به گزارش «شیعه نیوز»، فرمانده پیشین فرماندهی مرکزی آمریکا و نیروهای ائتلاف در عراق و افغانستان که سابقا مدیر سیا بود و وانس سرچوک، کارشناس ارشد مرکز امنیت آمریکایی نوین و مشاور سیاست خارجی در مطلبی برای وال استریت ژورنال درباره تبعات خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان نوشتند: «اعلام توافق صلح میان آمریکا و طالبان، پس از سالها جنگ و ماهها مذاکره به نظر قریبالوقوع میرسد. ظاهرا آمریکا به کاهش حضور نظامی خود در افغانستان در ازای تعهد طالبان به همکاری علیه بینالمللی و ورود به مذاکرات مستقیم با دولت افغانستان وعده خواهد داد.
برای آمریکاییها و همچنین افغانها، هرگونه احتمال سازش این درگیری مایه امید است و با وجود اینکه شهروندان این دو کشور برای صلح دعا میکنند، رهبران در واشنگتن باید محتاطانه رفتار کنند. در حالی که پیشرفت دیپلماتیک با طالبان ممکن است کاهش سطح نیروهای آمریکایی را توجیه کند، دولت ترامپ نباید تحت هیچ شرایطی اشتباهی که رئیسجمهوری پیشین در عراق مرتکب شد، تکرار کند و به خروج کلی نیروهای جنگی از افغانستان چراغ سبز نشان دهد.
امروز یک خروج نظامی کامل از افغانستان، حتی از کوتاهی دولت اوباما در سال ۲۰۱۱ در عراق خطرناکتر و غیر عقلانیتر خواهد بود. زمانی که آخرین عوامل جنگی آمریکا خارج میشدند، وضعیت عراق نسبتا تثبیت شده بود و القاعده حین موج ۲۰۰۷ شکست خورد. برعکس، در افغانستان، طالبان با شکست فاصله دارد و حدود ۲۰ سازمان تروریستی خارجی مانند القاعده و داعش حضورشان را در این منطقه نگاه داشتند. بعید است که آنها به یک توافق صلح ملحق شوند.
ایدهای مبنی بر اینکه طالبان متعهد شود به جای توطئه با این گروهها مبارزه کند و آمریکا در آن صورت میتواند از افغانستان خارج شود، هم غلط است. تا زمانی که طالبان نشان میدهد هم اراده و هم ظرفیت همکاری با دولت افغانستان علیه تروریستهای بینالمللی را دارد و دلیلی نیست که درباره آن تردید کرد، عقل سلیم میگوید آمریکا باید ابزارهای خودش را برای فشار بر شبکههای افراطی که علیه سرزمین آمریکا و متحدان آمریکا توطئه میکنند، حفظ کند. این صرفا با داشتن تعدادی نیروهای آمریکایی توانمند در افغانستان، در کنار "فعالکنندگانی" مثل پهپاد و پشتیبانی هوایی نزدیک تکمیل خواهد شد.
در حالی که ناآرامی فرقهای عراق پس از خروج آمریکا در سال ۲۰۱۱ یک احتمالی بود که برخی پیشبینی میکردند، نمیشد چندان با قاطعیت از آن صحبت کرد. اگر دولت ترامپ دستور خروج کامل از افغانستان را صادر کند، دیگر تردید چندانی درباره آنچه به وقوع خواهد پیوست، وجود ندارد؛ جنگ داخلی تمام عیار و ایجاد دوباره یک مامن برای تروریستها، درست مانند آنچه بعد از حملات ۱۱ سپتامبر در آنجا رخ داد.
