به گزارش «شیعه نیوز»، این روزها جملاتی علیه باورهای دینی در فضای حقیقی یا مجازی شنیده و دیده میشود، برخی مغرضان این تفکر را در فضای جامعه می پراکنند که پیشرفت غرب به دلیل دوری آنان از دین است و این گونه، مخاطبان خود را در فضای مجازی نسبت به اصل اعتقاد به خدا و نظامی که در آن زندگی می کنند، دلسرد میکنند. معتقدان به این جملات، جوانان دانشگاهی و تحصیل کردهای را هدف قرار داده اند در این که اسلام مانع پیشرفت کشور است و معتقدند تا زمانی که زیست دینی در این کشور حکمفرماست راه به جایی نخواهیم برد. اما آیا به راستی این چنین است؟ واقعا ریشهی مشکلات کشور «اسلام» است؟ و آیا تا زمانی که این تفکر پا برجاست آش همین آش و کاسه همین کاسه خواهد بود؟
کسانی که "اسلام"، یادگار حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) را مانع پیشرفت و عامل بدبختیها و ناکامیها میدانند باید به روشنی ارتباط مشکلات کنونی کشور و آخرین آیین ابراهیمی را نشان دهند. به بیان روشنتر باید بتوانند به صورت شفاف بیان کنند چگونه عمل کردن به توصیههای اسلامی، سبب مشکلات کشور شده است؟ مثلا بیان کنند چالشهای نظام بانکداری کشور حاصل عمل به کدام آیه از قرآن است یا مشکلات نظام قضاییمان در پیروی از کدام روایت صحیح ریشه دارد؟
اندک آشنایی با نظام دستورهای اسلامی، نادرستی ارزیابی مدعیان را نشان میدهد. مشکلات کشور و چالشهای نظام نه تنها به خاطر عمل به اسلام نیست بلکه در موارد پرشماری در رویگردانی از توصیههای ناب و خردمندانهی این آیین جامع ریشه دارد. مثلا مفاسد اقتصادی را بنگرید. امیر مومنان(علیه السلام) چهارده قرن پیش، با به کارگیری اصل شفافیت، مردم را از عملکرد حکومت مطلع میساخت و در صورت تخطی حکمرانان و کارگزاران از فرمانهای صادر شده، نه تنها آنان را به سختی مجازات میکرد، بلکه نتیجهی کار را نیز به صورت علنی با مردم در میان میگذاشت. این که مدیران بعد از هر فساد اقتصادی، مشتی حروف الفبا به مردم تحویل میدهند و با برخوردهای پر اهمال و گزارشهای پرابهام، زمینهی فساد بعدی را فراهم میکنند آیا ناکارآمدی اسلام را نشان میدهد؟
نمونهی دیگر در امور مربوط به آزادی بیان منتقدان برای نقد کارگزاران است. به تعبیر شهید مطهری در جاذبه و دافعه علی (علیه السلام)، امام همگان را آزاد میگذاشت تا حکومتش را نقد کنند و حتی خوارج را نیز تنها پس از شمشیر کشیدن و ریختن خون مظلومان، از دم تیغ گذراند. حال اگر مسئولی نقد را برنمیتابد، تقصیر اسلام چیست؟
نمونهی دیگر، توجه به نیازهای اولیهی مردم است. پیامبر اسلام(ص) در حدیثی دولت اسلامی را موظف دانست که برای کسی که بیش از چهل روز نتوانسته گوشت بخرد، گوشت تهیه کند یا مثلا امیر مومنان(علیه السلام) جوانی را که به دلیل مشکل مالی از ازدواج بازمانده و به مفاسد جنسی آلوده شده بود از منابع حکومت، تأمین کرد. تفاوت این مسئولیتپذیری با جملات تاریخی «خودت بمال» و یا «نخرید ارزون میشه» روشن و بینیاز از توضیح دوباره است!
اینها و دهها مورد نظیرش که در منابعی مانند کتاب ارزشمند الحیات قابل پیگیری است به روشنی گواهی میدهد عمل به اسلام نه تنها عامل بدبختیهای ما نیست که رویگردانی مسئولان از آموزههای مترقی آن، مایهی فرو افتادن کشور در گرداب مشکلات شده است؛ گردابی که اگر چاره ای برایش اندیشیده نشود میتواند کشتی دینداری مردم را به جای استقرار در ساحل زیست دینی، در کام دینستیزی فرو ببرد.