق، کمیته مرکزی حذب کمونیست، به جمعیتهای مذهبی در قلمرو کشور به چشم یک رقیب نگاه میکرد و برای از بین بردن معارف دینی به تنظیم برنامههای ویژهای پرداخته بود. بههمین خاطر، هزاران مسجد و مدرسه دینی که جزء آثار گرانمایه تاریخی و معماری محسوب میشدند، تحت تصرف دولت شوروی قرار گرفت. دین به طور مصنوعی، به یکی از جبههها در برابر ایدئولوژی حاکم تبدیل گردید. ورود به معارف اسلامی و معارف ادیانی از قبیل یهودیت و مسیحیت ممنوع گردید. دولت جمهوری ازبکستان و پیش از همه اسلام کریماف، رئیس جمهور ازبکستان، اصولاً این نکته را که بیان میدارد که دین با تقویت نمودن اعتقادات و صفای باطن، به انسانها، روحیه و توانایی بیشتری برای حل مشکلات زندگی و سختیها و شکستهای روزگار میبخشد و دین است که ارزشهای معنوی بشر را از نسلی به نسل دیگر به امانت انتقال میدهد.[۱۹] در قانون اساسی ازبکستان در فصل هفتم این قانون آمده که همه مردم از آزادی اعتقاد برخوردارند، هر شخصی حق دارد به یکی از ادیان بگرود و یا اصلاً به هیچ کدام از آنها اعتقاد نداشته باشد. تحصیل اجباری عقاید دینی ممنوع است.[۲۰]
اسلام در ازبکستاناکثریت جمعیت ازبکستان را مسلمانان سنی مذهب پیرو مذهب حنفی تشکیل میدهند. بیشتر شهرهای ازبکستان، از جمله سمرقند و بخارا، تا قبل از قرن حاضر از مهمترین مراکز اسلامی در آسیای مرکزی و ماوراءالنهر بودهاند که اعتقادات سکنه آنها شهرت جهانی یافته بود. پس از حاکمیت ایده ئولوژی کمونیستی، سعی شد، افکار و اعتقادات سوسیالیستی جایگزین اصول اسلامی شود و برای نیل به این هدف، انجام فعالیتها و مراسم مذهبی ممنوع شد و مسلمانان در اجرای عبادات و فرایض دینی خود با محدودیت شدیدی روبرو شدند. با کسب استقلال کشورهای آسیای مرکزی، مسلمانان که مذهب خود را فراموش نکرده بودند، روحیهای تازه یافتند و در انجام امور مذهبی فعال شدند. بسیاری از مساجد بازسازی شد و ظرفیت برخی از آنها افزایش یافت، که میتوان به عنوان نمونه به مسجد طلاشیخ و مسجد جامع یکه سرای در شهر تاشکند اشاره کرد.[۲۱]علاوه بر پیشینه درخشان ازبکستان در جهان اسلام، در حال حاضر نیز مهمترین مساجد و مراکز اسلامی آسیای مرکزی در این کشور قرار دارد. دفتر مرکز روحانی آسیای مرکزی و قزاقستان، در تاشکند قرار دارد. این مرکز که وظیفه اصلی آن تعلیم و تربیت علمای مذهبی است، هزینه لازم برای انتشارات اسلامی در کشورهای آسیای مرکزی را تأمین میکند.ازبکستان که بیش از ۹۰ درصد سکنه آن مسلمان هستند، دارای دو مدرسه علمیه است. این مدارس تحت نظر مرکز روحانی آسیای مرکزی و قزاقستان اداره میشوند. و تعلیم و تربیت روحانیون را عهدهدار هستند.نام این مدارس، مدرسه میرعرب و انستیتوی عالی امام اسماعیل بخاری است. مدرسه میرعرب در سال ۱۵۳۶م در شهر بخارا تاسیس شد، و انستیتوی عالی امام اسماعیل بخاری در اواسط قرن شانزدهم میلادی به نام برک خان در شهر تاشکند احداث شد و در سال ۱۹۷۴م به یادبود هزار و دویستمین سالگرد تولد امام بخاری به اسم فعلی تغییر نام یافت.[۲۲]از ابتدای ورود اسلام به این سرزمین، تصوف نیز مورد توجه گروهی از مردم قرار گرفت. شهرهای بخارا و خیوه از مهمترین مراکز تعلیمات صوفیه در قرون وسطی بود. نجم الدین کبری در شهر خیوه پایه گذار راه و روش کبرویه شد و در بخارا، بهاءالدین نقشبندی مسلک نقشبندی را رواج داد. در آن عصر این دو شهر در اشاعه تصوف در جهان اسلام نقش عمده داشتند.[۲۳] اکنون نیز گروه کوچکی از وهابیون ازبک طرفدار گسترش و رواج تصوف، بخصوص طریقت نقشبندی هستند.[۲۴]جمهوری ازبکستان صاحب قلب سرزمینهای مسلمان نشین یعنی شهرهای بخارا و سمرقند و دره فرغان، و کهنترین تمدن شهرنشینی در منطقه نیز میباشد. شهرهای ازبکستان امروزی در طول تاریخ، پایتختهای امپراتوریهای متعددی در آسیای میانه قرار گرفتهاند و دره حاصلخیز فرغانه نیز همیشه موطن بزرگترین تجمعات انسانی منطقه و مرکز فرهنگی دینداران و شورشیان مسلمان هر دو بوده است. به طوری که میتوان گفت چه از لحاظ فرهنگی و چه از لحاظ دینی، امروزه ازبکستان بزرگترین جمهوری آسیای میانه به شمار میرود.[۲۵]
