داستان حجاب داستانی بسیار قدیمی و پر فراز و نشیب است. از دهها زاویه میتوان به این قضیه پرداخت و سوالات مختلفی طرح کرد. اینکه ریشه و فلسفهی حجاب چیست؟ از چه زمانی و به چه شکلی در میان بشر رواج داشته و آنچه جهان مدرن آن را زیر سوال برده چیست و تبعات و نتایج این بی حجابی چه بوده است؟
کد خبر: ۱۷۴۵۹
۲۱:۳۱ - ۲۴ ارديبهشت ۱۳۸۹
به گزارش«شیعه نیوز»به نقل از تابناک،ساجده علوی فر نوشت:
اما نگاهی که قرآن به این مساله دارد کمابیش
مورد غفلت قرار گرفته است و حداکثر استفادهای که از قرآن دربارهی مساله
حجاب شده است، بیان حدود شرعی و توصیههای اخلاقی میباشد. در حالیکه قرآن
مسالهی حجاب را به شکلی نظاممند و در بستری از مسایل سیاسی، اجتماعی و
خانوادگی طرح میکند؛ آن را نه محدود به پوشش زنان میکند و نه به نگاه
مردان. در واقع مسالهای که قرآن به طور کلی به آن میپردازد، «عفاف» است.
دلیل
انتخاب این زاویه برای بحث کردن راجع به حجاب (که همان زاویه نگاه قرآن
است) این است که هر چقدر زن و مرد به فلسفهی حجاب و عفاف آگاه باشند و
هرچقدر هم که آن را ضروری بیابند، تا زمانیکه ریشههای فردی و اجتماعی
بیعفافی از بین نرفته باشد، افراد موفق به رعایت کامل آن نمیشوند. امروزه
میبینیم حتی میان افرادی که خود را پایبند به مذهب میدانند و برخی احکام
آن را رعایت میکنند، عفاف (در پوشش، گفتار، رفتار، افکار و...) به درستی
رعایت نمیشود؛ چرا که زمینههای آن در جامعه به درستی ایجاد نشده است.
البته
منظور این نیست که قرآن هدف و فلسفهی عفاف و حجاب را بیان نکرده است.
قرآن این هدف را به عالی ترین شکل بیان میکند. آنجا که پس از آوردن آیاتی
راجع به حفظ نگاه حرام، حدود پوشش زنان، را میآورد. (سورهی نور آیهی 35)
و پس از توصیف نور الهی میفرماید: «خداوند هرکه را بخواهد به نور خود
هدایت میکند» یعنی با اینکه «خدا نور آسمانها و زمین است» اما هرکسی
متوجه این نور نیست و نمیتواند به واسطهی آن هدایت شود. کوری چشم دل باعث
ندیدن این نور باطنی است ولی مشیت خداوند نسبت به بینایی یا کوری چشم دل
با لحاظ اعمال و اختیار انسان است. اگر به حکمت قرار گرفتن این آیهی شریفه
در میان آیات قبل و بعد (با محوریت عفاف) توجه کنیم، میبینیم که خداوند
با بیان این حدود و احکام، در واقع ویژگیهای شخصی را که دلش آمادگی دیدن
نور الهی و هدایت به وسیلهی آن را دارد، بیان کرده است.
کوتاه آنکه
آیهی نور به زیباترین شکل هدف خداوند برای وضع احکام و قوانین مربوط به
حجاب و عفاف را بیان کرده است و آن دیدن نور الهی و هدایت به وسیلهی آن
است. همچنان که هنگامی که به مردان دستور حفظ نگاه را میدهد میفرماید:
«اين روش كه به شما ياد داديم براي شما پاكيزه تر است» و هنگامی که به زنان
دستور استفاده از پوشش مناسب میدهد میفرماید: «باشد که پرهیزکار شوید»
بنابراین هدف از وضع این احکام پاکی وجود و رستگاری انسان است.
