به گزارش «شیعه نیوز»، آیت الله جعفر شبیری ۸۱ سال سن دارد و از برادرش، آیت الله العظمی موسی شبیری زنجانی، ۹ سال کوچکتر است. ایشان در برخی از دروس دینی و حوزوی شاگرد برادرش بوده و سابقه مباحثه و همدرس بودن با رهبر انقلاب را نیز دارد.
آیتالله جعفر شبیری زنجانی در مورد شخصیت علمی و اخلاقی پدر گرامیشان، مرحوم آیتالله سید احمد شبیری زنجانی میگوید: دربارهی ایشان کتابهایی نوشته شده و صحبتهایی هم انجام شده است. برخی از اطرافیان مرحوم امام میگفتند کمتر روزی است که امام یادی از ایشان نکنند. احترام خاصی برایشان قائل بودند و به ایشان اعتقاد داشتند. از جهت علمی فقهات ایشان مورد قبول همه بود؛ منتهی ایشان مرجعیت را نپذیرفتند. من خودم از ایشان شنیده بودم میفرمودند افراد ذیصلاح برای تصدی مرجعیت، وجود دارند و تکلیفی به عهدهی من نیست؛ لذا ایشان خودشان را کنار میکشیدند و مقید بودند دیگران را معرفی کنند. چون ایشان در مسئلهی اعلمیّت دقت خاصی را لازم نمیدانستند. حتی یک وقتی میفرمودند ما با امام خمینی بحثی داشتیم که ایشان میفرمودند تقلید اعلم، اگر واجب باشد تشخیص آن، حتی برای متخصصین مشکل است. مرحوم پدرم معتقد بودند ما باید عرفی حساب کنیم و تعبیرشان این بود که مثقال مثقال نمیسنجیم. علما وقتی در یک ردیف هستند، میشود از هرکدام تقلید کرد. روی همین مبنا بود که ایشان چند نفر را معرفی میکردند که مردم آزاد باشند از هرکدام که میخواهند تقلید کنند.
وی ادامه می دهد: از جهت فقاهتی، مرحوم ابوی مورد قبول همه بود. یادم میآید مرحوم آیتالله میرزاهاشم آملی وقتی برای تسلیت درگذشت ایشان تشریف آورده بودند تعبیری به این مضمون داشتند که فکر نمیکنم شما بیش از من، از فوت پدرتان ناراحت باشید. بهیاد دارم علما دربارهی مسائل فقهی با ایشان مشورت میکردند. ایشان در فقاهتشان خیلی مقید بودند که عرفیات را فراموش نکنند؛ در عین حالیکه احاطه فقهی بسیار خوبی داشتند. تعبیری شنیدم از آیتالله اراکی که میفرمود جواهر در دست آیتالله سید احمد شبیری، مانند یک انگشتر است. بهیاد دارم که چند روز درس خصوصی مرحوم آیتالله شریعتمداری رفتم. ایشان مسئلهای درباره عدم جواز ازدواج با مادرزن را گفتند و من جایی ندیده بودم مطرح شده باشد. به آیتالله شریعتمداری گفتم من این را جایی ندیدهام و ایشان هم گفتند شما اگر جایی این مسئله را پیدا کردید به من خبر دهید. من از پدرم پرسیدم ایشان فوری فرمودند میرزای قمی در جامعالشتات این مسئله را گفته است. من به آقای شریعتمداری گفتم و ایشان تشکر کردند. لذا تسلط فقهیشان مورد قبول همه بود. در مورد مسائل اخلاقی ایشان هم باید اضافه کنم که جنبه بارز اخلاقی ایشان، توکلشان بود؛ توکل خاصی داشتند و وابستگی به امور دنیوی نداشتند. به ما هم تذکر میدادند. من خودم از ایشان میشنیدم که خداوندی که نیازی به قسم ندارد چند جا در حدیث قدسی چند بار قسم میخورد و میفرماید به عزت و جلالم قسم که کسیکه امیدش به غیر من باشد، آن را قطع میکنم و تذکر میدهد که کارها را به خدا واگذار کنید و خدا بن بستها را باز میکند.
آیتالله جعفر شبیری در مورد اقامهی نماز مرحوم آیتالله احمد شبیری زنجانی بهعنوان امام جماعت حرم حضرت معصومه میافزاید: مرحوم آیتالله حجت در صحن کوچک حضرت معصومه نماز میخواندند و مواقعی که ایشان حضور پیدا نمیکردند، پدرم امام جماعت صحن میشدند و از همان زمان بود که ایشان، در حرم نماز میخواندند و بعد از فوت آقای حجت هم بهصورت مستمر، شبها امام جماعت حرم بودند و ظهرها هم امام جماعت مدرسه فیضیه بودند.