شیعه در ازبکستاناسلام در حوالی سالهای ۵۵-۶۰ برای نخستین بار به آن سوی جیحون راه یافت و طبق معمول، با قرارداد صلح راه مراوده گشوده شد. نام تشیع علوی در این دیار با تبلیغات عباسیان آغاز گشت و در نهایت با قیام شریک بن شیخ مهری در سال ۱۳۳ که به تعبیر تاریخ بخارا «خلق عظیم بر او گرد آمدند» به نام علویان و بر ضد عباسیان استوار گشت. سادات در آن دیار محبوب بودند و امیر اسماعیل سامانی سنی هم روستای برکه را وقف علویان و فقرای بخارا کرد. به تدریج پای تبلیغات اسماعیلیان به آن ناحیه گشوده شد و حتی به دربار سامانی هم نفوذ یافت.حسین بن علی مروزی (م ح ۲۹۵)، محمد بن احمد نخشبی (م ح ۳۰۶) جیهانی (م ح ۳۲۸) و حتی حسنک وزیر (م ۴۲۳) به قرمطیگری گرایش یافته یا متهم شدند و اعدام گشتند. خانواده ابوعلی سینا نیز یک خانواده اسماعیلی بود. ابن سینا در قریه افشنه از روستاهای خرمسین در اطراف بخارا به دنیا آمد. اسماعیلیان تا به امروز در برخی از نواحی ماوراءالنهر حضور دارند. برخی از آثار اسماعیلیان مانند کتاب وجه دین ناصر خسرو که تصور میشد مفقود گشته در این اواخر در همین بخارا یافت شد. برخی از دیگر آثار اسماعیلیان نیز پس از یک هزار سال در این منطقه به دست آمد.با این حال ماوراء النهر به نام سنیان حنفی یا ماتریدی شهرت یافته و شیعیان اندکی از قرون نخستین در آن نواحی میزیستهاند. برخی از معروفترین محدثان سنی و از جمله شهیرترین آنان یعنی محمد بن اسماعیل بخاری (۲۶۵۱۹۵) به همین شهر منسوباند.از میان اصحاب امامان(ع) و برخی از راویان شیعه کسانی به شهرهای ماوراء النهر مانند بخارا و کش و سمرقند شهرت دارند. به ویژه که با توجه به کثرت آنان در نیمه نخست قرن چهارم هجری میتوان یک حوزه علمی شیعی را در آن ناحیه ترسیم کرد.در قرون ششم تا نهم آگاهی چندانی از شیعیان این ناحیه نداریم؛ آنچه مسلم است شیعه بسیار اندک بود و فضای ماوراء النهر جای مناسبی برای شیعه نبوده است. در دوره تیموریان و بیشتر در قرن نهم، بخشی از خراسان بزرگ نوعی تسامح مذهبی را تجربه کرد، اما بلافاصله، آمدن ازبکان و قوت گرفتن آنها، راه را بر این فضا بست. پدید آمدن دولت صفوی، دولت تسنن را در آن ناحیه علیه صفویان قوت بخشید.در دهه دوم و سوم قرن دوازدهم هجری و همزمان با ضعف صفویان، حملات ازبکان و افغانان به خراسان گسترش یافت و در حملاتی که صورت گرفت به مرور تعداد زیادی ایرانی شیعه به عنوان اسیر به بخارا برده شد. نادرشاه در سال ۱۱۵۸ موفق شد شش هزار خانواده ایرانی که اسیر خان خیوه بودند را آزاد کند. ازبکان که نزدیک به سه قرن با صفویان درگیر بودند، فتاوایی برای اثبات کفر شیعیان داشتند و اسرای ایرانی را مانند برده خرید و فروش میکردند. شماری از ایرانیان در آن نواحی ماندند و به مقاماتی هم رسیدند که از آن جمله حسین خان ایرانی حاکم قراکول بود. وی مذهب تشیع خویش را پنهان میکرد.[۲۶]
شیعیان مسختی
نوشتار اصلی: شیعیان مسختیشیعیان مِسخِتی از اقلیتهای شیعه هستند که در دره فرغانه ازبکستان زندگی میکنند. اگرچه از چگونگی گرایش این دسته به مذهب شیعه، اطلاع درستی در دست نیست، با این حال مسختها در حال حاضر از وضعیت چندان مناسبی برخوردار نیستند.[۲۷][۲۸]