اما
خداوند به این بسنده نکرده و ریشههای معضلات و موانع اجتماعی، سیاسی و
خانوادگی را نیز شناسایی کرده و برای برطرف کردن آنها راهکار ارایه کرده
است. هرچند مجال پرداختن به تمام ابعاد این بحث از نگاه قرآن در این نوشتار
وجود ندارد اما به ذکر برخی از این نکات مهم میپردازیم:
مثلا یکی
از عوامل رواج فرهنگ بی عفتی در جامعه را به تاخیر انداختن ازدواج از زمان
مناسب خود به دلیل مشکلات مالی و غیره میداند. بنابراین در آیهی 32 سوره
نور دستور به ازدواج میدهد و میفرماید: «اگر حتی فقیر هستید، خداوند از
فضلش شما را غنی میسازد.» یعنی روزی به دست خداست و کسی که تمایل به
ازدواج دارد نباید به دلیل ترس از مشکلات مالی آن را به تاخیر بیفکند.
خداوند وعده کرده است که به واسطهی ازدواج روزی خانواده را با فضل خود
برساند.
یکی دیگر از عواملی که قرآن آن را بررسی میکند چیزی است که
نام آن را «فاصلهی طبقاتی-فرهنگی» میگذارند. یعنی افرادی که از موازین
اخلاقی و اسلامی تخطی میکنند، رفته رفته از جامعهی مومنان طرد میشوند و
این دورافتادگی زمینه را برای اینکه این قشر خطاکار بیشتر در وادی گناه
بغلتند، آماده میکند و حتی ممکن است این فاصلهی طبقاتی- فرهنگی (به دلیل
امتناع مومنین از برقراری رابطه و حتی کمک مالی به خطاکاران) تبدیل به
فاصلهی طبقاتی- اقتصادی شود و دوباره مشکل فقر و به دنبال آن عدم امکان
ازدواج، سبب گسترش بیعفتی در جامعه گردد (آیات 21 و 22 نور). بنابراین
خداوند به مومنان تذکر میدهد که «اگر فضل و رحمت خداوند نبود ، هیچ یک از
شما پاکیزه نمیشد اما خداوند هرکه را بخواهد پاکیزه میکند.»
ویژگی
نگاه قرآن این است که به مسئله همه جانبه و کل نگر میپردازد و یک ساختار
کامل فردی، خانوادگی و اجتماعی طرح ریزی میکند. از طرفی فلسفه و هدف عفاف
را بیان میکند و قوانین مربوط به آن در رابطه با زنان و مردان و حتی
کودکان را وضع میکند، از سوی دیگر موانع اجتماعی و راهکار برطرف کردن آنها
را هم بیان میکند (آیات 21 تا 33 نور)، از زاویهی دیگر لزوم عمل به این
احکام را تبیین میکند (آیات 47 به بعد نور)، با نگاهی دیگر سعی در از بین
بردن زمینهی تمایل به مفاسد اخلاقی در درون خانوادهها را دارد (58 و 59
نور) و باز از جهتی دیگر لزوم برخوردهای قانونی در موارد لازم را تذکر
میدهد (آیات اول نور) و ... و چه بسا عمل کردن به یک بخش و رها کردن بخش
دیگر نتیجهی معکوس دهد.
* این
نوشته با نظر به سورهی نور و با توجه به تفسیر المیزان نگاشته شده است.
سلام.ای کاش قوانین ما راجع به حجاب لااقل در حد ظاهر قانون اسلامی بود. قانون اسلام میگه حجاب برای دختر بالای سن تکلیف یعنی همون ۹ سال.اما دخترهای زیر ۹ سال هم باید برای مدرسه حجاب بگیرن.و جای دیگه داریم که حجاب برای زنان پیر و یائسه اجباری نیست در حالیکه زنان مسن هم طبق قانون ایران ملزم به داشتن حجاب هستند.و این قانون خودش ولع بانوان به بی حجابی رو بیشت میکنه. وقتی دختر بچه ها ببینن که وقتی بزرگ میشن باید حجاب بگیرن چون دوست دارن زودتر بزرگ بشن حجاب رو یه جور نشونه بزرگی میبینند و وقتی جوانان ببینن که وقتی پیر میشن میتونن حجاب رو بردارن ، از اونجایی که عجله ای برای پیر شدن ندارن ولعشون برای برداشتن حجاب کمتر میشه.