به گزارش «شیعه نیوز»، امروزه یک جریان سیاسی فرهنگی خاص در نشریات، تریبونها و حتی فیلمهایشان ایران و مردم ایران را افسرده، تیره بخت و بیفرهنگ معرفی میکنند.
فی الواقع این جریان فکری در هرجا که اندک نفوذی داشته و مخاطبی دارند؛ چنان وانمود میکنند که گویا افسردگی یعنی ایران و ایران یعنی خودکشی! رصد خروجی های این طیف تفکری این ادعا را تائید می کند. به عنوان مثال روزنامه اصلاح طلب اعتماد در شماره تاریخ 1395/2/20 به نقل از وزیر بهداشت نوشته است: "12 درصد مردم ایران افسرده هستند" و همچنین از قول قاضی زاده نقل میکند: "مبادا خودکشی اپیدمی شود!"
اهل فن به خوبی بار معنایی واژه اپیدمی را درک می کنند که مفهوم آن حکایت از عمق فاجعه در جامعه ایران است.
مثال دیگر و کلی تر که در این فرصت مجال پرداخت به آن است، کثرت تولید اخبار مرتبط با مقوله خودکشی و پوشش همه جانبه این اخبار است. چنانکه گویی خبر هیچ خودکشی اعم از موفق و ناموفق برای انتقال به جامعه در اصطلاح قسر در نمی رود که در تکنیک های رسانه ای این حرکت دلیلی برای القای یک موضوع به مخاطب شمرده می شود. چرا که صرف نشر اخباری از این دست، موید چیزی برای اثبات یک پدیده آن هم در جامعه ایران 81 میلیونی نیست.
اما بهتر است ببینیم آیا مراکزی که کار آماری در این حوزهها انجام میدهند هم آمار خودکشی در ایران را بالا میدانند؟ آیا در آمارهای رسمی و بین المللی نیز ایران کشوری افسرده و بدبخت است؟ به منظور پاسخ به این سؤال به سراغ آمار خودکشی سازمان بهداشت جهانی (WHO) میرویم تا ببینیم وضع جمهوری اسلامی ایران به نسبت دیگر کشورهای به اصطلاح توسعه یافته چگونه است؟
ما در این مجال، ایران را با کشورهای آلمان، فرانسه، فنلاند، استرالیا، کانادا، آمریکا، انگلیس، نروژ، سوئد، ژاپن و ترکیه مقایسه میکنیم. این آمارها تعداد خودکشیها در هر صدهزار نفر را نشان میدهند. همانطور که مشاهده میشود تعداد مردان خودکشی کننده در این کشورها به ترتیب: 19.7، 23.9، 23.9، 19.5، 18.1، 23.6، 13.5، 15.9، 19.1، 26 و 11.4 است. جالب اینجاست که همین عدد در مورد ایران 5 است!
تا اینجا فاصله ایران خیرهکننده است. حال به آمار زنان خودکشیکننده نگاهی بیندازیم، باز هم به ترتیب: 7.7، 11.7، 8.1، 7، 7، 7.2، 4.4، 8.4، 10.5، 11.4 و 3.3 اعدادی هستند که بیانگر تعداد خودکشی زنان در کشورهای مذکور است. این عدد در مورد ایران 3.1 میباشد. باز هم در خودکشی زنان نیز آمار جمهوری اسلامی ایران کمتر از کشورهای مدعی توسعه است. آمار بعدی خودکشی هر دوجنسیت است که از میانگین این دو بدست میآید و واضح و مبرهن است وقتی ایران در هر دو مورد عددی کوچکتر دارد میانگین نیز کوچکتر خواهد شد.
برای مشاهده دقیق آمار سازمان بهداشت جهانی اینجا کلیک کنید.
سیر نزولی ایران در آمار خودکشی/ صعود آمریکا
جالبتر اینجاست که آمار ایران در سال 2000 میلادی، خودکشی مردان 12، زنان 9.3 و هردوجنسیت 10.7 بوده است و این آمار با سیر نزولی خود در سال 2016 میلادی یعنی در مدت شانزده سال به عدد 5 در مردان، 3.1 در زنان و 4.1 در هر دوجنسیت رسیده است. یعنی کاهش آمار ایران در زمینه خودکشی به نسبت قابل قبول بوده است و در 16 سال حدود 60 درصد آمار خودکشی کاهش داشته است. در حالیکه در ایالات متحده آمریکا در سال 2000 میلادی، خودکشی مردان 17.9، زنان 4.9 و هردو جنسیت 11.3 بوده است اما از 2000 تا 2016 وضع بدتر شده است و به اعداد 23.6 در مردان، 7.2 در زنان و 15.3 در هر دوجنسیت رسیده است.
با نگاهی به آمار خودکشی در کشورهای مسلمان از جمله، افغانستان، عراق، مصر، لبنان، لیبی و مالزی و نیز مراجعه به آمار کشورمان در مییابیم که بین آمار خودکشی و مسلمان بودن همبستگی منفی برقرار است. البته این برای ما مسلمانان واضح است زیرا خودکشی در اسلام گناهی نابخشودنی است و هیچ عذری نیز برایش پذیرفته نیست. کمی آمار خودکشی مردم کشورهای مسلمان در نقشه منتشرشده توسط سازمان بهداشت جهانی نیز قابل مشاهده و کاملاً آشکار است.
اما سؤالی که باید در انتهای این گزارش بدان پرداخت و البته شاید پاسخی برای آن نیافت این است که چرا عدهای در داخل کشور نفع خودشان را در تحقیر ملی میبینند؟ و یا اینکه از سیاهنمایی درباره دستاوردهای یک ملت بزرگ چه چیزی نصیبشان خواهد شد؟
این نکته را هم باید اضافه کرد که هرچند جایگاه خوب ایران و کاهش نسبی آمار از افتخارات ما محسوب می شود اما تحقق یک مورد از این نوع آسیب های اجتماعی هم برای کشور زیاد و تاسف بار است.