به گزارش «شیعه نیوز»، اعتیاد به هر نوع وابستگی و عادتهای ناهنجار اطلاق میشود و در سالهای اخیر اعتیاد به مواد مخدر به جدیترین معضل و آسیب اجتماعی تبدیل شده است و بسیاری از خانواده هارا درگیر و جوانان را آلوده کرده است.
جالب است هنگامی که حرف از اعتیاد و مراکز ترک مواد مخدر میشود در ذهن خیلی از ما تصویری از کمپهای مواد مخدر در مناطق فقیرنشین جنوب شهر شکل میگیرد، اما این بار از یک مرکز ترک اعتیاد در شمال تهران دیدن کردیم که معتادان ساکن در این مرکز اکثرا در خانوادههای مرفه بزرگ شده اند. لازم به ذکر است همیشه فقر و مشکلات مالی زمینه ساز اعتیاد نیست؛ گاهی خوشی زیاد و آسایش بیش از اندازه سبب گرایش جوانان به سمت مواد مخدر می شود. در گفتگو با چندی از معتادان شاهد بودیم که این افراد کمبودی از لحاظ مالی در زندگی خود نداشته و به واسطه دوستان خود بعضا در مهمانیها با مواد مخدر آشنا شده اند.
برای اولین بار به یک مرکز ترک اعتیاد میرفتم و قصد گفتگو با معتادان را داشتم؛ تجربه متفاوت و جدیدی بود.
فرامرز ۲۳ ساله
اولین نفری که روبه رویم قرار گرفت، فرامرز ۲۳ ساله بود که چهار سال سابقه مصرف مواد داشت و اعتیاد وی با حشیش آغاز شده بود. فرامرز می گوید: اولین بار به واسطه دوستانم با مواد آشنا شدم. وقتی برای بار اول حشیش مصرف کردم، تا نیم ساعت حال مساعدی نداشتم و بعد از آن گُل مصرف کردم؛ حسابی کیفم کوک شد، به طوری که دائم میخندیدم. بعد از مصرف حشیش و گل با ماده کمیکال آشنا شدم. این را هم به واسطه دوستانم شناختم. یکی دوباری مصرف کردم، اما در سه ثانیه حالم را بد کرد. بعد از آن ترسیدم، چرا که دیدم کسانی که از این مواد مصرف میکنند مانند چوب خشک میشوند.
او در ادامه گفت: همچنین از ماده ال اس دی هم مصرف کردم. ال اس دی برای فعال شدن باید با یک مواد دیگر مصرف شود. من با گل و حشیش آن را فعال میکردم. بعد از مصرف ال اس دی توهم داشتم و انگار روح خودم را جلوی خودم می دیدم. در خانه تنها بودم و در ابتدا خیلی ترسیدم، اما بعد از آن روح خود را همیشه به دنبال خودم حس میکردم و انگار هرجا میرفتم به همراهم میآمد.
فرامرز درباره تجربه مصرف مواد مخدر گفت: یک بار ال اس دی را با کمیکال فعال کردم. در ابتدا فکر کردم که مُرده ام؛ در خیابان از مردم میپرسیدم من زنده ام یا مرده و همه به من میخندیدند و مسخره ام میکردند. توهمهای دیگری هم داشتم؛ مثلا داخل پریز برق را پارچه قرار میدادم. فکر میکردم دوربین در آن قرار دارد. روی تلویزیون پارچه میانداختم هذیان میگفتم. در اصطلاح خودمان به این حالت میگوییم تبر.
وی ادامه داد: چندباری نیز از موادی به اسم دستمال مصرف کردم که تقریبا شبیه به کمیکال است؛ بسیار کوچک، اما فیل را از پا در میآورد. بعد از مصرف دستمال هم نیز به اصطلاح خودمان تبر زدم. الان ۲۱ روز است که مواد مصرف نکردم و اینجا هستم، بار قبل تا ۲۰۷ روز پاک بودم، اما مشروب مصرف کردم و در حالت مستی باز به سمت مواد کشیده شدم.
فرامرز درباره وضع فعلی زندگی اش نیز گفت: پدر و مادر دیگر به من توجهی ندارند. فامیل و آشنایان هم از این موضوع مطلع شدند و خیلی از این موضوع ناراحتم.
وی درباره نحوه اطلاع خانواده اش از اعتیاد خود اظهار کرد: در ابتدا پدرم متوجه شد، اما هر چه گفت من گردن نگرفتم. در نهایت مامورین مرکز ترک اعتیاد آمدند و من را با خود به مرکز آوردند.
بردیای ۲۰ ساله
نفر بعدی که رو به رویم قرار گرفت بردیای ۲۰ ساله بود که ۷ سالی میشد که در دام اعتیاد گیر افتاده بود، بردیا در کلاس دوم راهنمایی به دلیل دوستی با افراد بزرگتر از خود وارد دنیای بی رحم مواد شده بود.
