شیعه نیوز : اوس بن قیظی، از قبیله بنی حارثه از سران نفاق در مدینه است. [۱] وی از منافقان مدینه حتی از سران آنها به شمار میرفت.
تفرقه افکنی
براساس نقل برخی مفسران، این آیه سوره آل عمران ،درباره تفرقه افکنی وی و افرادی که بازیچه مردی یهودی قرار گرفته بودند. این آیه به آنان هشدار داد که اگر از اهل کتاب فرمان برند، یهود آنان را به کفر باز میگردانند:
•یا ایها الذین آمنوا ان تطیعوا فریقا من الذین اوتوا الکتاب یردوکم بعد ایمانکم کافرین (ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر از فرقهای از اهل کتاب فرمان برید شما را پس از ایمانتان به حال کفر برمی گردانند.) [۲] [۳]
فرار از جنگ
در جنگ احزاب اوس بن قیظی و گروهی از منافقان هم فکرش به حیلههایی درصدد فرار از جبهه جنگ بودند:
•واذ قالت طائفة منهم یا اهل یثرب لا مقام لکم فارجعوا ویستاذن فریق منهم النبی یقولون ان بیوتنا عورة وما هی بعورة ان یریدون الا فرارا (و چون گروهی از آنان گفتندای مردم مدینه دیگر شما را جای درنگ نیست برگردید و گروهی از آنان از پیامبر اجازه میخواستند و میگفتند خانههای ما بی حفاظ است و(لی خانه هایشان) بی حفاظ نبود(آنان) جز گریز (از جهاد ) چیزی نمیخواستند.) [۴]
تفسیر المیزان میفرماید: «ضمیرهای جمع همه به منافقین و بیماردلان، و ضمیر در فعل ((دخلت)) به کلمه ((بیوت)) برمی گردد، و معنای جمله ((دخلت علیهم)) این است که : اگر لشکریان مشرکین داخل خانهها شوند، در حالی که دخول بر آنان نیز باشد، جز اندکی درنگ نمیکنند، و کلمه ((اقطار)) جمع قطر به معنای ناحیه و جانب است، و مراد از فتنه به قرینه مقام، برگشتن از دین ، و مراد از درخواست آن، درخواست از ایشان است، و کلمه ((تلبث)) به معنای درنگ کردن است و معنای آیه این است که اگر لشکرهای مشرکین از اطراف، داخل خانههای ایشان شوند، و آنان در خانهها باشند، آنگاه از ایشان بخواهند که از دین برگردند، حتما پیشنهاد آنان را میپذیرند، و جز اندکی از زمان درنگ نمیکنند مگر همان قدر که پیشنهاد کفار طول کشیده باشد، و منظور این است که این عده تا آنجا پایداری در دین دارند، که آسایش و منافعشان از بین نرود، و اما اگر با هجوم دشمن منافعشان در خطر بیفتد، و یا پای جنگ پیش بیاید، دیگر پایداری نمیکنند، و بدون درنگ از دین برمی گردند.» [۵]
عدم شرکت در جنگ تبوک
گروهی از منافقان از جمله اوس بن قیظی به بهانههای گوناگون از شرکت در جنگ تبوک سرباز زده، موجب نگرانی مسلمانان شدند.
• لو خرجوا فیکم ما زادوکم الا خبالا ولاوضعوا خلالکم یبغونکم الفتنة وفیکم سماعون لهم والله علیم بالظالمین (اگر با شما بیرون آمده بودند جز فساد برای شما نمیافزودند و به سرعت خود را میان شما میانداختند و در حق شما فتنه جویی میکردند و در میان شما جاسوسانی دارند(که) به نفع آنان (اقدام میکنند) و خدا به (حال) ستمکاران داناست.) [۶] [۷]
همکاری با یهود بنی نضیر
اوسبن قیظی به یهود بنی نضیر وعده همراهی، همدلی و همیاری داده، آنان را به پایداری در برابر مسلمانان تشویق کرد.
•الم تر الی الذین نافقوا یقولون لاخوانهم الذین کفروا من اهل الکتاب لئن اخرجتم لنخرجن معکم ولا نطیع فیکم احدا ابدا وان قوتلتم لننصرنکم والله یشهد انهم لکاذبون (مگر کسانی را که به نفاق برخاستند ندیدی که به برادران اهل کتاب خود که از در کفر درآمده بودند میگفتند اگر اخراج شدید حتما با شما بیرون خواهیم آمد و بر علیه شما هرگز از کسی فرمان نخواهیم برد و اگر با شما جنگیدند حتما شما را یاری خواهیم کرد و خدا گواهی میدهد که قطعا آنان دروغگویانند.) [۸] [۹]
تفسیر نمونه میگوید: «و به این ترتیب، این گروه از منافقان به طایفه یهود ، سه مطلب را قول دادند که در همه دروغ میگفتند: نخست این که: اگر شما را از این سرزمین بیرون رانند ما هم بعد از شما در اینجا نمیمانیم که جای خالی شما را ببینیم!
دیگر این که، اگر دستوری بر ضد شما صادر شود، از هر کس و هر مقام باشد، نه حالا، هیچ وقت اطاعت نمیکنیم!
سوم این که، اگر پای کارزار به میان آید، ما دوش به دوش شما ایستادهایم، و در یاری شما هیچگونه تردیدی به خود راه نمیدهیم!
آری، اینها قولهائی بود که منافقان، قبل از این ماجرا به یهود دادند، ولی حوادث بعد نشان داد که همه دروغ بود.
و به همین دلیل قرآن با صراحت میگوید: « خداوند شهادت میدهد که آنها دروغگویانند» (و الله یشهد انهم لکاذبون).» [۱۰]
ناسزا به پیامبر
برخی از مفسرین گفته اند که این آیه درباره اوس بن قیظی است. منافقی به پیامبر ناسزا گفت و وقتی به ایشان رسید قسم خورد که او این عمل را مرتکب نشده است.
•الم تر الی الذین تولوا قوما غضب الله علیهم ما هم منکم ولا منهم ویحلفون علی الکذب وهم یعلمون (آیا ندیدهای کسانی را که قومی را که مورد خشم خدایند به دوستی گرفتهاند آنها نه از شمایند و نه از ایشان و به دروغ سوگند یاد میکنند و خودشان (هم) میدانند.) [۱۱] درباره او دانسته شده است. [۱۲]
پانویس
۱. ابن اثیر، ابوالحسن، اسد الغابة، ج۱، ص۱۴۸.
۲. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۰.
۳. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۶، ص۵۹.
۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۱۳.
۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۶، ص۴۲۹-۴۳۰.
۶. توبه/سوره۹، آیه۴۷.
۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۶۲.
۸. حشر/سوره۵۹، آیه۱۱.
۹. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۲۳، ص۲۵۲.
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۳۷.
۱۱. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۴.
۱۲. التکمیل و الاتهام، ص۴۱۰.
منبع : مرکز فرهنگ و معارف قرآن