در این قرن در علم رجال مانند آیت الله شبیری زنجانی نداریم
آیتالله جعفر شبیری دربارهی خصایل و خصائص علمی، اخلاقی و رفتاری بردارشان آیتالله العظمی موسی شبیری زنجانی بیان میدارد: دقت ایشان در امور ـ و از جمله در علم رجال ـ بسیار معروف است. از آقای سید مهدی روحانی شنیدم که میگفتند در علم رجال، در این قرن، مثل ایشان نداریم. ایشان کتاب رجال آیتالله العظمی بروجردی ـ که تخصص در رجال داشتند ـ را از خودشان گرفته بودند و اشکالاتی را در آن یادداشت کرده بودند و وقتی کتاب را به آقای بروجردی میدهند، آقای بروجردی خیلی خوششان میآید و دقت آقای شبیری را بسیار تحسین میکنند.
خاطره ای مشترک و شیرین با برادر از دوران کودکی
آیتالله جعفر شبیری در ادامه یک خاطرهی مشترک و شیرین از دوران کودکی با برادرشان را این چنین تعریف میکند: بنده کلاس پنجم میخواندم و اخوی، جوان بودند. در کتاب ریاضی ما حدود هفتصد مسئله وجود داشت و معلم، به ما گفته بود که این مسائل را حل کنید. برای هر ده مسئلهای که حل میکردم برادرم، دو قِران به من جایزه میدادند. اخوی، ۹ سال از من بزرگترند. تولد من ۱۳۱۵ و در شناسنامه ۱۳۱۶است. ایشان متولد ۱۳۰۶ است. زمانی مجلهی «تهران مصور» مسابقهای ریاضی گذاشته بود. ضربی را نوشته بود که اعداد، پاک شده و بهجای برخی اعداد، صفر گذاشته بود. سوال این بود که اعداد پاک شده از این ضرب را ـ که به جایش صفر گذاشته شده ـ را باید کشف کنید. در این مسابقه، برای چند نفر از برندهها به حکم قرعه، سه ماه مجله تهران مصور فرستاده میشد. ریاضیِ بنده خوب بود و مسئله را حل کردم. سپس جواب را به اخوی ـ آیتالله العظمی موسی شبیری زنجانی ـ نشان دادم. ایشان ضمن تأیید جوابم، یک راه حل دیگر هم برای مسئله نشان دادند؛ به این صورت که عددهای مجهول که در سوال، به جایشان صفر گذاشته شده را عدد دیگری فرض نکنیم، بلکه واقعا آنها را صفر در نظر بگیریم. هیچکس به راهحل دوم توجه نکرده بود. من هر دو جواب را به دفتر مجله فرستادم. جالب این بود که طراح سوال هم به این نکته توجه نکرده بود و لذا در ایران، تنها کسی که دو جواب درست برای این معما نوشته بود، بنده بودم. از همینرو بدون قرعهکشی، در آن سال سه ماه مجله رایگان برایم فرستادند و خیلی هم برایم ارزنده بود. این ماجرا مصادف با تابستان آن سال بود و بنده در تابستان، به طارم رفته بودم؛ در وسط کوهها بودم و ارتباطم با جهان قطع بود. تلوزیون که آن زمان اصلاً نبود، رادیو نیز در آن منطقه پیدا نمیشد و اتومبیل هم به آنجا رفتوآمد نمیکرد. لذا من به دفتر مجله، آدرس کاروانسرایی را در شهر زنجان داده بودم تا مجله را به آنجا بفرستند. زمانیکه چاروادارِ طارم، بابت حمل بار به زنجان میرفت، مجلههای بنده را هم برایم میآورد. در آن روزها تهران بههم ریخته بود و دکتر مصدق، طی یک کودتا کنار گذاشته شده بود و قوامالسلطنه، جانشین او شده بود و علیه آیتالله کاشانی اعلامیه داده بود و مردم هم به درخواست آیتالله آیتالله کاشانی به خیابانها ریخته بودند. بنده که در طارم بودم، از این وقایع بیخبر بودم و با مجلهی «تهران مصور» بود که از این اخبار مطلع میشدم و لذا این مجله برایم بسیار ارزشمند بود.
