به گزارش «شیعه نیوز»، بهراستی چرا بعضی خانوادهها در مقوله تربیت فرزندان، علیرغم تلاش فراوانی که برای تربیت فرزندان خود دارند، ولی با این وجود در کار خود به موفقیت رضایتبخش و مورد انتظار دست پیدا نمیکنند؟! عدم موفقیت در این خصوص میتواند نشأت گرفته از عوامل درونی و بیرونی فراوانی باشد، ولی در این متن ما سعی داریم مشکلات پیشروی تربیت استبدادی را مورد بررسی و تأمل قرار دهیم و چرایی عدم موفقیت این چنین شیوه تربیتی و آموزشی را مورد بررسی قرار دهیم.
مدیریت و تربیت دیکتاتوری و استبدادی در خانواده
یکی از قدیمیترین شیوههای تربیتی و آموزشی در خانواده مدیریت دیکتاتوری و استبدادی است. شاید سالهای نه چندان دور از آن به مدیریت پدرسالاری یاد میشد. در این خانوادهها رأی، نظر و خواستههای فرزندان بهدرستی مورد توجه قرار نداشته و رأی آنان در تصمیمگیریها و برنامهریزیها مورد استقبال قرار نمیگیرد.
در این خانوادهها یکی با قدرتی بلامنازع تصمیم میگیرد، و بدون اینکه توضیح دهد، برای دیگران حق پرسشی قائل نمیشود. به طور اساسی در خانوادههای مستبد، تربیت به شکل تحمیلی شکل میگیرد، به طوری که والدین بدون شناسایی الگوهای صحیح تربیتی با توجه به رأی خود، بدون تأمل و دقت در مقتضای حال فرزندان مسیری را در پیش میگیرند. [1]
ویژگی ها و مکانیسم تربیت تحمیلی و استبدادی
1-اجبار، و اعمال زور:
ای عمر![عمربن حنظله] شیعیان ما را وادار [به کاری که خود میکنید] نسازید و با ایشان مدارا کنید زیرا همه مردم تحمل و ظرفیتهای شما را ندارند.
مشخصه بارز تربیت تحمیلی استفاده از ابزار ترس و اعمال زور و اجبار آن هم به صورت افراطی در پایبندی به رفتار و آداب اخلاقی و دینی است. هرچند این شیوه متأسفانه در برخی خانوادهها هنوز جایگاه خاص خود را دارد، ولی متخصصان و روان شناسان اسلامی بر این باورند که این سبک تربیتی، راه و روش مناسبی برای درونی سازی امور اخلاقی در فرزندان به شمار نمیآید.
در رد این روش تربیتی این نکته قابل توجه است که خداوند نیز در مسیر هدایت بشر مسیر اجبار قهری را در پیش نگرفته است: «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدی فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْجاهِلین»؛[2] اگر خدا بخواهد، آنها را (به اجبار) بر هدایت جمع خواهد کرد. (ولی هدایت اجباری، چه سودی دارد؟) پس هرگز از جاهلان مباش!. در یک روایت درسآموز درمنابع روایی از امام صادق (ع) به یکی از اصحاب خود نقل شده است: «ای عمر![عمربن حنظله] شیعیان ما را وادار [به کاری که خود میکنید] نسازید و با ایشان مدارا کنید؛ زیرا همه مردم تحمل و ظرفیتهای شما را ندارند.»[3]
2-الزام و واجب کردن امور غیر واجب:
یکی از روشهایی که برخی افراد در الگوی تربیتی خود از آن بهره میجویند، فریضه سازی است، به این معنا که پدر و مادر اموری که برای فرزندان واجب نیست را واجب قلمداد کرده و آنان را ملزم به رعایت آن در خانه و اجتماع میکنند، هرچند این الگو و روش اگر در چارچوب و روش صحیح اعمال شود میتواند نتایج تربیتی را به دنبال داشته باشد، ولی اگر در اجرای آن افراط صورت گیرد چهبسا نتایج جبرانناپذیر و بدی را به دنبال خواهد داشت و زمینه انزجار و دوری فرزندان از فریضههای دینی را فراهم کند؛ کما اینکه در روایت نیز نقل شده است: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَهْوَةً وَ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَأْتُوهَا مِنْ قِبَلِ شَهْوَتِهَا وَ إِقْبَالِهَا فَإِنَّ الْقَلْبَ إِذَا أُکْرِهَ عَمِی»؛ [4] دلها را هوایی است و روی آوردنی و پشت کردنی، پس دلها را آنگاه به کار گیرید که خواهان است و روی در کار، چه دل اگر به ناخواه به کاری وادار شود، کور گردد.
