این روزها پدیدهای عجیب و تقریباً باورنکردنی در برخی رسانههای وابسته به جریان اصولگرایی دیده میشود. آنها ـ اعم از صدا و سیما و چند سایت خبری پر بیننده ـ مشغول رپرتاژ دادن و تبلیغ برای «ارغوان رضایی» تنیسور فرانسوی ایرانیالاصل هستند.
این رسانهها با انعکاس اخبار پیروزی این ورزشکار در مسابقات تنیس مسترز مادرید و سپس ارائه تحلیلها و مصاحبههای گوناگون،در حال بزرگنمایی شخصی هستند که با یک جستجوی سادهی اینترنتی میتوان دهها تصویر نیمه عریان او را در سایتها و نشریات مختلف مشاهده کرد.
نگارنده شناختی از عقاید، باطن یا شخصیت این ورزشکار ندارم و روی سخنم در این نوشته نیز اصولاً با او نیست؛ چرا که وی به عنوان یک انسان آزاد و مختار، میتواند نوع زندگی خود را، دینمدارانه یا غیرمتدینانه، انتخاب نماید و مسؤول دنیا و آخرت این نوع زندگی نیز خودش است؛ اما لازم است نکات زیر را خطاب به مسؤولان این رسانههای به اصطلاح اصولگرا عرض کنم؛ شاید پاسخی برای شگفتی خود و امثال خود بیابم:
1. حدود یک ماه است که این رسانههای با آب و تاب فراوان ندای "وا اسلاما"ی خود را نسبت به وضعیت ناهنجار حجاب در جامعه بلند کردهاند. آنان به خوبی دریافتهاند که آنچه به عنوان «جنگ نرم» نام نهادهاند از سوی پیادهنظامهایی به نام بد حجابان، اجرایی میشود. لذا میزگردها و همایشهای مختلفی به راه انداختند و در اطراف این مسأله مفصلاً بحث و تبادل نظر(!) کردند.
هنوز این داستان به سامان نرسیده بود که ناگهان دیدیم همین رسانهها از یک خانمِ نه بدحجاب و نه بیحجاب؛ بلکه "نیمهعریان" اینگونه تعریف و تبلیغ میکنند؟ جالب اینکه برخی از این سایتها، حتی نتوانستهاند چند عکس مناسب از این ورزشکار پیدا کنند و مجبور شدهاند با انواع ترفندهای فتوشاپی، تصاویری از ایشان منتشر نمایند! ... این یک بام و دو هوا ناشی از چیست؟
2. ممکن است پاسخ داده شود که «این خانم ایرانی است؛ و از ما حمایت کرده است؛ و به دشمنان نظام نه گفته است؛ و سایت بالاترین با او بد است؛ و چه و چه و چه ...».
سؤال میکنم: آیا به صرف اینکه این خانم به ایرانی بودن خود افتخار کرده است یا مثلاً دو راکت به رییس جمهور محترم کشورمان هدیه داده است، باید اینگونه چشم بر همهی چیزهای دیگر ببندیم و خود را گم کنیم؟ آیا ما اینقدر سقوط کردهایم ؟! آیا ملاک ما برای الگو دادن به جوانان، و خوب و بد دانستن افراد، فقط "حمایت از سیاستهایمان" شده است؟ آیا اگر روزی "خوانندگان طاغوتی" نیز بنا بر مصلحت خود، حرفی علیه سران فتنه یا مخالفان ما بزنند، آنها را هم تقدیس و تنزیه میکنیم؟ ... واقعاً چه به روز برخی از ما آمده است؟!
آیا ما پاسخی برای این سؤال دختران کشور داریم که: «اگر ارغوان ـ با آن وضع پوشش ـ خوب است و باید اینطور در بوق و کرنا شود، چرا بر ما به خاطر موی سرمان سخت می گیرید و سوار اتومبیلهای گشت ارشاد میکنید؟ ما که از او خیلی پوشیدهتر هستیم!»...
آیا قوانین اسلام برای تهران یک چیز است و برای پاریس چیز دیگر؟ آیا "مانتوی تنگ و شال" در تهران جرم است و "دامن کوتاه و رکابی" در مادرید حجاب؟
3. لازم است حافظه تاریخی کسانی که تفکر بالا را دارند و هدف، وسیله را برایشان توجیه میکند اندکی تحریک کنم و "حماسه مهدی طهانیان" را به یاد آنها بیاورم؛ کم سنوسالترین اسیر ایرانی در عراق که وقتی با خبرنگار بیحجاب هندی در در اردوگاه رمادی 2 مواجه شد هدف، وسیله را برایش توجیه نکرد و در مقابل دوربینهای تلویزیونی خارجی به او گفت: «ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است ـ ارزندهترین زینت زن حفظ حجاب است ... تا حجابت را رعایت نکنی با تو صحبت نمیکنم».
احتمالاً اگر برخی از ما و شما به جای او بودیم، از این فرصت مناسب برای زدن مشتی محکم به دهان استکبار جهانی، صدام یزید کافر، فتنهگران و بالاترینیها استفاده میکردیم و کاری به حجاب و بیحجابی او نداشتیم (چراکه چشمهایمان، مادرزادی درویش است)!!
4. با توجه به آنچه گذشت، لطفاً ما را از حیرت درآورید و بفرمایید:
اولاً ــ جوانان ما کدام حرف را از شما [برخی] اصولگرایان عزیز قبول کنند؟ لزوم حجاب و عفاف را؟ یا ارغوان رضایی را؟ ...
ثانیاً ـ اگر شما از نگاه جوانان ما به آن سوی مرزها و الگوگیری آنها از ستارگان سینمایی و ورزشی غرب ناراحتید ، پس این دیگر چه الگویی است که اینک به آنها معرفی میکنید؟ ...
ثالثاً ـ از این پس چگونه میتوان به دختران و پسرانی که تحت تأثیر القائات و تبلیغات شما، عکس و پوستر خانم رضایی را در تیپها و ژستهای آنچنانی روی دیوار اتاقشان میزنند قبولاند که حجاب چیز خوبی است، و عفاف چیز لازمی است؟ ...
و بالاخره اینکه: «تکلیف مارا معلوم کنید؛ الگوی دختران ما ـ همانطور که تا به حال میگفتید ـ حضرت فاطمه زهرا(س) است یا خانم ارغوان رضایی؟»...
5. در پایان از موضع یک اصولگرا به همه دوستان رسانهای عرض میکنم:
احکام اسلام و قرآن جزء اصول ماست؛
عقاید تشیع جزء اصول ماست؛
حجاب و عفاف، چه در تهران چه در پاریس، جزء اصول ماست؛
سیره پیامبران ، ائمه اطهار و حضرت زهرا (علیهم السلام) جزء اصول ماست؛
وطندوستی و تمامیت ارضی ایران، و همه کشورهای مسلمان، جزء اصول ماست؛
و آنچه موارد بالا را نقض کند، هرچه باشد و از سوی هر که باشد، در اصول و اصولگرایی ما جایی ندارد.
پس لطفا شما هم تکلیف خود را با اصول و اصولگرایی خود مشخص کنید؛ مردم نمیتوانند هم دم خروس راباور کنند و هم قسم حضرت عباس را.