بردیا می گوید: یک شب خانواده یکی از دوستانم به مسافرت رفته بودند ما همه جمع شدیم آنجا و برای اولین بار در آن شب گُل مصرف کردم و تا ۴ ساعت فقط میخندیدم. از حشیش بدم میآمد، اما بعد از گذشت یک سال از مصرف گل، حشیش نیز مصرف کردم. کتامین هم از جمله موادهایی بود که از آن استفاده کردم. تا اینکه از مدرسه به دلیل ضعیف بودن درسم اخراج شدم. پدرم من را ابتدا به دبی فرستاد. مدتی که در دبی بودم. مصرفی نداشتم چرا که هم مواد سخت گیر میآمد و هم بسیار گران بود.
وی در ادامه گفت: بعد از آن به یک کالج در انگلستان رفتم. در آنجا همه سیگار و گل مصرف میکردند، اما مدرسه کسانی را که سیگار مصرف میکردند را در آخر هفته برای تفریح محروم میکرد. حتی در آنجا به ما آبجو نیز میدادند، اما اگر مصرف آبجو نیز بیش از اندازه معین آنها بود محرومیتهایی را به همراه داشت. یک بار نیز از ماده کمیکال مصرف کردم، اما بعد از دیدن کسانی که از این مصرف کردند بسیار ترسیدم. همچنین از مواد توهم زا مثل ال اس دی نیز مصرف داشتم، ولی تا به حال هذیان نگفته ام.
بردیا در پایان گفت: یک بار به دلیل مصرف ترامادول حالم بسیار بد شد؛ اصلا یادم نیست چه اتفاقی افتاد این موضوع برای دوسال پیش است که از آن روز دیگر ترامادول مصرف نکردم. این بار قصد دارم بعد از خروج از مرکز پاک بمانم ودیگر مصرف نکنم چرا که دیگر نمی خواهم این توهینهایی را که می شنوم، تکرار شوند.
علیرضا، با سابقه ۲۰ سال اعتیاد
نفر سوم علیرضا بود که از سابقه بیست ساله خود در مصرف مواد برایمان گفت که از هروئین و شیشه شروع کرده بود.
علیرضا می گوید: با شیشه شروع کردم که انرژی بسیار زیادی به من داد و خوابم نمیبرد. مغزم باز شده بود و به همه چیز توجه میکردم. هنگامی که شیشه مصرف میکنی به همه بدبین میشوی و فکر میکنی برای تو دارند نقشهای طراحی میکنند. مصرف هروئین نیز داشته ام که درد فیزیکی، حالت تهوع و... از عوارض این مواد است، اما با مصرف شیشه از لحاظ روحی تحت فشار واذیت قرار میگیرم.
وی ادامه داد: بعد از بیست سال مصرف مواد مخدر، آنها را ترک کردم و نه ماه هم پاک بودم، اما وقتی به مسافرت رفتم هوایی شدم، مصرف را شروع کردم. کوکائین و شیره هم جز موادهایی بود که مصرف داشتم و متادون را نیز به جای شیشه و هروئین مصرف کردم که ترک آن بسیار سخت است. این بار دیگر میخوام ترک کنم و دیگر سمت مواد نروم.
ترک اعتیاد به مواد مخدر از نگاه روانشناس
فریبا چتر زرین روانشناس مرکز ترک اعتیاد در گفتگو با خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، درباره فعالیت مرکز ترک اعتیاد اظهار کرد: مرکز ترک اعتیاد در مراحل درمان و حتی بعد از درمان، همراه بیماران آلوده به مواد مخدر است. بیماران به صورت تمایلی برای ترک میآیند و ۲۱ روز در اینجا اقامت دارند.
زرین گفت: در مرکز ترک اعتیاد جلسات مشاوره با خانوادهها داریم، گروه درمانی، شناخت درمانی، رفتار درمانی و گاهی نیز دارو درمانی صورت میگیرد.
این روانشناس در ادامه بیان کرد: بعضی از بیماران آلوده به مواد مخدر علاوه بر اعتیاد به مواد مخدر، بیماریهای همراه مانند افسردگی، اضطراب، بیش فعالی، اختلال خواب و... دارند، که در مورد آنها نوروفیدبک و تی دی سی اس که مکمل درمانی است را انجام میدهیم.
وی اظهار کرد: در طی ۲۱ روزی که بیماران در مرکز نگهداری میشود، هفتهای یک بار مشاوره خصوصی و هفتهای یک بار مشاوره با خانوادهها داریم که به صورت گروهی و عمومی برگزار میشود.
زرین خاطر نشان کرد: مرکز ترک اعتیاد تا یک سال بعد از ترک، بیماران را همراهی میکند. این اقدامات تا کنون ۵۰ درصد موفقیت آمیز بوده و برخی بیماران برای همیشه با اعتیاد خداحافظی کردند.
سخن پایانی
گاهی زندگی در شرایط مطلوب و بی دردی خود میتواند عاملی برای کشش جوانان به سمت اعتیاد مواد مخدر باشد. این حرف به این معنا نیست هر کس در شرایط مطلوب زندگی میکند معتاد میشود، اما همیشه فقر و جایگاه اجتماعی پایین زمینه اعتیاد نیست. مراقب جوانان خود باشیم.