از عبور هر روزه مردم از كنار كارتنخوابها و خرابهخوابها شروع ميكنيم، اما قطعا با ماجراي پاسخهاي تكراري مسوولان گزارشمان تمام نميشود و تنها چون بيش از اين كاري از دستمان برنميآيد به نمايش عكسها و تصاوير و روايتي تلخ از آنها قناعت ميكنيم.
اين سرنوشت بيحاصل پيگيري يك سوژه درميان غفلت كساني است كه به نظر ميرسد توجه و حساسيتشان نسبت به اين موضوع، دركنار كارتنخوابها در گوشهاي از همين خيابانها به خواب رفته.
به گزارش ايسنا، نكته جالب در مورد كارتن خوابها و متكديان بيسرپناه تهران - و البته ساير شهرها- اين است كه مسوولان مرتبط اهتمام جدي دارند كه اين پديده زشت و ناميمون را از شهر حذف كنند، اما ما هم هنوز نميدانيم چرا سر و صورت متكديان و كارتنخوابهاي كودك و بزرگسال شهر ما به تمام درهايي كه گويا مسوولان باز ميكنند، ميخورد و به جاي قبليشان برميگردند! و انگار خيابانهاي تهران علاوه بر جاذبه مالي براي افراد بيكار، آب و هواي خوبي هم دارد و مخصوصا در تابستان به هر خانه و كاشانهاي ميارزد!
در تابستان هم كه هواي تهران براي ماندن در فضاي باز مساعد ميشود، كارگران شهرستاني و فصلي و افغانهاي كارگر و يا مردان و زنان مسافري كه ترجيح ميدهند پولي براي سرپناه ندهند و همان كنار خيابان شب را بگذرانند، ديگر زحمت رفتن تا همان دو يا سه مركز شبانهروزي نگهداري شهرداري را هم به خودشان نميدهند و كنار و كنج خيابان، مخروبههاي هميشه پا برجاي شهرمان،، زير پلها، در پاركها، دستشوييهاي پاركها و غيره و يا مغازههاي مخروبهاي كه شهرداري مدتهاست تملكشان كرده و حالا خرابهاي مهيا براي انواع جرم است، شب را صبح ميكنند.
«محمد» ـ 26 ساله ـ كه نميگويم از كدام شهرستان است، مشخص است كه هنوز تلاش زيادي براي تميز نگهداشتن لباسهايش دارد و دلش نميخواهد كارتنخواب به حساب بيايد اما در هر صورت خيابان خوابي با تميزي و لباس روشن جور در نميآيد.
او ميگويد: «پول مسافرخانه و اتاق براي ما كه كارگر روزانهايم و هر روز هم كار نداريم زياد است، اگر آشنايي باشد به خانه آنها ميرويم و اگر نبود جاي دنجي پيدا ميكنيم و ميخوابيم!»
«محمد» هنوز معتاد نشده اما ميگويد كه اين عاقبت براي گوشه خيابان زندگي كردن ناگزير است و تقريبا نميشود از آن فرار كرد، مگر اين كه كار را رها كرده و به شهرشان برگردد!
«محمد»، تجربه در كارتن خوابيدن را از ميدان امام حسين(ع) تهران شروع كرده و اگرچه مدت زيادي از خيابان خوابي او نميگذرد اما در پاسخ به سوال ما در مورد وضعيت خود از نگاه مردم و شرايط خاص كارتنخوابهاي دائمي در خيابان ميگويد نگران چند ماه ديگر است كه هوا سرد ميشود.
هر سال در پاييز و شروع فصل سرما آمارها از گرمخانهها و تعداد متكديان و كارتنخوابها اعلام ميشود، اما گويي اين آمارها درباره شهر ديگري است، چرا كه چشمهاي مردم، متكديان و كارتنخوابها را پشت چراغهاي قرمز و زير پلها و كنار پاركها و خرابهها و كنار خيابانها ميبينند، و اين درحالي است كه گوشهايشان همچنان اخبار رضايت بخش ميشنود!
و البته خوبي تهران ما به همين چيزهاست، هيچ كارتن خوابي بدون گوشه امن نميماند و هيچ مسافري وسط راه و در خيابان نميماند!
نكته جالب در اين ميان، آمارها و اخباري است كه در نهايت اطمينان از سوي سازمانها و ارگانهاي مسوول اعلام ميشود، درحالي كه ديگر حتي خود رسانهها هم از اين اخبار خسته شدهاند و از پوشش مجدد آنها هيچ استقبالي نميكنند.
متاسفانه هيچ گاه آمار مشخصي حتي از تعداد كارتنخوابها در زمستان كه تعدادشان كم ميشود، توسط مراجع مسوول اعلام نميشود، چه برسد به فصل تابستان كه تعداد آنها با كارگران فصلي زيادتر و چند برابر ميشود و در اين ميان متاسفانه اتفاقي كه ميافتد، بيتفاوتي نسبت به اين معضلات است كه به راحتي هر روز در انبوه مشكلات و مسائل اجتماعي، سياسي، اقتصادي و ... از كنار اين پديده عبور ميكنند و در حال حاضر ديگر كارتنخوابي با همه رفتارهاي همراه آن از جمله مصرف مواد در گوشه خيابان و پارك و غيره تبديل به بخشي از نماي شهر ما شده است.
ايسنا، برخلاف اخبار اعلام شده در مورد جمعآوري كارتن خوابها و ساماندهي آنها از چند محدوده خاص نظير ميدان امام حسين (ع)، ميدان آزادي، ميدان شوش، ترمينال غرب و جنوب و برخي پاركهاي اطراف آنها و غيره فقط در چند ساعت انتهاي شب و ساعات اوليه روز به شكل مستند اين پديده زشت و نگران كننده را نشان ميدهد.
متاسفانه، اين مناظر در لايههاي پنهان جامعه نيستند و به راحتي و با عبوري پياده و يا سوار بر اتوبوس همه مردم هر روزه اين مناظر گاه دردناك را ميبينند. در اين ميان تنها چشمان «مسوولان مربوطه» است كه ظاهرا متوجه نقطه نامعلوم ديگري است.
شمع بیت المال روشن مانده است...