به گزارش «شیعه نیوز»، چرا زنان در افغانستان با چالشهای بسیاری روبرو هستند و چه موانعی بر سر راه توانمندسازی آنان وجود دارد؟ آیا جنسیت زن است که دلیلی بر عقبماندگی او به شمار میآید یا موانع دیگری در این امر دخالت دارند؟ این یادداشت نتیجه تحقیقات انجام شده براساس نمونهای از جامعه زنان افغانستان است.
براساس این گزارش؛ زنان نیمی از پیکره یک جامعه را تشکیل میدهند، حضور آنها در عرصههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی همانند مردان بسیار مهم و مورد نیاز است. تجربههای بسیاری از حضور زنان در عرصههای گوناگون در کشورهای مختلف جهان نشاندهنده رشد و بالندگی آن کشورها در عرصههای متفاوت است؛ بنابراین توسعه یک کشور در گرو فعال شدن هر دو قشر جامعه است.
جنس دوم
جامعه افغانستان از جمله کشورهای کمتوسعه است و زنان همیشه تحت سلطه مردان و بهعنوان جنس دوم قرار داشتهاند؛ بنابراین برای اینکه به یک کشور توسعهیافته دست پیدا کنیم لازم است که زنان نیز به عنوان پیکره دیگر جامعه فعال شوند و این امر مهم زمانی دست یافتنی است که آنها توانمند شوند.
ناآگاهی بانوان افغانستان از حقوق قانونی و اسلامی خویش
موانع فراوانی بر سر راه توانمندسازی زنان در افغانستان قرار دارند که بر اساس تحقیق انجام شده مهمترین آنها عبارتند از حاکم بودن فرهنگ مردسالاری در جامعه، توجه به سنتهای نادرست در خانوادهها، قدرتمند دانستن مردان، محدویتهای کار در بین زنان، نداشتن حق تصمیمگیری برای آنها، عدم برخورداری از حق انتخاب در ازدواج، محدود بودن تحصیلات به مکتب در بین زنان، حاکمیت مردان بر اجتماع و خانه و عدم آگاهی زنان از حقوق خود. این موارد از جمله عمدهترین موانع توانمندسازی زنان در جامعه افغانستان است.
نداشتن کارت هویت
میتوان گفت حتی بیشتر زنان به ویژه کسانی که در روستا ساکن هستند از حقوق قانونی و حتی از حق اسلامی خود برای فراگیری تعلیم و تربیت و داشتن استقلال اقتصادی و اجتماعی آگاهی کامل ندارند، زیرا بانوان همه چیز را از پدران و شوهران خود به ارث بردهاند.
آمارها نشان میدهد ۸۰ درصد بانوان از حق سواد و مهارتآموزی بیبهره هستند و تعداد بسیاری از آنان حتی به کارت تولد و سند ازدواج خود دسترسی ندارند چه برسد به اینکه کارت هویت داشته باشند و به عنوان یک شخص قانونی عرضاندام کنند و دست به فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی بزنند.
بر اساس تحقیقات انجام شده حداکثر ۲۴ درصد زنان افغانستان در فعالیتهای اقتصادی خانواده و جامعه همکاری دارند. جایگاه زنان در درون خانواده تا میزان بسیاری به سهم آنها در اقتصاد و رفاه خانواده بستگی دارد.
نادیده گرفتن سهم زنان
البته نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت که زنان سهم بالایی در رفاه خانواده دارند، ولی از آنجا که سهم داشتن در رفاه خانواده با معیار نادرستی چون خلق درآمد سنجیده میشود، سهم زنان در نظر گرفته نمیشود و مردان به عنوان کسانی که خلقکننده درآمد و یا نانآور خانه هستند، نقش و اهمیت بیشتری در تصمیم خانوادگی دارند و از احترام بیشتری برخوردار هستند.
ناآگاهی بانوان افغانستان از حقوق قانونی و اسلامی خویش
از سوی دیگر زنان افغانستان نیز قربانیان چندین دهه جنگ و ویرانی بودهاند و علاوه بر متحمل شدن خسارات فیزیکی، جایگاه خویش را به عنوان شهروند از دست دادهاند و حق عزت و احترام و میتوان گفت تا حدودی حق انسان بودن را از دست دادهاند.
با این حال باید گفت که زنان میتوانند با داشتن فرصت دوباره، جایگاه خود را به عنوان یک شخص مؤثر در جامعه و خانواده به دست آورند و در پویایی و رشد جامعه سهم بسزایی ایفا کنند، بنابراین رشد و پیشرفت یک جامعه با توجه به نمونههای تأثیر حضور زنان در جوامع مختلف دیگر در گرو فعال شدن این قشر منفعل جامعه است.
یادداشت از زینب افتخاری
کارشناس جامعهشناسی از افغانستان