به گزارش «شیعه نیوز»، طالبان، القاعده و داعش سه ضلع يك مثلث هستند كه در خاورميانه نام آنها مردم را به ياد ترور، قتل و سربريدن مياندازد. جولان اين گروههاي تروريستي و صاحب نفوذ در منطقه به همراه كمكهايي كه از جانب برخي دولتهاي خارجي ميشوند، مانعي دربرابر صلح است و با توجه به شاكلهاي كه آنها دارند پيوند با آنها نميتواند به صلح منتهي شود زيرا قبيلهاي بودن گروههايي مانند داعش و امثال آن ميتواند به پراكنده بودن خواستهها يا راهبردهاي آنها منتهي شود زيرا محور مشتركي براي رسيدن به صلح و پيماني واحد وجود ندارد.
برخي از گروههاي وابسته به طالبان دل در گروي عربستان و امارات دارند، عدهاي با آمريكا به گفتوگو مينشينند و برخي نيز با كشورهاي ديگر مذاكره ميكنند و با اين وضعيت آيا ميشود به صلح ماندگار به اسم اين جريان اعتماد داشت؟! مسئولان و مقامات كشورمان براي بهبود وضعيت منطقه و درراستاي پايان دادن به سلطه تروريسم ميكوشند و در اين مسير هزينههايي نيز متحمل شدهاند، ولي آيا گفتوگو با طالبان در اين روزهايي كه دولتهاي منطقهاي با ايران روابط چندان خوبي ندارند، مفيد است؟! آيا دولت قانوني و مستقر در افغانستان از اين رويه رضايت دارد؟!
واكنش منفي به دفاع از يك گروه معارض
چندي پيش مسئولان ارشد امنيتي و ديپلماتيك ايران براي برخي گفتوگوها در مسير صلح به افغانستان رفتند و در اين بين سخناني را مطرح كردند، ولي به نظر ميرسد افكارعمومي افغانستان چندان با وضعيت موجود همخواني ندارند. در همين راستا روز گذشته روزنامه اطلاعات روز افغانستان در مطلبي كه آن را به عنوان يكي از مطالب اصلي رسانه خود در صفحه نخست انتشار داده بود به نقل از يكي از مسئولان اين كشور مطالبي را نوشت كه بايد در آن تامل كرد. در مطلب آمده بود شاه حسین مرتضوی، معاون سخنگوی ریاست جمهوری دیروز در واکنشی به سخنان جواد ظریف، وزیر خارجه ایران او را متهم به سخنگویی برای طالبان کرد. اين رسانه در ادامه به سفر وزير امور خارجه كشورمان به هند نيز اشاره كرد و نوشت كه جواد ظریف در کنفرانسی در هند با یک رسانه هندی گفته بود: «ناممکن است که طالبان در آینده افغانستان نقشی نداشته باشد اما این نقش نباید تعيین کننده باشد».
شاه حسین مرتضوی در واکنش به سخنان ظریف گفت: مقامات وزارت خارجه ایران این روزها در نقش سخنگویان طالبان عمل میکنند. اين روزنامه نوشت كه ادریس زمان، معین سیاسی وزارت خارجه نیز ساعاتی پس از مرتضوی، اظهارات ظریف را مداخله آشکار در امور داخلی افغانستان عنوان کرد و این واکنش را در صفحه تويیترش منتشر کرد.