طالبان به وضوح بیان کرده است به محض رفتن نیروهای آمریکایی چه خواهد کرد؛ سرنگونی دولت افغان و اعمال دوباره حاکمیت قرون وسطایی. مقاومت آنها مقابل یک آتشبس رسمی، ادامه حملات وحشیانه علیه غیرنظامیان و مخالفت با زمانبندی انتخابات برای پاییز امسال، همگی نشانههای هشدارآمیزی هستند. چنین حریق بزرگی، جانی دوباره در قدرت رو به کاهش افراطگرایی در سراسر جهان و تهدید تروریستی جهانی میدمد که بهرغم ویرانی خلافت ارضی داعش در عراق و سوریه به هیچ روشی شکست نخورده است.
برخی اشاره میکنند، اگر افغانستان به دنبال خروج نیروهای زمینی آمریکایی دچار فروپاشی داخلی شد، آمریکا به سهولت میتواند با تکه بر حملات پهپادها و حملات هدفمند یک استراتژی ضد تروریسم "برونمرزی" پیاده کند. این توهم است. برعکس یمن یا سومالی، افغانستان محاط در خشکی از پایگاههای هوایی آمریکا فاصله دارد. عملیاتهای ضد تروریسم کارآمد در افغانستان ثابت خواهد کرد که غیبت همیشگی ردپای آمریکا بر خاک افغانستان غیر ممکن خواهد بود.
دیگران باور دارند، حتی اگر دولت افغانستان بدون نیروهای آمریکایی هم دچار فروپاشی شود، باز هم ماندن در آنجا ارزشی ندارد. در عصر رقابت قدرتمند طغیانکننده و کسریهای بیسابقه، عقل تاکید دارد حفظ نیروهای آمریکایی در افغانستان یک تحریف خارج از توان از دیگر موارد، خصوصا موضوعات مهم ملی است. این هم اشتباه است. هزینه حفظ چند هزار نیرو در افغانستان برابر با بهایی است که آمریکا به لحاظ استراتژیکی و اقتصادی پرداخت خواهد کرد، در صورتی که القاعده یا داعش دوباره یک پلتفورمی را در آنجا بر پا کنند.
یکی از دلایل دولت اوباما برای عقب کشیدن از عراق، اعتقاد بر این بود که منابع برای ایجاد "توازن مجدد" به نفع آسیا و اولویتهای داخلی آزاد خواهد شد. در عوض، احیای ناآرامی در عراق و جنگ داخلی در سوریه دربها را به سوی داعشی باز کرد که فورا مشکل هزینهبری برای امنیت ملی آمریکا شد و دولت را وادار ساخت تا هزاران سرباز به عراق و بعدا سوریه اعزام کند. اگر آمریکا افغانستان را در هرج و مرج رها کند، این الگو خودش را تکرار میکند و بحرانهای نشاتگرفته از آن بار دیگر بر پهنای باند سیاست خارجی آمریکا سلطه میکنند که گزندی بر توانایی آن در مدیریت دیگر چالشها شامل چین خواهد بود.
گزینه جایگزین، به رسمیت شناختن عدم نیاز به طرح خروج آمریکا از افغانستان و تدوین یک استراتژی برای ماندن است؛ هدفی که با دقت از هزینههای آمریکا، ائتلاف، افغانستان و تلفات بکاهد اما ضرورت حضور پایدار و قابل تحمل نیروها برای حفاظت از منافع حیاتی آمریکا را بپذیرد.
نمیدانیم اگر دولت اوباما سال ۲۰۱۱ چند هزار نیرو در عراق میگذاشت، میشد جلوی تحولات عراق را گرفت یا خیر اما واضح است اگر آمریکا موضع قدرتمندی در آنجا میداشت، میتوانست در زمان آغاز تجزیه سیاست ناپایدار این کشور واکنش نشان دهد و زمانی هم که داعش ظهور کرد سریعتر دست به کار شود. دولت ترامپ باید از این تجربیات غمانگیز برای وضعیت کنونی در جنوب آسیا درسهایی بگیرد. صرفا اجرای این نوع خروج آمریکا که هشت سال پیش در عراق هم توصیه نمیشد، برای افغانستان امروز هم قابل دفاع نیست.»