آمار شیعیان ازبکستان
جمعیت کل مسلمانان شیعیان درصد شیعیان سال منبع
۲۶۴۰۰۰۰۰ – ۱۳۹۳۹۲۰ ۵/۳ ۲۰۰۸م آمار مجمع جهانی اهل بیت(ع)
۲۸۲۶۸۴۴۰ ۲۶۴۶۹۰۰۰ ۲۶۵۰۰۰ ۱ ۲۰۰۹م آمار انجمن دین و زندگی اجتماعی «مؤسسه PEW»[۲۹]
۲۹۵۰۰۰۰۰ ۲۸۰۰۰۰۰۰ ۱۵۰۰۰۰۰ ۴ ۲۰۱۵م آمار جمعیتی «سایت Pewforum»[۳۰]
شهرهای مهم شیعهنشینشهرهای سمرقند، بخارا، زیرآباد از توابع بخارا، تاشکند، جیزخ، نوایی، خوارزم، قشقوریا و شهر سیردریا از شهرهای مهم شیعه نشین هستند. از میان ۸۵% جمعیت مسلمان ازبکستان، ۵% آن را شیعیان تشکیل میدهند که در ذیل مناطق شیعه نشین ازبکستان با توجه به تاریخچه پیدایش، و موقعیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آنان بیان میگردد.[۳۱]
شیعیان سمرقند
سمرقند از مراکز عمده شیعیان در آسیای مرکزی بوده است و علمای بزرگی از آن دیار برخاستهاند. به خصوص در قرن چهارم هجری، که محمد بن مسعود عیاشی، حوزه علمیه فعالی در این شهر تاسیس کرد، سمرقند از مراکز مهم شیعی به شمار میرفت. عیاشی از بزرگترین عالمان شیعه در سمرقند و در آسیای مرکزی بود و استادان و مشایخ او جمعی از محدثان قم، کوفه و بغداد بودند.[۳۲]از دیگر چهرههای شاخص سمرقند، حسین بن اشکیب سمرقندی، از اصحاب امام حسن عسکری(ع) بود که پرورش یافته مکتب علمی قم بود. او فقیهی متکلم بود. حوزه علمیه سمرقند که توسط عیاشی و ابن شکیب شکل گرفت، بعد از ایشان توسط شاگردان این دو که مبرزترین آنها حیدر بن محمد بن نعیم بود، اداره میشد. او تمام مصنفات و اصول شیعه را از طریق مشایخ قمی روایت میکرد.علاوه براین تعدادی از اصحاب ائمه و راویان حدیث، برخاسته از این منطقه هستند که از آن جمله میتوان به افرادی همچون جعفر بن ابی جعفر سمرقندی، جعفر بن ایوب سمرقندی، محمد بن نعیم و محمد بن ابراهیم وراق و… اشاره نمود.[۳۳]همچنین سید امام، ابوالقاسم علی بن عقیل از سادات بزرگی است که در مشهدالسادات سمرقند مدفون و قبر وی مورد احترام مردم منطقه میباشد.در سمرقند اکثر شیعیان در محله پنجاب یا محله ایرانیها زندگی میکنند. اجداد اهالی این محل اغلب از ایران آمده و در آن جا سکنی گزیدهاند. در حال حاضر در محله ایرانیها، مسجد اهل بیت(ع)، با کمک و مساعدت سفارت ایران در ازبکستان، در کنار مدرسه علوم دینی این شهر احداث شده است، در این مسجد علاوه بر اقامه نماز جماعت، دعای کمیل، دعای توسل و سایر مراسمهای مذهبی نظیر ماه مبارک رمضان و مراسم دهه محرم و… نیز برگزار میشود.[۳۴]
حوزه علمیه سمرقند
سمرقنددر دو شهر بزرگ سمرقند و کش، از نواحی دور دست خراسان بزرگ، مذهب تشیع از اواخر قرن دوم هجری به تدریج رواج یافت. آغاز تشیع در این ناحیه معلوم نیست و نمیدانیم از چه طریق مذهب تشیع به این ناحیه دوردست راه پیدا کرد و اولین شیعیان آنچه کسانی بودند؛ اما فعالیتهای دانشمندان بزرگ شیعه در این نواحی، حوزه علمی فعالی را در آستانه غیبت امام دوازدهم به وجود آورد که دستاوردهای ارزندهای در دورترین نقطهٔ شیعه نشین جهان اسلام در آن روزگار حاصل نمود.بنیانگذاران حوزهٔ علمی سمرقند در این عصر، شماری از اصحاب ائمه و وکیلان ایشان و اغلب از مردمان همین نواحی بودند که مدتی از عمر خویش را به منظور کسب علم و دانش و درک محضر امامان در دیگر مراکز علمی شیعه سپری کرده یا در زمرهٔ عالمان شیعه در همین مرکز علمی قرار داشتند که به سمرقند یا اطراف آن مهاجرت نموده بودند.[۳۵]