دقت آیتالله العظمی شبیری زنجانی ستودنی است
آیتالله جعفر شبیری ادامه میدهد: واقعاً دقت آیتالله العظمی شبیری زنجانی ستودنی است. ایشان هنوز هم گاهی معما حل میکنند. ایشان یکبار میگفتند شخصی گفته من تا بهحال ۹ دروغ گفتهام و با این، میشود ۱۰ دروغ. او اگر راست میگوید این دروغ نیست که با این بشود ۱۰ تا و اگر دروغ میگوید، با این ۱۰ تا نمیشود؛ بلکه یا ۸ تاست و با این یکی میشود ۹ دروغ و یا ۱۰ تاست و با این دروغش میشود ۱۱ دروغ. چطور میشود این درست باشد؟ آیتالله العظمی شبیری این معما را چنین حل کردند که وقتی شخصی میگوید من ۹ دروغ گفتم، این حرفش راست است؛ منتهی میگوید با این یک دروغ، میشود ۱۰ تا. اینکه ۱۰ تا میشود، راست است. این جزو دقتهایی بود که گاهی از ایشان میشنیدم و میدیدم. در فقه هم دقتهای مخصوصی دارند. بنده خدمت ایشان درس خواندهام و خیلی از راهنماییهای ایشان استفاده کردهام. ایشان در حقیقت برای من پدری کردهاند. شرح امثله، صرف و میر، صمدیه، شرح جامی، کفایه و بخشی از رسائل را خدمت ایشان خواندم. بهیاد دارم شرح جامی و کفایه را با یکی از علمای تهران، آقای شیخ علی کاظمی، پیش اخوی خواندیم. اخوی پرسیدند میخواهید کفایه را سطحی بخوانیم یا با دقت؟ گفتیم: با دقت. دیدیم ایشان مفصل اشکال میکنند به مطالبی که آخوند بیان میکند. من زود خسته میشدم و با خودم گفتم مانع نشوم از اینکه آقای کاظمی از استفاده محروم شوند. چند روز گذشت، آقای کاظمی به بنده گفت ما داریم کتاب سطح میخوانیم یا خارج؟ من گفتم من ملاحظه شما را میکردم و حرفی نمیزدم. لذا به اخوی گفتیم ما میخواستیم با دقت بخوانیم اما نه تا این حد دقیق. این را که گفتیم، ایشان هم دیگر مفصل بحث نکردند و همان روز یا فردایش بود عذرمان را خواستند و گفتند پیش شخص دیگری درس بخوانید.
آیت الله العظمی شبیری زنجانی نظرات فقهی و اجتماعیشان را بدون اغماض و صریح بیان میکنند
آیتالله جعفر شبیری زنجانی میافزاید: آیتالله العظمی شبیری زنجانی نظرات فقهی و اجتماعیشان را بدون اغماض و صریح بیان میکنند و دلیل این مسئله، تسلط نفسانی که ایشان برخودشان است. چون برخی اوقات گفتن برخی مسائل، برای انسان خسارتبار است. بعد از فوت آیتالله العظمی اراکی در مورد اینکه از چه کسی تقلید شود، سوال میشد و جوّ شدیدی هم علیه مرحوم آیتالله منتظری ـ کسیکه امام با نامهای تند، صریحاً او را طرد کرده بود ـ وجود داشت. اخوی دیدگاه سیاسی مرحوم منتظری را قبول نداشتند. حتی بد نیست این را عرض کنم که زمانیکه آقای منتظری هنوز قائم مقام رهبری بودند به قم آمدم و به اخوی عرض کردم میخواهم بروم با آقای منتظری صحبت کنم و بگویم گرچه شما به اطرافیانتان اعتقاد دارید ولی مردم آنها از آنها به نیکی یاد نمیکنند و از همین رو موقعیت شما بهعنوان قائم مقام رهبری، ایجاب میکند که اجازه ندهید دربارهی اطرافیانتان حرف وحدیثی باشد. اخوی فرمودند خوب است با هم برویم و اتفاقا آقای منتظری هم مدتی است کسالت دارند و من بهعنوان عیادت ایشان میآیم و تو هم در این فرصت، حرفهایت را بزن. با هم رفتیم دفتر آقای منتظری ولی مسئولان دفتر ایشان، گفتند آقای منتظری در حال استراحت هستند. اخوی فرمودند پس ما برویم روضهی آیتالله گلپایگانی و تا روضه تمام شود، ایشان هم بیدار میشوند. بعد از روضه هم قدری آنجا نشستیم و با آقای گلپایگانی صحبتی شد. ایشان اشکال فقهی مطرح کردند و گفتند دربارهی فلان اشکال علمی نیز فکر کنید و بعد جوابش را به بنده بدهید. خلاصه از منزل آقای گلپایگانی که بیرون آمدیم، اخوی جواب آن اشکال را فوری فرمودند. پرسیدم پس چرا جواب را همانجا نگفتید؟ گفتند دور از ادب بود که شخصیتی مثل آقای گلپایگانی مسئلهای را مطرح کنند و من بلافاصله جواب دهم. رفتیم منزل آقای منتظری. آقایان دفتر گفتند دکتر ملاقات ایشان را ممنوع کردهاند. ما متوجه شدیم که مسئولان دفتر، نمیخواهند آقای منتظری ما را ببیند. من بعدها وقتی آقای منتظری را دیدم و ماجرا را به ایشان گفتم و ایشان هم تشکر کردند که به عیادتشان رفته بودیم. خلاصه آنکه اخوی با مشی سیاسی مرحوم آیتالله منتظری هم رأی نبودند ولی معتقد بودند آقای منتظری اهل هواینفس نیست و از روی هوای نفس، حرف نمیزنند. لذا وقتی از ایشان پرسیده میشد که از چه کسی میتوانیم تقلید کنیم، از آقای منتظری نیز نام میبردند و همین امر باعث شد که مرجعیت خودشان مطرح نشود. البته ایشان هم اهمیت نمیدادند و مایل هم نبودند وارد مرجعیت شوند. حتی زمانی که آقای گلپایگانی حیات داشتند، من به اخوی عرض کردم شما رسالهتان را آماده داشته باشید ولی ایشان فرمودند پدرمان تا آخر عمر رساله ننوشتند؛ البته بعدها که نام اخوی نیز بهعنوان یکی از مراجع، مطرح شد، رسالهشان را آماده و منتشر فرمودند.