ساعاتي بعد، شاه حسین مرتضوی یادداشتش را از شبکههای اجتماعی حذف کرد. اطلاعات امروز در مطلب خود نوشت:«جواد ظریف در حالی بر نقش طالبان در آینده افغانستان تاکید کرد که تمامی کشورهای دخیل در افغانستان بر پایان خشونت و جنگ از طریق یک راه حل سیاسی توافق دارند و پیروزی نظامی یکی از طرفهای درگیر برای قطع خشونت را همه به شمول طالبان و دولت افغانستان ناممکن میدانند. اظهارات ظریف پس از تایید رسمی دیدار و گفتوگوی ایرانیها با طالبان، اظهارات تازه نیست اما صریح و روشن است.اینکه وزارت امور خارجه حق داشت در برابر اظهارات جواد ظریف واکنش نشان دهد، شکی نیست. اما سوال این است كه اگر غیر از ایران در قدم اول و در قدم دوم غیر از پاکستان و روسیه کشور دیگری چنین سخنی را بیان میکرد، آیا بازهم واکنش دولت افغانستان به همین سراسیمگی و خودسری و تندی بود؟بيشک خير، ایرانهراسی و نکوهش دولت ایران برای سیاستمداران افغانستان و مقامات دولت به مثابه یک فرصت و امتیاز برای امتیازگیری سیاسی و اجتماعی به حساب میآید.
واکنش دیروز مرتضوی به اظهارات ظریف از طریق فیسبوک بازتابی از این عوام زدگی و گرفتاری در دام اغوای شبکههای اجتماعی بود. جایی که هر سخنی علیه ایران میتواند مخاطبان بسیاری را به بحث و جدل و فحاشی بکشاند و فهرست طولانی از دیدگاهها و رقم درشتی از پسندهای اجتماعی و سیاسی را فراهم آورد. در کنارش، واکنشهای ضد ایرانی میتواند در نگاه ایرانستیزی که رایج شده، معنا شود. اگر چنین محاسبهای بر واکنش دستكم سخنگوی دولت حاکم نیست، چرا باید یکی از مقامات حساس در یک بحث متداوم سیاسی گرفتار فیسبوکبازی شود. آیا این مسئولیت ریاست جمهوری بود که در برابر اظهارات ظریف واکنش نشان دهد؟ و اگر آری، فیسبوک مرتضوی که نمیتواند فضای انتشار چنین موضعی باشد.
اگر مرتضوی به نیت موضعگیری رسمی ریاست جمهوری چنین واکنشی را منتشر کرد، چرا پس از چند ساعتی این واکنش حذف شد.همه آنچه دیروز اتفاق افتاد، بیانگر این است که سخنگویان دولت در بیسری مطلق به سر میبرند. مرتضوی معاون سخنگوی ریاست جمهوری افغانستان است و نه خبرنگار فیسبوک و نه راننده احساسات در شبکههای اجتماعی. دستیابی به میز مذاکره با طالبان و تحقق صلح، یک دهه است که اولویت افغانستان است و زمان نهایی برای رسیدن به این توافق نیز روشن نیست. اما نیاز افغانستان به یک اجماع داخلی و رفع تضاد و تعارض منافع کشورهای منطقه بر سر مسائل افغانستان و از جمله صلح، نیاز اساسی برای برقراری ثبات دایمی است.
تلاشهای سیاسی جاری برای متقاعد کردن طرفهای درگیر و کشورهای دخیل برای مذاکره سیاسی در راستای صلح، در مراحل حساسی قرار دارد. مرتضوی و هر مقام دیگر باید بداند که خودسری و احساسات فردی نباید بر پالیسی و موضع رسمی دولت افغانستان در وضعیت جاری، اولویت داده شود. وزارت امور خارجه نهاد مسئول برای ارزیابی واکنشهای جواد ظریف و اعلام واکنش در برابر آن است. اما ابراز موضع و واکنش به اقدامات و گفتههای دولتهای دیگر بايد تابع یک سری اصول و سنجشهای عقلانی و سیاسی باشد. معین سیاسی کشور و شماری از مقامات دخیل در دستگاه دیپلماسی نمیتوانند با ترامپسازی دیپلماسی، عجولانه بحثهای اساسی سیاست خارجی و ملی ما را در واکنشهای فردی در تویيتر و شبکههای اجتماعی به بحث و مناظره درونی تبدیل کنند. پیروی از ترامپ و بازی که او با شبکههای اجتماعی پیش میبرد، افزون بر اینکه مقامات مسئول دولت را در دام اغوای شبکههای اجتماعی میاندازد، میتواند جایگاه نهادهای رسمی و اقتدار سیاستهای اعلامی و مکانیزم و آدرس ابراز واکنشها و مواضع ما را متاثر و بیاعتبار کند».