شیعیان بخاراازجمله قراین حضور تشیع در بخارا، وجود اسامی شیعی در منابع رجالی است که منسوب به بخارا هستند؛ همچون احمد بن ابی عوف و فرزندش محمد که علامه حلی، بخاری بودن آنها را تصریح کرده است. علاوه براین، در بخارا نیز سادات علوی و شیعیان میزیستند، شماری از آنان از بزرگان جامعه بودند و در میان مردم، احترام خاصی داشتند. یکی از این بزرگان، “محمد بن احمد بن علی بن عبدالرحمان علوی” بود که حدیث روایت میکرد و اشعاری به زبان عربی میسرود.این شهر در دورههای مختلف تاریخ بهویژه در دوران اسلامی، از اهمیت سیاسی، علمی و فرهنگی- دینی برخوردار بود و مرور تاریخ گذشته و معاصر آن موجب درک اهمیت نفوذ فرهنگ ایرانی اسلامی بر گذشته تاریخ ماوراءالنهر کمک خواهد کرد. با گذشت بیش از سه سده از تسلط فرهنگ غرب بر حیات فرهنگی و اقتصادی این شهر، وجود گنجینههای معماری اصیل اسلامی در آن، موهبتی عظیم برای درک عمق اصالت و زیباییهای آن در اعصار گذشته محسوب میشود. در این شهر مدارس علوم دینی مهمی بنیاد نهاده شده که در سایه فعالیت آنها بزرگانی در عرصههای مختلف معارف و علوم اسلامی تربیت یافتهاند.در این شهر با توجه به همه تحولاتی که صورت میگیرد، مردم همچنان به آداب و رسوم و سنتهای قدیمی ایرانی- اسلامی خود پایبند هستند. بسیاری از شیعیان حاضر در بخارا، نوادگان ایرانیانی هستند که توسط قبایل ترکمن به ازبکستان آورده شده بودند. وجود اصناف متعلق به اهل تشیع نشانگر نیرومند بودن شیعیان در بازار بخارا میباشد. بهنحوی که در حال حاضر نیز اکثر شیعیان بخارا به کار تجارت و بازرگانی مشغول هستند. البته برخی از آنها در سالهای گذشته به ایران، کشورهای آسیای مرکزی و برخی از کشورهای منطقه خلیج فارس مهاجرت کردهاند.[۳۶]
رجال و علمای شیعی بخارا و سمرقندجمعی از رجال و علمای شیعی بخارا و سمرقند به شرح ذیل میباشند:[۳۷]
جعفر بن احمد بن ایوب سمرقندی نویسنده کتابی با عنوان رد بر کسی که تصور میکند رسول خدا(ص) بر دین قومش بوده است.[۳۸]
محمد بن مسعود بن محمد عیاشی سمرقندی صاحب کتاب تفسیر؛ وی سنی بود و شیعه شد و منزلش محفل درس و حدیث شیعیان گشت.[۳۹]
طاهر بن عیسی بن وراق کشی صاحب چند کتاب.[۴۰]
جعفر بن ابی جعفر سمرقندی وی و فرزندش از اصحاب عیاشی بوده است.[۴۱]
حیدر بن محمد بن نعیم سمرقندی عالم جلیل.[۴۲]
حسین بن اشکیب مروزی مقیم سمرقند متکلم و مؤلف چندین کتاب.[۴۳]
محمد بن عمر بن عبدالعزیز ابوعمرو کشی نویسنده کتاب رجال که شیخ طوسی آن را به اسم اختیار معرفه الرجال تلخیص و تهذیب کرده است.[۴۴]
موسی بن ابراهیم مروزی از اصحاب امام کاظم علیهالسلام.[۴۵]
محبت اهل بیت(ع) در ازبکستانمردمان تاشکند همانند غالب نقاط دیگر آسیای میانه، به استثنای برخی از نواحی اسماعیلیه، سنی حنفی هستند. هر چند هر ساله مراسم عاشورا در مرکزی که سفارت ایران و دفتر فرهنگی معین میکن برگزار میشود.[۴۶]بیشتر شیعیان در بخارا و سمرقند زندگی میکنند و اکثراً به زبان فارسی تاجیکی صحبت میکنند. گروه دیگری نیز شیعیان آذری هستند که در زمان استالین از آذربایجان شوروی به این منطقه تبعید شده و بیشتر آنها در راه آهن به کار گماشته شدهاند. امروز هم بسیاری از فرزندان آنها در کنار راهآهن تاشکند و در محله تزی کوفکا و نیز در روستای چرنی کوفکا سکونت دارند. تعداد شیعیان در ازبکستان به درستی معلوم نیست ولی آمار آنها را یک و نیم میلیون نفر ذکر میکنند.