آیتالله جعفر شبیری در مورد تأثیر پذیری حضرت آیتالله العظمی شبیری از استادشان مرحوم آیتالله محقق داماد بیان میکند: بهنظرم حضرت آقای شبیری بیش از همه، دقت را از استادشان را به ارث بردهاند. آقای داماد بیان خوبی نداشتند و لذا تقریرات خوبی از ایشان چاپ نشده است. مثلاً آقای خویی درسی که میدادند اگر عین گفتههای ایشان را مینوشتید، میشد آن را چاپ کرد. به قدری مطالبشان را پاکیزه میگفتند؛ اما آقای داماد اینطور نبود. لذا شاید افرادی مقصود ایشان را درست متوجه نمیشدند. یکی از آقایان میگفت مرحوم آیتآلله محقق داماد معمولاً اشکال شاگرد را قبول نمیکرد و وقتی شاگرد، اشکالی میکرد، آنقدر جواب میدادند تا شاگرد را ساکت شود. لذا کسی نبود که بتواند ایشان را قانع کند و ایشان پافشاری میکردند تا شاگرد ساکت شود و فردا همان حرف شاگرد را با یک بیان دیگر تأیید میکردند. اما میگفتند حاج آقا موسی شبیری کم حرف میزند اما هروقت حرف میزند، آنقدر پافشاری میکردند تا آقای داماد حرف ایشان را قبول کند.
وقتی روحانیون در سیاست بیفتند، چه بسا اخلاق و دین فراموش شود
آیتالله جعفر شبیری در مورد انتظارات اخلاقی و علمیِ آیتالله العظمی شبیری زنجانی از روحانیون و طلاب میافزاید: وقتی روحانیون در سیاست بیفتند، چه بسا اخلاق و دین فراموش شود و لذا آیتالله العظمی شبیری زنجانی همیشه پافشاری بر بهرههای علمی و اخلاقی طلاب دارند و خودشان هم تا بتوانند از هر فرصتی برای مطالعه و طرح مباحث علمی استفاده میکنند و البته ایشان خشکه مقدس نبوده و اهل تفریح و شوخی هم هستند.
رهبری، آیتالله شبیری زنجانی را بسیار قبول دارند
آیتالله جعفر شبیری که سابقهی همبحث بودن با رهبر انقلاب را دار، در مورد دیدگاه ایشان نسبت به آیتالله العظمی شبیری زنجانی میگوید: مقام معظم رهبری، آیتالله العظمی شبیری زنجانی را بسیار قبول دارند. روزی در مجلسی با اخوی، نزد مقام معظم رهبری بودیم و آقازادههای حضرت آقا هم بودند. ایشان فرمودند من فرزندانم را وادار نکردهام طلبه بشوند و خودشان انتخاب کردهاند و من از این انتخابشان خوشم آمد. پسرم مصطفی که آمده قم را نگفتم درس شما بیاید و او خودش درس شما را انتخاب کرده و من از این انتخابش خوشم آمد.
آیت الله شبیری زنجانی مانند سایر بزرگان و علمای سلف شیعه، نظرات عرفی را همیشه در نظر دارند
آیتالله جعفر شبیری در مورد جایگاه مردم در نظرات فقهی، اجتماعی و سیاسی آیتالله العظمی شبیری میگوید: آیتالله العظمی شبیری نیز مانند سایر بزرگان و علمای سلف شیعه، نظرات عرفی را همیشه در نظر دارند و در حیطهی فقه میگویند جاهایی هست که مخاطب روایت همین هستند و فرمایش امام، چیزی است که عرف میفهمد؛ لذا نظر ایشان این است که باید ما هم ببینیم عرف از تعبیرات امام چه میفهمد؛ از این رو ایشان به نظر عرفی خیلی اهمیت میدهند و توجه دارند.