استفاده از ابزار طالبان
اما در ايران نيز واكنشهايي به مسائل مربوط به روابط با طالبان و موضوعات مربوط به آن مطرح شده است. در همين راستا ابراهیم رحیمپور که تا حدود یکسال قبل معاونت آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه را برعهده داشت، با ايلنا گفتوگويي كردهاست. او ميگويد با ریاستجمهوری اشرف غنی، ما شاهد افزایش منازعات میان دولت مرکزی و طالبان هستیم. به نظر میآید کرزای توانسته بود یک نوع بالانسی را در این باره برقرار کند ولی دولت اشرف غنی موفق به چنین کاری نشده است. از سوی دیگر، داعش به عنوان یک گروه مدعی اسلامگرایی دیگر، نقطه دیگری از جهان اسلام سر برآورده است که طی یکی، دو سال گذشته هم این غده سرطانی به افغانستان نیز تسری یافته است و ما مشاهده میکنیم، داعش در بخشهایی از افغانستان حضور پیدا کرده است.
ریاستجمهوری دونالد ترامپ نیز شرایط متفاوتی را برای افغانستان ایجاد کرده است چراکه او ساز دیگری نسبت به اوباما در عرصه سیاست خارجی میزند. دولت وحدت ملی افغانستان نیز آن انسجامی را که در دولت کرزای وجود داشت را ندارد و اختلافات داخلی در درون دولت را مشاهده میکنیم. با وجود تلاشهایی که کابل برای رسیدن به توافق با طالبان انجام داده تا روند صلح طی شده و آنها نیز در روند قدرت سهیم شده و مشارکت داشته باشند ولی تا به امروز این گفتوگوها به سرانجام نرسیده است. عدم موفقیت مذاکرات و تداوم مناقشات میان دولت مرکزی و طالبان نیز منجر به گفتوگوهای طرفها و کشورهای مختلف با طالبان شده است. این مذاکرات هم در داخل افغانستان، هم در دوحه قطر و هم در کویته پاکستان انجام شده است.
به تازگي نیزآمریکاییها با حضور پاکستان، امارات و عربستان در ابوظبی انجام دادند. وي در پاسخ به اين سوال كه گفتوگوهای ایران و طالبان از چه زمانی آغاز شد؟ توضيح ميدهد:«به دلیل اینکه مسائل مرزی برایمان بسیار مهم بود و دولت کابل نیز از توانایی لازم برای آنکه بتواند خواستههای ما در برقراری امنیت مرزها تامین کند – به ویژه اینکه داعش هم در افغانستان حضور پیدا کرده بود – طبیعی بود که ارتباطاتی با طالبان برقرار کنیم و با آنها مذاکراتی داشته باشیم». اين ديپلمات در پاسخ به سوالي ديگر مبني بر اينكه مبناي گفتوگوها فقط تامين امنيت مرزها بوده ميگويد كه هدفمان این بود که در درجه اول به تامین امنیت و تسریع در روند صلح در افغانستان کمک کرده و در درجه دوم، امنیت مرزهای شرقیمان حفظ شود.
بخشهایی از این گفتوگوها نیز با اطلاع دولت افغانستان انجام میشد. در این باره نیز بحثهای مختلفی میان تهران و کابل وجود داشت تا آنکه دبیر شورای عالی امنیت ملی به کابل سفر کرد و هیاتی هم از طالبان به تهران آمد و سیدعباس عراقچی به افغانستان رفت. معنای این تحرک جدید هم آن است که تماسها و ارتباطات ایران و با طالبان با اطلاع و هماهنگی دولت افغانستان انجام میشود. جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان دولت مستقل بدون توجه به خواستههایآمریکا و حتی روسیه، میخواهد به استقرار صلح در افغانستان کمک کند.