مفهوم شیعه و سنی در کشورهای آسیای مرکزی و ازبکستان با دیگر کشورهای مسلمان تفاوت فاحشی دارد. به این معنی که اصولاً مفاهیم مذهبی و دینی کم رنگتر و مذاهب بهیکدیگر نزدیک ترند. بسیاری از اهل سنت در این کشور به اهل بیت(ع) علاقهمندند. برحسب عادت به خلفای راشدین احترام میگذارند و در عین حال سخت عاشق «امام علی(ع)» و «امام حسین(ع)» هستند و «حضرت زهرا(س)» را «بیبی فاطمه» خطاب میکنند. سابقه سوگواری امام حسین(ع) در منطقه «ترکستان» که شامل ازبکستان نیز میشود، به قرن سوم هجری بازمیگردد. در آن زمان عدهای از خراسان به این منطقه مهاجرت کردند و در اوایل قرن سوم در بخارا و خیوه ساکنشدند و عزاداری امام حسین(ع) را برپا کردند. در آن دوران از ترس کمونیستها، مجالس عزاداری در منازل بهصورت پنهانی برگزار میشد اما پس از فروپاشی شوروی عزاداریها آزاد شد. امروز در ترکمنستان، قزاقستان، آذربایجان و ازبکستان مراسم سوگواری حسینی با شکوه تمام برگزارمیشود و در این مراسم اهل سنت نیز حضور خوبی دارند. البته در مقاطعی وهابیون سعی میکنند با ترفندهای مختلف، مانع این مراسم شوند ولی با گذشت زمان این عزاداریها باعث غنای فرهنگ تشیع شده و خطبا، نویسندگان و شاعران به گرامیداشت محرم همت گماردهاند. معمولاً ازبکهای اهل سنت با دیدن سوگواریها و نوحهسرایی و محافل حزن متأثرشده و با عزاداران همراهیمیکنند. در سمرقند و بخارا، حسینیههایی نیز ساخته شده و در آن به سوگواری میپردازند.[۴۷]
مساجد و حسینیههای شیعیانسال ۱۳۷۷، کلنگ مسجد اهل بیت(س) در محله پنجاب سمرقند زده شد؛ در محله پنجاب، قطعه زمین بزرگی به وسعت حدود یکهزار متر قرار داشت که محل مناسبی برای ساخت مسجد بود. شیعیان سمرقند با کوشش «شیخ محمد علی» امام مسجد پنجاب و «روشن پهلوان» از شیعیان فعال و پرشور، موفق به ثبت این زمین به عنوان مایملک شیعیان شدند. این مسجد موجب اتحاد و برادری بین مسلمانان شد. بدین صورت آن روز سنگ بنای ساختمانی که قرار بود بزرگترین مسجد شیعیان ازبکستان شود، در شهر سمرقند گذارده شد. این مسجد که در سال ۱۳۷۸ افتتاح شد و بزرگترین مسجد شیعیان ازبکستان است میتواند تا ۲۰ هزار نفر نمازگزار را در خود جای دهد. جامعه شیعیان سمرقند معتقدند که ساخت این مسجد آرزوی دیرینه آنها را برآورده کرده است، چرا که آنها ۴۰ سال در انتظار ساخت این مسجد بودند. این مسجد که جلوهای از هنر ایرانی را هم دارد، یادگار خوبی از دوستی ایران و ازبکستان است. نکته جالب اینکه بدون طراحی قبلی و بهطور اتفاقی، چهارده لچکی در اطراف گنبد مسجد تعبیه شده که از آنها برای نوشتن نام چهارده معصوم بر هر لچکی استفاده شده است. این مسجد امروز فعالترین مسجد شیعیان ازبکستان است.[۴۸]
ماه رمضان در ازبکستانکشور ازبکستان قبل از ورود به ماه مبارک رمضان فضای معنوی خاصی پیدا میکند. یکی از سنتهای خوب در این کشور این است که مردم قبل از ورود ماه مبارک، به صله رحم و زیارت خویشاوندان به خصوص بزرگسالان میروند.ازبکها نیز مانند دیگر مسلمانان، در ایام ماه مبارک رمضان بیشتر به قرآن کریم توجه میکنند. مردم در منازل یکدیگر دور هم جمع میشوند و یکی از آنها که میتواند قرآن را بخواند، میخواند و بقیهٔ افراد که با حروف عربی آشنا نیستند به امید کسب ثواب به قرائت او گوش میدهند. قاریان نیز به مساجد اعزام میشوند تا مردم به همراه آنان روزانه یک جزء از قرآن کریم را تلاوت کنند.مردم این سرزمین در ایام ماه مبارک رمضان برنامهها و عبادات مخصوصی در مساجد خود برگزار میکنند. مساجد ازبکستان در این ماه از مردم متدین پر میشوند. یکی از این عبادات خواندن نماز تراویح در آخر شب و بعد نماز عشا است. امام جماعت سعی میکند که هر شب در اثنای خواندن تراویح یک جزء قرآن را ختم کند.مردم ازبکستان برای مراسم افطاری، شیرینی مخصوصی میپزند «نشالده neshalde» نام دارد. این شیرینی از سفیدهٔ تخم مرغ، شکر و… تهیه میشود. نشالده را همراه با خرما در سفره افطاری میگذارند و میل میکنند.