به گزارش «شیعه نیوز»،به دنبال سر بريده شدن دومين سرباز شيعه در منطقه دوآبه پاکستان، عدهاي از شيعيان منطقه براي جلوگيري از ادامه اين وضعيت دست به اقدام تلافي جويانه زده و يک نفر از افراد مشکوک گروهکهاي تکفيري را در پاراچنار به هلاکت رساندند.
به دنبال اين اقدام شيعيان، گروه يزيدي، اهل سنت شهر پاراچنار را وادار به بستن مغازه هايشان کردند که اين امر شيعيان منطقه را با احتمال يک جنگ ديگر روبرو و به شدت نگران کرد و دبير انجمن حسيني از فرمانده گردان سپاه مرزي خواست که از جنگ ويرانگر ديگر جلوگيري کند.
پس از ورود فرمانده گردان به شهر – در حالي که انتظار مي رفت از بروز جنگ جلوگيري شود – شيعيان در نزد مقر يزيديان مورد حمله نارنجک قرار گرفتند و به دنبال آن نيروهاي سپاه مرزي که عمدتا از ساکنان شهرستان هاي ناآرام وزيرستان شمالي و جنوبي هستند – به سوي شيعيان آتش گشودند که اين حمله باعث به شهادت رسيدن بيش از 8 نفر و مجروح شدن 50 نفر ديگر شد.
بنا بر گزارش واصله از پاراچنار نيروهاي دولتي به مدت يک ساعت با شيعيان به زد وخورد پرداختند که در نتيجه چند نفر از سربازان نيز کشته يا زخمي شدند.
نيروهاي دولتي، مجروحان گروه يزيدي انجمن فاروقي را همراه با سربازان مجروح به بيمارستان نظامي انتقال دادند در حالي که مجروحان شيعه به بيمارستان دولتي منتقل شدند که از نظر امکانات و دارو و پزشک با بيمارستان نظامي قابل مقايسه نيست. لازم به ذکر است که نيروهاي دولتي در جنگ ربيع الاول امسال نيز رفتار مشابهي داشته اند و جنگ را آنها آغاز کرده بودند.
گفته مي شود که صدها تن از طالبان در مناطق مختلف شهر مستقر شده اند و از يک باب مسجد و يک هتل خمپاره به اطراف پرتاب مي شود.
علاوه بر اين منطقه «بوشهره» – که گفته مي شود به مدت نسبتا قابل توجهي محل اقامت اسامه بن لادن نيز بوده است – نيز جنگ آغاز شده است و منطقه بالش خيل هم اکنون از سوي يزيديان تهديد مي شود.
قابل ذکر است که يک سرباز شيعه که در بين نيروهاي دولتي در وزيرستان جنوبي به اسارت گرفته شده بود، دو ماه پيش توسط طالبان محلي آن منطقه به قتل رسيده و CD قتل وي با نام «انتقام» در اختيار رسانه ها قرار گرفته بود.
در آن لوح فشرده تروريستها وسائل شخصي سرباز شيعه به نام «لائق حسين» را باز مي کنند و مهر نماز و يک کتاب درباره آموزش نماز به طريق مذهب جعفري و کتابي از شهيد مطهري را از وي کشف مي کنند و گوينده اظهار مي دارد: «ببينيد او مرتد و کافر است!» و آنگاه به طرز فجيعي سر او را از بدن جدا ميکنند و در عين حال کلاه نظامي را بر سر بريده او مي گذارند و در نزديک شهر «وانا» مرکز وزيرستان جنوبي کنار جاده رها مي کنند و ساير نيروهاي اسير را که غير شيعه بودند، چند روز بعد آزاد مي کنند.
در چند ماه گذشته همچنين در منطقه هنگو چند نفر از سربازان شيعه پاراچناري که در پليس مشغول خدمت بوده اند توسط تروريستهاي يزيدي تکفيري به قتل رسيدند و سه روز قبل يک سرباز ديگر به نام «سيد امجد حسين حسيني» در نزديکي يک پاسگاه پليس (!) توسط تروريستها ربوده شد و جسدش دو روز قبل با سر و دستان بريده شده در نزديک شهر هنگو کشف شد. در نزديکي بدن وي رقعه اي نيز يافت شد که به گفته نيروهاي پليس بر روي آن نوشته شده بود که نيروهاي دولتي نبايد در محله ها به گشت و گذار بپردازند و سرنوشت جاسوسان همين است.
مهمترين سؤالي که اينجا مطرح است اين است که اين چگونه تناقضي است که از يک سو بظاهر نيروهاي دولتي با تروريستها مشغول نبرد هستند و سربازان شيعه براي مهار تروريستها به کار گرفته مي شوند و در اين راه جان و سر مي بازند و از سوي ديگر نيروهاي دولتي نه فقط از همان تروريستها حمايت مي کنند بلکه خود نقش دسته هاي پيشمرگ آنها را بازي مي کنند؟
پاکستان هم اکنون در همه مناطق قبائلي، با شورش هاي وسيعي روبرو است و نيروهاي ارتش در سوات و وزيرستان رسوايي بار آورده و بارها در برابر تروريستها تسليم شده اند و در بسياري موارد حتي حق تيراندازي هم ندارند و گفته مي شود که همين امر باعث تسليمشان در برابر تروريستها مي شود.
اکنون صدها تن از نيروهاي دولتي ديگر مايل نيستند سرکارشان باز گردند و بسياري از سربازان به محض گرفتن مرخصي هاي معمول فرار مي کنند و اين مناطق، سراسر پاکستان را نيز ناامن کرده اند.
تنها منطقه اي که هم آرام است و هم شورش و طغيان عليه دولت مرکزي نمي کند و هم سربازانش در برابر شورشها و نا آرامي ها قابل اعتماد ترين نيروها در سطح پاکستان مي باشند، پاراچنار است که در اينجا همان نيروهاي دولتي علنا در صف تروريستها قرار مي گيرند و اين منطقه را نا آرام مي کنند.