چند پیشنهاد و راهکار قرآنی
برای پیشگیری از آثار مخرب تربیت آمیخته با اکره و تحمیل لازم است به چند راه کار مناسب توجه داشت:
به همان میزان که اکراه، اجبار، تحکم و تحمیل میتواند بیرغبتی و گریز فرزندان را به دنبال داشته باشد، تبیین موضوع و روشنگری درباره دلیل و فلسفه موضوع میتواند رغبت و علاقه آنها را به محتوا و پیام تربیت اخلاقی در پی داشته باشد.
1-بهرهگیری از یک رویکرد متعادل و ملاطفتآمیز:برخلاف برخورد خشک، جبارانه و تحکمآمیز، به نظر میرسد الگوی خیرخواهانه، ملاطفتآمیز همراه با نرمش، و متانت اثربخشتر باشد تا یک درخواست دستوری و اجباری، خدای متعال در یک الگوی مناسب و اثربخش به پیامبر مهربانیها برای پیشبرد مقاصد تربیتی، میفرماید که از راهکار زبان خوش، مشارکت دادن و مشورت گرفتن، طلب عفو و بخشش ورود پیدا کن: «وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْر؛»[5] و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن!
سیره علمای اخلاق و عرفان
«در مصاحبهای دختر علامه حسنزاده عاملی، این چنین بیان میدارند که علامه بههیچوجه اهل اجبار نبودند، نه در تحصیل علوم و نه حتی در مسائل سلوکی فقط از ما میخواستند که واجبات را ترک نکنیم، خانواده پدری علامه نیز همین منوال را داشتند.»[6]
2-تبیین، روشنگری و آگاهی بخشی:به همان میزان که اکراه، اجبار، تحکم و تحمیل میتواند بیرغبتی و گریز فرزندان را به دنبال داشته باشد، تبیین موضوع و روشنگری درباره دلیل و فلسفه موضوع میتواند رغبت و علاقه آنها را به محتوا و پیام تربیت اخلاقی در پی داشته باشد. تبیین مطلب موضوعی است که در آیات متعددی مورد استفاده باری تعالی قرار گرفته است: «کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ[7] این گونه، خداوند نشانههای خود را برای شما روشن میکند، باشد که شما راه یابید.»
خاطره ای از خانواده شهید بهشتی(ره)
خانم ملوک السادات بهشتی (ره) نقل میکند: هنگامیکه به آلمان رفتیم، ده سال بیشتر نداشتم و تازه به سن تکلیف رسیده بودم در آن جامعه بیبندوبار، تقید به حجاب و رعایت موازین اسلامی برای یک دختر نوجوان که مورد آزار هم سن و سالهایش بود بسیار دشوار به نظر میرسید، اما پدر با آگاهی دادن به من و مقایسه بین مسیحیت و اسلام و جایگاه دختران در اسلام باعث شدند که در آن موقعیت دشوار با اعتقاد به حفظ حجاب و رعایت دستورات شرعی شیوه صحیح را بیابم و بدان پایبند باشیم. [8]
3-رعایت تدریج و عدم شتابزدگی:فرآیند تربیت موضوعی مستمر و تدریجی است، از این رو نمیتوان انتظار داشت، بدون در نظر گرفتن موقعیتها و الزامات مناسب تربیتی با شتابزدگی به نتیجه مطلوب رسید.
پی نوشت:
[1]. خانواده موفق، ارتباط والدین و فرزندان، علی حسین زاده، انتشارات موسسه امام خمینی(ره)، ص130.
[2]انعام/35
[3]. الکافی، ج8 ؛ ص334،ح522. «یَا عُمَرُ لَا تَحْمِلُوا عَلَی شِیعَتِنَا وَ ارْفُقُوا بِهِمْ فَإِنَّ النَّاسَ لَا یَحْتَمِلُونَ مَا تَحْمِلُون»
[4]. نهج البلاغة (للصبحی صالح) ؛ ؛ ص503.
[5]آل عمران/159
[6]. هفته نامه خبری تحلیلی پنجره، شماره 83، مصاحبه با دختر علامه حسن زاده عاملی.
[7]آل عمران/103
[8]. شهید بهشتی در قامت یک پدر، مجله شاهد یاران، یادمان شهدای هفت تیر، ص73.
منبع:تبیان