بازار اطعام و میهمانی نیز بین ازبکها داغ است. مردم غالبا همدیگر را برای افطاری دعوت میکنند تا در کنار هم افطار کنند.بزرگترین اعیاد در ازبکستان «عید فطر» و «عید قربان» هستند. مردم این دو عید را سه شبانهروز جشن میگیرند و به آنها بسیار اهمیت میدهند. مثلا همهٔ مردم چه بزرگسال و چه کودک، مرد باشند یا زن حتماً در این عیدها لباس نو میپوشند.یکی دیگر از سنتهای عید فطر در این کشور این است که نوعروسان در این روز، در منزل خود میهمانی میدهند و خویشاوندان و همسایگان را به این میهمانی دعوت میکنند.در عید فطر شیرینیهای خاصی از گندم و عسل درست میشود و بزرگترها به همهٔ اقوام عیدی میدهند.[۴۹]
روابط خارجیازبکستان، پس از استقلال در سال ۱۹۹۱م، از یک سو تلاش میکند تا روابط خود را با کشورهای جهان توسعه دهد و از سوی دیگر بسیاری از کشورها، با اهداف گوناگون، سعی میکنند روابط سیاسی و اقتصادی با جمهوری ازبکستان برقرار کنند.ازبکستان در این مدت کوشیده است روابط خود را در درجه اول با کشورهای آسیای مرکزی و روسیه و در مرحله دوم با کشورهایی مانند ترکیه و ایران و سرانجام با سایر کشورهای جهان، گسترش دهد.ازبکستان برای جلب سرمایههای خارجی و دریافت کمکهای فنی و تأمین نیازهای خود با کشورهای متعدد روابط تجاری و سیاسی برقرار کرده است. هند در زمینه احداث کارخانهها[۵۰] رژیم صهیونیستی در اجرای طرحهای آبرسانی،[۵۱] عربستان سعودی با سرمایه گذاری در حمایت از نهادهای اسلامی،[۵۲] در این کشور فعالیت میکنند و کشورهای مصر، چین، کره جنوبی، مالزی، بنگلادش، افغانستان، چکسلواکی و مجارستان، با ازبکستان پیمانهای تجاری متعددی منعقد کردهاند.
روابط دینی – فرهنگی ایران و ازبکستانوجوه مشترک تاریخی، فرهنگی و مذهبی شرایط و زمینههای لازم برای اشتراک مساعی، برقراری روابط پایدار و گسترش تبادلات فرهنگی و اقتصادی بین دو کشور را فراهم کرده است. ازبکستان میتواند کالاهای مورد نیاز خود را از ایران دریافت کند و از طریق کشور ما به راههای دریایی و آبهای آزاد، دست یابد. برقراری خط هوایی بین تهران و تاشکند، عضویت ازبکستان در «اکو»،[۵۳] و امضای قراردادهای تجاری گوناگون، حاصل دید و بازدیدها و گفتگوهای مقامات بلندپایه دو کشور است. تداوم و گسترش همکاریهای میان دو کشور، علاوه بر آنکه منافع متقابل اقتصادی را بههمراه دارد، امید به برقراری صلح و امنیت و وحدت کشورهای منطقه را افزایش میدهد. در خاک ادبپرور ازبکستان، که شاید مهمترین مشخضه و ویژگی باشد که میتوان در رابطه فراهنگی ایران با ازبکستان بدان اشاره نمود، ستارههای درخشان ادب فارسی، چون رودکی، سمرقندی، نظامی عروضی سمرقندی، رشید الدین و طواط، ادیب صابر ترمذی، بدرالدین چاچی، خواجه عصمت بخارایی، شمس الدین شاهین، میرزا سراج حکیم و… به سر برده و میراث گرانمایهای از خود به یادگار گذاشتهاند. در اوایل قرن بیستم میلادی نیز ادبیان و روشنفکران زیادی چون عبدالکریم سپندی، سید احمد وصلی سمرقندی، سید احمد عجزی و محود خواجه بهبودی و… ادامه دهنده گان سبک و شیوه سنتهای هنری، ادبی، فرهنگی و تاریخی گذشتگان خود بودهاند.[۵۴]چه زمینههایی برای پی ریزی روابط قوی و فعال بین دو کشور وجود دارد و به طور کلی چرا این دو کشور میتوانند از قویترین ارتباطات برخوردار باشند؟ وابستگیهای فرهنگی، قومی، مذهبی و تجاری در طول تاریخ: مطالعه در تاریخ به خوبی نشان میدهد که این کشورها با وجود پشت سرگذاشتن یک دوران پر از جنگ و نزاع و خونریزی همیشه ارتباطات خود را حفظ کردهاند و در طول تاریخ تحت تاثیر و تاثر یکدیگر بودهاند.
