۱
3ربیع الثانی

تقویم شیعه

کد خبر: ۱۶۴۹۲
۱۱:۴۱ - ۲۹ اسفند ۱۳۸۸
سفر امام حسن عسکری(سلام الله علیه)به جرجان
در این روز امام حسن عسکری(سلام الله علیه)برای وفا به وعده ای که فرموده بودند و آشکار شدن معجزاتی از آن بزرگوار به وسیله طی الارض از سامراء به جرجان تشریف فرما شدند(بحارالانوار ج 50 ص 263)
جعفربن شریف می گوید:سالی قصد حج کردم ،و قبل از حج به زیارت امام حسن عسکری(سلام الله علیه) در سامراء رفتم.اموالی از شیعیان همراهم بودکه باید به آن حضرت می رساندم.خواستم از آن حضرت بپرسم اموال را به چه کسی بدهم ،ولی پیش از آنکه من صحبت کنم حضرت فرمودند:(به مبارک خادمم بده).جعفربن شریف می گوید:انجام دادم و بیرون آمدم، و به آن حضرت گفتم : «شیعیان شما در جرجان به شما سلام می رسانند».امام(سلام الله علیه) فرمودند:مگر بعد از مراسم حج به جرجان برنمی گردی؟عرض کردم برمی گردم.
فرمودند:170روز دیگر اول روز جمعه سوم ربیع الثانی به جرجان وارد می شوی.آن وقت به مردم اعلام کن که من در آخر همان روز به جرجان می آیم. برو به سلامت. خداوند متعال تو را وآنچه با تو است به سلامت به اهل و اولادت خواهد رسانید. پسری برای پسرت متولد می شود. نام او را (صلت)بگذار،که خداوند بزودی او را به حد کمال می رساند و از اولیاء ما خواهد بود.
من گفتم : یابن رسول الله ،ابراهیم بن اسماعیل جرجانی از شیعیان شماست و به دوستان شما هر سال بیش از صد هزار درهم کمک می کند، و در جرجان از اشخاصی است که متنعم به نعمت های الهی ات. امام (سلام الله علیه) فرمودند:خداوند به ابو اسحاق ابراهیم بن اسماعیل در برابر احسانی که به شیعیان ما می کند ،جزای خیر بدهد و گناهان او را بیامرزد و او را پسری صحیح الاعضاء روزی فرماید که قائل به حق باشد.به ابراهیم بگو حسن بن علی(سلام الله علیه) می گوید : نام پسر خود را احمد بگذار.
  راوی می گوید:از خدمت حضرت مرخص شدم و حج رفتم وبازگشتم،و در روزی که حضرت معین فرموده بودند به سلامت وارد جرجان شدم. هنگامی که اصحاب ما برای تهنیت امدندف به ایشان گفتم:امام (سلام الله علیه) مرا وعده داده که در آخر امروز به اینجا تشریف می آورند. پس مهیا شوید و مسائل و حوائج خود را آماده کنید.
شیعیان چون نماز ظهر و عصر را بجا آوردند، در خانه من جمع شدند. ناگاه امام عسکری(سلام الله علیه) در همان ساعتی که فرموده بودند وارد شدند.هنگام ورود به ما سلام کردند و ما به استقبال شتافتیم و دست آن حضرت را بوسیدیم. آنگاه حضرت فرمودند:من به جعفربن شریف وعده کرده بودم که در آخر این روز نزد شما بیایم. من نماز ظهر و عصر را در سامراءبه جا اوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجدید عهد نمایم.اکنون شما مسائل و حوائج خود را بیاورید.
اول کسی که ابتدا به سوال کرد نضربن جابر بود. او گفت : یابن رسول الله ، پسر من از هر دو چشم نابیناست ، دعا فرمایید تا خداونددیده هایش را به او برگرداند. حضرت فرمدند:او را حاضر کن . او را حاضر کرد و حضرت دست مبارکشان را بر چشمان  او کشید و چشمانش بینا گردید.
پس از او یک یک آمدند و حاجت خود را بیان کردند و حضرت حوائج آنان را براورده می نمودند، تا اینکه حوائج همه را برآوردند و مسائل آنها را جواب فرمودند و همان روز به سامراء مراجعت نمودند.  
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرات بینندگان
امجد
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۲۳ - ۱۳۸۸/۱۲/۲۹
این کارتون خیلی خوبه ادامش بدید.