تطهير يك گروهك
در ميان اظهارات و تحليلهايي كه وجود دارد، اظهارات رييس پيشينكميسيون امنيت ملي وسياستخارجي كشورمان از اهميت بيشتري برخوردار است. علاءالدين بروجردي در رابطه با اين مذاكرات با طالبان گفت: جمهوری اسلامی ایران در زمینه افغانستان خاطرات تلخی از آمریکا دارد؛ در یک مقطع زمانی ایران نهایت کمک را در زمینه افغانستان به آمریکاییها ارائه کرد اما خروجی همه آن همکاریها این بود که ایران از سوی آمریکاییها محور شرارت نامیده شد. بروجردی در خصوص حضور ایران در مذاکرات اخیر پیرامون وضعیت افغانستان و تکاپوی آمریکاییها در این زمینه برای مذاکره با ایران، اظهار داشت: جمهوری اسلامی ایران در زمینه افغانستان خاطرات تلخی از آمریکا دارد؛ در یک مقطع زمانی ایران نهایت کمک را در زمینه افغانستان به آمریکاییها ارائه کرد اما خروجی همه آن همکاریها این بود که ایران از سوی آمریکاییها محور شرارت نامیده شد. عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی بیان کرد: این شرایط نشان می دهد که آمریکا کشوری پیمان شکن و غیر قابل اعتماد است و با توجه به اینکه محور مذاکرات اعتماد است، زمینهای برای مذاکره ایران و آمریکا در زمینه افغانستان وجود ندارد.
وی با اشاره به نقش آمریکا در تحولات افغانستان، افزود: نقشی که آمریکاییها در افغانستان بازی کردند، نقشی تخریبی بود و هیچ گونه کمکی به ایجاد امنیت پایدار در افغانستان نکرد. بروجردی در خصوص سفر هیات طالبانی به ایران و سفر شمخانی و عراقچی به افغانستان برای مذاکره با مسئولان کشور افغانستان، ادامه داد: ایران در طول چند دهه گذشته در ارتباط با بحران افغانستان همواره با طرفهای مختلف مذاکراتی را انجام داده است.
نماینده مردم بروجرد در مجلس شورای اسلامی گفت: از زمانی که مجاهدین در حال جهاد بودند و تا زمانی که آنها قدرت را در دست گرفتند، ایران در سطوح مختلف مذاکراتی را در زمینه افغانستان انجام میداد زیرا سیاست ایران کمک به حل بحران افغانستان بوده و این نقش را همیشه ایفا کرده است.
وی در خصوص اینکه مذاکره ایران و طالبان برای چیست؟، افزود: گروهکهایی که به عنوان تروریست در سازمان ملل مصوب شده اند، النصره و داعش هستند و بنابراین ایران با گروههای تروریستی که در کشتار مردم سوریه نقش داشتهاند هرگز مذاکره نمیکند، مذاکره ایران و طالبان قابل تسری به سایر گروههای تروریستی نیست.عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ایران با بیان اینکه ایران برای حل بحرانها همیشه معتقد است که مذاکره مهمترین محور برای حل مشکلات است، بیان کرد: بخش زیادی از خاک افغانستان در دست طالبان است و ایران برای حل بحران میخواهد از شیوه مذاکره کمک خود را به حل این بحران ارائه کند.
استمداد از مردم
ناديده گرفتن ديپلماسي عمومي در مناسبات جهاني يا منطقهاي معضلي است كه ميتوان آسيبهاي فراواني به دستگاه ديپلماسي يك كشور يا نهادهاي همراستاي آن ايجاد كند. طالبان همچنان در ذهن مردم ايران به عنوان يك گروه قاتل و آدمكش جا دارد و اقدامات مفيد گروههاي مختلف براي به دست گرفتن افسار اين جريان فكري و سياسي را برنميتابند. مسئولان و آنهايي كه وظيفه به نتيجه رساندن مروادات كلان را دارند بايد به شيوهاي برخورد كنند كه ابتداي ملت براي پذيرش يك اقدام آمادگي داشته باشند و در ادامه از پروژهاي رو نمايي كنند تا اين گونه مسائل ايجاد نشود.
منبع: قانون