محصور بودن ازبکستان در بین خشکیها و عدم دسترسی به آبهای گرم برای تجارت با دنیا و در مقابل دسترسی گسترده ایران به آبهای گرم و وجود راههای مطمئن و مناسب برای اتصال این کشور به دنیا.
وجود مشکلات مشترک منطقهای مانند قاچاق مواد مخدر، تروریسم و قاچاق اسلحه که لزوم اقدامات مشترک را ضروری میسازد.
هم مرز بودن دو کشور با کشور افغانستان و وجود دیدگاههای مشترک در مورد مسایل موجود در این کشور.
هم نظر بودن دو کشور در مورد یافتن راهحلهای منطقهای برای مسائل و مشکلات امنیتی و عدم لزوم حضور نیروهای خارجی برای حل اینگونه مسایل در منطقه.[۵۵]
پی نوشت:
اولکات، مارتا بریل، «سیاست در آسیای مرکزی پس از فروپاشی امپراطوری»، ترجمه الهه کولائی، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال ۱،ش ۲، ص۶۲.
حزب احیای اسلامی در برخی منابع حزب تجدید حیات اسلام ذکر شده است.
چرمی، ازبکستان، ۹۱-۸۸.
چرمی، ازبکستان، ص۹.
ابوطالبی، مرتضی، «آسیای مرکزی: جغرافیای سیاسی»، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز،ش ۲، ص۳۳.
«ازبکستان کشوری کشف نشده»، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، ش۲، ص۱۵۰.
وفایی عباس، گروه نویسندگان، سیمای فرهنگی ازبکستان، تاشکند، رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، انتشارات بین المللی الهدی، ۱۳۸۴، ص۱۶
مهدی امانی، نظری اجمالی بر جمعیت جمهوریهای آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان، ترجمه رویا درانی، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، ش۳، ص۲۰۸.
اقوام مسلمان اتحاد شوروی، ص۳۵۲-۳۵۳.
آمار و ارقام ذکر شده، جمهوری قراقالپاق را نیز شامل میشود.
بارتولد، گزیده مقالات تحقیقی، ترجمه کریم کشاورز، ص۱۹-۳۱.
باستانشناسی در آسیای مرکزی، ص۳۱۷.
«آسیای مرکزی: جغرافیای سیاسی»، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال ۱،ش ۲، ص۲۷.
برای آشنایی بیشتر با جغرافیای تاریخی شهرهای قدیمی ازبکستان نگاه کنید به: رنجبر، احمد. خراسان بزرگ، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۳.
سارلی، اراز محمد، ترکستان در تاریخ، ص۱۶-۱۸.
سیر و سیاحت در اتحاد شوروی، ص۱۶۲.
«ازبکستان کشوری کشف نشده»، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال ۲، ش۲، ص۱۵۰.
«ازبکستان کشوری کشف نشده»، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال ۲، ش۲، ص۱۵۰.
زبکستان به سوی آینده بزرگ، تاشکند، انتشارات ازبکستان، ۱۹۹۸، ص۴۴۱.
وفایی عباس، گروه نویسندگان، سیمای فرهنگی ازبکستان، تاشکند، رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، انتشارات بینالمللی الهدی، ۱۳۸۴، به نقل از قانون اساسی ازبکستان، فصل هفت، اصل ۳۱، تاشکند، انتشارات ازبکستان، سال ۲۰۰۱، ص۱۲.
دلدم، اسکندر، سیر و سیاحت در اتحاد شوروی، ص۱۶۲.
اقوام مسلمان اتحاد شوروی، ص۳۵۸.
ملیتهای آسیای میانه، صص ۸۰-۸۱.
میرفخرایی، هوشمند، «گزارش کامل کنفرانس دگرگونیهای اتحاد شوروی سابق و پیامدهای آن برای جهان سوم»، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال ۱،ش ۱، ص۱۴۲.
احمد رشید، اسلام پیکارجو در آسیای میانه، ترجمه جمال آرام، تهران، نشر عرفان، ۱۳۸۷، ص۱۰۴.
جعفریان، اطلس شیعه، ص۶۲۱-۶۲۰
بهمن، ژئوپلتیک تشیع، ص۱۵۶
شیعیان آسیای مرکزی
آمارهای موجود از شیعیان ازبکستان
آمارهای موجود از شیعیان ازبکستان
مرتضی اشرافی، گزارش راهبردی شیعیان آسیای مرکزی، مجمع جهانی اهل بیت(ع)، گروه مطالعات راهبردی، ۱۳۹۴.
احمد بن علی نجاشی، الرجال النجاشی، قم، موسسه نشر الاسلامی، ۱۴۰۷ قمری، ص۳۵۴.
محمد رضا جباری، نمایندگان ائمه علیهالسلام در ایران(از عصر امام صادق علیهالسلام تا پایان غیبت صغری)، فصلنامه تاریخ در آینه پژوهش، پیش شماره یک، پاییز ۱۳۸۱، ص۱۱۶.
مرتضی اشرافی، گزارش راهبردی شیعیان آسیای مرکزی، مجمع جهانی اهل بیت(ع)، گروه مطالعات راهبردی، ۱۳۹۴.
حوزههای علمی شیعه در دوران غیبت صغری (بغداد، ری، نیشابور و سمرقند)
مرتضی اشرافی، گزارش راهبردی شیعیان آسیای مرکزی، مجمع جهانی اهل بیت(ع)، گروه مطالعات راهبردی، ۱۳۹۴.
به نقل از: جعفریان، اطلس شیعه، ص۶۲۲
نجاشی، ص۱۲۱.
نجاشی، ص۳۵۰.
رجال طوسی، ص۴۲۸.
رجال طوسی، ص۴۱۹.
رجال طوسی، ص۴۲۰.
نجاشی، ص۴۵.
نجاشی، ص۳۷۲.
نجاشی، ص۴۰۷.
جعفریان، اطلس شیعه، ص۶۲۳
روزنامه ایران: تجدید حیات اسلامی در ازبکستان
روزنامه ایران: تجدید حیات اسلامی در ازبکستان
ماه مبارک رمضان در تاجیکستان
ثقفی عامری، ناصر، «ایران، هند و آسیای مرکزی»، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال ۲،ش ۴، ص۳۶۰.
فریدمن، رابرت، «رژیم صهیونیستی و آسیای مرکزی: تحلیل مقدماتی»، ترجمه بدرالزمان شهبازی، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال ۲،ش ۲، ص۱۶۴.
مؤسسه صلح ایالات متحده، «افغانستان و آسیای مرکزی، چشم اندازهای تحول سیاسی و نقش اسلام»، ترجمه کاملیا احتشامی، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال ۱،ش ۴، ص۵۳-۵۴.
«اکو» مخفف «سازمان همکاری اقتصادی منطقهای»، با عضویت کشورهای ایران، ترکیه، پاکستان و جمهوریهای آسیای مرکزی است.
مرتضی اشرافی، گزارش راهبردی شیعیان آسیای مرکزی، مجمع جهانی اهل بیت(ع)، گروه مطالعات راهبردی، ۱۳۹۴. مرتضی اشرافی، گزارش راهبردی شیعیان آسیای مرکزی، مجمع جهانی اهل بیت(ع)، گروه مطالعات راهبردی، ۱۳۹۴.منابع قسمتهایی از این مدخل از فصلنامه مشکوه، شماره ۴۹، احمدیان شالچی، نسرین، اخذ شده است.
ابوالحسن شیرازی، حبیب الله، ملیتهای آسیای میانه، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، ۱۳۷۰، ۳۶۰ ص.
ابوطالبی، مرتضی، «آسیای مرکزی: جغرافیای سیاسی»، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال اول، شماره ۲، پاییز ۱۳۷۱، صص ۲۱-۴۶.
اکنیر، شیرین، اقوام مسلمان اتحاد شوروی، ترجمه محمدحسین آریا، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۷، ۵۸۷ص.
امانی، مهدی، «نظری اجمالی بر جمعیت جمهوریهای آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان»، ترجمه رؤیا درانی، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال اول، شماره ۳، زمستان ۱۳۷۱، صص ۲۰۳-۲۱۵.
اوکحات، مارتابریل، «سیاست در آسیای مرکزی پس از فروپاشی امپراطوری»، ترجمه الهه لاکویی، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال اول، شماره ۲، پاییز ۱۳۷۱، صص ۷۳-۴۷.
بارتولد، و. و. گزیده مقالات تحقیقی، ترجمه کریم کشاورز، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۸، ۵۰۰ص.
ثقفی عامری، ناصر، «ایران، هند و آسیای مرکزی»، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال ۲، شماره ۴، بهار۱۳۷۳، صص ۳۵۳-۳۶۴.
دلدم، اسکندر، سیر و سیاحت در اتحاد شوروی، تهران، نشر دی، ۱۳۶۸، ۱۰۴ص.
مرتضی اشرافی، گزارش راهبردی شیعیان آسیای مرکزی، مجمع جهانی اهل بیت(ع)، گروه مطالعات راهبردی، ۱۳۹۴.
وفایی عباس، گروه نویسندگان، سیمای فرهنگی ازبکستان، تاشکند، رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، انتشارات بین المللی الهدی، ۱۳۸۴
راتر، ایگور، «آیا آسیای مرکزی منفجر میشود»، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال ۲، شماره ۱، تابستان ۱۳۷۲، صص ۱۹۵- ۲۰۴.
ریوکین، مایکل، حکومت مسکو و مساله مسلمانان آسیای مرکزی شوروی، ترجمه محمود رمضانزاده، م
منبع: ویکی شیعه